کپی شد
فلسفه حجاب
فلسفه لزوم پوشش برای زنان بنا بر ویژگی های خاصی است که در خانم ها وجود دارد؛ زیرا زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. قهراً به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده نه به مرد. لذا با این که دستور پوشیدن برای مردان (مثل زنان) مقرر نشده است عملا مردان پوشیده تر از زنان از منزل بیرون می روند؛ زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشم چرانی است نه به خودنمایی، و بر عکس تمایل زن بیشتر به خودنمایی است نه به چشم چرانی.
تمایل مرد به چشم چرانی، بیشتر زن را تحریک به خودنمایی می کند و به همین جهت «تبرج» (بزک نمودن) از مختصات زنان است».[1]
بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیده تر باشد نقش نیرومندترى در دورسازى دیدگان نظاره گر ایفا مىکند. اگر نگاه هاى آلوده را همچنان که در روایات آمده است «تیرهاى زهرآلود شیطان»[2] بدانیم، پوشش زن همانند سپرى است که تیر از آن کمانه مى کند و منحرف مى شود و از اصابت و نفوذ در هدف باز مى ماند. بر عکس هر اندازه بدن زن برهنه تر باشد تیرهاى شیطانى را بیشتر متوجه خود ساخته و از آن آسیب خواهد دید؛ از همین رو می باشد که چادر را حجاب برتر شناخته اند؛ زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئن ترین مصونیت را به همراه مى آورد.
به این ترتیب نگه داشتن حجاب به دلیل بالا رفتن حفظ ارزش زن در برابر مرد می باشد. نگه داشتن حریم توسط زن، میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اگر حکم حجاب تأکید کرده که زن متین تر و با وقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مردان نگذارد برای آن است که بر احترام زن افزوده شود و همچون کالای بی ارزشی تلقی نگردد که به راحتی در اختیار همگان است.[3]
به عبارت دیگر: حجاب برای کسب کرامت و احترام بیشتر زن وضع شده است؛ زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد، پس حجاب محدودیت نیست، بلکه مصونیت است به گونه ای که هم مصونیت زن را در پی دارد و هم مصونیت جامعه را در آلوده شدن به گناه به همراه دارد.
[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ج 19، مسأله حجاب، ستر عورت.
[2]. صدوق، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 18.
[3]. مجموعه آثار ج 19، مسأله حجاب، (با اندکی تغییر).