searchicon

کپی شد

قرآن و انجیل

قرآن کریم از هنگام نزول تا زمان حاضر، منبع و مرجع اصلی معنویت بخشی به عقل و قلب مخاطبینش بوده است. قرآن هم معنویت به معنای روحانیت و قدسیت را دارا است و هم معنویت به معنای معنادهی و معنابخشی به زندگی مسلمانان را»[1] و این در حالی است که کتاب مقدس مسیحیان؛ یعنی عهد قدیم و جدید که مجموعاً شامل 73 کتاب است در طول تاریخ دستخوش تحولات و تغییرات قابل ملاحظه ای بوده و مملو از مسائل و آموزه های خلاف عقل است.

سند انجیل همانند محتوای آن متزلزل و فاقد اعتبار است. مسیحیان خود دربارۀ چهار انجیل معتقدند که حواریون، آن ها را سال ها پس از حضرت عیسی (ع) نگاشته اند. توماس میشل که خود یک کشیش مسیحی است در این زمینه می نویسد:

«در سال های نخست، مسیحیان کتاب مقدسی جز کتاب یهود نداشتند کم کم پولس و نویسندگان اناجیل چهارگانه و پطرس و یهودا و دیگران برای نوشتن نحوۀ ایمان شان به آن چه خدا به وسیله عیسی (ع) محقق ساخته است دست به کار شدند»[2] ایشان در جای دیگر اعتراف می کند: «همه نویسندگانِ بخش های عهدِ جدید را نمی شناسیم»[3] و در کتاب خویش تحت عنوان کلام مسیحی که در آن به معرفی آئین مسیحیت و به نوعی به تبلیغ آن همت گماشته است قرآن و کتاب مقدس را از نگاه مسلمانان و مسیحیان این گونه مقایسه می کند:

اسلام

مسیحیت

قرآن

عهد عتیق و عهد جدید

یک کتاب مقدس

مجموعه ای از کتاب های مقدس

به زبان عربی

به زبان های عبری، آرامی و یونانی

مؤلف

مؤلف آن خدا و بشر است

پیامبر اسلام آن چه را از خدا شنیده است نقل می کند

مؤلف بشری، پیام الاهی را با شیوه و اندیشه ویژه خود نقل می کند

در طی 23 سال وحی شده است

در طی چند قرن فراهم شده است

پیام الاهی ازلی و فراگیر است

پیام الاهی ازلی و فراگیر است.

به هر حال به نظر می رسد که اعتبار انجیل و استنادش به وحی الاهی از تورات موجود ضعیف تر است؛ زیرا تقسیم آن به چهار انجیل با این که انجیل اصلی یکی بیش نبوده است، انسان را نسبت به آن بیشتر به شک و تردید وا می دارد، کلیسا برای آن که دامنۀ اختلاف را کوتاه کند؛ از میان حدود هشتاد انجیل فقط 4 کتاب را پذیرفته که شامل متّی، یوحنّا، مرقس و لوقا می شود.[4]

اما همۀ دانشمندان قبول دارند تنها دینی که متن آسمانی دارد، دین اسلام است. فرض بگیریم ما به جای قرآن، تاریخ طبری یا سیرۀ ابن هشام و مانند اینها را داشتیم، آن وقت وضعیت ما نیز همانند مسحیت بود. با این تفاوت که ابن هشام از یک واقعیت گزارش می دهد، ولی نویسندۀ انجیل آنها، از مکاشفه خودش گزارش می کند.[5]



[2]. توماس میشل، کلام مسیحی، توفیقی، حسین.

[3]. همان، ص 116.

[4]. موسوی زاده، سید محمد، نگرش اسلام به سایر ادیان و ملل، ص 117.

[5]. عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز، کتاب نقد شماره 40، سید یحیی یثربی، ص 323.