searchicon

کپی شد

كعبه نزد ادیان و امت­ها

به طور كلی، كعبه در كتاب های پیشینیان دارای جایگاه خاصی بوده است. ارزقی از قول وهب بن منبه آورده است كه كتاب­های گذشتگان از خواص زمزم سخن گفته اند. وی می افزاید: سوگند به آن كه جان وهب در دست اوست، هر آن كه از زمزم سیر بنوشد، درد از او برطرف گردد و شفا یابد. نظیر آن را از قول كعب الاحبار و كتب پیشین نیز آورده است.[1]

برای روشن شدن جایگاه كعبه در ادیان مختلف، نگاهی گذرا به ادیان بزرگ زمان جاهلی می كنیم:

1. یهود: یهودیان كعبه را تعظیم می كردند و آن را معبدی می دانسته و در آن خدا را طبق دین ابراهیم (ع) عبادت می كردند. شواهدی بر این امر وجود دارد:

طبق قولی چاه زمزم به خاطر مزمزه یهود و مجوس از آب آن، به زمزم معروف گشته است. این خود شاهدی بر این است كه یهودیان برای زمزم و در نتیجه، كعبه ارج و منزلت قایل بوده اند.

2. نصارا (مسیحیت): نزد نصارا نیز كعبه به عنوان محل عبادت خداوند تلقّی می شد. ایشان برای كعبه ارج و منزلتی خاص قایل بودند.

كسانی كه پیش از سال فتح مكه، داخل كعبه را دیده اند، می­گویند: تمثال حضرت مریم و حضرت عیسی (ع) در آن نصب بوده و عیسی در دامن مادر نشسته بود.[2]

ممكن است گفته شود كه چرا تماثیل حضرت عیسی و مریم در كعبه آویزان بوده با این­كه كعبه در آن زمان جایگاه بت­ها شده بود. در پاسخ باید گفت: از جمله علت­هایی كه عرب جاهلی بت­ها را در كعبه قرار می دادند، بدین دلیل بود كه بت­ها را به عنوان شفیعان خود در خانه خدا (كعبه) قرار می دادند تا به درگاه الهی برای آن­ها شفاعت كنند. در واقع، بت­ها واسطه بین خدا و مردم بودند. علت دیگر این بود كه آن بت­ها را به عنوان الهه­های خود می پنداشتند. با این بیان، بعید نیست كه تمثال حضرت عیسی و مریم در كعبه بوده باشند؛ زیرا مسیحیان نیز به وسیله آن تمثال ها به خدا می رسیدند و حتی از این بالاتر، این­كه، آن­ها را الهه های خود می دانستند.

در این صورت، معلوم می شود كه كعبه نزد مسیحیان دست كم برای عده­ای كه با حجاز در ارتباط بودند، دارای ارج و منزلتی رفیع بوده است.

3. هندو: هندوها معتقدند كه روح در «سینا»، كه اُقنوم سوم از ثالوث بوذی است، هنگامی كه با همسر خود از شهرهای حجاز دیدار می كرد در حجرالاسود حلول كرده است.[3] به همین دلیل، هندوها برای كعبه مقامی رفیع قایل بوده و آن را معبدی برای خود به حساب می آوردند.

4. صابئین: صابئین نیز به فضل و قداست كعبه معترف بودند.[4] صابئین از فرس و كلدانیان معتقدند كه كعبه یكی از خانه­های مقدس هفت­گانه است. … گفته شده كه كلدانیان معتقد بودند كعبه خانه زحل است، چون قدیمی بوده و عمر طولانی كرده است.[5]

همچنین قاضی عبدالجبار نقل می كند كه صابئین خانه­هایی را برای عبادت به عدد هفت ستاره محسوب می­کنند و مدّعی هستند كه بیت الله الحرام یكی از آن­ها است. علت این­كه این بیت باقی مانده، این است كه بیت زحل رمز بقا و ثباتش می باشد.[6]

گفتنی است شاهد دیگر بر این مطلب این است كه حضرت ابراهیم (ع) از پیامبران بزرگ مورد پذیرش یهود، نصارا و صابئین می باشد؛ از این رو، بعید نیست كه آن­ها كعبه ای را كه به دست مبارک حضرت ابراهیم (ع) ساخته شده است، بزرگ شمارند.

در پایان شاید در مورد جایگاه كعبه نزد سایر ملل و ادیان بتوان گفت: تمام این مطالبی كه گفته شده برآمده از روایات می­باشد و ما دلیل و سند تاریخی بر آن نداریم. از سوی دیگر، عواطف نقش زیادی در ظهور این روایات داشته اند.

ولی شايد نتوان این ادعاء را به طور كامل در تمام موارد پذيرفت: زيرا اولا، تمامي اين اديان كه ذكر شدند از اديان سامي هستند و براي حضرت ابراهيم(عليه السلام) اهميت شاياني قايلند و از سوي ديگر، بر اساس آیۀ كريمه 27 سوره حج[7]، حضرت ابراهيم مأمور به دعوت همه مردم براي انجام مراسم حج بوده است. از اين رو، بعيد نيست كه آن ها براي كعبه اهميت قايل باشند.

ثانياً، كعبه محل عبادت خدا بوده است و اغلب اين اديان به خداوند اعتقاد داشته اند. در نتيجه، بعيد نيست كه آن­ها هم در بيت الله الحرام به عبادت خداوند مي­پرداختند.

ثالثاً، رواياتي وجود دارند كه بيان مي كنند پيامبران پيشين براي كعبه اهميت قايل بودند و طواف آن را به­جا آورده­اند؛ از اين رو، بعيد نيست كه پيروانشان نيز از آن­ها تبعيت كرده باشند.

رابعاً، در برخي موارد سند تاريخي بر مسئله وجود دارد. خلاصه اينكه، كعبه در بين اقوام و اديان گوناگون در ايام جاهلي داراي جايگاه رفيع بوده است. [8]


[1]. رهبر، محمدتقى، اخبار مكه، ج 2، ص 48 به نقل از مجله میقات حج، ش 31، ص 94.

[2]. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص 98ـ 99؛ مجله میقات حج، ش 8، ص 90.

[3]. رهبر، محمد تقى، اخبار مكه، ج 2، ص 57؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 3، ص 559.

[4]. یاقوت حموى، شهاب الدین ابى عبدالله، معجم البلدان، ج 4، ص 465.

[5]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 559.

[6]. قاضى عبدالجبار، المغنى فى ابواب التوحید، ج 5، ص 152.

[7]. و در ميان مردم براى [گزاردن‏] حج ندا در ده كه پياده و سوار بر هر شتر لاغرى- كه از هر راه دورى مى‏آيند- به سوى تو روى آورند.