کپی شد
فلسفه قیام محمد بن عبدالله (نفس زکیه)
بسیاری از قیامهایی که در جهان صورت میگیرد؛ به دلیل ستمهایی است که بر مردم روا داشته میشود. بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) اهلبیت آنحضرت بهشدّت مورد ظلم واقع شدند. اوج این ظلمها توسط بنی امیه و پس از آن به دست بنی عباس بر اهل بیت (علیهم السلام) واقع شد.
بنی عباس در حالی خلافت را قبضه کردند که این موفقت را به نام اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) به دست آورده و عموزادگان ایشان محسوب میشدند. اما پس از تکیه زدن بر اریکه قدرت، شروع به آزار و اذیت آنها نموده و در این امر ذرّهای از بنی امیه کم نگذاشته بلکه در بسیاری از موارد از آنان جلو زدند. همین روش خشونتبار با اهل بیت موجب قیامهایی از جانب فرزندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برعلیه آنها شد.
یکی از این نهضتها؛ قیام محمد بن عبدالله نفس زکیه است. در این مقال مختصر اشارهای کوتاه به برخی از دلایل و فلسفههای این قیام میشود:
قیام ابتدا بنا بود بر علیه بنی امیه صورت گیرد؛ چراکه امویان وقتی در سال 41 قمری بهقدرت رسیدند، سنت خلفای راشدین را کنار گذاشته و به سنتها و معیارهای اسلامی بیاعتنایی کردند. از اوایل قرن دوم هجری، ناخرسندی از عملکرد آنان جامعه اسلامی را فرا گرفت و حرکت ضداموی با تکیه بر شعار «شایستگی خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای حکومت» شکل گرفت و علویان بههمراه تیرههای دیگر بنیهاشم، با هدف سرنگونی امویان و تأسیس حکومتی جدید، بهصورت یکپارچه و متحد در نهضت شرکت کرده و سرانجام در سال 132 قمری حکومت اموی سقوط کرد. عباسیان که برنامههای خود را با تشکیلات منسجم و وسیعی پیش برده بودند، توانستند علویان را کنار گذاشته و حکومت را دراختیار بگیرند. در این میان، حسنیان،[1] که از فعالان ضد اموی بهشمار آمده و از آغاز نسبتبه نهضت، خوشبین بودند، از سرانجام آن اظهار ناخرسندی کرده، از پذیرش حاکمیت عباسیان سر باز زدند. آنها چون حکومت را حق علویان میدانستند، تصمیم به ادامه نهضت (این بار برضد عباسیان) گرفتند. ناگفته نماند؛ معنای این مطلب این نیست که حسینیان حکومت را حق عباسیان میدانستند.
این تفکر باعث تقابل بین حسنیان و عباسیان گشته و موجب شکلگیری پنج قیام توسط حسنیان برضد عباسیان، شد. یکی از این قیامها که اولین آنها نیز بود، قیام محمدبن عبدالله معروف به «نفس زکیه» در سال 145 قمری است.
در این مقال کوتاه به برخی از فلسفههای قیام نفس زکیه اشاره میشود:
- حسنیان خود را مصداق حقیقی خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) میدانستند. به هممین سبب، حاکمیت عباسیان را قبول نداشتند.
- اندیشه «وراثت بنات»؛ بدینگونه که در عصر جاهلیت رسم بر این بود که تنها مردان را وارث مىشناختند و معتقد بودند آن کس که قدرت حمل سلاح، جنگ و دفاع از حریم زندگى را ندارد، ارث به او نمىرسد.[2] به این دلیل زنان و کودکان از ارث محروم بودند.[3] عباسیها به این رسم جاهلی تکیه کرده، جد خود عباس بن عبدالمطلب را وارث پیامبر (صلی الله علیه و آله) می دانستند، ولی نفس زکیه علویان را وارث پیامبر (صلی الله علیه و آله) میدانستند.
- ادعای «مهدویت» نفس زکیه.
- «ایدههای اصلاحی» که مهمترین مشخصه فکری و سیاسی قیام محمدبنعبدالله است، بود.
- سختگیری بر علویان. آنها با تأسی به محمدبنعبدالله برای ادامه تلاشهای سیاسی برضد عباسیان، که چندین سال دوام داشت، به تشکیل حکومت ادریسیان در مغرب دست زدند.[4]
[1]. اصطلاح حسنیان، از لحاظ تاریخی به فرزندان امام حسن (علیه السلام) و برای بازشناسی از فرزندان امام حسین (علیه السلام)، (حسینیان) اطلاق میشود.
[2]. طباطبايى سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 4، ص 226.
[3]. همان، ص 152.
[4]. با یهره گیری از سایت شیعه شناسی