Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

لشکرکشی حمدان بن حمدون

در سال ۲۶۰ ق، حمدان سپاه اسحاق‌ بن ایوب تغلبی را، که برای سرکوب قیام موصل به‌‌رهبری یحیی‌ بن سلیمان گسیل شده بود، همراهی کرد. این سپاه کاری از پیش نبرد و ناکام ماند.[1] در سال ۲۶۳ ق، حمدان به هارون شاری برای به‌ دست آوردن رهبری خوارج کمک کرد.[2] در سال ۲۶۶ ق، در کنار علی‌ بن داوود (قائد کبیر) و اسحاق‌ بن ایوب تغلبی، با اسحاق‌ بن کنداجیق که بر خلافت عباسی قیام کرده بود، جنگید و شکست خورد و به نیشابور گریخت.[3]

حمدان و اسحاق‌ بن ایوب لشکری از قبایل ربیعه و تغلب و بکر جمع‌آوری کردند و به مصاف کنداجیق رفتند که این بار نیز شکست خوردند و به نصیبین و آمِد فرار کردند.[4]

در سال ۲۷۲ ق، حمدان با هارون شاری متحد گردید. آنان با یک‌دیگر وارد موصل شدند و در سال ۲۷۹ ق، به جنگ بنی‌شیبان رفتند.[5]

در سال ۲۸۱ ق، خلیفه عباسی، معتضد، به‌قصد سرکوبی حمدان و هارون شاری راهی موصل شد و قلعه ماردین را که پناه‌گاه حمدان بود، تصرف و ویران کرد. آن‌گاه گروهی را به تعقیب حمدان که فرار کرده و پسرش حسین را جانشین خود نموده بود، فرستاد و خود به موصل بازگشت. معتضد پس از بازگشت به موصل نامه‌ای برای حمدان نوشت و از وی خواست به اطاعت خلیفه بازگردد که نپذیرفت و در قلعه خود متحصن شد تا این‌که پس از مدّتی فرار و تعقیب از سوی لشکریان خلیفه، در سال ۲۸۲ ق تسلیم و سپس با وساطت پسرش حسین، آزاد شد.[6]

از این به بعد در منابع از حمدان ذکری در میان نیست و به نظر می‌رسد که دیگر فعالیت سیاسی زیادی نداشته است. تاریخ درگذشت او نیز روشن نیست.[7]

 

[1].  ابن‌اثیر، على بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۲۷۰ – ۲۷۱..

[2].  ابن‌خلدون، عبد الرحمن بن محمد، ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، ج ۳، ص ۴۱۱.

[3]. الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۳۳۳ و ۳۳۴؛ طبری، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، ج 9، ص 553.

[4]. تاريخ الأمم و الملوك، ج ۹، ص ۵۸۷؛ الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۳۶۲.

[5]. الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۴۱۹ و ۴۵۳ و ۴۵۴؛ ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، ج ۳، ص ۴۲۰ و ۴۲۱؛ بردی، ابن ‌تغری، یوسف، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج ۳، ص ۶۷.

[6]. تاريخ الأمم و الملوك، ج ۱۰، ص ۳۸۴۰ و ۴۳۴۴؛ بی‌نام، کتاب العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، ج ۴، قسم ۱، ص ۷۸ ـ ۸۱؛ ابن‌جوزی، عبد الرحمن بن على، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج ۱۲، ص ۳۳۹ و ۳۴۰.

[7]. ازدی، ابن‌ظافر، اخبار الدولة الحمدانیة بالموصل و حلب و دیاربکر و الثغور، ج ۱، ص ۱۲؛ فیصل سامر، الدولة الحمدانیة فی الموصل و حلب، ج ۱، ص ۴۴؛ مصطفی شکعه، سیف‌الدولة الحمدانی: مملکة السیف و دولة الاقلام، ج ۱، ص ۳۵ ـ ۴۳.