searchicon

کپی شد

قبر

تعریف قبر

واژه قبر در بسيارى از روايات به معناى برزخ است و منظور از فشار قبر يا سؤال و جواب نكير و منكر در شب اول قبر شب اول انتقال انسان از اين دنيا به عالم برزخ است.

در نتيجه اول شبى كه انسان از دنيا رفته شب اول برزخ (قبر) او حساب مى شود و آن چه كه مربوط به فشار قبر و سؤال و جواب و عذاب برزخى است، مربوط به شب اول مرگ آدمى است در نتيجه اگر كسى را حيوانات درنده بخورند يا در دريا غرق شود و… از شب اول قبر معاف نمى شود.

لازم به توضیح است که این توجیح (قبر به معنای برزخ) از واژۀ قبر در تضاد با روایاتی مانند نماز لیلة الدفن نخواهد بود؛ چرا که این گونه روایات ناظر به جنبه های حداکثری مسائل و حوادث و رخدادها است؛ زیرا که هم در گذشته و هم در دنیای کنونی اکثر قریب به اتفاق انسان هایی که از دنیا می رفتند و می روند با فاصلۀ کوتاهی به خاک سپرده می شوند و شب اول قبر آنها با شروع عالم برزخ فاصلۀ چندانی ندارد.

برای اطلاع بیشتر در این باره می توانید به پاسخ 3813 (سایت اسلام کوئست: 4283) مراجعه کنید.

احساس انسان در قبر

دنیای بعد از مرگ، دنیای ناشناخته ای است؛ زیرا آنانی که به این سفر رفته اند، به طور عادی مجال بازگشت و یا ارائۀ آن چه دیده اند را ندارند. بر این اساس، اصلی ترین  راه شناخت ما از مرگ و بعد از آن، گفتار خداوند و یا پیشوایانی است که به درستی سخن آنان اعتماد داریم.

پیامبر اکرم (ص)، در مورد وضعیت انسان بعد از مرگ و جای گرفتن در قبر می فرماید: قبر یا باغی از باغ های بهشت است و یا گودالی از گودال های جهنم.[1]

مشابه چنین روایتی، از امامان معصوم (ع) نیز نقل شده است.[2]

بر اساس روایات، دو فرشته ای که برای پرسش و پاسخ، به مردۀ خوابیده در قبر مراجعه می کنند، از جلوه های متفاوتی برخوردارند. اگر آن مرده، فرد نیکی باشد، فرشتگان، “بشیر” و “مبشر” نامیده می شوند[3] که مفهوم بشارت در نام آنان نهفته است، اما اگر شخص ساکن در قبر، فرد ستمکار و گنه کاری باشد، نامشان “نکیر” و “منکر” است که ناشناسی و رمزآلود بودن را می توان از نامشان برداشت کرد.

این جا است که در دعا می خوانیم: “َادْرَأْ عَنِّي مُنْكَراً وَ نَكِيراً وَ أَرِ عَيْنِي مُبَشِّراً وَ بَشِيرا”؛[4] خدایا! نکیر و منکر را از من دور کرده و به جای آن دو، بشیر و مبشر را به من بنمایان!

یقیناً رفتار و کردار انسان ها در دنیا است که مشخص کنندۀ وضعیت او در قبر خواهد بود.

احساس او نیز تابع جایگاهی است که برای او در نظر گرفته شده است و طبیعی است افرادی که در باغ بهشتی قرار گرفته و از جانب فرشتۀ بشارت، مورد استقبال قرار می گیرند، در مقایسه با افرادی که در گودال های جهنم گرفتار آمده و با فرشتگانی که یاد آور عذابند، رو برو می شوند، از احساسات یکسانی برخوردار نباشند.

همان طور که گفته شد وضعیت انسان در قبر، تابع رفتارهای او در دنیا است که با مرگ خاتمه یافته است و بر این اساس، او توانایی تغییر وضعیت خود را ندارد مگر آن که در دنیا یادگارهای نیکی برجای گذاشته که اثر آن تا بعد از مرگ او نیز ادامه پیدا کند که در این فرض، می توان امید به بهبود وضعیتش در قبر داشت.

پیامبر اکرم (ص) در این زمینه می فرماید: هنگامی که فرد با ایمانی از دنیا می رود، دست او جز از سه چیز کوتاه می شود:

1. صدقۀ جاریه، یعنی هر چیزی که آثار نیک آن در طول زمان ادامه داشته باشد؛ مانند ساختن مسجد، بیمارستان، مدرسه.

2. دانشی که حتی بعد از مرگ او، سودش به دیگران برسد.

3. فرزند نیکوکاری که (یادگاری از تربیت صحیح او بوده و)برایش دعا کند.[5]

آری! اگر فردی، چنین یادگارهایی از خود برجای گذارد، ممکن است که وضعیتش در قبر بهبود یافته و عذابش تبدیل به ثواب شود.

روایت دیگری از پیامبر (ص) ایشان می فرماید: عیسی مسیح (ع)، روزی از کنار قبری گذر نمود که ساکن آن در حال عذاب بود. سپس بعد از گذشت یک سال، دوباره مسیرش به همان قبر برخورد کرده و مشاهده نمود که دیگر عذابی در کار نیست. او دلیل چنین تغییری را از خداوند جویا شده و از طرف پروردگار به او وحی آمد که ای روح خدا! فرزند نیکی از این شخص، به سن رشد رسید که آن فرزند، جاده ای را تعمیر کرده و یتیمی را زیر سرپرستی خود قرار داد و من این مرده را به خاطر کردار نیک فرزندش بخشیدم.[6]

برای اطلاع بیشتر به نمایه سؤال در قبر، 3813 (سایت اسلام کوئست: 4283) مراجعه نمایید.

 

سؤال در قبر

انسانی که از دنیا می رود به عالمی به نام برزخ وارد می شود و او را در خانه ای به نام قبر وارد می کنند و در قبر از عقاید و اعمال کلی پرسیده می شود. به میّت می گویند: خدایت که بود، پیغمبرت که بود، چه دینی داشتی؟ این را از هر فردی خواه مؤمن و خواه کافر و غیر مسلمان می پرسند، مگر از بچه های نابالغ، دیوانه و کم عقل؛[7]

دو ملک به نام «نکیر» و «منکر»، از انسان مواردی را سؤال می کنند که حضرت امام سجاد (ع) در این باره می فرماید: اولین سؤال آن دو فرشته این است که آیا خدا را پرستش می کردی یا مشرک بودی؟ دوم این که از پیامبر و مکتب و دین و کتاب (قرآن) سؤال می شود؛ سوم این که از رهبری و ولایت می پرسند که کدام رهبر (حق یا باطل) را تقویت و یا تضعیف می کردی؟ چهارم این که از عمر می پرسند که در چه راهی مصرف کردی؟ پنجم این که از مال و درآمدها می پرسند که از چه راهی به دست آوردی و در چه راهی مصرف نمودی؟ بعد در ادامه می فرمایند: خودتان را برای پاسخ گویی به سؤالات شب اول قبر آماده نمایید.[8]

فشار قبر و عوامل ایجاد آن

فشار قبر یکی از حقایقی است که مؤمنان به آن اعتقاد دارند. منظور از قبر، قبر ظاهری افراد نیست؛ زیرا در مکانی که میت دفن می شود هیچ تغییری ایجاد نمی شود، علاوه بر این که عده ای به گونه ای می میرند که جسد آنان از بین می رود و یا هرگز دفن نمی شوند تا آن که بدن شان از بین می رود. در روایتی از امام صادق (ع) از حال شخصی پرسیده می شود که بعد از کشته شدن همچنان بدنش بر “دار” باقی است، آیا چنین شخصی عذاب قبر دارد؟ حضرت فرمود: بله.[9]

بنابراین فشار قبر برای هر نوع مردنی قابل تصور است.

در مورد فشار قبر، برخی از اعمال است که باعث فشار قبر می شود و برخی از اعمال است که فشار قبر را از بین می برد. در روایات وارد شده است که بیشترین علتی که انسان به عذاب قبر مبتلا می شود؛ به دلیل  سخن ‏چينى و بدخلقى و بی مبالاتى به نجاست بول (ادرار) است.[10]‏ در روایت دیگر از رسول خدا (ص) نقل شده است: «عذاب قبر به سزاى سخن چينى، غيبت و دروغ است».[11]

عوامل از بین رفتن فشار قبر

شکی نیست که بین اعمال و پاداش یا کیفر اخروی رابطۀ مستقیمی وجود دارد هم چنین بین اعمال ما و فشار قبر، از این رو انسان می توان کارهایی را انجام دهد تا این که از فشار قبر ایمن باشد که در این جا با توجه به روایات به چند مورد از آن اشاره می کنیم:

1.  امام صادق (ع): هر چيزى قلبى دارد و قلب قرآن سوره ياسين است‏. کسی که آن را قرائت کند از فشار قبر ايمن خواهد بود،و … .[12]

2.  امام باقر (ع): كسى كه بر تلاوت سوره زخرف مداومت نمايد، خداوند در قبر، او را از حشرات و حيوانات سمى زمين و فشار قبر ايمن مى‏نمايد تا زمانى كه در پيشگاه خداوند حاضر شود.[13]

3.  امام صادق (ع): كسى كه بين ظهر پنج‏شنبه تا ظهر جمعه از دنيا برود، خداوند او را از فشار قبر ايمن مى‏گرداند.[14]

4. منصور بن حازم می گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم پاداش كسى كه چهار بار حج به جا آورده چيست؟ فرمود: اى منصور كسى كه چهار بار حج به جاى آورد هرگز فشار قبر نمی نبيند.[15]

5. امير المؤمنين (ع) فرمودند: كسى كه در هر جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر ايمن خواهد بود.[16]

6. امام باقر (ع) در ضمن بیان اثرات زیارت امام حسین (ع) می فرمایند: زیارت امام حسین باعث ایمن بودن زائر از عذاب قبر می شود.[17]

7. از رسول خدا روايت شده است كه صدقه دادن مؤمن از او آفت هاى دنيا و عذاب قبر و عذاب روز قيامت را برطرف می كند.[18]

در پایان یاد آور می شویم که اگرچه عذاب قبر بسیار رنج آور و سخت است، ولی همین فشار و عذاب قبر، کفارۀ گناه مؤمنان است تا در قیامت و هنگام رسیدگی به اعمال، از گناهان آنان کاسته شده باشد. در روایات متعددی به این حقیقت اشاره شده است؛ از امير مؤمنان (ع) نقل كرده است كه رسول خدا (ص) فرمود: فشار قبر براى مؤمن كفّاره نعمت هايى است كه تباه كرده است.[19]

 

زنانی که عذاب قبر از آنها برداشته می شود

گروهی از زنان هستند که عذاب قبر از آنها برداشته می شود و با حضرت زهرا (س) محشور می شوند این مطلب مطابق با روایتی است که از امام صادق (ع) در کتاب “وسائل الشیعه” از “کتاب ورام” نقل شده است.

البته این روایت در “مجموعۀ ورام” وجود نداشته، بلکه در “ارشاد القلوب دیلمی” موجود است و با توجه به این که در روایات قبلی کتاب “ارشاد”، از “مجموعۀ ورام” نقل شده، ممکن است مؤلف “وسائل الشیعه” گمان کرده که این روایت نیز در ادامۀ همان روایات سابق و به نقل از “مجموعۀ ورام” است و بر همین اساس، مستقیماً این روایت را به کتاب ورام مستند کرده باشد.

به هر حال، متن این روایت این گونه می باشد: “قَالَ وَ قَالَ (ع) ثَلَاثٌ مِنَ النِّسَاءِ يَرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ وَ يَكُونُ مَحْشَرُهُنَّ مَعَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ (ص) امْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَى غَيْرَةِ زَوْجِهَا وَ امْرَأَةٌ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا وَ امْرَأَةٌ وَهَبَتْ صَدَاقَهَا لِزَوْجِهَا يُعْطِي اللَّهُ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ ثَوَابَ أَلْفِ شَهِيدٍ وَ يَكْتُبُ لِكُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ عِبَادَةَ سَنَة”،[20] سه گروه از زنان هستند که خداوند عذاب قبر را از آنان برداشته و در روز قیامت، با فاطمه دختر پیامبر (ع) محشور خواهند شد:

اوّل. زنی که بر غیرت ورزی شوهرش صبر پیشه کند.

دوم. زنی که بد اخلاقی شوهرش را تحمّل کند.

سوم. زنی که مهریه اش را به شوهرش ببخشد.

خداوند به هر کدام از آنان ثواب هزار شهید را داده و برای هر کدامشان، عبادت یک سال را خواهد نوشت.

در نهایت باید توجه داشت که این روایت، باید با توجه به دیگر آموزه های اسلامی مورد استناد قرار گیرد. به عنوان نمونه، در ارتباط با موضوع غیرت ورزی مرد و صبر بر آن، نکاتی وجود دارد که می توانید در پرسش 6537 (سایت اسلام کوئست: 7062) ملاحظه فرمایید.

قبله قرار دادن قبر پیامبران

با توجه به روایتی که در ذیل بیان می شود برخی از ظاهر گرایان و قشریون بر این باورند که نماز خواندن رو به قبله و در سمت قبر معصومین و پیامبران حرام است از این رو به بررسی این روایت می پردازیم.

در روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) وارد شده است که آن حضرت فرمودند :” لَا تَتَّخِذُوا قَبْرِي قِبْلَةً وَ لَا مَسْجِداً فَإِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْيَهُودَ حَيْثُ اتَّخَذُوا قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ مَسَاجِدَ”[21] یعنی : ” قبر مرا قبله خود و سجده گاه خود قرار ندهید  و به قبر من سجده نکنید، خداوند یهود و نصارا را لعنت کند که قبر پیامبران خود را سجده گاه خود قرار داده بودند . “

منظور این روایت کاملاً روشن است و بیان می کند آنچه حرام است و یهود به خاطر آن مورد لعن پیامبر اکرم (ص) قرار گرفتند این است که آنان قبر پیامبران خود را قبله قرار داده و به سوی آن نماز می خواندند و الا صرف نماز خواندن در کنار قبر یا رو به قبر هیچ اشکالی ندارد؛ زیرا ما می دانیم در حجر اسماعیل در مسجد الحرام  بهترین جا برای نماز خواندن است و نماز در آن افضل است، در حالی که قبر حضرت اسماعیل و پیامبران دیگری در آن قرار دارد. پس صرف نماز خواندن در کنار قبرها و یا قرار دادن قبری در داخل مسجد اشکالی ندارد و آن چه حرام است این است که قبر را قبله قرار داده و همانند بت به سوی آن سجده کنند .[22]

استاد سبحانی در توضیح این روایت فرموده اند :”و المراد من قوله «مسجداً» بقرينة قوله «قبلةً» هو السجود عليه تعظيماً”[23]یعنی: به قرینه “قبلة” روشن می شود که مراد از “مسجداً ” این است که به خاطر تعظیم قبر به آن سجده شود” بنا بر این روایت چنین سجده کردنی را که در حقیقت نوعی بت پرستی است نفی کرده است.

دفن غیر مسلمان در قبرستان مسلمان

بر طبق احکام اسلامی دفن میت غیر مسلمان در قبرستان مسلمانان و دفن مسلمان در قبرستان کفار اشکال دارد و جایز نیست. و هم چنین جايز نيست اولاد کفار در قبرستان مسلمانان  دفن شود. بله! اگر ميت كافر و مسلم مشتبه شود، همه را در مقبرۀ مسلمانان دفن مى‏كنند. و هر گاه كافر را در مقبرۀ مسلمانان يا مسلمانی را در مقبرۀ كفار دفن كردند، نبش قبر جايز است، به جهت اين كه كافر حرمت ندارد و مقتضاى حرمت مسلم اين است كه با كفار نباشد.[24]

قدم زدن یا راه رفتن روی قبر

در خصوص قدم زدن یا راه رفتن روی قبر، نظر مراجع عظام تقلید بدین شرح است.

دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):

معروف کراهت آن است.

دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):

راه رفتن بر قبر بدون ضرورت مکروه است. کفاره ای ندارد.

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):

حرام نیست، ولی بهتر این است که روی قبر مؤمنان راه نروند.

 


[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 6، ص 275، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه. ق.

[2].همان، ج 6، ص 214، به نقل از امام سجاد (ع).

[3].همان، ج 56، ص 234.

[4].همان، ج 95، ص 391.

[5].همان، ج 2، ص 23، ح 65.

[6].همان، ج 6، ص 220، ح 15.

[7]. دستغیب، سید عبدالحسین، 1000 سؤال، ص 33 و 34؛ قرائتی، محسن، تلخیص اصول عقاید، ص 174.

[8]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 6 ، 223.

[9]. کلینی، محمد بن یعقوب، كافي، ج 3، ص 241، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ش.

[10]. صدوق، محمد بن علی، اعتقادات، حسنى، ص 69، اسلامیه، تهران، 1371 ش.

[11]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، کمره ای، محمد باقر، ج ‏2 (جلد شانزدهم بحار)، ص 162، اسلامیه، تهران، 1364 ش.

.[12] صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، بندرريگى، ص 223، اخلاق، قم، 1379 ش.

.[13] همان، ص 243.

.[14] همان، ص 419.

.[15] صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 217، جامعه مدرسین، قم، 1413 ق.

.[16] همان، ص 223.

.[17] محدث نوری، مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 309، مؤسسه آل البیت، قم، 1408 ق.

.[18] همان،ج‏1، ص 444.

.[19] ثواب الاعمال، بندرريگى، ص 425.

[20]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 21، ص 285، ح 27099، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق.

[21]. حر عاملی، وسائل‏الشيعة، ج 3، ص 235.

[22]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 79، ص 57.

[23]. سبحانی، جعفر، في ظل اصول الاسلام، ص 217.

[24].الغاية القصوى في ترجمة العروة الوثقى، ج‏1، ص 254؛ مفتاح الكرامة في شرح قواعد العلامة (ط-الحديثة)، ج ‏4، ص 274؛ إشتهاردي، مدارك العروة، ج ‏8، ص 341.