searchicon

کپی شد

فلسفه رنج و گرفتاری کودکان

پروردگار بزرگ، که مدیریت جهان در اختیار او است، دنیای مادی ما را چون گذرگاه کوچکی معرفی کرده که برای سعادت در زندگی جاوید اخروی باید به شیوه ای از آن عبور کرده، تا در آزمون دقیق آن موفق شد.

در این گذرگاه، هر فرد با آزمون مخصوص خود سنجیده خواهد شد. یکی با آسودگی و ثروت، دیگری با رنج و فقر. یکی با سلامت و دیگری با بیماری و … .[1]

وجود رنج ها و بیماری های کودکان در حقیقت، هشداری برای دیگران است، این افراد که یا آزمونی نداشته و یا با چشم پوشی فراوان در جهان آخرت به حسابشان رسیدگی خواهد شد، به یقین جبران مناسبی دارند، به گونه ای که افراد سالم، به حالشان غبطه خواهند خورد.

اساساً اگر این هشدارها نبود و نوعی احساس بی نیازی از پروردگار و ارتباط با او در انسان ها پدیدار شود، آنها سر به طغیان خواهند گذاشت. قرآن کریم چنین موضوعی را با صراحت پیش بینی کرده و فرموده است: “كلاَّ إِنَّ الْانسَانَ لَيَطْغَى*أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ”.[2]

پیامبر اسلام (ص) نیز در این زمینه می فرمایند: اگر سه چیز، یعنی بیماری، مرگ و فقر در انسان ها نبود، او هرگز سر به زیر نمی شد و جالب است که تمام آنها در انسان وجود دارد، ولی با این حال او چموشی می کند![3]

امام باقر (ع) در این ارتباط می فرمایند: اگر فرد با ایمان می دانست که گرفتاری های دنیا تا چه اندازه اجر و پاداش دارند، آرزو می کرد که بدنش با قیچی، تکه تکه می شد.[4]

بر اساس آنچه گفته شد، اگر اعتقادی به آخرت نداشته و تمام زندگی را در همین دنیای مادی بدانیم، وجود رنج و بیماری کودکان را نشانه ای از فقدان عدالت در نظام هستی خواهیم پنداشت، اما اگر به زندگی جاوید بعد از مرگ معتقد بوده و زندگی دنیا را در مقایسۀ با آن، کمتر از قطره ای در برابر اقیانوس در نظر بگیریم و از طرفی، بر اساس آموزه های دینی خود معتقد باشیم که دشواری های دنیا به بهترین وجه ممکن در جهان آخرت جبران خواهد شد، هرگز گمان بی عدالتی در مورد پروردگار حکیم نخواهیم برد.

با توجه به این مطالب، می توان نتیجه گرفت که دشواری هایی؛ چون بیماری های لاعلاج کودکان و موارد مشابه، پیامد رفتارشان نیست تا گفته شود که مگر آنان چه خطایی انجام داده اند تا مستوجب چنین مجازاتی باشند؟! بلکه این دشواری ها، درس عبرتی برای دیگران بوده و صد البته، کودک بیمار نیز به جبران تحمل چنین دشواری هایی در جهان آخرت از جایگاه مناسبی برخوردار خواهد شد.



[1]. در ارتباط با تفاوت ها و تبعیض ها، پرسش 205 (سایت اسلام کوئست: 1198) را مطالعه فرمایید.

[2]. علق، 7-6.

[3]. شیخ صدوق، الخصال، ج 1، ص 113، ح 89، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، 1403ق.

[4]. اسکافی، محمد بن همام، التمحیص، ص 32، ح 13، مدرسة الامام مهدی (عج)، قم، 1404ق.