searchicon

کپی شد

فلسفه قیام ناصر کبیر (اطروش)

نوعاً قیام‌هایی که در جهان صورت می‌گیرد؛ به دلیل ستم‌هایی است که بر مردم روا داشته می‌شود. بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، اهل‌بیت آن‌حضرت (علیهم السلام) به‌شدّت مورد ظلم واقع شدند. اوج این ظلم‌ها توسط بنی‌امیه و پس از آن به دست بنی‌عباس بر اهل‌بیت (علیهم السلام) واقع شد. بنی‌عباس در حالی خلافت را قبضه کردند که این موفقیت را به نام اهل‌بیت پیامبر (علیهم السلام) و این که عموزادگان ایشان محسوب می‌شوند به دست آوردند، اما پس از تکیه‌زدن بر اریکه قدرت، شروع به آزار و اذیت آن‌ها نموده و در این امر ذرّه‌ای از بنی‌امیه کم نگذاشته، بلکه در بسیاری از موارد از آنان جلو زدند. همین روش خشونت‌بار با اهل‌بیت (علیهم السلام)، موجب قیام‌هایی از جانب فرزندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برعلیه آن‌ها شد. یکی از آن نهضت‌ها؛ قیام اطروش کبیر است.

بعد از شهادت محمد بن زید علوی، دومین فرمانروای علویان طبرستان، اعضای خانواده علویان و شیعیانی که پیرو ایشان بودند، ناگزیر به جنگل‌ها و کوهستان‌های منطقه طبرستان فرار کرده و پنهان شدند. در این زمان یکی از نوادگان امام علی بن حسین (علیهما السلام) به نام ابومحمد حسن بن علی؛ معروف به ناصرکبیر و یا ناصرالحق، ملقب به اطروش، تحت عنوان خون‌خواهی محمد بن زید و با حمایت مردم طبرستان قیام کرد.[1]

 

[1]. مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، تحقیق: تسبیحی، محمدحسین، ص 302، برگرفته از دانشنامه اسلامی (ویکی اهل البیت).