searchicon

کپی شد

فلسفه تولّی و تبرّی

خداوند متعال فلسفه تولی و تبری را در قرآن این گونه بیان می کند: “حكومت آسمان­ها و زمين خاص خدا است، زنده مى‏كند و مى‏ميراند و شما را جز او سرپرست و ياورى نيست”[1] در ذيل این آیه حكمى را كه آيه قبلى[2] بر آن دلالت مى‏كرد، چنين تعليل مى‏كند كه اگر از دوستى با دشمنان خدا نهى نموده و گفتيم كه بايد از آنان بيزارى بجوئيد، براى اين است كه جز خداى سبحان كسى ولى و ياور حقيقى نيست، و اين معنا براى مؤمنان وجدانى شده، پس وجدان و ايمان خود آنان بايد ايشان را بر آن بدارد كه تنها نسبت به او و يا وليى از اولياى او كه خود او اجازه داده باشد تولى داشته باشند، و به غير ايشان به هيچ يک از دشمنان او هر كه باشد دوستى و تولى نورزند. علاوه بر این در ابتدای آیه بيان مى‏كند كه چرا ولى و ناصرى جز خدا نيست، و مى‏فرمايد: جهتش اين است كه تنها كسى كه مالک همه چيز است و مرگ و حيات به دست او است، خداوند است و معلوم است كه غير از چنين خدايى كه يگانه مالک و مدبر عالم است ولى و ناصرى نيست. از همين بيان عمومى و علت عمومى كه در این آیات مورد بحث آمده به خوبى روشن شد كه حكم مورد بحث اين آيات نيز عمومى است؛ يعنى اگر در اين آيات حكم به وجوب تبرى از دشمنان خدا و حرمت دوستى با آنان نموده، اين حكم اختصاص به يک نحو دوستى و يا دوستى با يک عده معينى ندارد، بلكه همه انحاء دوستى را شامل مى‏شود، خواه تولى به سبب استغفار باشد يا به غير آن و خواه دشمن، مشرک يا كافر و يا منافق و يا غير آنها از قبيل اهل بدعتى كه منكر آيات خدا هستند باشد و يا نسبت به پاره‏اى از گناهان كبيره از قبيل محاربه با خدا و رسول اصرار داشته باشد.[3]



[1].  مائده، 116.

[2]. توبه، 113، پيغمبر و مؤمنان را نرسد كه براى مشركان از خدا آمرزش بخواهند هر چند اقوامشان بوده باشند، این پس از آن است كه مشركان مرده باشند و بر مؤمنان ثابت شده باشد كه آنها اهل آتش هستند.

[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، محمد باقر، ج ‏9، ص،543 ، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1374 ش.