searchicon

کپی شد

فعالیت‌ها و حضور نظامی فرقه اسماعیلیه

اسماعیلیه در مقاطعی از حیات خود به فعالیت‌های نظامی روی آوردند. علت آن نیز بعضی فتوحات؛ مانند فتح مصر توسط فاطمی ها، و همچنین مقابله با مخالفان خود؛ مانند عباسیان و سلجوقیان بود.

مخالفت عباسیان و سلجوقیان با فرقه اسماعیلیه

در اثر فعالیت‌های حمیدالدین کرمانی[1] و دیگر داعیان فاطمی، شماری از امرای عرب در عراق که به تشیع گرایش داشتند؛ مانند «معتمد الدوله قرواش عقیلی»؛ حاکم موصل و کوفه و مدائن (حک: 391 – 442ق/1001 – 1050م)، به مذهب اسماعیلی گرویدند. این موفقیت‌های دعوت فاطمی حتی در نزدیکی مقر حکومت عباسیان، خصومت خلیفه عباسی «قادر» را بیش از پیش برانگیخت؛ وی در سال 402 ق/1011م، شماری از علمای سنی و شیعی را به بغداد فراخواند و از آنان خواست تا در بیانیه‌ای رسما نسب علوی خلفای فاطمی را باطل اعلام کنند. این بیانیه در تمام مساجد سرزمین‌های تحت استیلای عباسیان قرائت شد. افزون بر آن، به درخواست خلیفه عباسی شماری از متکلمان؛ از جمله «علی بن سعید اصطخری» به تألیف رسالاتی در رد اسماعیلیه پرداختند.[2]

موفقیت‌های دعوت اسماعیلیه در زمان «مستنصر» که بر مشروعیت امامت خلفای فاطمی تأکید داشت، موج جدیدی از واکنش‌های ضد اسماعیلی را از جانب عباسیان و سلجوقیان سنی مذهب برانگیخت؛ چنان که برخی از سلسله‌های محلی؛ مانند قراخانیان ماوراء النهر، به قلع و قمع اسماعیلیان پرداختند. در همین زمینه، در سال 444ق، خلیفه عباسی قائم، سندی دیگری را تنظیم کرد که به امضای شماری از علما و فقهای عصر رسید و مجددا نسب علوی فاطمیان را ادعایی بی اساس و باطل اعلام کرد. [3] اندکی دیرتر، هنگامی که اقتدار اسماعیلیان در ایران، به رهبری حسن صباح سریعا توسعه می یافت، اسماعیلیان با دشمنی سرسختانه «خواجه نظام الملک»، وزیر مقتدر سلجوقی رو به رو شدند. نظام الملک که از بسط نهضت اسماعیلیه در حیطه قلمرو سلاجقه آگاه و بیمناک بود، فصل مهمی از کتاب خود، «سیاست نامه» را به رد اسماعیلیه اختصاص داد.[4]

عباسیان نیز همچنان تألیف رسالات ضد اسماعیلی را تشویق می‌کردند و در میان این نوع آثار، مهم‌ترین اثر را ابوحامد غزالی تألیف کرد. وی هنگامی که در نظامیه بغداد مدرس بود، اندکی قبل از سال 488ق/1095م، به درخواست خلیفه عباسی «مستظهر»، رساله‌ای در رد اصول عقاید باطنیه (اسماعیلیه) به نام «فضائح الباطنیه» تنظیم کرد که با عنوان «المستظهری» نیز اشتهار یافت.[5]

این مخالفت ها و نظایر آن، فرقه اسماعیلیه را وادار به تقابل نظامی نمود. مقابله حسن صباح؛ رهبر فرقه نزاریه در ایران با مخالفان خود؛ مانند سلجوقیان، از این قبیل است.

[1]. معروف‌ترین‌ داعی‌ فاطمی‌ در آن‌ زمان‌ در سرزمین‌های‌ شرقی‌، حمیدالدین‌ احمد بن عبدالله‌ کرمانی‌ (د۴۱۱ق‌/ ۱۰۲۰م‌)، فیلسوفی‌ برجسته‌ بود که‌ با زبان‌ها و اصول‌ عقاید مسیحیان‌ و یهودیان‌، و مکتوبات‌ مقدس‌ آنان‌ آشنایی‌ کامل‌ داشت‌ و در مناظرات‌ بین‌ ادیان‌، متکلمی‌ توانا بود.

در زمینه مباحثات‌ داخلی‌ اسماعیلیه‌ نیز، کرمانی‌ در کتاب‌ «الریاض»‌ خود اختلاف‌ نظرهای‌ میان‌ داعی‌ نسفی‌ و داعی‌ ابوحاتم‌ رازی‌ را مرور کرده‌، و به‌ طور کلی‌ از موضع‌ ابوحاتم‌ که‌ تأکید بر اهمیت‌ شریعت‌ داشته‌ است‌، دفاع‌ کرده‌، و نظریات‌ اباحی‌ نسفی‌ را مورد حمله شدید قرار داده‌ است‌.

وی‌ در مهم‌ترین‌ اثر خود، «راحة العقل»‌، نه‌ تنها‌ به طور کامل‌ و منظم‌ به‌ تبیین‌ جوانب‌ مختلف‌ کلامی‌ و فلسفی‌ تفکر اسماعیلیان‌ فاطمی‌ پرداخته‌ است‌، بلکه‌ نظریات‌ جدیدی‌ را نیز ارائه‌ کرده‌ که‌ مهم‌ترین‌ آنها جهان‌شناسی‌ نوافلاطونی‌ – اسماعیلی‌ خاصی‌ است‌، متأثر از تفکر فیلسوفان‌ اسلامی‌ که‌ پیرو مکتب‌ فارابی‌ بوده‌اند. برگرفته از ویکی فقه.

[2]. ابوالحسن علی بن سعید اصطخری (322 – 404 ق / 934 – 1013 م ) از قضات و شیوخ و مشاهیر معتزله بود. او تصانیفی در رد بر باطنیه (الردّ على الباطنية) دارد. ر.ک: ابن ‌تغری‌ بردی‌، النجوم‌ الزاهره فی ملوک مصر و القاهرة، تصحیح: الشیال، جمال الدین، ج ۴، ص ۲۳۶؛ سایت واژه یاب، لغت نامه دهخدا.

[3]. ابن ‌میسر، محمد، اخبار مصر، به‌ کوشش:‌ ایمن‌ فؤاد سید، ج ۱، ص ۱۳؛ مقریزی‌، احمد، اتعاظ الحنفاء باخبار الائمة الفاطمیین الخلفاء، به‌ کوشش‌: الشیال، جمال‌الدین،‌ ‌ و محمد حلمی‌ محمد احمد، ج ۲، ص ۲۲۳‌.

[4]. خواجه نظام‌ الملک‌، سیر الملوک (سیاست‌ نامه)‌، به‌ اهتمام:  هیوبرت‌ دارک، ج ۱، ص‌ ۲۸۲ – ۳۱۱‌.

[5]. برگرفته از: جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 8، مدخل «اسماعیلیه» از فرهاد دفتری.