Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

فلسفه لقب و شهرت محمد بن عبدالله (نفس زکیه)

برای محمد بن عبدالله بن حسن القاب متعددی ذکر شده که از جمله آن‌ها می‌توان به الفاظی مانند: ارقط،[1] صریح قریش،[2] مهدی و نفس زكيه[3] اشاره کرد. البته مشهورترین لقب محمد بن عبدالله؛ «نفس زکیه» و «مهدی» است.

در باره لقب ارقط برای نفس زکیه دلیل خاصی از منابع یافت نشد، ولی آنچه که در معنای این لفظ در کتب لغت آمده عبارت است از: «ارقط به معنای سیاه و سفید؛ آن‌که نقطه های سپید و سیاه دارد؛ سیاه با خال‌های سپید؛ آنچه بر او نقش‌های سیاه سپید باشد؛ هر سیاهی که در آن نقطه های سپید باشد؛ گل باقلی؛ پلنگ».[4] با توجه به این‌که در صفات محمد گفته شده که او شجاع بوده است، شاید بتوان گفت که ارقط در این‌جا به معنای پلنگ باشد.

اما علت این‌که او را صریح قریش لقب داده‌اند این بوده است که؛ در سلسله نسب او مطلقا كنیزى وجود نداشته و مادران او همگی از دختران آزاده قریش بوده‏اند.

همچنین فلسفه این‌که به وی مهدی گفته‌اند این بوده است که؛ نزدیکان او و بنی الحسن از این جهت که او همنام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود و بین دو کتف وی خال بزرگ سیاهی بوده است؛ لذا عقیده داشتند که او مهدی اهل بیت (علیهم السلام) است. در باره دو لقب صریح قریش و مهدی بودن او ابوالفرج اصفهانی نقل می‌کند: مسمع بن عنان گفت: فاطمه دختر اباعبدالله الحسين (علیه السلام) و مادر عبدالله محض، همه امور قابلگى زنان آل رسول (صلی الله علیه و آٔله) را قبول كرده بود. تا آنجا كه پسرانش گفته بودند: «بيم آن می‌رود كه قبايل عرب ما را فرزندان قابله بنامند. اما فاطمه در پاسخ پسران خود چنين مى‏گفت: من در ميان نوزادان خانواده خود دنبال (نوزاد) مجهولى می‌گردم.

هنگامى كه او را پیدا کنم، ديگر قابلگى نخواهم كرد. در آن شب كه هند دختر ابو عبيده «پس از چهار سال حمل» محمد را به‌دنيا آورد، فاطمه گفت: فرزندان من! مجهول خود را به‌دست آوردم، من به‌دنبال همين پسر مى‏گشتم. از اين پس پاى بستر هيچ زن زائو نخواهم نشست، اين پسر بود كه مطلوب من بود.

سعيد جهنى مى‏گويد: عبد الله بن حسن فرزندش محمد را از دست مادر خود گرفت و به دامن خود گذاشت. ميان دو شانه محمد خال سياهى به‌درشتى يک تخم مرغ ديده می‌شد. پس وی‌را «مهدى» می‌ناميدند و مى‏گفتند اين پسر «صريح قريش» و یک قريشى خالص است.[5]

البته گفته شده کسانی که به او به لقب مهدی داده‌اند، به حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آٔله) متوسل شده‌اند. دراین حدیث آمده است: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آٔله) فرمود: « اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی بماند، خداوند آن روز را طولانی می‌کند تا این‌که در آن روز مهدی و قائم ما قیام کند. نام او نام من و نام پدر او نام پدر من است». نا گفته نماند که شیعه بر این اعتقاد است که بخشی از این حدیث (نام او نام من و نام پدر او نام پدر من است) به اصل روایت اضافه شده و جزو حدیث نمی‌باشد.[6]

در باره علت ملقب شدن محمد به نفس زکیه گفته‌اند: او از سادات و بزرگان بنی هاشم و از رجال ایشان از نظر فضل و کمال، شرافت، دينداری، علم، شجاعت، فصاحت در گفتار، ریاست و مدیریت، بزرگی، ارجمندی، سخاوت و بخشندگی و همچنین آگاهی، ذکاوت، فضل، هوش، بزرگی و بزرگواری بود. برای همین امور به او لقب نفس زکیه دادند.[7]

[1]. زركلى، خير الدين، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و  المستعربين و المستشرقين، ج 6، ص 220.

[2]. ابو الفرج اصفهانى، على بن الحسين، مقاتل الطالبيين، تحقيق: صقر، سيد احمد، ص 206.‏

[3]. همان.

[4].دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، واژه ارقط.

[5]. مقاتل الطالبيين‏، ص 210 و 211.

[6]. ابن طقطقي (معروف به ابن طباطبا)، محمد بن علي، الفخري في الآداب السلطانية والدول الإسلامية، تحقیق: محمد مايو، عبد القادر،  ص 163؛ يروى أنّ الرسول (صلی الله علیه و آله)، قال: «لو بقي من الدّنيا يوم لطوّل الله ذلك اليوم، حتّى يبعث فيه مهديّنا أو قائمنا، اسمه كاسمي و اسم أبيه كاسم أبي» فأمّا الإماميّة: فيروون هذا الحديث خاليا «من اسم أبيه كاسم أبي».

[7]. همان، ص 163.