کپی شد
فقهای دوره پنجم فقه شیعه
هر چند دوره پنجم، دوره رکود فقه شیعه بوده است، ولى در اين دوره نيز جمعى از فقها -هر چند اندک-، مشعل فروزان فقه اهل بيت (عليهم السلام) را روشن نگاه داشتند. برخى از فقهاى اين دوره عبارتند از:
1. قاضى عبد العزیز بن برّاج حلبی طرابلسى (م 481ق):
قاضى ابن برّاج، از خصّیصان شیخ طوسی به شمار می آمد. شیخ او را به بلاد شام -که وطنش بود- فرستاد و بیست سال در طرابلس قاضی بود. ابن برّاج به همراه شیخ طوسی در محضر سید مرتضی حاضر می شد و سید به او هشت دینار شهریه می داد. از تألیفات او در فقه است: المهذّب، الجواهر فی الفقه و شرح جمل العلم و العمل.[1] نقد آرای شیخ در برخی از آثار قاضی؛ مانند المهذّب به چشم می خورد.[2]
2. أبو على طوسى، فرزند شيخ طوسى (م حدود 515 ق)، صاحب شرح النهایة.[3]
3. فضل بن حسن بن فضل طبرسى (م 548 ق) نويسندۀ تفسير ارزشمند «مجمع البيان». وى آراى فقهى خود را ذيل آيات الأحکام در همان کتاب تفسير خود آورده است. از دیگر تألیفات او کتاب «العمدة فی اصول الدین، و الفرائض و النوافل» است.[4]
4. أبو جعفر محمّد بن على طوسى معروف به «ابن حمزه» (م حدود 550 ق). کتاب فقهى او «الوسيلة الى نيل الفضيلة» نام دارد.[5]
5. قطب الدين راوندى (م 573 ق) مؤلّف کتاب «فقه القرآن» که در موضوع خود؛ یعنی آیات الأحکام، نخستین اثر محسوب می شود.[6]
6. أبو المکارم حمزة بن على بن أبو المحاسن، معروف به «ابن زهره» (م 585 ق) کتاب معروف او در فقه و اصول، «غنية النزوع الی علمی الأصول و الفروع» نام دارد. بخش فقه آن کامل و گسترده و حاوی استدلالهای متین است. ابن زهره اهل حلب بود. هرگاه در اصطلاح فقها «حلبیان» گفته می شود، مقصود، او و ابوالصلاح حلبی است و هرگاه «حلبیون» گفته شود، مقصود، آن دو، به علاوه ابن برّاج است.[7]
7. احمد بن علی طبرسی، صاحب کتاب معروف «الإحتجاج» (م 588 ق)، که کتاب «الکافی فی الفقه» را نگاشت که البته نباید آن را با کتاب ابوالصلاح حلبی اشتباه گرفت.[8]
8. سدید الدین حمّصی رازی (م حدود 600 ق)، صاحب «المصادر فی اصول الفقه» و «المنقذ من التقلید و المرشد الی التوحید».[9]
[1]. امين عاملى، سيد محسن، اعيان الشيعة، ج 8، ص 18، سید مرتضی کتاب جمل العلم و العمل را در دو بخش اعتقادیات و احکام عملی نگاشته بود که بخش اول را شیخ طوسی و بخش دوم را قاضی ابن برّاج شرح کرد، ر.ک: اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، ص 303.
[2]. مدخل علم فقه، ص 303.
[3]. اعيان الشيعة، ج 5، ص 244-246.
[4]. همان، ج 8، ص 398 و 399.
[5]. سبحانى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج 6، ص 284، شرح حال شماره 2318.
[6]. اعيان الشيعة، ج 7، ص 241- 239؛ مدخل علم فقه، ص 303.
[7]. اعيان الشيعة، ج 6، ص 249و 250؛ مدخل علم فقه، ص 303.
[8]. مدخل علم فقه، ص 303.
[9]. همان، ص 304.