کپی شد
فقهاى دورۀ ششم فقه شیعه
دورۀ ششم فقه شیعه، شاهد فقهاى برجسته و ارزشمندى در تاريخ فقاهت اماميّه است که به فقه، رشد و بالندگى خاصى بخشيدند. افزون بر «ابن ادريس» و «محقّق حلّى» که از آنها نام برده شد، برخى ديگر از فقهاى برجسته اين دوره عبارتند از:
1. سید رضی الدین علی بن موسی بن طاووس، صاحب إقبال الأعمال (م 664ق):
آل طاووس از خاندان معروف شیعه در حِلّه بودند. از آن جا که جدّ آنها خیلی زیبا بود، به طاووس شهرت یافتند. عنوان «ابن طاووس» به طور مطلق و نیز ابن طاووس در ادعیه و زیارات، منصرف به رضی الدین است.[1] بیشتر تألیفات سید بن طاووس درباره ادعیه و زیارات و معارف می باشد. ابن طاووس در قسمتى از کتاب اجازاتش[2] تنها اثر فقهى خود را «غياث سلطان الورى لسكان الثرى»[3] معرفی نموده و علت خوددارى از تصنیفات بیشتر در فقه و عدم ورود به عرصه فتوا و پاسخ به استفتائات فقهی را، خطیر بودن امر فتوا و عظمت مسئوليت آن و احتمال اشتباه ذكر نموده است.[4]
2. جمال الدین احمد بن موسى بن جعفر بن طاووس، (م 673ق):
عنوان «ابن طاووس» در فقه و رجال، منصرف به «احمد بن طاووس» است.[5] وی در زمينۀ فقه، دورۀ شش جلدى «بشرى المحقّقين» و دورۀ چهارجلدى «الملاذ» را تدوين کرد،[6] ولى متأسّفانه امروز هيچ يک از اين دو در اختيار ما نيست.[7]
3. أبو منصور جمال الدين حسن بن يوسف بن على بن مطهر حلّى معروف به علّامۀ حلّى (م 726ق):
هنگامى که در فقه اماميّه، «علّامه» به طور مطلق گفته شود، مقصود علّامۀ حلّى است.[8] از او و محقق حلّی در فقه، تعبیر به «فاضلان» می شود.[9] وی بر شيوۀ استادش محقّق حلّى در فقه تأکيد ورزيد، ولى از خود نيز ابتکاراتى نشان داد. علّامۀ حلّى به فقه، به ويژه معاملات، توسعه بخشيد و بيش از گذشتگان به قواعد اصولى استناد جست. از کتابهاى مهم او، «منتهى المطلب»، «مختلف الشيعة»، «تذکرة الفقهاء»، «قواعد الأحکام» و «تحریر الأحکام» است. در اثر فضل و تدبیر علامه، سلطان محمد خدا بنده، پادشاه مغول، تشیع اختیار کرد و بدین ترتیب فضای مناسبی برای فعالیت دانشمندان شیعه فراهم شد. علامه در ایامی که ملازم سلطان بود، مدرسه سیاری تشکیل داده بود که برخی تألیفات او حاصل فعالیتهای علمی او در این سفرها است.[10]
4. فخر المحقّقين محمّد بن حسن حلّى (م 771ق):
وى فرزند علّامۀ حلّى و مؤلّف کتاب «ايضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد» است. این کتاب، شرح قواعدِ پدر بزرگوارش است.[11] همچنین در اصول، «شرح مبادی الأصول» از آثار او است.[12]
5. محمّد بن مکى عاملى، معروف به شهيد اوّل (شهيد در 786ق):
او نيز از پيروان مکتب علّامۀ حلّى به شمار مىرود و خود نيز عالمى محقّق و متبحّر در فقه اسلامى بود. از معروفترین اساتید شیعی او «فخر المحققین» است. کتاب معروف «اللّمعة الدّمشقية» که متن کاملى از دوره فقه به شمار مىرود، قرنها است که با شرح شهيد ثانى به نام «الروضة البهية فى شرح اللّمعة الدّمشقية» کتاب درسى حوزههاى علميّۀ اماميّه است. برخى ديگر از کتابهاى معروف فقهى وى «ذکرى الشیعة فی احکام الشریعة»، «الدروس الشرعیة فى فقه الإمامية» و «البيان» نام دارد.[13]
6. جمال الدين مقداد بن عبد اللّٰه سيورى حلّى، معروف به «فاضل مقداد» (م 826ق):
فاضل مقداد از فقهاى بزرگ اهل بيت (عليهم السلام) و جامع معقول و منقول و محدّث و متکلّم بود. او از شاگردان مبرّز شهید اول بوده است. مهمترين آثار وى در فقه، کتاب: «التنقيح الرائع لمختصر الشرائع» (شرح مختصر النافع محقّق حلّى) و «کنز العرفان فی فقه القرآن» نام دارد.[14]
7. احمد بن محمّد بن فهد حلّى، معروف به «ابن فهد حلّى» (م 841ق):
شيخ حرّ عاملى از وى با عنوان فاضل، دانشمند، موثّق، زاهد، عابد، پرهيزکار و داراى جلالت قدر ياد کرده است. مهمترين کتاب فقهى او «المهذّب البارع الی شرح النافع» نام دارد که شرح مختصر النافع محقّق حلّى است.[15]
8. على بن الحسين عاملى کرکى (م 940ق):
وى به نام «محقّق ثانى» و «محقّق کرکى» معروف است. او داراى کتابهاى فراوانى است که مهمترين کتاب فقهى او که بسيار مورد توجّه فقها است، «جامع المقاصد فى شرح القواعد» نام دارد.[16]
9. زين الدّين بن على بن احمد عاملى، معروف به شهيد ثانى (شهيد در 966ق):
وى از بزرگان فقهاى شيعه و معروف در علم و فضل و زهد و عبادت و تحقيق و جلالت قدر است. آن عالم بزرگ کتابهاى فراوانى نوشته است که مشهورترين آنها در فقه، «مسالک الأفهام فى شرح شرايع الاسلام» و «الروضة البهية فى شرح اللّمعة الدّمشقية» و «روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان» است.[17]
10. احمد بن محمّد اردبيلى (م 993ق):
وى از سويى به جهت تحقيق و دقّت علمى به «محقّق اردبيلى» و از سوى ديگر به سبب تقوا و قدس و زهد فراوانش به «مقدّس اردبيلى» شهرت يافت. از او دو اثر ارزشمند در فقه به يادگار مانده است که يکى از آنها «مجمع الفائدة و البرهان فى شرح ارشاد الأذهان» است که شرح کتاب ارشاد الأذهان علّامۀ حلّى است و مشتمل بر دورۀ کامل فقه همراه با دقّت و تحقيق است و ديگرى «زبدة البيان فى احکام القرآن» است که در آن به بررسى آيات الاحکام پرداخته است.[18]
11. محمّد بن على بن حسين موسوى عاملى، معروف به صاحب مدارک (م 1009ق):
وى عالمى ارزشمند، محقّقى دقيق و جامع علوم مختلف بود. مهمترين کتاب فقهى وى «مدارک الأحکام فى شرح شرايع الإسلام» نام دارد.[19] «صاحب مدارک» و «صاحب معالم» (شيخ حسن بن زين الدّين (م 1011)، فرزند شهید ثانی) از پيروان مکتب محقّق اردبيلى به شمار مىروند. اين دو تن نيز همچون محقّق اردبيلى در تمسّک و استدلال به روايات، سختگير بودند و سند روايتى را مىپذيرفتند که عدالت راوى آن، با دو شاهد عادل تأييد شده باشد و شهادت يک عادل و يا متخصّص رجالى را در عدالت او کافى نمىدانستند.[20]
12. بهاء الدین محمد بن حسین بن عبدالصمد عاملی، معروف به شیخ بهایی (م 1030ق):
شیخ بهایی شخصیتی جامع العلوم و الفنون محسوب می شود. از جمله اساتید او، پدرش شیخ حسین بن عبدالصمد عاملی (از شاگردان مبرز شهید ثانی) و محقق کرکی را می توان نام برد. یکی از آثار فقهی او «جامع عباسی» است که اولین رسالۀ عملیۀ فارسی محسوب می شود. در اصول فقه نیز باید از کتاب «زبدة الأصول» او یاد کرد.[21]
13. محمّد باقر بن محمّد مؤمن سبزوارى (م 1090ق):
وى معروف به محقق سبزواری و مؤلّف کتاب «کفاية الأحکام» و «ذخيرة المعاد فی شرح الإرشاد» است و شيوۀ اجتهادى و فقاهتى او نيز متأثّر از محقّق اردبيلى است.[22]
[1]. اسلامی، رضا، مدخل علم فقه، ص 309.
[2]. ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 104، ص 37، نام کامل این کتاب، «كتاب الإجازات لكشف طرق المفازات فيما يحصى من الإجازات» است. برخى از بزرگان، اجازاتى را كه از سوى مشايخ بزرگوار به افراد داده شده است، در كتابهاى مستقلى گرد آوردهاند كه نخستين آنان، سيد رضى الدّين، على بن طاووس (م 664ق) است. «اجازۀ روايت» از اصطلاحات علم درايه و به معناى اجازۀ شفاهى يا كتبى شيخ و استاد به فرد مورد اطمينان خود براى نقل احاديثى است كه وى در نوشتههاى خويش گردآورده و يا آنها را روايت كرده است. فايدۀ اين كار، مصون ماندن روايات از دخل و تصرف بيجا و حفظ كتابهاى حديثى از افزوده شدن احاديث دروغين و جعلى بر احاديث راستين است. عنوان اجازه در بسيارى از موارد، بر نوشتار در بردارندۀ اجازه نيز اطلاق مىگردد كه محتواى آن علاوه بر ذكر اجمالى يا تفصيلى كتابهايى كه اجازه دهنده به روايت آنها رخصت داده است، معرّفى شيوخ و اساتيدى است كه به اجازه دهنده رخصت نقل حديث دادهاند و نيز مشايخ هر يک از اساتيد در هر طبقه و عصر؛ تا برسد به مصدر اصلى؛ يعنى معصوم (عليه السّلام). ر.ک: همان، ج 102، ص 166 به بعد؛ جمعى از پژوهشگران زير نظر هاشمى شاهرودى، سيد محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت (عليهم السلام)، محقق: محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى، ج 1، ص 239.
[3]. بحار الأنوار، ج 104، ص 40. اين تأليف چنان كه نويسنده فرموده به قضاى نمازهای ميت از ديدگاه فقهى پرداخته است. «و مما صنفته كتاب غياث سلطان الورى لسكان الثرى في قضاء ما فات من الصلوات عن الأموات بلغت فيه غايات و ذكرت فيه ما لم أعرف أن أحدا سبقني إلى أمثاله من الروايات و التنبيهات».
[4]. همان، ص 49.
[5]. مدخل علم فقه، ص 309.
[6]. حلّى، حسن بن على بن داود، رجال ابن داود، شرح حال شماره 137، ص 45.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، دائرة المعارف فقه مقارن، ص 115.
[8]. امين عاملى، سيد محسن، اعيان الشيعة، ج 5، ص 408- 396.
[9]. مدخل علم فقه، ص 311.
[10]. همان.
[11]. حر عاملى، محمد بن حسن، أمل الآمل، ج 2، شرح حال شماره 868، ص 260 و 261.
[12]. مدخل علم فقه، ص 311.
[13]. أمل الآمل، ج 1، شرح حال شماره 188، ص 181- 183.
[14]. امين، سيد حسن، مستدركات أعيان الشيعة، ج 1، ص 222؛ اعيان الشيعة، ج 10، ص 134.
[15]. اعيان الشيعة، ج 3، ص 147و 148.
[16]. همان، ج 8، ص 208- 212.
[17]. أمل الآمل، ج 1، ص 85 – 91.
[18]. اعيان الشيعة، ج 3، ص 80 – 82.
[19]. همان، ج 10، ص 6 و 7.
[20]. جمعى از پژوهشگران زير نظر هاشمى شاهرودى، سيد محمود، موسوعة الفقه الاسلامى طبقاً لمذهب اهل البيت عليهم السلام، ج 1، ص 61.
[21]. مدخل علم فقه، ص 318.
[22]. دائرة المعارف فقه مقارن، ص 116.