کپی شد
لغات مترادف و معادل شوخی
در کتابهای لغت، واژههایی به عنوان مترادف و معادل شوخی ذکر شده است.
واژههای مترادف شوخی:
1. مزاح: اصل این کلمه، عربی و مصدر «مَازَحَهُ» است و در لغتنامههای فارسی، به شوخی معنا شده است.[1]
2. دُعابه: اصل این کلمه، عربی، مصدر و به معنای شوخی و شوخی کردن میباشد.[2]
3. مُطایبه: اصل این کلمه، عربی، مصدر و به معنای شوخی، مزاح، خوشطبعی و خوشمنشی ذکر شده است.[3]
5. لطیفه: اصل این کلمه، عربی، اسم و به معنای بذله و شوخی می باشد.[4]
6. بَذله: این کلمه، اسم و به معنای شوخی، لطیفه و سخن نغز و فرحآور است.[5]
واژههای معادل شوخی:
2. هَزل: این کلمه، عربی، مصدر و به معنای مقابل جدی،[6] مزاح[7] و هر کلامی که برای آن حاصل و فایدهای نیست،[8] آمده است.
4. فُکاهه: این کلمه، عربی، اسم و به معنای مزاح به جهت انبساط نفس، معنا شده است.[9] در فارسی، از این کلمه به «فُکاهی» یاد میشود.[10]
[1]. ر.ک: فرهنگ فارسی معین، فرهنگ لغت عمید.
[2]. ر.ک: فرهنگ فارسی معین.
[4]. ر.ک: فرهنگ فارسی معین.
[5]. ر.ک: فرهنگ های فارسی معین و عمید.
[6]. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق: مخزومى، مهدى/ سامرائى، ابراهیم، ج 4، ص 14.
[7]. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، محقق: حسینى، سید احمد، ج 5، ص 499.
[8]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، محقق: داودى، صفوان عدنان، ص 841.
[9]. فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير للرافعي، ج 2، ص 480.