searchicon

کپی شد

قم

نام‌گذارى قم

در وجه نام‌گذاری قم مواردی ذکر شده که از میان آن‌ها به برخی اشاره می‌شود:

الف. از حضرت صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارش از رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) روايت شده‌است كه فرمود: در شب معراج كه به سوى آسمان مى‌رفتم، جبرئيل مرا بر كتف راستش نشانده بود، در زمين جبل بقعه اى ديدم از مشک خوشبوتر و از زعفران خوش­رنگ‌تر، ناگاه ديدم پيرمردى كلاه درازى بر سر دارد؛ به جبرئيل گفتم اين بقعه چيست؟ گفت: جايگاه شيعيان تو و شيعيان وصى تو على (علیه السلام) است. گفتم: اين پيرمرد كيست؟ گفت: شيطان است. گفتم: از ايشان چه مى‌خواهد؟ گفت: مى‌خواهد آنان را از دوستى و ولايت امير المؤمنين (علیه السلام) باز دارد و به نافرمانى خدا و گناه دعوتشان كند، گفتم: اى جبرئيل ما را به آن مكان ببر. با حركتى سريع‌تر از برق ما را به آن­‌جا رسانيد. گفتم: يا ملعون، قم! يعنى اى ملعون برخيز و برو، در اموال و اولاد و زنان دشمنان ايشان شركت كن؛ زيرا به راستى تو را بر شيعيان من و شيعيان على سلطنتى نيست؛ از اين رو آن مكان قم ناميده شد.[1]

ب. بعضى قمقمه را معرب كمكم دانسته اند و گلاب پاش را نيز نوعى از قمقمه وصف كرده اند و جمع آن را قماقم ناميده اند؛ با اين تفاوت كه وقتى در آن نواحى علف زار و سبزه زار زياد مى شد، چوپانان براى چرانيدن گوسفندان خود، بر گرد علف‌زارها خيمه مى زدند و خانه هايى را بنا مى كردند و خانه هاى ايشان را در فارسى، كومه ناميدند و به مرور زمان، كومه تبديل به كم شد؛ پس آن را معرب گردانيده و قم ناميدند.[2]

ج. شهر قم را بدين علت قم ناميدند كه محل جمع شدن آب‌ها، آب تيمره[3] و انار بوده است كه چون آب در آن جا جمع مى شد و آن را هيچ منفذ و رهگذرى نبوده، در اطراف آن علف و گياهان و نباتات فراوان مى رويد و در عرب، جمع شدن آب را قم می­گويند.[4]

القاب قم[5]

قم از جمله شهرهايى است كه القاب متعدد به آن داده شده است؛ و اين القاب مانند القابى كه به ديگر شهرهاى اسلامى داده اند، مفهوم دينى و مذهبى دارد.

آنچه از القاب قم در آثار نويسندگان از دوره مغول به بعد ذکر شده است عبارت است:

دارالمؤمنين، دارالعبادة، دارالموحّدين، دارالعلم، دارمدينة المؤمنين، بلدة‌المؤمنين، مدينة‌المؤمنين، خاک‌فرج.[6]

 

جغرافياى استان قم

استان قم، تقريبا در مركز ايران قرار دارد. مساحت آن در حدود 14631 كيلومتر مربع مى‌باشد. اين استان از شمال به استان تهران، از شرق به استان سمنان، از جنوب به استان اصفهان و از غرب به استان مركزى، محدود است؛ بنابراين استانى است كه در مسير استان‌هاى مهم ايران قرار دارد كه از نظر بازرگانى و اقتصادى، سياحتى و زيارتى، اهميت آن را دو چندان مى‌كند. همچنين اين استان در غرب درياچه نمک (مسيله) و دشت كوير واقع شده است

در سال 1316 هجرى شمسى، ايران از نظر تقسيمات كشورى، به ترتيب به ايالت، ولايت و بلوک تقسيم شد. در اين ميان نخستين قانون تقسيمات كشورى به صورت جديد تصويب شد. در اين قانون، ايران به 10 استان و 40 شهرستان تقسيم شده بود كه استان ها با شماره مشخص شده بودند. استان فعلى قم جزئى از استان دوم به شمار مى آمد. شهرستان هاى استان دوم عبارت بودند از سارى، گرگان، سمنان، تهران، قم و كاشان.

در سال 1339 طبق قانونى كه از مجلس گذشت مقرر شد كه استان ها به جاى شماره، به اسامى اصلى و تاريخى خود ناميده شوند. در اين ميان تقسيم بندى محدوده استان قم جزو استان مركزى، و تهران، مركز اين استان به شمار آمد.[7]

به دنبال تشكيل استان جديدى به نام استان تهران، با تصويب هياءت دولت در سال 1365، شهرستان قم از استان مركزى جدا گرديد و جزء استان تهران شد.

سرانجام در سال 1374 در پى سفر رهبر معظم انقلاب اسلامى، حضرت آيه الله خامنه اى به قم – كه مصادف با ايام ولادت با سعادت حضرت على (علیه السلام) بود- شهرستان قم به امر ايشان و نيز با تصويب مجلس شوراى اسلامى، به استان جداگانه اى به نام استان قم تبديل شد تا به مشكلات ديرينه آن رسيدگى بيشترى گردد.

بنابراين، شهرستان قم با تركيب چهار بخش، شامل بخش مركزى، بخش كهک، بخش خلجستان، بخش جعفر آباد و شهرستان هاى قم، كهک و گازران، به استان مستقلى تبديل شد.

اهميت استان قم و رشد جمعیت در آن

شهر قم به علت آن كه در مركز كشور قرار داشته، از گذشته تاكنون محل تلاقى و عبور جاده‌هاى سراسرى كشور بوده است. در قرون نخستين اسلامى اين جاده ها اهميت بيشترى يافتند و شهر جديد در محل تلاقى اين راه‌ها شكل گرفت.

با گذشت زمان و ايجاد امنيت و ثبات در منطقه، شهر قم داراى سیزده راه و دروازه اصلى و فرعى گرديد كه نشان دهنده اهميت ارتباطى شهر قم مى باشد. امروزه نيز شهر قم با نزديكى به مركز ثقل سياسى جغرافيايى كشور داراى اهميت بسيار است.

قم يكى از استان هاى مهاجرپذير مى باشد.

عوامل مختلفی در رشد جمعیت استان قم تأثیر گذار است که برخی از آنها عبارتند است:

دارابودن موقعيت مذهبى، گسترش مراكز تحصيلات علوم دينى، نزديكى به پايتخت، افزايش زاد و ولد در سال هاى اخير، مهاجرت هاى خارجى افغانى ها، معاودين عراقى و محصلين علوم دينى كه از كشورهاى مختلف به قم آمده اند نيز بر رشد جمعيت دامن مى زند.

در اين استان حدود شش درصد به كار كشاورزى و چهل و چهار در صد در بخش خدمات و صنعت مشغول كار هستند.
اين استان به علت نزديكى به شهر تهران و راه هاى ارتباطى كشور و نزديک بودن به دو استان صنعتى، يعنى اراك و اصفهان بسيار مهم و با ارزش تلقى مى گردد. در اين استان، هم اكنون سی و دو معدن فعال كوچک و بزرگ مورد بهره‌بردارى قرار گرفته است كه مهم ترين اين معادن عبارت است: معادن سنگ ساختمانى، سنگ گچ و منگنز. همچنين معادن نفت و گاز در استان وجود دارد، ولى تاكنون مورد بهره‌بردارى قرار نگرفته است. سد مخزنى 15 خرداد نيز كه بر روى رودخانه قمرود در عباس آباد واقع در محور قم – دليجان ساخته شده است بر اهميت اين استان افزوده است .[8]

پیشینه تاریخی قم

شهر قم مدت‌ها پيش از ظهور اسلام وجود داشته و از شهرهاى آباد ايران بوده است. قديمى ترين منبعى كه قم را از شهرهاى اسلامى معرفى كرده، سفرنامه منسوب به ابى دلف است .اين سرزمين را در دوران باستان براوستان مى گفتند و حوزه را به نام كم مى خواندند. در قرن اول اسلامى، اين شهر به نام كم معروف بود، و از روستای اصفهان به شمار مى آمد. در سال 189 هـ ق از اصفهان جدا شد و به صورت شهر مستقلى درآمد و جايگاه پرورش فقها و دانشمندان شد. در طى قرون و اعصار، شهر مقدس و مذهبى قم صدمات جبران ناپذيرى از طرف ستم­گران بر آن وارد شد كه فهرست قسمتى از آن ها به شرح ذيل است :

قتل عام و تخريب شهر در عهد مأمون به جهت امتناع از خراج

قتل عام و تخريب كامل شهر در حمله مغول

قتل عام و تخريب شهر در حمله امير تيمور گرگانى

قتل عام و تخريب در زمان خلیفه عباسی معتز (پسر متوكل)

كشتار مردم در حمله افغان‌ها

كشتار مردم توسط نادرشاه

كشتار گروهى از مردم توسط آقا محمد خان قاجار.[9]

جایگاه قم در احاديث و روايات

در تقدیس و بزرگداشت شهر قم احادیثی از معصومان (علیهم السلام) رسیده که در این مقاله به برخی از آن اشاره می شود.

  1. پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مى فرمايند: «هنگامى که مرا به آسمان چهارم بردند، نگاهم به قبّه اى از درّ افتاد که داراى چهار در و چهار پايه بود، همانند پارچه زربافت سبز رنگ، گفتم، اى جبرئيل اين چه چيزى است که بهتر از آن در آسمان چهارم نديدم؟ جبرئيل گفت شکل شهرى است که به آن «قم» گفته مى شود و بندگان مؤمن خدا در آن اجتماع مى کنند و در انتظار محمّد و شفاعت او در قيامت و روز حساب به­سر مى برند، غم و اندوه و سختى ها به آنها روى مى آورد.
  2. انس بن مالک گفت: روزى خدمت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودم که حضرت امير (علیه السلام) وارد شد، پيامبر (ص) به ايشان فرمودند: «جلو بيا»، سپس دست به گردن او انداختند و ميان دو چشم او را بوسيدند و فرمودند: علی! خداوند ولايت تو را بر آسمان ها عرضه کرد، آسمان هفتم براى پذيرش ولايت تو سبقت گرفت، پس خداوند آن را به عرش زينت بخشيد، سپس آسمان چهارم پيشى گرفت، و خداوند آن را با بيت المعمور زينت بخشيد، بعد آسمان دنيا سبقت گرفت، خداوند آن را به ستارگان آذين کرد، سپس ولايت تو را به زمين‌ها عرضه کرد، پس مکّه براى پذيرش آن پيشى گرفت و خداوند آن را با کعبه زينت بخشيد، بعد مدينه سبقت گرفت، خداوند آن را به واسطه من زينت بخشيد بعد از آن کوفه پيشى گرفت و خدا آن را به واسطه تو زينت داد بعد قم براى پذيرش ولايت تو پيش قدم شد و خداوند آن را به واسطه عرب اشعرى ها، زينت بخشيد و درى از درهاى بهشت را به سوى آن باز کرد.
  3. اميرمؤمنان(علیه السلام) مى فرمايند: سلام و رحمت خدا بر مردم قم، آنان اهل رکوع، سجود، خشوع، نماز و روزه اند. آنان عالمان دين و اهل ولايت هستند.[10]
  4. امير مؤمنان (علیه السلام) مى فرمايند: «مردى از قم، مردم را به سوى حق دعوت مى کند، گروهى با او همراه مى شوند که همانند پاره‌هاى آهن هستند که بادهاى تند آنان را نمى‌لغزاند و از جنگ خسته نمى شوند و نمى‌ترسند و بر خدا توکّل مى‌کنند و عاقبت خير براى پرهيزکاران است. [11]
  5. از امام صادق (علیه السلام) سؤال شد: شهرهاى جبل کجاست؟ براى ما نقل شده زمانى که حکومت به شما برگردد قسمتى از آن بيرون مى آورد. امام (علیه السلام) فرمودند: «جبل مکانى است که به آن «بحر» گفته مى‌شود و آن قسمت «قم» ناميده مى شود. آن جا مرکز شيعيان ما است.[12]
  6. امام صادق (علیه السلام) مى فرمايند: «مردم خراسان نشانه‌هاى ما هستند، و مردم قم ياران ما و مردم کوفه مايه استوارى ما و اهالى اين نواحى از ما هستند و ما هم از آنها هستيم.[13] «تربت قم مقدّس است و مردم قم از ما هستند و ما هم از آنانيم، هيچ ستم‌گرى قصد بد به اهل قم نمى‌کند مگر اين که عذاب او جلو مى افتد تا وقتى که مردم به برادران خود خيانت نکنند، ولى وقتى که خيانت کنند خداوند ستمگران را بر آنان چيره مى سازد.[14]
  7. امام صادق (علیه السلام) مى فرمايند: «محلّ رستاخيز تمام مردم به سوى بيت المقدّس است مگر مکانى در سرزمين جبل که به آن قم گفته مى شود، آنان در همان قبر خودشان محاسبه مى شوند و از همان مکان به طرف بهشت مى روند».[15]
  8. امام صادق (علیه السلام) مى فرمايند: «زمانى که امنيت از بين مردم رخت بربندد و مردم بر اسبان سوار شوند (و به تاخت و تاز پردازند) و از زن‌ها و بوى خوش کناره گيرى کنند، پس بايد از نزد آنان فرار کرد». راوى گفت: فدايت شوم، کجا بايد فرار کرد؟ امام (علیه السلام) فرمودند: «به سوى کوفه و اطراف آن يا به سوى قم و اطراف آن زيرا بلا و گرفتارى از آن دو دفع شده است.[16]
  9. صفوان بن يحيى گفت: روزى خدمت امام هفتم (علیه السلام) بودم، نام قم و مردم قم و تمايل آنها به حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به ميان آمد. امام (علیه السلام) نسبت به آنان اظهار لطف و مهربانى نمودند و فرمودند: «خدا از آنان خشنود گردد.[17]
  10. اباصلت هروي گفت: خدمت امام رضا (علیه السلام) بودم، گروهى از اهل قم بر ايشان وارد شدند، به امام سلام کردند. امام (علیه السلام) پاسخ دادند و آنان را نزد خود نشاندند، سپس فرمودند: «درود بر شما، خوش آمديد! شما شيعيان راستين ما هستيد.[18]
  11. يکى از اصحاب نقل کرده است: خدمت امام صادق (علیه السلام) نشسته بودم، که فرمودند: هنگامى که نخستين وعده فرا رسد مردانى پيکارجو را بر شما (بنى اسرائيل) مي فرستيم (تا سخت شما را در هم کوبند حتّى براى به دست آوردن مجرمان) خانه ها را جست ­و جو مى کنند،[19]و اين وعده اى است قطعی. پس ما گفتيم: فداى شما شويم اينها چه کسانى هستند؟ امام سه بار فرمود:[20] «به خدا قسم آنان مردم قم هستند.[21]
  12. امام رضا (عليه السلام ) فرمودند:[22] بهشت داراى هشت در است، يكى از آن ها براى قمى ها است، پس خوشا به حالشان و آفرين بر آنان و آفرين بر آنان .
    از ائمه (عليهم السلام) نقل شده كه فرمودند: اگر مردم قم نبودند، دين تباه مى شد.[23]
  13. امام صادق (عليه السلام ) فرمودند:[24] زمانى كه رنج و گرفتارى به شما رو آورد، به قم روى آوريد؛ زيرا قم پناهگاه فاطميان و محل آسايش مؤمنان است .
  14. امام صادق (عليه السلام ) فرمودند:[25] إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنْ جَمِيعِ الْبِلَادِ كُوفَةَ وَ قُمَّ وَ تَفْلِي، خداوند از ميان همه شهرها كوفه، قم و تفليس را برگزيده است.
  15. امام صادق (عليه السلام ) فرمودند:[26] در شهر قم شيعيان و دوستان ما هستند، در آينده ساختمان در آن شهر زياد مى شود و مردم راهى آن جا شده و در آن شهر اجتماع مى كنند تا جايى كه نهر جمر وسط شهر قرار مى گيرد

شرافت قم به حضرت معصومه (سلام الله علیها) و مرکزیت علوم دینی

از جمله اماكن مقدسه، شهر مذهبى قم است كه از دير زمان داراى مزايا و امتيازات خاصى بوده است و هم اكنون اين شهر مقدس از دو جهت به دو نور، منور و روشن است                                                  :
1- نور ولايت كه از حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) ساطع و لامع است[27].

امام صادق (عليه السلام ) فرمودند:[28] خدا داراى حرمى است كه آن مكه است و پيامبرش هم حرمى دارد كه مدينه است و اميرالمؤمنين هم حرمى دارد كه كوفه است و ما هم داراى حرمى هستيم كه قم می­باشد، و به زودى بانويى از فرزندان من آن جا دفن مى شود كه نامش فاطمه است، هر كس او را زيارت كند بهشت بر او واجب مى شود. امام صادق (عليه السلام)  هنگامى اين جمله را فرمودند كه هنوز مادر امام موسى بن جعفر (علیهما السلام) به او حامله نشده بود.

2- نور علم و دانش (حوزه علميه مقدسه قم) كه از دانشگاه حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام ) نورافشانى كرده و از اين شهر (معدن علم ) به ساير نقاط دوردست ايران اسلامى و جهان تابش مى كند و دل ها را منور و روشن مى نمايد.[29]

امام صادق (علیه السلام) مى فرمايند: «خدا به کوفه بر ساير شهرها احتجاج کرده و به مؤمنان آن جا در مقابل مردم ساير شهرها احتجاج مى کند و به واسطه شهر قم به ساير شهرها هم احتجاج مى کند و به مردم قم به تمام مردم مشرق و مغرب از جنّ و انس محاجّه مى کند، خداوند قم و مردم آن را رها نکرده تا مستضعف (فکرى و فرهنگى) شوند بلکه آنان را موفّق و تأييد کرده است. [30]

امام صادق (علیه السلام) يادى از کوفه نموده و مى فرمايند: «کوفه به زودى از مؤمنان خالى مى شود و علم از آن جمع مى شود همان گونه که مار در لانه اش جمع مى شود، سپس علم و دانش در شهرى که به آن قم مى‌گويند ظاهر مى شود، و آن جا مرکز علم و فضيلت مى گردد، تا جايى که هيچ کس حتّى خانم‌هاى خانه دار در دين مستضعف باقى نمى‌مانند و اين نزديک ظهور قائم ما (حضرت مهدى عج) خواهد بود.[31].

 

قم در کلام بزرگان

دانشمندان و بزرگان دینی پیرامون قم دیدگاه‌هایی ارائه کردند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

  1. امام خمینى (ره)

قم مرکز تشیع از زمان امام صادق (علیه السلام) بوده است و از قم تشیع به سایر جاها رفته است. علم هم از قم به جاهاى دیگر منتشر شده است. و بحمد الله شجاعت و زحمت در راه اسلام و فداکارى هم از قم منتشر شد. قم مرکز همه برکات است.[32]

«قم حرم اهل بیت (ع) است. قم مرکز علم است، قم مرکز تقواست، قم مرکز شهادت و شهامت است. از قم علم به همه جهان صادر شده است و مى شود و از قم شهامت به همه جا صادر مى شود. قم شهرى است که در آن ایمان و علم و تقوا پرورش یافته، قم از زمان ائمه اطهار (علیهم السلام) مورد توجّه اسلام بوده است و از قم تقوا، شجاعت، شهامت و همه فضایل به همه جا صادر مى شود و صادر خواهد شد».[33]

  1. آیت الله خامنه‌ای (دامت برکاته)

«شهر قم سه خصوصیت انحصارى دارد که هیچ شهر دیگرى از این جهات به پایه قم نمى رسد. این سه خصوصیت مخصوص قم است، یکى از این سه خصوصیت این است که این شهر سابقه بسیار زیادى دارد و پیروى از اهل بیت(علیهم السلام) و اتّصال به اهل بیت(علیهم السلام)، یعنى در طول هزار و دویست سال یا بیشتر، شهر قم در طول این مدّت همواره یک شهر وابسته به اهل بیت(علیهم السلام) شناخته شده است».

خصوصیت دوّمى که آن هم مخصوص قم است این است که این جا پذیرایی کننده بزرگ ترین حوزه علمیه طول تاریخ شیعه است. ما از اوّل تشکیل حوزه هاى علمیه تشیع تا امروز به بزرگى این حوزه مبارکه که به دست مرحوم آیت الله حائرى (رضوان الله تعالى علیه) در این شهر بنیاد شد، یا بازسازى شد. و در زمان مرحوم آیت الله العظمى بروجردى عظمت و اعتلا پیدا کرد و سپس به برکات امام بزرگوار و انقلاب عظیم به  اوج اعتلا رسید. به این بزرگى، در طول تاریخ در هیچ جاى دنیا حوزه اى نداشته ایم. شما پذیرایى کننده از این حوزه علمیه هستید. این هم خصوصیت انحصارى دوّم.

سوّمین خصوصیت آن اقدام بزرگى است که مردم قم نسبت به انقلاب انجام دادند. شما شروع کننده بودید. دو مرتبه یکى در سال 1341 که در همین شبستان هاى مسجد اعظم یک مدرّس و یک مردى گمنام از نظر توده هاى مردم و کنار کشیده از مناصب روحانى، تا حرف حق خود را زد. اوّلین کسانى که با او بیعت کردند مردم قم بودند. جوان هاى قم، بازارهاى قم، روشنفکران قم، دانش آموزان قم، آمدند به حوزه علمیه پیوستند. در همان سال 1341 رنج هایى را هم تحمّل کردند؛ یعنى وقتى در سال 1341 مزدوران رژیم شاه همه این صحن مطهّر و مدرسه فیضیه و این میدان را و این خیابان ارم را قرق کردند، با حضور ارعاب آمیز خودشان، عمّامه بر سر اگر مى دیدند او را مى‌کوبیدند، به قصد کشتن مى زدند و اگر از مردم کسى از آنها حمایت مى کرد او را هم هدف قرار مى دادند، آن روز مردم قم دست برادرى و جوانمردى را از آستین در آوردند و به حوزه قم و به امام راحل و عظیم و به انقلاب کمک کردند. این یک بار، یک بار هم در سال 1356 که حرکت عمومى مبارزه جویانه ملّت ایران علیه رژیم مزدور و فاسد پهلوى را شما قمى ها شروع کردید. اوّلین شهیدها توى همین خیابان چهارمردان و میدان آستانه و خیابان ارم و صفائیه به زمین افتادند».[34]

  1. مرحوم محدّث قمى(ره)

«و امّا از میان فرزندان موسى بن جعفر (علیهما السلام) افضل آن ها حضرت معصومه (سلام الله علیها) است که مزار شریفش در بلده طیبه قم است. و روشنى چشم اهل قم و همه مسلمانان است، افتخارات سرزمین قم فراوان است از آن جمله آرامگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها) مى باشد».[35]

  1. آیت الله جوادى آملى (دامت برکاته)

هنگامى که کریمه اهل بیت (علیهم السلام) به قم تشریف آوردند با حضور خود در شهر قم این شهر را مهد برکت کردند و اکنون بعد از دوازده قرن از رحلت ایشان هنوز شاهد این برکات هستیم و این براى کسانى که در قم زندگى مى کنند[36] کاملاً محسوس است.[37]

نگرشى بر وضعيت قم از اوايل هجرت تا زمان قاجاريه

قم شهر دور افتاده اى بود و مانند امروز سر راه نبود و كسی كه در آن سكونت مى كرد معمولاً از آسيب خلفا و تعقيب آنان در امان بود، رسم مردم قم در ميهمان نوازى و حمايت از ميهمانان كم نظير بود، آب و هواى قم، از نظر خشكى هوا و دلايل ديگر، با زندگى عرب ها مناسب بود.[38]

در زمان هارون الرشيد، حمزه بن يسع كه يكى از بزرگان قم بود به حضور خليفه رسيد و از او در خواست كرد كه قم را از اصفهان جدا كند و اجازه داده شود نماز جمعه و عيدين در آن­ جا برگزار شود. خليفه تقاضاى او را پذيرفت و بدين گونه قم محل امنى شد براى كسانى كه از خليفه يا حاكم وحشت داشتند.

اولين دسته از عرب ها كه به قم پناهنده شدند، جمعى از بنى الاشعر بودند كه در زمان حكومت حجاج بن يوسف ثقفى از عراق به اين شهر روى آوردند.

شرح قضيه به طور اجمال اين است كه در زمان خلافت عبدالملک مروان، چون عراق زياد آشفته بود، عبدالملک، حجاج را كه مردى بى باک و ستم­گر و در عين حال كاردان بود به حكومت آن جا منصوب كرد اعمال ظالمانه حجاج، معروف است و لازم به توضيح نيست. با اين كه او سركشان و مخالفان را به سخت ترين وجهى مجازات مى كرد باز هم همواره اوقات او صرف زد و خورد با خوارج و كسانى كه از ظلم او به ستوه آمده بودند، مى شد.

از جمله كسانى كه بر حجاج خروج كرد و قصد داشت با سپاهى انبوه، او را از بين ببرد، عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بن قيس بود. وى يكى از سرداران معروف و كار آزموده حجاج بود و مدتى در مشرق ايران از طرف وى فرماندهى سپاه را به عهده داشت؛ ولى مظالم و خونخوارى هاى حجاج و نارضايتى مردم عبدالرحمن را وادار به نافرمانى و قيام نمود. خروج عبدالرحمن نزديک بود حجاج را به كلى مستأصل كند. عاقبت، نفاق عده اى از همراهان، باعث شكست او در محلى به نام ديرالجماجم[39] و متوارى شدن يارانش گرديد.

اشعريان از جمله همراهان عبدالرحمن بودند كه پس از شكست او به قم پناهنده شدند. قبل از آمدن اشعريان به قم، ساكنان اصلى شهر در قلعه اى زندگى مى كردند كه در وسط شهر قرار داشته است. بنابه نقلی مدت ها بين اشعريان و ساكنان قلعه، زد و خورد بوده است.

نهايتاً اشعريان در اين مقابله چيره شده و قم را زير نفوذ خود قرار دادند.

دلايل توجه سادات و امام‌­زادگان به قم

بسيارى از سادات، داستان هجرت عرب اشعرى از كوفه و توطن آن ها را در ناحيه قم، و نيز وضع زندگانى، استقلال، جاه و جلال و عظمتشان را در اين شهر شنيده بودند و اين يكى از عواملى بود كه آنان را مصمم ساخت در اين شهر اقامت گزينند.

توجه و عنايت زياد وزير آن زمان، اسماعيل بن عباد، نسبت به مردم شهر قم و بر آوردن حوائج و خواسته هاى آنان، مانند: احداث نهرهاى زياد در داخل و خارج شهر و وقف كتاب هاى بسيارى براى طلاب و صاحبان علم، يكى ديگر از دلايل سكونت سادات در اين شهر بوده است .

ارادت و توجه زياد مردم قم – كه عموماً خود شيعه اثنى عشرى و از صحابه ائمه اطهار (عليهم السلام) بودند – نسبت به سادات مهاجر و تعظيم و تكريم و فراهم آوردن وسايل رفاه و آسايش آن ها، از ديگر دلايل توجه سادات به اين شهر بوده است .

از آن جا كه ائمه اطهار (عليهم السلام) از شهر قم به عنوان آشيانه آل محمد و مأواى فاطميان و جايگاه شيعه ايشان ياد كرده اند و نيز در روايتى اهل قم از انصار و ياوران اهل بيت خوانده شده اند، طبيعى است كه در زمان آل عباس – كه اولاد حضرت على (عليه السلام ) در شكنجه و فشار قرار مى گرفتند – اين شهر يكى از پناهگاه هاى اصلى علويان واقع شود؛ از اين رو، عده زيادى از آل على (عليه السلام ) به این شهر روى آورده و سكونت گزيدند. بعد از دفن حضرت فاطمه معصومه (عليهاالسلام) توجه علويان و سادات، نسبت به قم افزايش يافت و در فاصله كوتاهى عده بسيارى از فرزندان امام حسن و امام حسين و امام موسى بن جعفر و امام على بن موسى الرضا (عليهم السلام ) و از فرزندان محمد حنيفه و زيد بن على بن الحسين و اسماعيل (فرزند امام صادق (عليه السلام ) از اطراف به قم روى آوردند.

امروز كثرت سادات در قم محسوس و مشهود است، به طورى كه چند محله به نام علويان و سادات وجود دارد كه بيشتر ساكنان آن ها سيد هستند؛ مانند محله سيدان، محله موسويان و محله موسى بن مبرقع و نيز خاندان هاى سادات زيادى همانند: خاندان چاووشى، حسينى، علوى، طباطبايى، موسوى، لاجوردى و… در قم وجود دارند كه مورد احترام مردم هستند.

هم چنين سادات، به ويژه سادات علوى در قرون دوم و سوم، از طرف خلفايى همچون منصور دوانيقى و متوكل، در دشمنى با اهلبیت ‍ (عليه السلام ) افراط مى كردند. آل على هم از فرصتى براى مبارزه با آل عباس استفاده مى‌كردند و با مخالفان و دشمنان آل عباس هم دست مى شدند و چون شكست مى خوردند به دنبال پناهگاهى مى گشتند و اين پناهگاه در درجه اول، ديلم و قم بود. هم چنين قم براى آل على، محل امنى بود و هيچ خطرى در اين جا آنان را تهديد نمى كرد در صورتى كه در نواحى ديگر، گاهى خطراتى براى ايشان به وجود مى آمد تا آن جا كه خونشان ريخته مى شد.

البته گذشته از قم، علويان به مازندران و ديلم و نواحى ديگر مى رفتند چرا كه امروزه در هر گوشه اى از كشور ايران، قبورى از آل على با بقعه و گنبد و موقوفات فراوان وجود دارد، ولى عنايت علويان به قم، با توجه به دلايل فوق بيشتر بوده است .

در استان و شهر مقدس قم، تعداد زيادى از امام­زادگان وجود دارند كه به علل مختلف به اين شهر مهاجرت نموده اند. عده اى از آنان به دست مخالفان و دشمنان اسلام به شهادت رسيده اند و عده‌اى هم به مرگ طبيعى از دنيا رفته اند.[40]

 

برخى از شورش ها و قيام هاى مردم قم در قرن سوم تا پنجم

از آن جا كه مردم قم همواره به عنوان مردمى خونگرم و متعصب نسبت به دين و اعتقادات مذهبى، مشهور و معروف اند و اين روند از نسلى به نسل ديگر در جريان بوده، لذا در طول تاريخ، مبارزات و شورش هاى آنان عليه بى دينى و بى قانونى ادامه داشته و برخى از آنها ثبت و ضبط گرديده است كه در اين جا به طور خلاصه به بعضى از آن ها اشاره مى نماييم :

1- در سال 210 هجرى مردم قم عليه مأمون خليفه عباسى شورش كردند و از پرداختن خراج به او خوددارى نمودند. علت واقعه را چنين مى نويسند:

مأمون در مسير خود از خراسان به عراق، چند روزى در رى توقف كرد و مقدارى از خراج سالانه آنان را تخفيف داد. مردم قم كه خراج آنان در سال به دو ميليون درهم مى رسيد، به وى نامه نوشتند و درخواست كردند ماليات سالانه آنان نيز كاهش يابد، امّا مأمون نپذيرفت و قمى ها از پرداخت خراج سرباز زدند.

مأمون لشگرى را به سردارى على بن هشام و عريف بن عنيسه به اين ناحيه روانه نمود كه با اهالى قم جنگيدند و بر آنان پيروز شده و قلعه قم را ويران ساختند.

همچنين يحيى بن عمران اشعرى، رئيس قم را كشتند و خراج دو ميليونى را كه مردم از سنگينى آن مى ناليدند، به هفت ميليون درهم افزايش دادند.

پس از اين تا مدتى طولانى، خراج قم، رقم هنگفتى بود و حتى در اواخر قرن سوم نيز به چهار ونيم ميليون درهم بالغ مى گرديد.

2- در سال 217 هجرى در زمان خلافت معتصم، بار ديگر مردم قم دست به شورش زدند. معتصم، على بن عيسى را با لشگرى انبوه روانه كرد. آن ها بسيارى از باغ ها و بستان ها را سوزاندند و خسارات زيادى را وارد آوردند.
3- در سال 254 و در زمان خلافت معتز، مردم قم عليه او شورش كردند و او موسى بن بغا را كه براى جنگ با علويان مازندران با لشگرى انبوه گسيل داشته بود به قم فرستاد. موسى شهر را با زور تصرف كرد و عده زيادى از مردم را قتل عام كرد و قلعه شهر را مجدداً ويران ساخت. در اين واقعه، عده اى از رؤسا و بزرگان قم را نيز دستگير كرده و به بغداد فرستادند.

4- در سال 268 همزمان با خلافت معتمد، تا چندين سال نگذاشتند حاكمى كه طرف خليفه فرستاده شده بود وارد قم شود، تا آن كه از كوتكين بن ساتكين ترک با كاتب خود ابوالحسن احمد بن ماردانى به قم فرود آمد و قلعه آن را به كلى خراب كرد، به طورى كه اثرى از آن به جاى نماند.

5- در زمان خلافت معتضد (289-279) قمى ها حكمرانان و عاملانى را كه از طرف او فرستاده شده بودند از شهر بيرون راندند.

معتضد، ابراهيم كيلغ را فرستاد تا عده اى از آنان را كشته و عده ديگر را به بردگى بگيرد و گروه زيادى را از خانه و زندگى آواره كند.

6- در اواخر قرن سوم، مردم قم هر كس را كه از طرف خلفا فرستاده مى شد به شهر راه نداده و با او به جنگ برمى‌خاستند تا آن كه خلفا مجبور شدند به همراه حكام و واليانى كه براى حكومت به اين شهر مى فرستادند، لشگر عظيمى نيز گسيل دارند.

7- در سال 426 عليه سلطان مسعود غزنوى شوريدند و مدتى از وى فرمانبردارى نمى‌كردند. ابوسهل حمدونى كه مقيم رى بود، از طرف حاكم اين نقاط مأموريت داشت، ولى جرأت حمله به قم را نداشت، تا آن كه سلطان مسعود با لشگر عظيمى به طرف جرجان و طبرستان به راه افتاد و از اين رو عاملان او در عراق نيرو يافته، ابوسهل سپاهى به قم فرستاد تا مردم را مجددا به اطاعت از سلطان غزنوى وادار سازد.

البته نتيجه اين قيام ها در كوتاه مدت و يا دراز مدت به نفع مردم بود؛ زيرا واليان و حكمرانان، حداقل به اين نتيجه رسيده بودند كه مردم قم، مردمى خونگرم و انقلابى هستند و نمى توان آنان را به سازش واداشت؛ از این رو، اين گونه قيام ها در واقع سد مقاومى در مقابل حاكمان ظلم و ستم و بى عدالتى بود همچنين الگويى براى ديگر شهرهاى كشور ايران و ساير كشورها بود.

لازم به ذكر است كه در اين جا به قيام هاى قرن سوم تا پنجم مردم قم اشاره شد و ديگر قيام ها و شورش هاى آنان جهت مختصر بودن و پرهيز از اطاله مطالب نقل نشده است، وگرنه مردم قم همواره عليه زورگويان و مستكبران دست به قيام و مبارزه زده اند.

شاهد اين ادعا، قيام عظيم مردم قم و سپس ساير شهرهاى كشور بود كه منجر به شكل گيرى انقلاب اسلامى ايران شد. كه در واقع، بزرگ ترين و باشكوه ترين و اسلامى ترين قيام ها بوده است.[41]

 

انقلاب اسلامى و قيام مردم قم

نهضت اسلامى، به رهبرى امام خمينى (ره) در سال 1341 از درون حوزه علميه قم آغاز شد. با اين توضيح مختصر كه پس از فوت مرحوم حضرت آيه الله العظمى بروجردى (ره)، رژيم شاه تصور مى كرد كه نيروى مرجعيت از نظر سياسى ضعيف شده است. به اين دليل لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى را در هيأت دولت مطرح ساخت و آن را در 16 مهر ماه 1341 به تصويب رساند.

به موجب اين لايحه به زنان حق رأى داده شد و از شرايط انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان قيد سوگند به قرآن حذف شده و افراد مى توانستند با هر كتاب آسمانى مراسم تحليف[42] به جاى آورند.

امام خمينى (ره) كه در آن زمان در قم اقامت داشتند به توطئه رژيم شاه پى برده و مى دانستند كه رژيم شاه با اين كار مى خواهد، در واقع، روحانيت را امتحان كرده و عكس العمل آن ها را ارزيابى كند؛ بنابراين امام خمينى (ره) به سرعت واكنش نشان داده و براى اتخاذ تصميمات لازم، علماى طراز اول قم را به تبادل نظر دعوت كردند.

علما در اين تبادل نظر به نتايج مطلوبى دست يافتند كه از جمله آن، درخواست لغو اين لايحه بود كه در نهايت با هوشيارى حضرت امام خمينى (ره) اين لايحه، پس از كارشكنى هاى متعدد از جانب رژيم شاه، در تاريخ دهم آذر ماه همان سال، به طور رسمى لغو شد كه اين خود يكى از نقاط  آغاز مبارزه عليه رژيم شاه بود.

حادثه مهم ديگر در سال 41، پس از شكست لايحه انجمن هاى ايالتى و ولايتى، رفراندوم لوايح شش گانه بود كه شاه آن را انقلاب سفيد نام نهاده بود.

شاه يک روز قبل از رفراندوم و همه پرسى يعنى روز چهارم بهمن 1341 جهت جلب نظر علما، وارد قم شد، اما امام با آگاهى تمام، طى اعلاميه اى خروج مردم از خانه ها را تحريم كردند. شاه پس از ورود به قم، هيچ استقبال كننده اى را نديد مگر همان مزدورانى كه روز قبل براى استقبال به قم آورده شده بودند، كه اين كار خشم رژيم را چندين برابر كرد.

به هر حال رفراندوم تقلبى انجام شد و رسانه ها اعلام كردند كه اين لوايح شش گانه با پنج ميليون و ششصد هزار رأى موافق در مقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأى مخالف به تصويب رسيد.

اما امام خمينى (ره) اين بار نيز هوشيارانه در جلسه اى كه با علماى قم داشتند پيشنهاد كردند كه مراسم نماز جماعت و وعظ و خطابه در ماه مبارك رمضان تعطيل شود. به همین دليل، مساجد بسيارى از شهرها، از جمله، تهران، قم، اصفهان، شيراز، مشهد و بعضى شهرهاى ديگر تعطيل شد كه اين كار خشم و نفرت مردم را نسبت به رژيم شاه افزايش داد. همچنين در عيد فطر همان سال، مردم قم و بعضى شهرهاى ديگر كه عازم قم شده بودند به منزل امام خمینی (ره) رفته و امام طى سخنانى به افشاى رژيم شاه و اين رفراندوم ساختگى پرداختند. ادامه اين نهضت در پانزدهم خرداد 1342 بود كه اگر چه بى رحمانه توسط رژيم شاه سركوب شد، اما اين سركوبى باعث نابودى آن نگرديد، بلكه همچون بذرى بود كه در 22 بهمن 1357 سر از خاک برآورد و شكوفه و ميوه داد.

نهضت پانزدهم خرداد داراى ويژگى هايى بود كه آن را از ساير نهضت هاى مادى، متمايز مى ساخت. برخى از ويژگى هاى اين نهضت الهى عبارت بود از: اسلامى و مردمى بودن، بيگانه ستيزى، حضور روحانيت در صحنه مبارزات، كه همه اين ها حول محور رهبرى كه داراى اخلاص و قاطعيت بود، مى چرخيد. قيام پانزدهم خرداد چنان تأثيرى در جامعه به جاى گذاشت كه در واقع سرنوشت سياسى و اجتماعى آينده ايران را رقم زد.

افزايش رشد و بينش سياسى در ميان مردم و گروه هاى سياسى و روحانيون، رواج و توسعه مذهب در ميان دانشجويان و تحصيل كرده ها و بر ملا شدن چهره منافقانه شاه از جمله تأثيرات اين قيام بود.

رژيم شاه، جهت حفظ حكومت و سلطنت خود و سركوب نمودن رشد سياسى و مذهبى مردم، به اقداماتى دست زد كه يكى از آن ها، دستگيرى امام خمينى (ره) رهبر اين نهضت عظيم بود، اما اين كار رژيم، نه فقط نتوانست نداى مردم را خاموش كند، بلكه عكس العمل و مقاومت آنان را نسبت به رژيم شاه بيشتر كرد.

از جمله اين عكس العمل ها اقداماتى نظير اعتصابات طولانى توسط بازاريان و بيانيه ها و اعلاميه هاى شجاعانه توسط علما و حضور گسترده و اعتراض شديد از جانب مردم بود.

رژيم شاه مجبور شد ابتدا امام خمينى را در تاريخ 11 مرداد 1342 از زندان آزاد كند و ايشان را به منزلى در شمال شهر تهران منتقل سازد و سپس در پى اعتراضات دوباره مردم، باز هم مجبور گرديد امام خمينى را پس از ده ماه يعنى در هجدهم فروردين سال 1343 به قم منتقل نمايد.

شاه تصور مى كرد امام خمينى از اين پس سكوت خواهد نمود؛ اما برخلاف تصور شاه مبارزات امام خمينى در برابر بى دينى و بى عدالتى، همچون گذشته ادامه يافت و لحظه اى متوقف نشد.

يكى از عكس العمل هاى ايشان، عليه قانون ننگين كاپيتولاسيون بود كه در 21 مهرماه 1343 در مجلس شوراى ملى به تصويب رسيده بود. اين عكس ‍ العمل شديد امام، مردم را بيش از پيش آگاه و بيدار كرد.

از آن جا كه امام خمينى هيچ گاه حاضر نبود دست از مبارزه بردارد، رژيم شاه براى مقابله با ايشان و براى مقابله با نهضت، دست به اقداماتى تازه زد و ايشان را شبانه از منزل دستگير و صبح روز 13 آبان 1343 از فرودگاه مهرآباد به تركيه فرستاد و پس از يازده ماه ايشان را از تركيه به عراق منتقل ساخت تا به گمان پليد خود، رهبر اين نهضت را همچنان از مردم دور نگه دارد، اما امام خمينى (ره) همچون خورشيد در پشت ابر، مردم را همچون گذشته با ارسال اعلاميه ها و بيانيه ها آگاه و هوشيار مى نمودند.

نخستين مراكزى كه با اين كار امام آگاه تر و بيدارتر مى شدند، حوزه های علميه به ویژه حوزۀ علمیۀ قم و دانشگاه ها و بازار بود كه رژيم شاه آن ها را به عنوان مراكز طغيان مى دانست؛ بنابراين اين گونه مراكز را از طريق ساواک شديداً كنترل مى نمود تا مردم را به سكوت وادارد.

اشاعه فرهنگ بى بند و بارى، فكر بسيارى از جوانان را تخدير[43] كرده بود و با اين كار مى خواست آنان را از آرمان هاى متعالى بازدارد، اما از طرفى مردم آگاه و هوشيار، از راه هاى مختلف به مقابله با رژيم برخاستند كه در اين ميان نقش روحانيت بسيار حايز اهميت بوده است .

اگر بخواهيم از انواع مبارزات اقشار و توده هاى مردم، عليه رژيم نام ببريم مى توانيم آن ها را به سه دسته تقسيم كنيم: مبارزه سياسى، مبارزه مسلحانه و مبارزه فرهنگى، كه هركدام به نوبه خود حائز اهميت بوده است. [44]

 

قيام 19 دى ماه مردم قم

رژيم شاه احساس می‌كرد كه محبوبيت امام در دل مردم بيشتر شده است؛ از اين رو تصميم گرفت كه به شخصيت ايشان لطمه وارد نمايد. اين بود كه در تاريخ 16/11/1356 در روزنامه اطلاعات مقاله اى را با امضاى مستعار احمد رشيدى مطلق منتشر كرد كه آكنده از توهين و بى احترامى نسبت به امام خمينى )ره (بود. اين اعلاميه، مردم و حوزه علميه را سخت متأثر و خشمگين نمود؛ تا آن جا كه روحانيون به دنبال اين ماجرا، فرداى آن روز درس هاى حوزه را تعطيل و به سوى منزل مراجع قم حركت كردند. آنان در خيابان ها با تظاهرات، خشم خود را نشان دادند و اين تظاهرات تا روز 19 دى ماه ادامه يافت.[45]

رژيم شاه به خيال خود براى سركوبى اين قيام، عصر روز 19 دى ماه 1356 طلاب و عده اى از مردم قم را به رگبار گلوله بست و بسيارى از آن ها را شهيد و مجروح ساخت، اما اين اقدام شاه نيز به سرنگونى زودتر او كمک كرد؛ زيرا در پى اين اقدام عمال شاه، مردم تبريز به مناسبت چهلم شهداى قم و پس از آن مردم يزد، مراسم عزادارى گرفته و تظاهرات نمودند. سپس شهرهاى جهرم، كازرون، اصفهان، تهران، شيراز، مشهد، رفسنجان، همدان و نجف آباد و ساير شهرهاى ايران به قيام و مبارزه برخاستند و امام خمينى (ره) نيز با ارسال اعلاميه ها، بيانيه ها، مردم را آگاه‌تر و بيدارتر مى كرد.[46]

 

درهای بهشت و قم

در میان شهرها و بلاد جهان، بعضی از آنها دارای برتری هایی هستند تا جایی که در نزد مسلمانان، بعضی از شهرها مثل مکه، مدینه، قدس، نجف و کربلا به عنوان شهرهای مقدس دانسته شده است و در روایات بیان شده است که عبادت، سکونت، انفاق و حتی مردن در این شهرها از ارزش خاصی برخوردار است. این برتری ها به دلیل ویژگی های مختلف و متعددی مثل وجود کعبه در مکه، قبر پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در مدینه، قبر امام حسین (علیه السلام) در کربلا و… است که در آنها یا در ساکنان آنها وجود داشته است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه طاهرین (علیهم السلام) برخی از فضیلت های این شهرها را بیان کرده اند. از جمله شهرهایی که در روایات فضیلت هایی برای آنها بیان شده است می توان به مکه مکرمه، مدینه منوره، کربلا، کوفه، قم و… اشاره کرد.

از آيات قرآن و روايات به خوبى استفاده مى‏شود كه بهشت درهايى دارد، ولى اين تعدد درها نه به خاطر آن است كه عده وارد شوندگان به بهشت آن گونه‏اند كه اگر بخواهند از يک در وارد شوند ایجاد زحمت مى‏كند و نه از جهت آن است كه يک نوع تفاوت گروهى و طبقاتى وجود دارد، كه هر گروهى موظّفند از يک در وارد شوند، و نه براى نزديكى و دورى راه است، و نه به خاطر زيبايى و تنوع به خاطر كثرت درها! اصولا درهاى بهشت همانند درهاى دنيا كه در مدخل باغ­ها و قصرها و خانه‏ها مى‏گذارند نيست، بلكه اين درها اشاره به اعمال و كارهايى است كه سبب ورود به بهشت مى‏شوند؛ لذا در پاره‏اى از اخبار مى‏خوانيم كه “بهشت درهايى به نام­هاى مختلف دارد، از جمله، درى دارد كه به عنوان باب المجاهدين (در مجاهدان) ناميده مى‏شود.‏ از امام باقر (علیه السلام) در حديثى مى‏خوانيم: ” بدانيد كه بهشت هشت در دارد كه عرض هر درى از آنها به اندازه چهل سال راه است.[47]” اين خود نشان مى‏دهد كه” در” در اين گونه موارد، مفهومى وسيع تر از آنچه در تعبيرات روزانه گفته مى‏شود دارد؛[48] بنابر این باید گفت مراد از درهای بهشت اسباب و علل رسیدن و داخل شدن بهشت است. بعضی از مفسران فرموده اند این که گفته می شود جهنم دارای هفت در و بهشت داراى هشت در است اشاره به افزون بودن عوامل رحمت از عوامل عذاب و غضب است‏ و عدد در این­جا برای کثرت آمده است (نه این­که مراد از هفت، شش به علاوه یک و مراد از هشت هفت به علاوه یک باشد) بر این اساس باید گفت این­که در روایات وارد شده است که درهایی از بهشت به اهل بعضی از شهرها اختصاص دارد، مراد وجود اسباب علل رسیدن به بهشت در بین مردم آن شهر است.

امام رضا (علیه السلام) در باره اهمیت شهر قم و مقام ساکنان آن فرموده اند: بهشت هشت در دارد ،یکی از این درها برای اهل قم است که در میان شهرهای دیگر بهترین شیعیان ما هستند و… .[49]

همان طور که در این روایات آمده است اهمیت شهر قم را می توان به خاطر ایمان و تقوا و کارهای نیک اهل و ساکنین آن و همچنین وجود مرقد مطهر و منور یکی از نوادگان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این شهر دانست.

البته این بدان معنا نیست که همه اهل این شهر افراد صالح و از تقوای کامل برخوردارند بلکه همان­طور که در مقدس‌ترین شهرها مثل مکه و مدینه حتی در زمان پیامبر بدترین و شرورترین افراد مشرک و منافق زندگی می کردند در شهر قم و دیگر شهرهای مقدس نیز افراد خوب و بد، مؤمن و کافر وجود دارد؛ بنابر این منظور روایات از بهشتی بودن اهل قم، مؤمنان و نیکوکارانی است که در این شهر با علل و اسباب رایج در این شهر نظیر عبادت، فقاهت، دوستی و محبت اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و…بهشت را کسب کرده اند. همچنین از بیان علت تجلیل از اهل قم می توان استفاده کرد که این ویژگی‌ها اگر در هر انسانی باشد از اهل بهشت خواهد بود هر چند در قم زندگی نکرده باشد و محل زندگی او هزاران کیلومتر با این شهر فاصله داشته باشد. به هر حال از نظر اسلام ملاک وارد شدن در بهشت، داشتن ایمان و عمل صالح است و چون ائمه (علیهم السلام) علم داشته‌اند که گروه زیادی از اهل این شهر دارای این ویژگی هستند که داخل در بهشت می شوند به این بیان فرموده اند که یک یا سه در از درهای بهشت به اهل قم اختصاص دارد.

جهنم نرفتن مردم قم

پیش از پرداختن به موضوع لازم است که روایات مرتبط با ارزشمندی قم و اهل آن را بیان کنیم و آن­گاه به بررسی آن بپردازیم:

از امام کاظم (علیه السلام) وارد شده است: قم آشیانۀ آل محمّد است و جايگاه شيعيان آنها است ولى البته گروهى از جوان هاشان به گناه پدران خود و براى خوار شمردن و مسخره كردن بزرگانشان و مشايخشان، هلاك می­شوند و با اين وضع خدا شرّ دشمنان و هر بدى را از آنها بگرداند.[50]

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: چون بلاء و رنجى به شما رسد بر شما است كه به قم رويد كه جايگاه بنى فاطمه و آسايشگاه مؤمنان است و زمانى آيد كه اولياء و دوستان ما از ما نفرت گيرند و دور شوند و اين صلاح آنها است كه به دوستى ما شناخته نشوند، و خون و مالشان به جا ماند، كسى به قم و مردمش سوء قصد نكند جز اين­كه خدا او را خوار كند و از رحمت خود دور كند.[51]

به سندى از يحيى وارد شده است: روزى نزد ابى الحسن (علیه السلام) بوديم و ذكر قم و مردمش و ميل آنها به مهدى (علیه السلام) به ميان آمد و بر آنها رحمت فرستاد و فرمود: خدا از آنها راضى باشد، …آنان بهترين شيعۀ ما هستند از ميان همه بلاد، خدا دوستى ما را در سرشت آنان خمير كرده است.[52]

ارزشمندی قم که از روایات مستفاد است به معنای صالح بودن همۀ مردم قم و بهشتی بودن همه آنها و یا جهنم نرفتن هیچ یک از آنها نیست؛ زیرا روایات طوری مطرح شده که با بعضی از اهل قم سازگاری دارد نه با همۀ آنان (به اصطلاح از قضایای محصوره نیستند، بلکه مهمله اند). بلکه در ادامه روایت اول گذشت که عده ای از جوانان معصیت کار قم هلاک خواهند شد.

وانگهی عدالت و حکمت خداوند اقتضا می کند که ظالم و عاصی قمی در مجازات و کیفر (جهنم رفتن) فرقی با سایرین نداشته باشند، هر چند که مکان مقدس باشد، حق مظلوم از او ستانده شود. خداوند که «اشد المعاقبین فی موضع النکال و النقمه” است آن­جا که حکمتش اقتضا کند سخت ترین عقاب کننده است حتی می شود ادعا کرد اگر کسی در شهرهایی که مکان مقدسی است و زمینۀ گناه کمتر در آنها وجود دارد مرتکب گناه و معصیت شود استحقاق مجازات و کیفر بیشتری نسبت به دیگران دارد؛ زیرا گناه در زمان ها و مکان های مقدس علاوه بر اصل نافرمانی، حرمت شکنی نیز محسوب می شود و عذابش بیش از گناه در زمان و مکان عادی است.

از روایت – قصم الجبابرة- استفاده می شود که خداوند به جبارانی که به قم یورش ببرند چندان مهلتی نمی دهد و آنها را سخت درهم می شکند.[53] در صورتی که روی مصالحی در این جهان فانی به بعضی از جباران و ستم­گران مهلت داده می شود تا بر مجازاتشان افروده شود . در هم شکستن جباران اشاره به درهم شکستن گنهکاران نیز دارد.

می دانیم که گناه همیشه و همه جا از هر خطری خطرناک­تر است ولی از روایات مستفاد است که هر گناهی در سرزمین مقدس قم و یا هر مکان مقدس دیگر از گناه در مکان های معمولی خطرناک تر است.

درست است که اهل قم مورد عنایت ویژۀ خدای سبحان و ائمه (علیهم السلام) هستند ولی به دلایل عقلی و شرعی، گناه کردن در جایی مثل قم نه تنها گناه محسوب می شود و موجب جهنمی شدن گناهکار می شود بلکه به دلایلی، مجازات شدیدتری را نیز به دنبال خواهد داشت:

  1. در یک سرزمین مقدس علاوه بر خود گناه، حرمت شکنی نیز صورت می گیرد.
  2. به­طور کلی تجسم اعمال و عمل و عکس العمل (جز در مواردی مثل شفاعت و توبه و…) یک قانون و فرمول تغییر ناپذیر است. و در تأیید این قانون آیات فراوانی آمده است.

بنابر این مکان مقدسی مثل قم، نجف، مکه و… که فضای مناسبی برای کسب سعادت است و هرگونه گناه در آن نه تنها تخلف به شمار می آید بلکه مرتکب آن مستحق مجازات شدیدتری نیز خواهد شد.

حسن ختام آن­که در فضای سبز و دل انگیز و عطر آگین نباید مغرور شد و همچنان که غذای مسموم همه جا مضر است، گناه نیز همه جا خطرناک است.

 

قم مکتب امامیه

شهر قم از زمان بسیار دور، پيوسته مهد دانش و فضيلت و سرچشمه فيضان حكمت و معرفت بوده است، از همان ابتداء تربتش به شرافت، و مردمش به فضيلت ستوده شده اند.

با خدمات برجسته و مساعى ارزنده دانشمندان قم، راه احياى آيين تشيع و نشر معالم دين و فرهنگ اسلام به حدى بود كه تاج كرامت ابدى و دينى بر تارک شريف آنان نهاده شد. اجراى آيين اين تاج گذارى، هفتاد و چند سال قبل از نزول حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) به قم و در زمانى بود كه هنوز پدر بزرگوارش امام كاظم (عليه السلام) ديده به جهان نگشوده بود؛ يعنى زمانى بود كه جدّ امجد فاطمه معصومه (عليها السلام) امام جعفر صادق (عليه السلام) از رحلت و از دفن وى در قم خبر داد و طى روايت مفصّلى قم را حرم خود و اهل بيت خويش و كوفه صغير و آشيانه طالبين آل محمد (عليهم السلام) خوانده، بر بازشدن درى از درهاى بهشت به سوى مردم قم تصريح فرموده است. چرا كه اساس و پايه آن را گروهى از صحابه و دوستان ائمه (علیهم السلام) از عرب اشعرى با مصالح ايمان و ملات تولّى به كار گذاشتند و شالوده اين بلده طيبه را در سال 94 هجرى در دوران امام محمد باقر (عليه السلام) طرح ريزى كردند.

براى نخستين بار مكتب اماميه توسط عرب اشعرى در قم افتتاح گرديد كه فقه شيعه به طور علنى و رسمى در آن تدريس مى گشت و مشعل هدايت و ارشاد شيعه در اولين بار در اين شهر فروزان گرديد و تربيت يافتگان مكتب قم بر ساير بلاد اسلامى نور افشانى كردند. از اين مكتب، اساتيد و بزرگانى برخاستند كه نام نامى و لقب گراميشان براى هميشه زينت بخش صفحات كتاب هاى رجال و تراجم مى باشد.

امروزه شهر قم در واقع مركز معارف و فرهنگ اسلامى در سراسر جهان است.[54]

اكنون با توجه به موقعيت فرهنگى و تاريخى و مقام رفيع، اين قطعه مباركه، در جغرافياى سياسى و مذهبى معارف نورانى اهل بيت (عليهم السلام) می باشد.[55]

تأسيس حوزه علميه قم

از زمان ورود اشعريان به قم و تغيير وضع آن توسط آنان، این منطقه مركز علما و محدثان و راويان و فقها بوده است. عده اى از اشعرى هايى كه به قم كوچ كردند، جزو علماى تابعين بودند كه در سپاه عبدالرحمن بن محمد بن الاشعث با حجاج جنگ مى كردند. عبدالله بن سعد و پسرش موسى كه همراه ديگر اشعريان به قم آمدند. در شمار علماى آن روز محسوب مى شوند.

در قرن دوم هجرى دوازده پسر از سعد بن عبدالله بن ملك بن عامر اشعرى در شمار راويان و اهل حديث بوده و از عبدالله بن جعفر بن محمد صادق (عليه السلام) روايت مى كرده اند و بيش از صد نفر از فرزندان عبدالله و احوص، پسران سعد كه جزو نخستين كسانى از آل اشعر بودند، به قم آمدند و از فرزندان سائب بن مالك و از فرزندان نعيم بن سعد، از ديگر امامان روايت كرده اند.

در اواخر قرن دوم و قرون سوم و چهارم، قم مهم­ترين مركز علما و محدثان شيعه بوده است و در اين عصر، علمايى مانند محمد بن حسن صفار و ابو عبدالله محمد بن خالد برقى و ابو جرير زكريا بن ادريس از راويان امام صادق و امام كاظم و امام رضا (عليهم السلام)، همچنين آدم بن اسحاق و زكريا بن آدم از اصحاب امام رضا (عليه السلام) و على بن بابويه و پسرش ‍ محمد، معروف به صدوق و ابن قولويه و على بن ابراهيم و ده ها تن ديگر از شهر قم برخاستند.

در قرون پنجم و ششم (دوره سلجوقيان) نيز قم، مركزى بزرگ براى فقها و علماى شيعه بود و عده اى براى تحصيل به اين شهر مى آمدند و مدارس دائرى داشتند. شيخ عبدالجليل رازى وضع علمى قم را در قرن ششم شرح داده و مى گويد: مدارس دينى قم داراى وسايل كافى و علما و مدرسان و مفسران بزرگ مى باشد و كتابخانه هايى از كتاب هاى فرقه هاى مختلف در آن وجود دارد. شيخ عبدالجليل، اسامى اين مدارس را كه در قم و در زمان او داير بود و فقها و پيشوايان دينى با شكوه تمام در آن مى زيسته اند، ذكر كرده است كه عبارت است:

1- مدرسه سعد صلت

2 – مدرسه اثير الملك

3 – مدرسه سيد سعيد عزالدين مرتضى

4 – مدرسه سيد زين الدين

5 – مدرسه ظهر الدين عبدالعزيز

6 – مدرسه ابوالحسن كميج

7 – مدرسه شمس الدين مرتضى

8 – مدرسه مرتضى كبير[56]

در فاصله ميان سلجوقيان و صفويه در شهر قم، حوادث گوناگونى رخ داد، و چند بار مردم آن قتل عام شدند و خود شهر ويران گرديد.

در زمان تيموريان، شهر قم مدتى پايتخت بود و در زمان سلطان محمد تيمورى، وى شرف الدين على يزدى عالم و مورخ و رياضى دان معروف آن روز را به قم دعوت كرد و شرف الدين مدتى در اين شهر اقامت داشت. او ظاهرا از علماى اهل تسنن بوده است .

در دوره صفويه، وضع روحانيت قم تا حدى مشخص شده بود. گويا پس از پيدايش صفويه از مدارس قم كه شيخ عبدالجليل بعضى از آن ها را نام برده، زياد نبوده و بيشتر آن ها به دنبال تخريب ها و قتل عام هاى متعدد از ميان رفته بوده است و در اين عصر مدارس جديدى بنا شد كه آثار بعضى از آن ها امروزه باقى مى باشد. در اين مدارس، جمعى از بزرگ­ترين علماى شيعه از قبيل ملا محسن فيض و ملا عبدالرزاق لاهيجى و ملا صدراى شيرازى، و قاضى سعيد و ملا طاهر قمى به تحصيل یا تدريس و تصنيف اشتغال داشته اند.

در دوره قاجاريه، قم داراى مدارس متعدد بود كه اغلب آن ها هنوز هم باقى و داير است .

در اين عصر، علماى بزرگى در قم اقامت داشته يا از قم برخاسته‌اند كه از همه آنان معروف تر، ميرزا ابوالقاسم قمى (صاحب قوانین الاصول) معاصر فتحعلى شاه است و آثار علمى وى، همواره مورد توجه علما بوده است .

قم پس از آمدن مرحوم آيه الله العظمى حائرى و تأسيس حوزه جديد روحانيت، به تدريج بعد از نجف که مركز اول در آن زمان بوده است، مركز دوم روحانيت شيعه به حساب آمد و شهرت جهانى پيدا كرد  و هزاران تن از دور و نزديک و از كشورهاى خارج براى تحصيل به اين شهر رو آوردند و در اين مدت همواره محل اقامت جمعى از مراجع تقليد بزرگ شيعه بوده است.[57]

لازم به ذكر است كه حوزه علميه نجف در نيمه دوم قرن پنجم هجرى به وسيله عالم بزرگ شيعه محمد بن حسن طوسى معروف به شيخ الطائفه و شيخ طوسى تأسيس شد و هنوز هم برپاست .[58]

مدرسه فيضيه

امروزه قم در پرتو بارگاه مقدس حضرت معصومه (عليها السلام) و موقعيت ممتاز علمى و وجهه روحانى و معنوى كه در پرتو حوزه های علمیه به ویژه مدرسه فیضیه، دارا است، يكى از پرجمعيت ترين و پر رفت و آمد ترين شهرهاى ايران محسوب مى شود.

جا دارد كه در این جا با نگاهى اجمالى به مدرسه فیضیه بپردازیم.

مدرسه فيضيه در زمان صفويه (سال939  ق ) بنا نهاده شده و محلى كه اكنون، حوض واقع است انتهاى مدرسه قبلى و به جاى حوض كنونى، بالاخانه که بادگیر بوده كه آن را مشرق الشمسين مى ناميده‌اند.

وجه تسميه آن به مشرق الشمسين به اين علت بوده است كه در هر بامداد چون خورشيد از مشرق بالاخانه طلوع مى كرده است، گنبد مطهر هم در جنوب بالاخانه مانند خورشيدى مى درخشيد و آن جا مشرق دو خورشيد بوده است و اين بالاخانه محل رياضت عرفای بزرگ و جايگاهى بس شريف بوده است و از جمله ميرداماد را در آن جا مكاشفاتى دست داده، شيخ بهايى در آن جا به رياضت اشتغال داشته، ميرفندرسكى در همان جا به تحصيل و رياضت مى پرداخته، صدرالمتألهين، ملاصدراى شيرازى در همان نقطه به تأليف و تدريس كتاب اسفار اربعه پرداخته، مولانا محسن فيض كاشانى و مولانا عبدالرزاق لاهيجى در این جا به تحصيل علوم  مشغول بوده اند؛ از اين رو هنگامى كه ساختمان مدرسه را تغيير دادند در جايگاه مشرق الشمسين حوض وسیعى بنا مى نهند تا مكان بالاخانه مجل عبور واقع نشود.

به هر حال در زمان فتحعلى شاه در سال 1213 هـ ق مدرسه سابق را با دو بناى ديگر كه در شمال آن واقع بودند، از جاى برداشتند و به جاى آن ها مدارس فيضيه و دارالشفاء را بنيان نهادند.

در سال 1223 به امر سلطان وقت، آن را توسعه داده به شكل مربع مستطيل درآوردند و چهل و هشت حجره در آن بنا كردند.

در زمان مرحوم آيه الله العظمى حائرى، به علت كثرت طلاب محترم، بناهاى فوقانى بر آن افزوده شد. اكنون اين مدرسه، مركز ساير مدارس قم و مجمع اهل دانش و بينش است.

مدرسه فيضيه، همان مدرسه‌اى است كه در دوران قبل از انقلاب، شاهد سخنرانى ها و مبارزات حضرت امام خمينى (ره)، عليه طاغوت و طاغوتيان بوده است.

مدرسه فيضيه همان مكانى است كه تاريخ هيچ گاه آن را فراموش نخواهد كرد و خون شهيدانى كه در آن مدرسه ريخته شد، هميشه جوشان است و راه و هدف امام خمينى (قده) را تقويت خواهد نمود.[59]

 

مدرسه دارالشفاء

مدرسه دارالشفاء ابتدا به نام مدرسه فتحعلى شاه خوانده مى شد. در دورانی که همه حجرات آن از پيكرش جدا گرديد، در سال 1307 قمرى شاه­زاده كامران ميرزاى قاجار (بانى تذهيب (طلاکاری) گلدسته هاى صحن عتيق) اين مدرسه مستمندنشين تهى از طلبه را از دست غاصبان بيرون آورده و سردر آن را تجديد و حجراتش را تعمير نمود و آن را دارالشفاء گردانيد و در هر يک از حجراتش دو تختخواب براى بسترى ساختن بيماران نهاد و فضاى آن را باغچه‌بندى و گل‌كارى كرد، ولى حجرات شرقى مدرسه را براى سكونت پزشکان و پرستارانى كه مى بايست در تمام ساعات روز و شب مراقب بيماران مى‌بودند اختصاص داد؛ يعنى دو تا سه حجره را براى يک نفر در نظر گرفته، جلوی درهاى آن‌ها را از طرف مدرسه ديوار كشيد و براى هر خانه درى به مدرسه بازگذاشت و از اراضى پشت مدرسه براى هر خانه محوطه‌اى منظور نموده، ديواركشى كرد و براى هر يک درى هم به جانب قطعه زمين مزبور بنا نهاد.

اين زمين كه در پشت دو مدرسه از جلو لايروبى بركه (مخزن آب انبار) و حفر چاه هاى آب و فاضلاب جهت حمام و انبار ساختن بوته و تيغ و سوخت زمستانى در نظر گرفته بودند كه از دالان زاويه شمال شرقى فيضيه هم درى به همين محوطه باز بود تا كسبه و حمامى بتوانند به داخل مدرسه رفت و آمد كنند.

در اين دالان، حجره بزرگ و تاريكى وجود داشت كه شخصى به نام حسين بلبلى‌پز با هيكلى رشيد در آن جا زندگى مى كرد؛ به علاوه آن جا كارگاه طباخى و انبار سوخت او شده بود.

پس از مدتى حجرات شرقى از مدرسه يا بيمارستان جدا گرديد و به چند خانه براى سكونت متصديان دارالشفاء تبديل و تخصيص يافت.

هنگامى كه شاه‌­زاده كامران ميرزا از دنيا رفت اين خانه باز هم در تصرف بعضى از خدام مستمند و نيرومند در آمد و به مرور مورد تملک آنان قرار گرفت. در نتیجه در قسمت شرقى دارالشفاء به جاى حجرات چند خانه ايجاد شد و از سوى ديگر، محل رفت و آمد زوار، از خيابان حضرتى به جانب روضه شريفه شده بود و مدرسه با ناامنى و عدم استقلال مواجه گرديد به طورى كه حتى شب ها هم نمى توانستند در آن را ببندند؛ زيرا با اعتراض ساكنان خانه‌ها مواجه مى گرديدند.

به تدريج حجرات شمالى هم به تصرف مسافر خانه‌هاى خيابان حضرتى و كسبه آن درآمد و انبار كالاهاى پيشه­وران گشت، چنان كه كليه حجرات مدرسه فيضيه نيز انبار بقالان و احياناً محل كسب يكى دو صحاف شده بود و ساختمان مدرسه دارالشفاء در جانب غربى و اتاق برجى شكل مقابل آن در جانب شرقى و غرفه روى آن كه مخزن كتابخانه گرديده بود، در تصرف چندتن قهوه چى درآمد، محوطه مدارس هم مشترى نشين اين قهوه خانه عمومى شده بود.
وضع اين دو مدرسه تا سال 1293 شمسی به اين منوال بود؛ تا آن زمانی كه مرحوم آيه الله فيض به تدريج حجره‌های آن‌ها را طلبه نشين ساخته و از تصرف غاصبان بيرون آورد و مى‌توان گفت كه از آن تاريخ به بعد، دوره آغازین حوزه علميه قم شروع شد.

پس از تأسيس حوزه علميه قم، مرحوم آيه الله العظمى حائرى به مرمت آن پرداخت و بعد از رحلت آن مرحوم، مرد خيرى به نام حاج ميرزا محمد على توتون فروش در سال 1320 شمسى روى حجرات غربى آن را غرفه سازى كرد. در سال 1335 مرحوم آيه الله العظمى بروجردى نيمى از خانه هاى شرقى مدرسه را از متصرفين خريدارى كرده و به احداث حجرات و غرفاتى در جنوب و شرق آن پرداخت و بيست و شش حجره بر حجرات مدرسه اضافه كرد.
البته در اين مدرسه تغييرات ديگرى نيز در سال هاى متمادى از نظر سبک بنا و ساختمان رخ داده است؛ به گونه اى كه هم اكنون اين ساختمان، تغيير اساسى نموده و به هيچ وجه قابل مقايسه با ساختمان قبلى نيست و اكنون اين مدرسه مركز مديريت حوزه علميه قم گرديده است.[60]

قم و حوزه علمیه خواهران

حوزه های علمیه شیعی از آغاز در حفظ  و پاسداری از کیان اعتقادی جامعه اسلامی نقشی اساسی و تاریخی داشته و در تکاپوی حوادث واقعه، رسالت عمده خویش را صرف گسترش و تعمیق آموزه های دینی و دفاع از ارکان اندیشه اسلامی کرده اند.

از آغاز شکل گیری حوزه های علمیه شیعه، تحصیل علوم دینی بانوان هر چند به صورت منفرد و پراکنده، همگام با آن، آغاز شده است و در خلال آن، زنان دانشمند بسیاری پا بر این عرصه نهاده و مایه مباهات آن شده اند.

مراکز تحصیلی علوم دینی زنان به شکلی سامان ‏یافته تا پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران از حدود چهار دهه پیش به تعداد کمی وجود داشت. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) و به دلیل ایجاد شرایط نوین و احساس نیاز بیش از پیش به مدارس دینی حوزوی خواهران، چنین مدارسی به سرعت گسترش یافت و با برنامه ها و ساختارهای متنوعی که از برخی مدارس علمیه موجود الگو گرفته شده بود، به فعالیت پرداخت، اما به ویژگی های زنان و مسؤولیت های متفاوت آنان در مقایسه با مردان و ضرورت وجود سازمانی که به این ویژگی ها توجه شده است و نیز ضرورت هماهنگی و برنامه‏ریزی متمرکز برای حوزه های علمیه خواهران برای نیل به وضعیت مطلوب آموزشی، تربیتی، تبلیغی و پژوهشی و نیز حمایت های لازم برای طراحی نظامی کلان و جامع برای مدارس علمیه خواهران بود. بر این اساس، شورای عالی حوزه علمیه قم در تاریخ 10/12/1375 مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران را با وظایف معیّن تأسیس نمود تا با مدیریت واحد، مدارس علمیه خواهران را سازماندهی، هدایت و نظارت کند و از آن پس فصلی نوین و تحولی مناسب با شرایط جدید فرهنگی، علمی و اجتماعی در حیات مادی و معنوی زن مسلمان ایرانی به وجود آورد.[61]

امام زادگان مدفون در قم

بعد از ظهور اسلام و توجه شيعه به اين شهر، عده اى از امام ­زادگان، علما و محدثان در قبرستان قم – كه خارج از شهر و در سمت مغرب بود – مدفون شدند.

در اواخر قرن دوم هجرى، حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) خواهر حضرت امام رضا (عليه السلام) كه به قصد ديدار برادر خود به خراسان مى رفت، قبل از وارد شدن شهر قم بیمار شد و در همین شهر مقدس  رحلت فرموده و به خاک سپرده شد.

از آن زمان به بعد، مردم به تدريج خانه های خود را به قبرستان نزديک كردند تا به مدفن آن حضرت (عليهاالسلام) نزديک باشند و از زيارت قبر وى بهره مند شوند؛ از اين رو به مرور زمان، ساختمان هاى شهر در قسمت هاى مشرق متروک ماند و مردم به سمت غرب شهر روى آوردند.

شهر قم در سال 23 هـ ق به دست ابو موسى اشعرى فتح شد و اسلام در آن جا به حدى نفوذ پيدا كرد كه به سرعت مردم به مذهب تشيع گرويدند.[62]

شمار امام زادگانى که در استان قم مدفون هستند بالغ بر 444 تن مى‌باشند و هر يک از آنان خود سند زرّينى بر تارک و پيشينۀ اين خطّه که همواره مأمن و پناهگاه خاندان نبوّت و امامت و فرزندان و ذرّيه هاى امام علي (علیه السلام) بوده، مى باشد. برخى از بقاع اين علويان در محدوده شهر و برخى ديگر در اطراف و يا شهرها و روستاهاى استان واقع شده اند، از اين تعداد 99 امام زاده داراى بقعه و بارگاه است و در برخى از اين اماکن مقدّس چهار، پنج، شش و گاه تا چهل امام زاده مدفون هستند. اين اماکن متبرّکه مورد توجّه و عنايت مردم بوده و از اين بزرگواران برآورده شدن حاجات و کرامات بسيارى مشاهده نموده اند.

شيخ عبّاس قمی (رحمة الله علیه) مى فرمايد: «در زيارت امام‌زادگان عظام و شاه­زادگان عالى مقام که قبورشان محلّ فيوضات و برکات و موضع نزول رحمت و عنايت الهيه است و علماى اعلام تصريح به استحبات زيارت قبور ايشان فرموده اند، و بحمدالله تعالى در غالب شهرهای شيعه قبورشان موجود و بلکه در روستاها و اطراف کوه‌ها و درّه ها پيوسته ملاذ درماندگان و ملجأ واماندگان و پناه مظلومان و موجب تسلّى دل‌هاى پژمردگان تا روز قيامت بوده و خواهند بود و از بسيارى از ايشان کرامات و خوارق عادات هم مشاهده شد».

خوب است به هر لفظى که متضمّن تعظيم و احترام باشد زيارت شوند و يا سوره هاى مبارکه قرآن خوانده شود و ثواب آن نثار آن قبور نمايند.

در این جا به نمونه ای از زیارت هایی که می شود در این اماکن خوانده شود اشاره می­کنیم.

اَلسَّلامُ عَلَيکَ اَيهَا السَّيدُ الزَّکِي الطّاهِرُ الوَلِى وَ الدّاعِى الحَفِى، اَشهَدُ اَنَّکَ قُلتَ حَقّاً وَ نَطَقتَ حَقّاً وَ صِدقاً وَ دَعَوتَ اِلى مَولاى وَ مَولاکَ عَلانِية وَ سِرّاً، فازَ مُتَّبِعُکَ وَ نَجى مُصَدِّقُکَ، وَ خابَ وَ خَسِرَ مُکَذِّبُکَ وَ المُتَخَلِّفُ عَنکَ، اِشهَد لى بَهذِهَ الشَّهادَة لِاَکُونَ مِنَ الفائِزينَ بِمَعرِفَتِکَ وَ طاعَتِکَ وَ تَصدِيقِکَ وَ اتّباعِکِ.

وَ السَّلامُ عَلَيکَ يا سَيدى وَ ابنَ سَيدى، اَنتَ بابُ الله المُؤتى وَ المَأخُوذُ عَنهُ اَتَيتُکَ زائِراً وَ حاجاتى لَکَ مُستَودِعاً وَ ها اَنَا ذا اَستَودِعُکَ دينى وَ اَمانَتى وَ خَواتيمَ عَمَلى وَ جَوامِعَ اَمَلى اِلى مُنتَهى اَجَلى وَ السَّلامُ علَيکَ وَ رَحمَة اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.[63]

حضرت معصومه (سلام الله علیها)

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (علیه السلام) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این كه كسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه خود داشته باشند راهى خراسان شدند.

حضرت معصومه (سلام الله علیها) یک سال بعد از هجرت برادرش حضرت رضا (علیه السلام) به مرو، در سال 201 هجری قمری، به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عده‌اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. در شهر ساوه عده‌اى از مخالفان اهل‌بیت (علیهم السلام) كه از پشتیبانى مأموران حكومت برخوردار بودند، سر راه کاروان آنان را گرفته و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان كاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت معصومه (سلام الله علیها) را نیز مسموم كردند.

به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بیمار شدند و چون دیگر امكان ادامه راه به طرف خراسان نبود، قصد شهر قم را نمود. حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. و در محلى كه امروز «میدان میر» نامیده مى شود در منزل «موسى بن خزرج» فرود آمدند و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى كرد. محل زندگی و عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» بود که هم اكنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.[64]

موسی مبرقع

موسی مبرقع فرزند امام جواد (علیه السلام) و سمانه مغربیه بود كه از جانب پدر و مادر با امام دهم برادر می باشد. کنیه او ابوجعفر و ابوحمد نقل شده است. تاریخ ولادت او معلوم نيست. او در كوفه زندگی می كرد و سپس به قم مهاجرت نمود. او اولین كسی است كه از سادات رضویه در سال 256 هـ ق به شهر قم كوچ كرد.[65]

سایر امام زادگان قم

از میان امام­زادگان زیادی که در قم و حومه آن مدفون می باشند، فقط به تعدادی از آنان اشاره می کنیم:

  • شاه­زاده احمد قاسم (در محله دروازه قلعه)
  • شاه­زاده جمال الدين (در ابتدای جاده اراک)

3- امام­زاده هادى و مهدى (واقع در قريه جمكران)

4- شاه­زاده احمد (معروف به امام­زاده خاكفرج )

5- امام­زاده على بن جعفر (محله دربهشت، بيرون دروازه كاشان)

6- شاه­زاده ابراهيم و گنبد سبز (محله دربهشت، بيرون دروازه كاشان)

7- امام­زاده ابراهيم و شاه محمد (واقع در بخش 2 قم، پشت راه آهن خط تهران )

8- امام­زاده شاه جعفر (در نزديكى شاه ابراهيم )

9- شاه­زاده سيد على (بلوار 15 خرداد، میدان نوبهار)

10- شاه­زاده احمد (در نزديكى شاه­زاده سيد على )

11- چهار امام­زاده شامل: شاه­زادگان حسن، حسين، ابراهيم، جعفر از فرزندان امام زين العابدين (در نزديكى شاه­زاده احمد)

12- شاه­زاده طيب و طاهر (واقع در شش كيلومترى جاده سراجه  به طرف حاجی آباد)

13- امام­زاده شاه جعفر غريب (در نزديكى مسجد جمكران )

14- امام­زاده شاه جمال (نزديک شاه جعفر غريب اول جمکران)

15- شاه­زاده حمزه (در خيابان آذر، محله اى به همين نام)

16- شاه­زاده زيد(در نزديكی شاه­زاده حمزه، واقع در خيابان آذر)

17- امام­زاده شاه اسماعيل (در روستاى شاه اسماعيل بعد از کهک)

18- امام­زاده اسحاق (بالاى قريه ميم بعد از کهک)

19- امام­زاده فاضل (در روستاى بيدهند بعد از کهک)

20- امام­زاده محسن (در روستاى قبادبزن بعد از کهک)

21- امام­زاده سكينه خاتون (در روستاى قاسم آباد بعد از کهک)

22- شاه­زاده هادى (در روستاى وشنوه بعد از کهک)[66]

23- امام ­زاده نور علی (در روستاى كرمجگان بعد از کهک)[67]

مسجد جمکران در قم

این‌ مسجد، بیش‌ از هزار سال‌ پیش‌ به‌ فرمان‌ حضرت‌ بقیة‌ الله (ارواحنا فداه)‌، تأسیس‌ گردید و در طول‌ قرون‌ و اعصار، پناهگاه‌ شیعیان‌ و پایگاه‌ منتظران‌ و تجلّی گاه‌ حضرت‌ صاحب‌ الزمان ‌(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده‌ است‌.

 

مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام)

مسجد امام حسن عسکری یا مسجد امام، از قدیمی‌ترین مساجد قم است که بنای نخستین آن بر اساس برخی گزارش‌ها به دستور امام حسن عسکری(علیه السلام) و به دست احمد بن اسحاق قمی وکیل آن حضرت ساخته شده است. اهمیت این مسجد به سابقه تاریخی و انتساب آن به امام عسکری بازمی‌گردد. مسجد امام حسن عسکری مدتی محل برپایی نماز جمعه قم بوده، برخی درس‌های حوزه علمیه و مراسم اعتکاف نیز در آن برگزار می‌شود.

تاریخچه و مؤسس

بر اساس برخی گزارش‌ها بنای اولیه مسجد امام حسن عسکری(علیه السلام) در قرن سوم قمری به دستور امام حسن عسکری(علیه السلام) و به دست احمد بن اسحاق قمی، وکیل آن حضرت بنا شده است[1] برخی معتقدند این مسجد در مکان مسجد دژپل(درپل) بنا شده[2] و در گذشته جامع عتیق نام داشته است.[3] اما در تاریخ قم اشاره‌ای به این مسجد و انتساب آن به امام عسکری نشده است و مسجد عتیق همان مسجدی دانسته شده که در درپل بنا شده است.[4]

مسجد امام در ۲۲ آذر ۱۳۵۵ شمسی در فهرست آثار ملی ایران به شماره ۱۳۱۲ به ثبت رسیده است.[5]

بازسازی

صحن و شبستان‌ شرقی مسجد

بنای مسجد بارها از جمله در دوره صفویه مرمت و نوسازی شده است. قدیمی‌ترین بخش آن، ایوان جنوبی‌ آن است که در سال ۱۱۲۹ق بنا شده است. در زمان فتحعلی شاه قاجار، حاج حسین کدخدا آن را تعمیر کرد. در دوره ناصرالدین شاه در سال ۱۲۸۶ق، حاجی ابراهیم تاجر در قسمت غربی آن زیرزمین و شبستانی بنا نهاد[6] در سال ۱۲۹۵ق حاج علی‌نقی تاجر کاشی بخش‌هایی از جمله شبستان‌های شرقی و سردر آن را نوسازی کرد.[7]همچنین میرزا ابوالفضل زاهدی متوفای ۱۳۵۷ش سرداب آن را تعمیر کرده است.[8] میرزا محمد فیض شبستان غربی و شیخ محمد کبیر نیز شبستان شرقی آن را تعمیر کرده‌اند. این دو شبستان به نام آن دو مشهور شده است.[9] پس از انقلاب اسلامی این مسجد به حمایت دفتر آیت الله صافی گلپایگانی بازسازی شد.[10] در این بازسازی طرح گسترش آن توسط آیت الله محمدرضا گلپایگانی مطرح شد. وی با خرید املاک اطراف مسجد زمینه توسعه بنای آن را فراهم کرد و توسط آیت الله صافی گلپایگانی انجام و در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ش افتتاح شد.[11]

اهمیت این مسجد به سابقه تاریخی و انتساب آن به امام عسکری (ع) است.[12] مسجد در نزدیکی حرم حضرت معصومه قرار گرفته است و از قرن نهم به بعد متولیان آستانه حضرت معصومه، تولیت مسجد امام حسن را نیز بر عهده داشتند.[13] همچنین این مسجد محل تدریس و اعتکاف برخی از بزرگان قم بوده است.

محل برپایی نمازجمعه

مدتی در مسجد امام حسن عسکری توسط آیت الله محمدتقی خوانساری و آیت الله اراکی نماز جمعه برگزار می‌شد.[14] آیت الله اراکی بیش از بیست سال (۱۳۷۷ـ ۱۳۹۹ق) در این مسجد اقامه نماز جمعه می‌کرد.

محل تدریس

شبستان‌های مسجد، محل تدریس برخی از استادن حوزه علمیه قم بوده است. سید رضا صدر ۱۶ سال در یکی از شبستان‌های مسجد به امامت جماعت و تدریس می‌پرداخت.[15] همچنین درس میرزا ابوالفضل زاهدی (متوفای ۱۳۵۷ش) در این مسجد برگزار می‌شده است.[16]

محل اعتکاف

مسجد امام حسن عسکری از مراکز اعتکاف در قم است که ستاد اعتکاف قم در آن تشکیل شده است.[17] گفته‌ شده که اعتکاف برای نخستین‌بار در ایران در این مسجد[18] توسط آیت الله حائری برگزار شده است.[19] آیت الله گلپایگانی در این مسجد معتکف می‌شده است.

مسجد امام همچنین مکانی برای فعالیت‌های فرهنگی به شمار می‌رود. از سال ۱۳۶۶ش جلسات هفتگی هیئت رزمندگان اسلام در این مکان برگزار می‌شود.[20] همچنین مراسم تشییع برخی از شخصیت‌های دینی، علمی و سیاسی قم از این مکان آغاز می‌شود.[21]

موقعیت و بنا

کاشی‌کاری ورودی شبستان مسجد امام حسن عسکری

مسجد امام حسن عسکری در نزدیکی پل علیخانی واقع شده است. بنای آن مشتمل بر جلوخان، سردر ورودی، صحن، ایوان جنوبی، شبستان، زیرزمین و چهار شبستان در اضلاع مختلف صحن بود.[22] در بازسازی آن توسط دفتر آیت الله صافی دو شبستان دیگر به آن افزوده شد؛ یکی با مساحت ۲۹۰۰ متر مربع در طبقه همکف قرار دارد. این شبستان گنبدی با ۳۵ متر ارتفاع و گلدسته‌هایی با بلندای ۵۹ متر مربع دارد و تمامی قرآن بر دیوارهای آن کاشی‌کاری شده است. دیگری طبقه زیرین شبستان است که حدود ۲۷۰۰ متر مربع مساحت دارد. همچنین در این بازسازی ساختمانی در ۷ طبقه به آن افزوده شد که دو طبقه‌اش به کتابخانه و ۵ طبقه دیگر آن به بخش اداری و تأسیسات مسجد اختصاص دارد. طبقه تحتانی شبستان‌های جدید به کارهای فرهنگی مانند برگزاری نماشگاه کتاب و… اختصاص دارد.[23]

مساحت

مسجد امام حسن عسکری ۴۱۷۰ متر مربع مساحت داشت. ۳۱۹۰ متر آن مسقف و مربوط به شبستان‌ها و ۱۵۲۰ متر مربع فضای باز بود. در بازسازی آن توسط آیت الله صافی گلپایگانی حدود ۲۵،۰۰۰ متر بنا به آن افزوده شد.[24]

برگرفته از ویکی شیعه

مقابر برخى از علما، شهدا و بزرگان مدفون در حرم حضرت معصومه (عليها السلام)

قبور برخی از علما، شهدا و بزرگان که در سال های پیشین می زیسته اند که برخی در حرم حضرت معصومه (عليها السلام) و برخی دیگر در صحن مبارک حضرت معصومه (عليها السلام) مدفون هستند، عبارت است:

الف – در حرم مطهر حضرت معصومه (عليها السلام)

1- آيه الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى

2  آيه الله العظمى سيد حسين بروجردى (در مسجد اعظم )

3- آيه الله العظمى سيد محمد تقى خوانسارى

4- آيه الله العظمى سيد صدرالدين صدر

5- آيه الله العظمى سيد محمدرضا گلپايگانى

6- آيه الله علامه سيد محمد حسين طباطبايى

7- آيه الله العظمى حاج محمد على اراكى

8- آيه الله العظمى سيد رضا بهاءالدينى

9- آیت الله العظمی حسینعلی منتظری

10- آیت الله العظمی محمد تقی بهجت

11- آيه الله العظمى سيد احمد خوانسارى

12- آيه الله حاج ميرزا محمد فيض قمى

13- آيه الله شيخ مرتضى حائرى (فرزند شيخ عبدالكريم)

14- آيه الله ميرزا هاشم آملى

15- آيه الله ميرزا مهدى بروجردى

16- آيه الله شيخ ابوالقاسم قمى معروف به آيه الله كبير قمى

17- آيه الله شهاب الدين اشراقى

18- آیت الله علامه شهيد مرتضى مطهرى

19- آيه الله شهيد محراب سيد اسدالله مدنى

20-  آيه الله شهيد على قدوسى

21- آيه الله محمد مهدى ربانى املشى

22- آيه الله شهيد سيد محمد مهدى حكيم

23- آيه الله احمدى ميانجى

24- آيه الله سيد مهدى روحانى

25- آيه الله سيد جمال الدين خوئى

26- آيه الله حاج سيد حسن انگجى

27- آيه الله حاج سيد محمدعلى انگجى

28- آيه الله سيد عباس مهرى

29- آيه الله شيخ عبدالكريم ربانى شيرازى

30- آيه الله سيد محمد صادق لواسانى

31- آيه الله سيد ابوالحسن حسينى، مشهور به رفيعى قزوينى

32- حجه الاسلام شهيد فضل الله محلاتى

33- حجه الاسلام شهيد عباس شيرازى

34- حجه الاسلام شهيد محمد منتظرى

35- سيد محمد قمى برقعى

36- حاج سيد اسماعيل قمى

37- حاج سيد حسين كوچه حرمى

ب – در صحن مطهر حضرت معصومه (عليها السلام)

  • مرحوم عبدالرزاق لاهيجى (داماد ملاصدراى شيرازى )

2- شهيد آيه الله شيخ فضل الله نورى

3- شهيد حجه الاسلام دكتر محمد مفتح

4- شهيد مهدى عراقى و فرزندش مهدى عراقى

5- شهيد دکتر عبدالحميد ديالمه

6- پروين اعتصامى[68]

مقابر برخى از بزرگان مدفون در بیرون حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)

قبور برخی از علما، شهدا و بزرگان که در سال های گذشته می زیسته اند و در بیرون حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) مدفون هستند عبارت است:

الف – در مقبره و گلزار شهداى شيخان:

  • زكريا بن آدم
  • زكريا بن ادريس (معروف به ابو جرير قمى )
  • آدم بن اسحاق
  • ميرزا ابوالقاسم قمى (صاحب كتاب قوانين الاصول)
  • آيه الله ميرزا جواد ملكى تبريزى
  • حجه الاسلام شهيد غلامحسين حقانى

ب- بزرگان مدفون در اماكن قم:

1- على بن ابراهيم فرزند هاشم قمى (باغ ملى)

2- على بن الحسين بن موسى بن بابويه (ابتداى خيابان چهار مردان ، پشت پاساژ ملت)

3- آيه الله العظمى سيد محمد حجت كوه كمرى (مدرسه حجتيه)

4- آيه الله العظمى سيد شهاب الدين مرعشى نجفى (حیابان ارم مقابل در ورودى كتابخانه ايشان)

5- ميرزا حسين كاشفى لاهيجى (خيابان ارم ، ابتداى خيابان چهارمردان)

6- آيه الله شهيد سيد محمدرضا سعيدى (مدفون در قبرستان وادى السلام خاكفرج)

7- مجاهد شهيد سيد مجتبى نواب صفوى (قبرستان وادى السلام )

8- آيه الله شهيد حسين غفارى (قبرستان باغ رضوان)

ج – در گلزار شهدا، چهار مردان:

1- شهيد سرلشگر مهدى زين الدين ، فرمانده لشگر 17 على بن ابي طالب (عليه السلام)

2- شهيد جواد دل آذر، فرمانده لشگر 17 على بن ابي طالب (عليه السلام)

آثار تاريخى قم

در استان قم بيش از 362 اثر تاريخى و قديمى که از قرون گذشته بنا گرديده و بر جاى مانده، شناسايى شده است. اين مجموعه آثار، شامل مقبره هاى متبرّکه، مساجد، مدارس تاريخى، کاروان­سراها، قلعه ها و مناره ها، آب انبارها، تپّه هاى باستان و… مى باشد. بعضى از اين آثار مالک شخصى ندارند و بعضى همچون امام زاده ها موقوفه هستند. آب انبارها و کاروان­ سراهايى که مالکشان مشخّص نيست، يا متعلّق به اموال شخصى است و يا جزو اموال دولت به شمار مى آيد، امّا به طور کلّى از 362 اثر تاريخى، 172 اثر در فهرست آثار ملّى کشور ثبت شده است. به جز بناى گنبد مطهّر حضرت معصومه (سلام الله علیها) و ابنيه مساجد و امام زادگان که هر يک در جاى خود توضيح دارد، کاروان­سراها و قلعه هاى قديمى از جمله يادگارهاى با ارزش معمارى ايران محسوب مى شود و از روزگار کهن به دلايل گوناگون ارتباطى، اقتصادى، نظامى، جغرافيايى و مذهبى بنياد گرديده و در ادوار مختلف به تدريج توسعه و گسترش يافته است. اگر چه اماکن و بناهاى تاريخى بسيارى نيز در استان وجود داشته که تخريب شده است و تنها از آنها ياد مى شود، همچون تپّه صرم، تپّه گل درويش، امام زاده شاه جان، مدرسه ملّاصادق، بناى قصر دختر و مسجد جام صدم و… عوامل تخريب آن بناها اغلب پيمان­کاران خصوصى و يا برخى از ادارات و نهادها بوده اند.

در این مختصر به چند مورد از آثار تاریخی استان قم اشاره می کنیم:[69]

 

1 آب انبار صفوی شهر کهک
2 آتشکده نويس بخش خلجستان،روستاى برزو
3 امارت بارگير قمرود قمرود
4 بقعه علمدار کياب بخش خلجستان، روستاى کياب
5 تيمچه بزرگ خيابان آيت الله طالقانى، راسته بازار بزرگ
6 پل دلاک بخش قمرود، روستاى محمّدآباد کاج
7 آقانپّه قشلاق روستاى قشلاق
8 تپّه انبوز اطراف شهر قم
9 تپّه سکينه خاتون بخش مرکزى، شهر قنوات
10 تپّه صرم بخش کهک، روستاى صرم
11 11  تپّه قلعه (دوازده قلعه) بخش خلجستان، روستاى نويس
12 12  تپّه قلعه خورآباد بخش کهک، روستاى خورآباد
13 3  تپّه قلعه مبارک آباد بخش مرکزى، روستاى مبارک آباد
14 4  تپّه قلى درويش اطراف روستاى جمکران
15 تپّه کبري بخش خلجستان، روستاى قاضى پاين
16 6  قره تپّه بخش مرکزى، روستاى شاهجرد
17 قره تپّه قمرود بخش قمرود، 23 کيلومترى شمال شرقى قم
18 حمّام حاج عسکرخان خيابان آيت الله طالقانى، راسته بازار بزرگ
19 خانه امام خميني خيابان معلّم، محله يخچال قاضي
20 خانه آيت الله حائري خيابان آيت الله طالقاني
21 خانه حاجعلى خان زند خيابان انقلاب اسلامی، ک.ش 17(محله چهارمردان)
22 خانه حاج قلى خان خيابان انقلاب اسلامی، کوچه شماره 17، محله چهارمردان
23 خانه حکيم ملّاصدرا شهر کهک
24 خانه سيد حاجى روحاني خيابان انقلاب اسلامي
25 خانه شاکري خيابان آيت الله طالقاني
26 خانه قوبکي خيابان آيت الله طالقاني
27 خانه يزدان پناه خيابان نوزده دى، ک. ش. 11
28 خانه توکّلي خيابان آيت الله طالقاني
29 خانه مهدى زاده خيابان معلّم، محله يخچال قاضي
30 خانه فيض بلوار (55  مترى) عمّارياسر، محله باغ پنبه
32 سدّکبار 28 کيلومترى جنوب شرقى جاده قم ـ کاشان
33 قصر دختر کيلومتر سه جنوب قم
34 قلعه تپّه طغرود بخش جعفريه، روستاى طغرود
35 قلعه جمکران کيلومتر شش شرق قم، روستاى جمکران
36 قلعه زاد (بارى) بلاغ جاده قديم قم ـ تهران
37 قلعه سنگي انتهاى بخش قمرود، روستاى محمّد آباد کاج
38 قلعه سنگى واسون بخش کهک، روستاى نيزار
39 قلعه گچي انتهاى بخش قمرود، روستاى محمّد آباد کاج
41 قيز قلعه سى جمکران روستاى جمکران
42 کاروانسراى آوه بخش جعفريه، جنوب جاده قم ـ ساوه، حوالى روستاى آوه
43 کاروانسراى اتابکي جاده قديم قم ـ کاشان
44 کاروانسراى باقرآباد جاده قديم قم ـ تهران، منطقه على آباد
46 کاروانسراى تاج خاتون بخش مرکزى، جاده قم ـ اراک
47 کاروانسراى خشتى پل دلاک جاده قديم قم ـ تهران
48 کاروانسراى پل صدري جعفريه، جاده قم ـ گازران
49 کاروانسراهاى حوض سلطان بخش قمرود، شرق روستاى چشمه شور و شمال درياچه حوض سلطان
51 کاروانسراى سفيد آب شرق درياچه نمک
52 کاروانسراى سنگي انتهاى بخش قمرود، روستاى محمّدآبادکاج
53 کاروانسراى قلعه سنگى على آباد کيلومترى جاده قم ـ رى (تهران)
54 کاروانسرای صدرآباد پنجاه کيلومترى شمال شرقى قم
55 کاروانسراى عسکرآباد جاده قديم قم ـ تهران
56 کاروانسراى سنگى کوه نمک بخش جعفريه، جاده قم ـ گازران
57 کاروانسراى منظريه 25 کيلومترى جاده قديم قم ـ تهران
58 کاروانسراى طلّاب(مجموعه کاروانسرا) بخش سلفچگان، سى کيلومترى جاده قم ـ اراک
59 مجموعه تاريخى صفي بخش خلجستان، روستاى طينوج
60 مجموعه راسته بازار کهنه و نو خيابان نوزده دى و خيابان آيت الله طالقانى، در جوار محله عربستان
61 مجموعه على آباد على آباد، جاده قديم قم ـ تهران
62 محوّطه باستانى شمشيرگاه بخش جعفريه، روستاى محمودآباد
63 مقابر باغ گنبد سبز خيابان انقلاب، خيابان شهيد روحاني
64 ميل بابک انتها بخش قمرود، روستاى محمّدآبادکاج
65 ميل دلاک جاده قمرود
66 ميل سنگى چاهک بخش خلجستان، روستاى چاهک
67 ميل صفرعلي انتهاى بخش قمرود، روستاى محمّدآبادکاج
68 ميل على آباد جاده قديم قم ـ تهران
69 ميل ميم بخش کهک، روستاى ميم
70 ميل شهرستان بخش مرکزى، حوالى روستاى سراجه

صنايع دستى قم

صنايع دستى ميراث آثار گذشتگان و يادگار نيکان است در قم حدود صد رشته صنايع دستى وجود دارد و بيش از پانزده هزار صنعت گر در اين رشته هاى صنعتى مشغول فعّاليت هستند، مهم­ترين آن ها عبارت است از:

  1. فرش ابريشم نفيس و مرغوب از نظر طرّاحى نقشه، رنگ آميزى، بافت و اصالت ايرانی آن، رتبه اوّل را در جهان و مخصوصاً در کشورهاى اروپايى دارا است.
  2. منبّت کارى و صنعت چوب با پنج هزار صنعت گر فعّال و با طرح نقش هاى زيبا بر روى انواع چوب هاى ميز، مبل، صندلى، کمد و… که توسّط استادکارانى زبردست و ماهر انجام مى گردد، علاوه بر سرتاسر نقاط کشور، به کشورهاى آسيايى و اروپايى نيز صادر مى شود.
  3. توليد ظروف سفال، سراميک، کاشى معرّق به عنوان رشته هاى شاخص در اين استان است. هنر زيباى سراميک سازى و کاشى سازى به نوعى اشاعه دهنده فرهنگ اسلامى است، و اين هنر از قدمت زيادى در قم برخوردار است، به طورى که در سال پانصد هجرى قمرى کاشى هاى حرم مطهّر حضرت امام رضا (علیه السلام) را از قم به مشهد ارسال نمودند. وجود خاک‌هاى مرغوب جهت سراميک سازى باعث ايجاد هنرها و صنايع کاشي سازى، سفال‌گرى و آجرپزى در قم شده است. به علاوه مواد معدنى بسيارى براى لعاب سازى و رنگين کردن لعب ها در اطراف قم وجود دارد. وجود طايفه هاى فخاران، کوره­گران، کاسه‌گران و…. نشان ديگرى از قدمت و ريشه ديرينه صنعت سفال در قم است. در سال هاى اخير با به وجود آمدن کاشى هاى ماشينى و ظروف سفال مورد نياز و عدم انتقال هنر استادان قديمى به نسل بعد، این هنر گسترش نيافته و به کلّى متروک شده است. براى اين رشته هاى هنرى در سال هاى نه چندان دور در شهر قم مشاغل مختلفى از جمله سراميک سازى، کاشى سازى، کاسه گرى، کوزه گرى، لعاب سازى، رنگ پزى و… وجود داشته است.
  4. رشته هاى مختلف حجّارى سنگ، تراش سنگ هاى تزئينى و قيمتى و نيمه قيمتى از ديگر صنايع دستى استان است.[70]

سوغات قم

صنایع دستی قم همچون قالی، سرامیک به همراه سجاده، مهر و تسبیح مهم‌ترین سوغات قم محسوب می شوند. یگانه سوغات ویژه شهر مذهبی قم که به نوعی نماد خوراکی این شهر محسوب می شود سوهان آن است در حدود یک قرن پیش نوعی حلوا و شیرینی خانگی و محلی در قم طبخ می شد و به حلوای قمی مشهور بود و به ندرت توسط مغازه های عطاری عرضه می شد.

معروف است که به هنگام حضور مظفر الدین شاه قاجار در قم از وی توسط حلوای قمی پذیرایی شد، وی پس از صرف حلوای قمی گفت: این حلوا مثل سوهان غذای مرا بریده و هضم کرد. آن­گاه مقدار زیادی از این حلوا را به عنوان سوغات با خود برد. از آن پس عنوان سوهان بر این شیرینی نهاده شد و به تدریج به عنوان نماد و سوغات شهر مذهبی قم با نیت تبرک در آمد. به شکلی که امروزه نزدیک به 400 واحد پخت سوهان در قم مشغول به کار هستند که از طریق 2500 واحد فروش ماهیانه 300 تن سوهان عرضه می کنند.[71]

نگین شهرها (قم)[72]

 شهرها انگشترند و “قم” نگين

قم، هماره حجت روي زمين

تربت قم، قبله عشق و وفاست

شهر علم و شهر ايمان و صفاست

مرقد “معصومه” چشم شهر ما

مهر او جان‎هاي ما را كهربا

دختري از اهل بيت آفتاب

وارث در حيا، گنج حجاب

در حريمش مرغ دل پر مي‎زند

هر گرفتار آمده، در مي‎زند

هر دلي اينجاست مجذوب حرم

جان، اسير رشته جود و كرم

اين حرم باشد ملائك را مطاف

زائران را ارمغان، عشق و عفاف

آستان بوسش بسي فرزانگان

معرفت آموز، از اين آستان

ديده پاكان به قبرش دوخته

عصمت و پاكي از آن آموخته

حوزه قم هاله‎ای بر گرد آن

فقه و احكام خدا را مرزبان

قم هميشه رفته راه مستقيم

بوده در مهد هدايت‎ها مقيم

قم نمي‎بيند مگر خواب قيام

تيغ قم بيگانه باشد از نيام

شهر خون، شهر شرف، شهر جهاد

شهر فقه و حوزه، علم و اجتهاد

هر كجا را هر چه سيرت داده‎اند

اهل قم را هم بصيرت داده‎اند

نقطه قاف قيامند اهل قم

برق تيغ بي نيامند اهل قم

اهل قم، از اول ولايت داشتند

در دل و در ديده، (آيت) داشتند

سر نمی‎سودند، جز بر پاي دين

دل نمی دادند الا بر يقين

دين، مطيع امر مولا بودن است

راه را با رهنما پيمودن است

دختر “موسي بن جعفر” را درود

کز عناياتش تراويد اين سرود[73]

[1] . ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۳۸۳ش، ص۲۲۷؛ فقیهی، تاریخ جامع قم، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۸-۱۳۹.

[2] . آقابابایی و قریشی، آثار تاریخی و فرهنگی قم، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۶

[3] . ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۰.

[4] . قمی، تاریخ قم، ۱۳۶۱ش، ص۳۷.

[5] . ایسنا؛ مسجدی که به دست وکیل امام حسن عسکری در قم بنا شد. کد خبر ۹۱۱۲۰۱۰۱۰۰۵۵۹، انتشار: ۱ اسفند ۱۳۹۱، دسترسی: ۱۵ آبان ۱۳۹۵

[6] . ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۳۸۳ش، ص۲۳۰.

[7]. ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۳۸۳ش، ص۲۱۱؛ فقیهی، تاریخ جامع قم، ۱۳۷۸ش، ص۱۳۸-۱۳۹.

[8] . ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۹.

[9] . ایسنا؛ مسجدی که به دست وکیل امام حسن عسکری در قم بنا شد. کد خبر ۱۱۲۰۱۰۱۰۰۵۵۹، انتشار: ۱ اسفند ۱۳۹۱، دسترسی: ۱۵ آبان ۱۳۹۵.

[10] . آقابابایی و قریشی، آثار تاریخی و فرهنگی قم، ۱۳۸۳ش، ۱۶۸

[11] . خبرگزاری شبستان؛ ساختمان جدید مسجد امام حسن عسکری (ع) افتتاح شد، انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ش، دسترسی: ۱۸ آبان ۱۳۹۵ش

[12] . کوچک‌زاده، تاریخچه قم و مساجد تاریخی آن، ص۱۵۸.

[13] . آثار تاریخی و فرهنگی قم، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۷.

[14] . خبرگزاری فارس؛ مسجد امام حسن عسکری قم و اقامه نماز حسنین(ع)، انتشار، ۰۱ شهریور ۱۳۹۵، دسترسی۱۷ آبان ۱۳۹۵

[15] . شریف‌رازی، گنجینه دانشمندان، ۱۳۵۳ش، ج۴، ص۵۰۳-۵۰۴.

[16] . ناصرالشریعه، تاریخ قم، ۱۳۸۳ش، ص۴۲۹.

[17] . خبرگزاری فارس؛ مسجد امام حسن عسکری قم و اقامه نماز حسنین(ع)، انتشار، ۰۱ شهریور ۱۳۹۵، دسترسی۱۷ آبان ۱۳۹۵

[18] . خبرگزاری تسنیم؛ مسجد امام حسن عسکری (ع) قم شاهکار معماری اسلامی، انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ش، دسترسی: ۱۷ آبان ۱۳۹۵ش

[19] . اعتکاف در مسجد امام حسن عسکری قم، کد خبر: ۲۱۴۴۴، انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ش، دسترسی: ۱۷ آبان ۱۳۹۵ش

[20] . پایگاه اطلاع‌رسانی وارثان؛ تاریخچه مسجد امام حسن عسکری، انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۴ش، دسترسی: ۱۷ آبان ۱۳۹۵ش

[21] . خبرگزاری تسنیم؛ مسجد امام حسن عسکری (ع) قم شاهکار معماری اسلامی، انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ش، دسترسی: ۱۷ آبان ۱۳۹۵ش

[22] . آقابابایی و قریشی، آثار تاریخی و فرهنگی قم، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۷

[23] . جوان آنلاین، افتتاح بنای عظیم مسجد امام حسن عسکری در قم، کد خبر: ۵۱۸۵۵۵۰، انتشار ۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، دسترسی ۱۳ آبان ۱۳۹۵ش

[24] . خبرگزاری شبستان؛ ساختمان جدید مسجد امام حسن عسکری (ع) افتتاح شد، انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ش، دسترسی: ۱۸ آبان ۱۳۹۵ش

[1]. صحفی، سید مهدی، زندگانى حضرت معصومه (سلام الله علیها)، ص 23.

[2]. حسن بن محمد، تاریخ قم، ص 22، توس، تهران، 1361 ش.

[3]. تيمره را ديمره هم گفته می شود كه ظاهرا از رودهاى آن زمان بوده است.

[4]. حسن بن محمد، تاریخ قم، ص 22.

[5] . مقصود لقب هايى است كه در عصر اسلامى بر آن اطلاق شده است .

[6] . تاريخ مذهبى قم ، ص 13.

[7] . اقتباس از كتاب جغرافياى سال دوم متوسطه نظام قديم آموزشى .

[8] . برگرفته از سایت غدیر.

[9] . مهدى پور، علی اکبر، كريمه اهل بيت، ص 16 – 18.

[10] . قمى، شيخ عبّاس، سفينه البحار، ج 2، ص 446، دارالاسوه، قم، 1363 ش.

[11] . همان، ج 60، باب 36، ص 216.

[12] . همان، ص  212.

[13] . همان، ص 214.

[14] . همان، باب 36، ص  218.

[15] . همان، ص 218.

[16] . همان، ج 57، باب 36، ص 214.

[17]. همان، ص 216.

[18]. همان، ج 99، باب 5، ص  49.

[19]. قرآن کريم، اسراء، آية 5.

[20]. علّامه مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 57، باب 36، ص 216.

[21]. بر گرفته از پایگاه اطلاع رسانی حرم مطهر حضرت معصومه( سلام الله علیها)

[22] . علّامه مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 60، ص 215، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.

[23] . سفينه النجاة، ج 2 ص 446.

[24] . بحارالانوار، ج 60، ص 215.

[25] . همان، ص 214.

[26] . بحارالانوار، ج 60، ص 215.

[27] . حسن بن محمد، تاریخ قم، ص 22، توس، تهران، 1361 ش.

[28] . علّامه مجلسى، محمّدباقر، بحارالأنوار، ج 60، ص 216، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.

[29] . حسن بن محمد، تاریخ قم، ص 22، توس، تهران، 1361 ش.

[30] . قمى، شيخ عبّاس، سفينه البحار، ج 2، ص 212، دارالاسوه، قم، 1363 ش.

[31] . همان، ص 213.

[32] . امام خمينى، صحيفۀ نور، ج 3، ص 455، چاپ دوّم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران 1371 ش.

33 . همان، ج 7، ص 491.

[34] . سخنرانى در شهر قم، آذرماه سال 1374.

[35] . شيخ عبّاس قمى، کليات منتهي الآمال، ج 2، ص 273، انتشارات علميه اسلاميه، تهران.

[36] . سخنرانى و ديدار با بانوان شاغل در ادارات استان قم، ارديبهشت ماه سال 1383.

[37] . بر گرفته از پایگاه اطلاع رسانی حرم مطهر حضرت معصومه( سلام الله علیها)

[38] . فقيهى، على اصغر، تاریخ مذهبی قم، ص 46 – 49.

[39] . در هفت فرسخى كوفه در كشور عراق قرار دارد.

[40] . برگرفته از سایت غدیر

[41] . برگرفته از سایت غدیر

[42]  . سوگند، قسم

[43] . بى حس كردن ، بى هوش كردن

[44] . برگرفته از سایت غدیر با اندکی تصرف

[45] . اقتباس از كتاب تاريخ معاصر ايران، سال سوم نظام قديم متوسطه

[46] . بر گرفته از سایت غدیر با اندکی تصرف

[47] . شیخ صدوق، خصال، ج 2 ، ص 409، ابواب الثمانية، جامعه مدرسين قم، 1403 ق.

[48] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏10، ص 194، چاپ اول، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش.‏

.[49] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 57، ص 216، ح 39، نشر اسلامیة، تهران، 1404 ق.

[50] . علامه مجلسی، بحار الانوار، السماء و العالم، ج 4، ص 187، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404 ق.

[51] . همان.

[52]. همان، ص 188.

[53]. همان، ج 60 ، ص 211.

[54] . فیض، عباس، گنجينه آثار قم ، ج 1، ص 88 و 89.

[55] . برگرفته از سایت غدیر.

[56] . فقيهى، علی اصغر، تاريخ مذهبى قم، ص 166.

[57] . همان، ص 166.

[58] . برگرفته از سایت غدیر

[59] .بر گرفته از سایت غدیر

[60] . بر گرفته از سایت غدیر

[61] . برگرفته از سایت حوزه نت.

[62] . برگرفته از سایت غدیر

[63] . بر گرفته از پایگاه اطلاع رسانی حرم مطهر حضرت معصومه( سلام الله علیها)

[64].بر گرفته از سایت حضرت معصومه (س).

[65]. مجلسی، بحار الانوار، ج 50، ص 161، مؤسسۀ الوفاء، بیروت، 1404 ق.

[66] . آوردى، حسين، ديدنى هاى قم ، ص 22.

[67] . برگرفته از سایت غدیر.

[68] . برگرفت از سایت غدیر

[69] . برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی حرم مطهر حضرت معصومه( سلام الله علیها)

[70] . بر گرفته از پایگاه اطلاع رسانی حرم مطهر حضرت معصومه( سلام الله علیها)

[71] . برگرفته از سایت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری.

[72] . سروده جواد محدثی

[73] . بر گرفته از سایت غدیر