searchicon

کپی شد

فعالیت ها و حضور اجتماعی سیاسی فرقه اسماعیلیه

بعضی از فعالیت‌ها و حضور اجتماعی سیاسی فرقه اسماعیلیه را می‌توان در امور ذیل بیان کرد:

  1. تشکیل حکومت

فرقه اسماعیلیه در بعضی مقاطع تاریخی برای پیشبرد اهداف خود دست به تشکیل حکومت زدند. در ادامه به مهم‌ترین حکومت های اسماعیلی اشاره می‌شود:

1.1 حکومت فاطمی در مغرب

بنیانگذار حکومت فاطمی در مغرب، عبيدالله ملقب به «مهدى» (260-322 ق) است. وى فرزند حسين بن احمد است. او در سال 260 در حوالى شهر حمص از شهرهاى سوريه، ديده به جهان گشود، و در سال 289 رسماً خلافت و امامت خود را اعلام كرد و داعيان او نيز مردم را به امامت او دعوت كردند. او به شكل خاصّى، به سوى مغرب سفر كرد و در قيروان مردم را به امامت خود، دعوت نمود و از اين طريق، مغرب از قلمرو حكومت بنى عبّاس بيرون رفت و او در سال 322 شهر «مهديّه» را پايه گذارى كرد. او توانست مغرب و مصر، حتى بخشى از شامات را از قلمرو خلفاى عباسى بيرون برد و مردم را به تشيع و دوستى اهل بيت (عليهم السلام) دعوت نموده و بدعت‌هاى پديد آمده را نابود سازد. وی به مردم دستور داد: در اذان «حىّ على خير العمل» را بگويند و نماز تراويح را بدعت شمارند.

عبيدالله در نيمه ماه ربيع الاول سال 322 در شهر «مهديه» در مغرب درگذشت. او در هنگام وفات 63 سال داشت و مدت 24 سال و 50 روز خلافت كرد.[1]

1.2 حکومت فاطمی در مصر

پايه گذار دولت فاطمى مصر؛ «المعزّلدين الله» (319-365) است. او نخستين خليفه فاطمى است كه مصر را تصرف كرد و علاقه شگفتى به علم نجوم داشت، و به نظريات آنان احترام مى گذاشت. درباره او مى گويند: وى دانشمند و بخشنده و شجاع بوده است، و راه پدر (المنصور بالله) را در اداره كشور در پيش گرفت. او با مردم به نيكى رفتار كرد و حقيقت آيين اسماعيلى را نزد عموم مردم افشا نمى كرد.[2]

او در قاهره دستور داد به سراسر مصر ابلاغ كنند كه بهترين مردم پس از پيامبر (صلی الله علیه و آله)، اميرمؤمنان على بن أبى طالب (علیه السلام) است. او روز عيد غدير را عيد رسمى اعلام كرد و خودش نماز عيد فطر را امامت می كرد. وی در قصرش بر تخت طلايى نشسته و دستور داد نام خودش و پدرش را در خطبه ها بخوانند. او نخستين خليفه از سلسله فاطميان مصر است. در دوران او، در مكه، فرمانرواى آن جا «حسن بن جعفر حسنى» دستور داد در خطبه هاى جمعه نام معزالدين را به عنوان خليفه ببرند و او نيز توليت حرم را براى حسن بن جعفر به رسميت شناخت. همچنين در اين دوره قرامطه به مصر حمله كردند، ولى معز با ارسال سپاهيانى آنها را شكست داد. وى پس از ورود به قاهره دو سال و هفت ماه و ده روز خلافت كرد، و به هنگام درگذشتش 45 سال داشت و در مجموع بيست و سه سال در مغرب و مصر در أريكه قدرت بود.[3]

دوران معزّ يكى از دوره‌هاى طلايى اسماعيليه و نيز دوران رشد و گسترش علوم است. معز به پيشبرد علوم و فرهنگ بسيار اهتمام داشت و به دستور او دانشگاه الأزهر را كه با مسجد و مدرسه توأم بود بنا كردند و آن را يک مركز علمى نيرومند ساخت، كه از سراسر جهان براى تحصيل به آن جا مى آمدند. او علما را بسيار تشويق مى كرد و بودجه هاى سنگينى براى نشر و گسترش علوم تعيين كرد. خودش نيز نظارت بر تأليف كتبى را درباره مذهب اسماعيلى بر عهده گرفت و اين سبب شد كه فرهنگ اسماعيليه تا حد بسيار زيادى رشد كند و فقيهان و شاعران و فلاسفه نام آورى؛ مانند «قاضی نعمان»؛ صاحب کتاب دعائم الاسلام و «ابن هانی اندلسی» شاعر، در عصر او به منصه ظهور رسيدند.[4]

1.3 حکومت نزاری در ایران

سرگذشت فرقه نزاریه در ایران با حکومت «الموت» به رهبری «حسن صباح» (متوفی: 518 ق) پیوند خورده‌ است. او در 464 ق در حالی که هنوز جوان بود، به واسطه «ابن عطاش»، مبلغ بزرگ فاطمیان در ایران وارد جمعیت سری معتقدان به امامت مستنصر شد و در 471 ق روانه مصر شد و به خدمت مستنصر درآمد و در اثنای بازگشت در 482 ق بر «قلعه الموت» در شمال قزوین مسلط شد و آن جا را مقر حکومت قرار داد و چون پیروانش زیادتر شدند بر سرزمین‌های مجاور قلعه نیز استیلا یافت.[5] به دنبال مشاجراتی که بر سر جانشینی مستنصر در 487 ق در گرفت، حسن صباح و اسماعیلیان ایران، امامت «نزار» فرزند بزرگ مستنصر را پذیرفتند و حکومت اسماعیلیه نزاریه را در ایران تأسیس کردند. در این زمان دو حکومت اسماعیلیه وجود داشت: یکی حکومت مستعلیه در مصر و شمال آفریقا و دیگری حکوت نزاریه در ایران که هر یک مستقل از دیگری فعالیت می‌کرد. دعوت حکومت حسن صباح در ایران «دعوت جدید» و دعوت فاطمیان مصر «دعوت قدیم» نامیده می‌شد.[6]

قلعه‌های اسماعیلیان که در حقیقت پایگاه‌های نظامی و مراکز دعوت مذهبی ــ سیاسی شمرده می‌شدند، تحت نظام سیاسی ویژه‌ای، زیر نظر حسن صباح و جانشینان او اداره می‌شدند، و از دستورات الموت اطاعت می‌کردند که پایتخت قلعه‌ها شمرده می‌شد. در این دستورات و اوامر چون و چرایی نبوده است. بر هر قلعه‌ای از سوی حسن صباح و جانشینان او یک داعی حکومت می‌کرد که تحت نظام خاص داخلی و استقلال محلی نسبی ویژه‌ای، (که اکنون این‌گونه حکومت را در اصطلاح سیاسی امروز «حکومت فدرال» می‌نامند) قوانین را اجرا می‌کرد، ولی در امور مهم خارجی و عمومی، مطیع فرمان الموت بود. تأسیس این تشکیلات از طرف حسن صباح به این خاطر بوده است که او به طور کلی از خلافت فاطمی مصر قطع رابطه کرده و در خط‌مشی سیاسی و مذهبی، راه دیگری در پیش گرفته بود؛ ازاین‌رو سعی کرد که داعیان در قلعه‌های تحت فرمان او، از نظر سیاسی و عقیدتی راهی جز راه خلافت فاطمی در پیش گیرند.[7]

حکومت نزاری در ایران در دوره الموت به رهبری حسن صباح و جانشینان او از حدود 482 تا 654 قمری که سال سقوط این دولت توسط هلاکوخان مغول بود ادامه یافت.[8]

  1. سازمان زير زمينى

فرقه اسماعيلى، در زمانى پديد آمد كه قدرت عباسيان، شرق و غرب را گرفته و در نقاط مختلف جهان جاسوسانى را گمارده بودند كه هر نوع انديشه برخلاف حكومت مركزى را گزارش كنند تا به سركوب آن بپردازند.

در چنين شرايطى كه حكومت نيرومندى بر سرزمين‌هاى اسلامى تسلط داشت، تشكيل يک جمعيت مذهبى آن هم در تقابل با حكومت، يعنى در مخالفت با عباسيان، كارآسانى نبود، مگر آن كه از تاكتيک‌هاى خاص و تنظيمات سرى بهره مند شوند. سران اسماعيلى احساس كردند، در مقابل برنامه ريزی‌هاى دولت عباسى، كه مخالفان را در هر نقطه‌اى از جهان دستگير و سركوب مى كنند، بايد بسيار دقيق و سازمان يافته و پنهانى عمل كنند؛ از اين جهت سازمان تبليغ اسماعيلى، نيز جزئى از مذهب شد و رنگ و بوى آن را يافت.[9]

مصطفى غالب، مورخ اسماعيلى در اين مورد مى گويد:

«در واقع، هيچ دولتى و فرقه اى مانند اسماعيليه به كار تبليغ و سازماندهى آن نپرداخته، آنان تبليغ را در روزگار مبارزه به صورت پنهانى، و نيز در دوران فعاليت آشكار خويش به عنوان ابزار اصلى، برگزيدند. برنامه ريزى آنان براى تبليغ در جهان بى سابقه و روش‌هاى آنان بر پايه هاى محكمى استوار بود كه از عقيده آنان سرچشمه مى گرفت. آنان در سازماندهى با نبودن وسايل امروزى، توانستند با سرعت خاصى، بر دورترين نقاط جهان اسلام، تسلّط يابند و مذهب خود را انتشار دهند. و در آن زمان براى فرستادن پيام‌ها، و بازپس‌گيرى پاسخ‌ها از كبوتران نامه رسان، بهره مى گرفتند».[10]

[1]. سبحانى، جعفر، فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى، مترجم: سبحانى، علي رضا، ص 305 – 309.

[2]. ابن اثیر، عزالدین محمد بن محمد شیبانی، الکامل فی التاریخ، تصحیح: شیری، علی، ج 8، ص 664 .

[3]. مقریزی‌، احمد، الخطط، ج 1، ص 352 – 354؛ ابن خلكان، احمد بن محمد، وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان‏، محقق: عباس، احسان، ج 5، ص 228 .

[4]. فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى، مترجم: سبحانى، علي رضا، ص 312 – 314.

[5]. لین پل، استانلی و دیگران، تاریخ دولت‌های اسلامی و خاندان‌های حکومت‌گر، ترجمه: سجادی، صادق، ج 1، ص 252.

[6]. دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه: فریدون بدره ای، ص 369 و 367؛ برنجکار، رضا، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص 98.

[7]. فضائی، یوسف، اسماعیلیه و نهضت حسن صباح، ص 102.

[8]. جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، تصحیح: قزوینی، محمد بن عبدالوهاب، ج 3، ص ۲۶۷.

[9]. فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامى، مترجم: سبحانى، علی رضا، ص 277 و 278.

[10]. غالب، مصطفى، تاريخ الدعوة الاسماعيلية، ص 37.