کپی شد
فیلسوفان معاصر(1)
سیدمحمدحسین طباطبایی، معروف به علامه طباطبایی.
وی در سال 1281 شمسی (29 ذیالحجه سال 1321 هجری قمری) در تبریز دیده به جهان گشود. در کودکی والدینش را از دست داد. در نُه سالگی به مکتب رفت و در مدت هشت سال، ادبیات عرب، کلام، فقه و اصول را در زادگاه خویش فراگرفت. پس از آن برای فراگیری بیشتر به نجف اشرف رفت و دورههای عالی علوم مختلف اسلامی را از برجستهترین اساتید آن عصر فراگرفت. فقه و اصول را تا اجتهاد نزد آیت الله نائینی، آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی و آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی آموخت. ریاضیات را از سیدابوالقاسم خوانساری فراگرفت. در فلسفه از فیلسوف عصر خود سیدحسین بادکوبهای بهره برد. در عرفان و سلوک معنوی، از نعمت استادی چون میرزاعلی آقا قاضی برخوردار گردید.
او در سال 1314 شمسی با گنجینهای از دانش و خرد به زادگاهش بازگشت و حدود ده سال در آن دیار اقامت گزید و ضمن کار کشاورزی برای تأمین معاش، به تأمل و مراقبه و تألیف آثاری چند پرداخت. در 1325 رهسپار حوزه علمیه قم شد و مرحلهای نو و پربرکت، هرچند دشوار، از زندگی را با تدریس و تحقیق و تألیف آغاز کرد که تا پایان عمر ایشان ادامه یافت. علامه طباطبایی در هیجدهم محرم سال 1402 قمری برابر با 24 آبان 1360 شمسی ، در حالی که میراثی گرانقدر از خود بر جای گذاشت، در قم چشم از جهان خاکی فرو بست. مهمترین این میراث، عبارتند از: تألیفات، خدمات و اصلاحات، اندیشهها و شاگردان.
آثار قلمی علامه متعدد و متنوع است و حوزههای مختلف علوم و معارف اسلامی، همچون فلسفه و کلام و تفسیر و عرفان و فقه و حدیث را دربر میگیرد؛ اما مهمترین و تاثیرگذارترین آثار او در باب تفسیر قرآن و فلسفه اسلامی است. بیشک مهمترین اثر علامه طباطبایی و به اعتقاد برخی مهمترین اثر شیعی در قرن چهارده هجری قمری، کتاب بیست جلدی المیزانفی تفسیر القرآن است که گنجینهای از علوم و معارف مختلف عقلی، نقلی و معنوی است. المیزان هم در روش تفسیر بدیع است و هم در محتوا و آرای تفسیری نوآوریهای بسیاری دارد. مهمترین آثار فلسفی علامه عبارتاند از: حاشیه بر اسفار ملاصدرا، اصول فلسفه و روش رئالیسم، بدایـة الحکمه و نهایـة الحمکه. علاوه بر اینها، وی رسائل بسیاری در زمینههای مسائل مختلف فلسفی، منطقی، عرفانی و کلامی دارد که شماری از آنها فارسی و برخی نیز عربی می باشند.
علامه طباطبایی از پیشگامان فلسفه تطبیقی است. او از نخستین فیلسوفان اسلامی است که با برخی فلسفههای جدید غرب مقابله علمی کرده و به نقد و بررسی آنها پرداخته است. در نیمه نخست قرن 14 شمسی، به ویژه حدود دهه سی، فلسفه مارکسیسم در ایران به ویژه از طریق حزب توده منتشر میگردید و توجه بسیاری از روشنفکران را به خود جلب کرده بود. انتشارات حزب توده و به ویژه آثار تقی ارانی در این زمینه قابل ذکر است. اندیشههای فیلسوفان کلاسیک غرب، همچون دکارت و کانت نیز اندک اندک در محافل دانشگاهی و در میان تحصیلکردگان غربی مطرح بود. علامه طباطبایی که با این اندیشهها از طریق آثار و ترجمههای فارسی و عربی آشنا بود، نخستین واکنش را با تشکیل جلسات درسی که حاصل آن تألیف کتاب اصول فلسفه بود، نشان داد. وی در این کتاب، ضمن نقد فلسفه مارکسیسم، تقریری نو از فلسفه اسلامی ارائه داد. این اثر، هم از جهت اشتمال بر آرای نو، هم از حیث روش طرح بحث و تبویب مباحث فلسفی و هم از نظر ادبیات فلسفی، بدیع و بیسابقه بود. این نخستین بار بود که یک فیلسوف اسلامی از نظریه معرفت به صورتی جدید و ابتکاری سخن میگفت و مباحث مابعد الطبیعی در باب هستی، حرکت، زمان و الهیات فلسفی را نیز در قالبی نو و ناظر به پرسشهای فلسفی معاصر طرح میکرد. اکثر فلاسفه معاصر ایران از شاگردان علامه طباطبائی هستند.[1]
[1]. بر گرفته از سایت مجمع عالی حکمت اسلامی؛ برای آگاهی بیشتر مراجعه شود به: سایت بنياد بين المللی علوم وحيانی اسراء و نیز کتاب شمس الوحی تبریزی نوشته حضرت آیت الله جوادی آملی.