Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

فلسفه فارسی بودن زبان در ایران

نظم عمومی اقتضا می کند که هر گروه و جمعیتی یک و یا دو زبان رسمی داشته باشند. در مکتب اسلام نیز بدون آن که قصد از میان برداشتن زبان‌های دیگر باشد، زبان عربی به عنوان زبان دینی پذیرفته شده و همین زبان به عنوان یکی از زبان‌های رایج کشورمان نیز در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفته است.

لازم به ذکر است، کشورهای به ظاهر دموکرات و مترقی نیز زبانی رسمی دارند، بر این اساس نباید این موضوع را ناشی از نژادپرستی و ترجیح مثلاً فارس بر ترک و کرد و عرب دانست، بلکه نظم عمومی جهان امروز آن را اقتضا کرده و هر کشور حسب مورد و با توجه به مصالح سیاسی و فرهنگی، زبان یا زبان‌هایی را به عنوان زبان رسمی اعلام می‌کند.

گزینش زبان فارسی در جمهوری اسلامی ایران نیز دارای پشتوانه‌های منطقی است که به عنوان نمونه، می‌دانیم که نگارش کتاب‌ها از دیرباز در کشورمان به همین زبان بوده و مؤلّفانی که از نژادهای مختلف موجود (کرد، لر، ترک، گیلک و …) با تألیف کتاب به فرهنگ سازی پرداخته‌اند در بیشتر موارد، این زبان را زبان تألیف خویش قرار داده‌­اند و گنجینه‌های گران‌بهایی را برای نسل های بعد به یادگار گذاشته اند که نمی توان به سادگی و با تغییر زبان و یا خط رسمی کشور از آنها چشم پوشی کرد.

اکنون در برخی از کشورهایی که تنها به تغییر خط بسنده کرده، و زبان را نیز تغییر نداده‌اند، نشانه‌هایی از گسستگی فرهنگی نسل‌ها مشاهده می‌شود که نباید این تجربه را تکرار کرد.