searchicon

کپی شد

قاعده لطف و تصحیح اجتهاد فقها

قاعدۀ لطف، قاعده ای کلامی است در اثبات امامت، به این معنا که لطف الاهی بر این تعلّق دارد که راه هدایت بسته نباشد؛ زیرا دین مجموعه و دستگاه فنی و به هم پیوسته ای است که لاجرم برای فهم و درک و عمل به دستوراتش کارشناس آن نیز باید همراهش باشد. اسلام نیز یک دین الاهی است که توسط پیامبر اکرم (ص) به مردم عرضه شده و پس از ایشان باید کسانی از جانب خداوند معین شوند تا دین را به مردم معرفی کنند و ترویج نمایند. امام معصوم (ع) کارشناس حقیقی دین است که اسلام را به خوبی می شناسد و به بهترین نحو به مردم می شناساند. پس لطف الاهی ایجاب می کند که عنایت او همواره برای هدایت بشر، ساری و جاری باشد. چنان که با فرستادن پیامبر اکرم (ص) و انزال قرآن، راه هدایت را برای انسان ها باز کرد، با تعیین امامان معصوم، این هدایت را تمام و دین را تکمیل می کند.[1]

برخی از علمای اصول وجود امام زمان (عج) را در میان فقها – که در مسئله ای اتفاق نظر و اجماع دارند – لطف و واجب می دانند، به دلیل این که خطا و اشتباه همۀ فقها را در یک مسئله بر خلاف لطف خدا می دانند، و معتقدند حجت خدا که نقش هدایت مردم را بر دوش دارد، طبق قاعدۀ لطف جلوی خطا و اشتباه مجموع فقها را خواهد گرفت و نخواهد گذاشت همگی آنها از حق جدا شوند، چون اگر چنین نباشد؛ یعنی اجماع علما مورد تأیید امام (ع) نباشد، دیگر حجیت اجماع معنا نخواهد داشت.

شیخ طوسی در کتاب عُدّه چنین می گوید: زمانی که امامیه بر سر دو قول اختلاف داشته باشند و یکی از دو قول، نظر امام (ع) باشد به طوری که شناخته نشود و باقی علما بر خلاف نظر امام (ع) باشند، اگر در چنین صورتی بر نظر امام (ع) دلیلی از کتاب یا سنتی که قطعی است وجود داشته باشد، بر امام نه ظاهر شدن و نه راهنمایی به قولش واجب نیست؛ چون آن دلیلی که وجود دارد در رفع تکلیف، کافی است و اگر دلیلی بر نظر امام (ع) وجود نداشته باشد بر امام (ع) واجب است که یا ظاهر شود یا کسی را آشکار نماید که حق را در آن مسئله بیان کند… . شیخ در ادامه می گوید: سید مرتضی علی بن حسین موسوی اخیراً گفته است: جایز است که حق نزد امام (ع) باشد و اقوال دیگر همگی باطل باشند. و واجب نیست امام (ع) قول خود را آشکار کند؛ چون هنگامی که ما خود سبب استتار آن حضرت شده ایم پس هر نفعی از جانب حضرت و احکامی که نزد او است، اگر از ما فوت شود، از جانب خودمان است و اگر سبب غیبت را بر طرف می کردیم حضرت ظهور می فرمود و ما از فیضش بهره مند می شدیم و آن [احکام] حقی که نزدش بود برای ما بیان می فرمود. سپس شیخ طوسی می فرماید:  این نظر نزد من صحیح نیست.[2]

 


[1] . مطهری، مرتضی، امامت و رهبري، ص 95 – 92.

.[2]  انصاری، شیخ مرتضی، فرائدالاصول، ج 1 ، ص 194، چاپ سوم، انتشارات مجمع فکر اسلامی، قم، سال1380 ش.