searchicon

کپی شد

قیام مسلم بن عقیل

وقتی ابن زیاد از منزل هانی بن عروه به قصر خود بازگشت، مالک بن یربوع تمیص نزد وی آمد و نامه ‏‌ای را که از عبدالله بن یقطر گرفته بود، به او نشان داد. نامه از مسلم برای امام حسین (علیه ‌السلام) فرستاده شده بود. مسلم در این نامه، بیعت مردم کوفه با امام (علیه السلام) را به اطلاع آن حضرت رسانده و از ایشان خواسته بود تا در سفر به کوفه شتاب ورزد. در پی آن، ابن زیاد گروهی را به دنبال هانی بن عروه فرستاد و او را به دار الاماره فرا خواند. وقتی هانی آمد، ابن زیاد خطاب به وی گفت: مسلم را در خانه خود پناه داده برای او سلاح و مردان جنگی جمع می‏‌‌کنی و گمان داری که کارهای تو بر ما مخفی می‏‌ماند؟[1]

خبر دستگیری هانی بن عروه، مسلم را بر آن داشت تا کسانی را که با وی بیعت کرده بودند، فرا بخواند و بر ضدّ ابن زیاد قیام کند. بدین منظور به عبدالله بن حازم فرمان داد تا در میان شیعیان شعار «یا منصور امت» را سر دهد. به دنبال آن چهار هزار نفر از هیجده هزار بیعت کننده با مسلم، گرد هم آمدند. مسلم بن عقیل، عبیدالله بن عمرو کندی را بر قبیله کنده و ربیعه، ابوثمامه صائدی را بر تمیم و همدان و عباس بن جعده جدلی را بر گروه مدینه گمارد و خود نیز در قلب سپاه قرار گرفت. پرچم سبز در دست مختار و پرچم سرخ به دست عبدالله بن نوفل بود.[2] بزرگان و افراد مسلح پیشاپیش حرکت می‏‌کردند. سپس در حالی که شعار «یا منصور امت» سر می‏دادند به سمت دار الاماره به راه افتادند. خبر حرکت مسلم به ابن زیاد رسید. او که در مسجد کوفه مشغول سخنرانی بود و مردم را به اطاعت از یزید و پرهیز از تفرقه افکنی فرا می‏‌خواند، با شنیدن این خبر به سرعت خود را به دار الاماره رساند و فرمان داد تا درها را ببندند. در داخل قصر سی نفر سرباز و بیست نفر از بزرگان کوفه و خانواده ابن زیاد حضور داشتند. سپاهیان مسلم پس از گذشتن از مسجد، دار الاماره را به محاصره خود در آوردند. ابن زیاد همراه گروهی به بالای قصر رفتند. مردم با دیدن آن‌ها به سویشان سنگ پراندند و به عبیدالله و پدرش، زیاد، ناسزا گفتند.[3]

ابن زیاد به کثیر بن شهاب حارثی فرمان داد تا همراه پیروان مذحجی خود از «باب الرومیین» خارج شود، و به میان مردم برود و آنان را از گرد مسلم پراکنده سازد و از جنگ بترساند و از کیفر حاکم بر حذر دارد. همچنین به محمد بن اشعث فرمان داد تا همراه پیروان کندی و حضرموتی خود از قصر خارج شود و پرچم امان بر افرازد و مردم را به سوی آن فرا بخواند. وقتی ابن اشعث به نزدیکی خانه‌‏های بنی عماره رسید، مسلم بن عقیل، عبدالرحمن بن شرع شبامی را به سوی او فرستاد.[4]

ابن اشعث چون جمعیت زیادی را در برابر خود مشاهده کرد عقب نشینی کرد. ولی همراه با کثیر بن شهاب، قعقاع بن شور ذهلی و شبث بن ربعی ، مردم را از پیوستن به مسلم بر حذر داشت. به دنبال آن گروه زیادی از مردم به آنان پیوستند و داخل قصر شدند. کثیر بن شهاب از ابن زیاد خواست تا به جنگ مسلم بروند ولی او نپذیرفت.[5]

شب هنگام سپاه چهار هزار نفری مسلم به سیصد نفر تقلیل یافت و پس از اقامه نماز تنها سی نفر در مسجد ماندند. مسلم بن عقیل از مسجد بیرون آمد در ابتدای کوچه ده نفر از کوفیان را همراه خود دید ولی با عبور از اولین خانه هیچ کس با وی نمانده بود.[6]

عون بن ابى جحيفه می گويد: قيام مسلم بن عقيل در كوفه روز سه شنبه هشتم ذى حجه سال شصت و بنا بر قول دیگر در روز چهار شنبه شانزدهم ذى حجه همان سال بوده است.[7]



[1]. بلاذرى، أحمد بن يحيى، جمل من انساب الأشراف، تحقيق: زكار، سهيل و زركلى، رياض، ج 2، ص 80.

[2]. ابن اثير، على بن ابى الكرم، الكامل في التاريخ، ج 4، ص 30.

[3]. مفيد، محمد بن محمد، ارشاد، ج ۲، ص ۵1.

[4]. ابن شهرآشوب مازندرانى‏، ‏محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 92.‏

[5]. ارشاد، ج ۲، ص ۵3.

[6]. همان، ص ۵4؛ مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 92.

[7]. ابن كثير دمشقى، اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، ج 8، ص 158؛ طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوك، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 381.