searchicon

کپی شد

قرآن و حجاب اقلیت های مذهبی

حجاب اسلامى، جلوه‏اى است زيبا كه از عمق فطرت پاك انسانى و متن باورهاى دينى تجلى يافته و با خود، دنيايى از امنيت، آرامش روانى، عزت نفس، خودباورى و … را براى زن و مرد به ارمغان مى‏آورد.

اين حکم اسلامى كه با حكمت و تدبير الاهى بر زنان واجب گشته، حقيقتاً هديه اى الاهى براى جوامع انسانى و اسلامى محسوب مى‏شود.

گرايش روزافزون زنان به اين امر حكيمانۀ الاهى در غرب، پس از چشيدن طعم تلخ بى حجابى و بدحجابى، خود نشانگر و مبين آن جملۀ معروف است كه (حجاب مصونيت است نه محدوديت).

توجه به فوايد و آثار حجاب مى‏تواند ضرورت وجود آن را به عنوان هديه اى الاهى از يك سو و لزوم به كارگيرى آن در قالب قوانين و مقررات جوامع انسانى و اسلامى از سوى ديگر، براى هر اهل بينشى روشن تر سازد.

اين شبهه ممكن است در ذهن افراد بسيارى باشد كه حجاب براى مسلمانان چه ضرورتى دارد و الزام آن براى اقليت هاى مذهبى (مسيحيان و…) در کشورهای اسلامی و ايران طبق چه قاعده و حكمى است؟

در اين مقال ضمن بررسی برخی از فوايد و آثار حجاب، ضرورت حجاب برای اقلیت های مذهبی را پی می گیریم.

الف. ايجاد آرامش روانى در فرد: از جمله نتايج حجاب در بُعد فردى، عدم تهييج و تحريك جنسى است و در نقطۀ مقابل، فقدان حجاب و آزادى و معاشرت هاى بى قيد و بند ميان زن و مرد است كه هيجانات و تحريكات جنسى را فزونى مى‏بخشد، و غريزۀ جنسى را كه غريزه‏اى نيرومند و عميقاً سركش است، بيش از پيش سركش مى‏كند و چنان آتشى را ماند كه هر چه هيزم آن زيادتر شود، شعله ورتر مى‏گردد.

ب. استحكام بيشتر كانون خانواده: از ديگر فوايد مهم حجاب در بعد خانوادگى، اختصاص يافتن لذایذ جنسى به محيط خانواده و مسيرهاى مشروع آن است، اختصاص مذكور باعث پيوند و اتصال قوى تر زن و شوهر و در نتيجه استحكام بيشتر كانون خانواده و بالعكس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده به عنوان ركن ركين جامعه مى‏گردد.

يكى از نويسندگان، در خصوص تأثير برهنگى بر اضمحلال و از هم پاشيدگى درخت تنومند خانواده چنين مى‏نويسد: در جامعه‏اى كه برهنگى بر آن حاكم است، هر زن و مردى همواره در حال مقايسه است، مقايسۀ آنچه دارد با آنچه ندارد، و آنچه ريشۀ خانواده را مى‏سوزاند اين است كه اين مقايسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن مى‏زند.[1]

روشن است كه ميوۀ شوم اين گونه مقايسه ها در جوامعى كه از نعمت حجاب محروم اند رويش بيشترى داشته و آنچه امروز تحت عنوان فروپاشى نظام خانواده در غرب شاهديم از اين مقوله است. در نقطۀ مقابل جوامعى كه حجاب را به عنوان موهبتى الاهى پذيرفته و خويش را به رعايت آن ملزم دانسته‏اند، نه تنها اولين گام را در حفظ كانون گرم خانواده برداشته، بلكه آبرو و شرافت انسانى خويش را فراهم ساخته و از آزار و اذيت‏ها و نگاه‏هايى كه همچون تيرهايى مسموم به پيكرۀ فرد و اجتماع اثر مى‏كنند نيز محفوظ مانده‏اند.

ج. بستر سازی برای تعالی و رشد انسان: از دیدگاه ما حجاب مصونیت است نه محدودیت. در فضایی که حجاب رعایت می گردد، امکان بیشتری برای تعالی و رشد انسان فراهم می شود، لذا ما بی حجابی را حتی برای جوامع غربی، همچون سم مهلکی تلقی می کنیم و معتقدیم که هر مقدار برهنگی بیشتر باشد، انسان از رسیدن به مقصدی که برای آن خلق شده است، دورتر می شود.

این حکم همانند احکام دیگر اسلام به منظور آماده سازی بستری مناسب برای راهیابی انسان به کمالات مناسب، از طرف خداوند متعال طراحی گشته است. از این نقطه نظر زن به مثابۀ گلی تشبیه شده است که برای در امان ماندن از دست برد غارتگران باید خود را بپوشاند و به مردان بی گانه عرضه نکند.

زن همانند درّی گرانبها دانسته شده است که باید در صندوق حجاب از آن محافظت کرد، تا از گزند دزدان عرض و ناموس در امان بماند.

زن نباید با وضع غیر مناسب در مجامع عمومی یا در جمع نامحرم حاضر شود، تا جوان این مملکت با خاطری آسوده به تحصیل خود بپردازد و در تلاش به منظور دست یابی به مدارج بالای اخلاقی و انسانی کامیاب گردد.

البته حجاب آثار و فوايد بسيارى دارد كه در حوصلۀ اين مقال نيست.

این جا است که می توان گفت: حکم پوشش از نامحرم و حجاب، یک حکم اسلامی است که دلایل و فلسفۀ خاص خود را دارد و باید از طرف مسلمانان و غیر مسلمانانی که در جامعۀ اسلامی حضور می یابند، رعایت گردد.

با عنایت به این نکات است که خداوند در آيۀ 31 سورۀ نور فرموده است: “وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ يَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ يحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا  وَ لْيَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبهِنَّ  وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنى إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنى أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَت أَيْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِينَ غَيرِ أُولى الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظهَرُوا عَلى عَوْرَتِ النِّساءِ  وَ لا يَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ  وَ تُوبُوا إِلى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكمْ تُفْلِحُونَ”؛ و به زنان با ايمان بگو كه چشمان خود را فرو بندند و عورت هاى خود را (تمام بدن، غير از صورت و دست‏ها) حفظ كنند و زيور و زينت خود و جاى آنها را آشكار نسازند…[2]

در آخر این آيه هر گونه عوامل تحريك ممنوع‏ شمرده شده و آمده است كه نبايد زنان به هنگام راه رفتن پاهاى خود را چنان به زمين كوبند تا صداى خلخال هايشان به گوش رسد! اين امر نشان مى‏دهد كه اسلام به اندازه اى در مسائل مربوط به عفت عمومى سختگير و موشكاف است كه حتى اجازۀ چنين كارى را نيز نمى‏دهد. البته به طريق اولى عوامل مختلفى را كه دامن به آتش شهوت جوانان مى‏زند؛ مانند نشر عكس هاى تحريك آميز و فيلم هاى اغوا كننده و رمان ها و داستان هاى جنسى را نخواهد داد. بدون شك محيط اسلامى بايد از اين گونه مسائل كه مشتريان را به مراكز فساد سوق مى‏دهد و پسران و دختران جوان را به آلودگى و فساد مى‏كشاند پاك و مبرا باشد.[3]

بدیهی است که تحقق واقعی این گونه احکام در پرتو رعایت حجاب در جامعۀ اسلامی توسط مسلمانان و غیر مسلمانان میسر است و معقول نیست که کسی بگوید عدم رعایت حجاب در جامعۀ اسلامی موجبات فساد جوانان و از هم پاشیدگی کانون گرم خانواه ها و… را فراهم نمی کند.

مثل آن است که اقلیت های مذهبی نمی توانند در جامعه، شراب بنوشند، زیرا که اسلام آزادی های فردی را به خاطر منافع اجتماعی محدود می کند. از نظر ما ارتکاب گناه در جامعه و به صورت علنی، خود گناه دیگری محسوب می گردد؛ مثلا روزه خواری یک گناه است و تظاهر به روزه خواری در ملاء عام گناه دیگر؛ زیرا اثرات نامطلوبی بر جامعۀ اسلامی خواهد گذاشت. اساسا فلسفۀ امر به معروف و نهی از منکر همین است؛ یعنی به منظور صیانت جامعه از فساد، اسلام گفته است که بر هر مسلمان واجب است امر به معروف و نهی از منکر کند.

شما فرض کنید که در درون قایقی نشسته اید و عده ای هم در کنار شما هستند و شما هم شنا بلد نیستید. ناگهان در وسط دریا، کسی می خواهد قایق را سوراخ کند، یا کاری انجام دهد که مردم غرق شوند، در این حالت آیا شما خواهید گفت که او آزادی دارد که هر کاری را بکند، مزاحم او نشوید. یقینا شما به منظور جلوگیری از غرق شدن قایق و آسیب نرسیدن به سرنشینان آن، در جای خود نمی نشینید، مگر این که کاری از دست شما بر نیاید. آیا انتظار دارید که دیگران به کمک شما بیایند یا به کمک خرابکار؟ البته ممکن است شما در تلقی خود، جامعه را همانند کشتی در دریا ندانید که در این بستر انسان ها باید به ساحل نجات راه یابند، اما این مبانی خاص خودش را دارد که باید در فرصت دیگری بدان پرداخت.

قرآن در سورۀ آل عمران آیۀ 110 می فرماید: “شما بهترین امتی بودید که به سود انسان ها آفریده شدید (چه این که) امر به معروف و نهی از منکر می کنید و به خدا ایمان دارید”. در این آیه امر به معروف و نهی از منکر را یک دستور عام بیان می کند و آن را یکی از ویژگی های امت اسلامی می شمرد.  در آیۀ 104 همان سوره می فرماید: “باید از میان شما جمعی دعوت به نیکی کند، و امر به معروف و نهی از منکر نماید و آنها رستگارانند”. این امر مهم را ویژۀ گروهی از امت اسلامی و به تعبیر دیگر ویژۀ حکومت و کارگزاران حکومت می داند.[4]

البته این بدان معنا نیست که این فریضۀ الاهی در امت های پیشین و اهل کتاب نبوده؛ زیرا خداوند در آیۀ 113 و 114 سورۀ آل عمران، ویژگی صالحان اهل کتاب را که به اسلام گرویدند در سه چیز خلاصه می کند: ایمان به مبدأ و معاد و سپس امر به معروف و نهی از منکر و در پایان پیشی گرفتن در انجام کارهای نیک… .[5]

پس حكومت اسلامى و حاكمان آن در برابر تعليم و تربيت جوانان و نوجوانان و عامۀ مردم مسئول اند و شرعاً و قانوناً مجاز نيستند اسباب و علل كم رنگ شدن دين و اخلاق جامعه را فراهم آورند و مى‏بايست در مسير حفظ سلامت روح و روان جامعه و تعالى اخلاق و كرامت هاى انسانى تلاش كنند.

علاوه بر اساس آیات قرآن و سنت پیامبر (ص) همان طوری که تأمین امنیت و … برای اقلیت های مذهبی، در قالب قرارداد اهل ذمه و انعقاد صلح با آنان از وظایف حکومت اسلامی است، رعایت حدود اسلامی در جامعۀ اسلامی هم از وظایف و تعهدات آنان است. لذا حاکم اسلامی حق ندارد در این قرارداد، تعهداتی را بپذیرد که با قوانین اسلامی مخالفت دارند.[6]

صاحب جواهر در این باره می فرماید: اقليت هاى مذهبى نمى‏توانند سنت هاى حاكم بر جامعۀ اسلامى را بشكنند و طبق قراردادشان با حكومت اسلامى نبايد به حدود و احكام اسلامى تجاوز كنند.[7]

البته این مطلب اختصاص به کشورهای اسلامی ندارد و در هر کشوری قوانین و خطوط قرمزی وجود دارد که همه و از جمله اقلیت ها ملزم به رعایت آن هستند.

هم چنین با نیم نگاهی به پیشینۀ حجاب می توان به این حقیقت دست یافت که “حجاب زنان از سنن قديمى تمدن هاى بشرى بوده است و در اديان الاهى به خصوص زرتشت، يهود و مسيحيت مسئلۀ حجاب و رعايت آن مطرح بوده است و در بعضى از اديان مثل يهود مسئلۀ حجاب سخت تر از حجابى است كه اسلام مى‏گويد”.[8] پس آنان اگر بخواهند به دستورات دینی خود هم عمل کنند، ملزم به رعایت حجاب در جامعه هستند.

در پایان لازم است متذکر گردیم که آنهایی که بر الزام پوشش اسلامی برای اقلیت های مذهبی خورده می گیرند، چگونه می توانند اعمال قوانین و مقررات سنگین و غیر منطقی کشورهای غربی را که شدیداً مغایر با شعار دموکراسی و آزادی اعتقادی است که پیوسته در بوق های تبلیغاتی شان ندا می دهند، بر علیه اقلیت های مذهبی خصوصاً مسلمانان نادیده بگیرید که از جمله مصادیق آن می توان به ممنوعیت حضور زنان مسلمان با پوشش اسلامی در اجتماعات قانونی اشاره نمود. در حالی که طبق تعاریف خودشان از آزادی، به هیچ وجه پوشش اسلامی به آزادی فردی و گروهی دیگران آسیبی نمی رساند.

منابع برای مطالعۀ بیشتر:

1. فلسفۀ حجاب، مرتضى مطهرى.

2. حجاب بيانگر شخصيت زن، مهدى اشتهاردى.

3. فرهنگ حجاب، جعفر شيخ الاسلامى.

4. پاسداران حجاب، محمد مهدى تاج لنگرودى.


[1] حداد عادل، غلامعلى، فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 69 – 70.

[2] نور، 31.

[3] مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج 14، ص 455.

[4] مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج 10، ص 254 و 256.

[5] همان، ص 257.

[6] برای آگاهی بیشتر رجوع شود به: حقوق اقلیت ها، عمید زنجانی، عباسعلی

[7] نجفی، محمد حسن، جواهر الكلام، ج 21، كتاب جهاد، ص 269 – 268، انتشارات دارالكتاب اسلاميه.

[8] براى آگاهى بيشتر رجوع شود به: حجاب در اديان الهى، محمدی آشتیانی، علی؛ مسئلۀ حجاب، استاد مطهرى.