Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

فعالیت‌ها و حضور اجتماعی، سیاسی فرقه بابیه

فعالیت‌ها و حضور اجتماعی سیاسی فرقه بابیه را می توان این گونه بیان کرد:

دستگیری على محمد شيرازى و انتقال وی به زندان ماكو و چهريق، و پراكندگى بابيان در مازندران، خراسان، قزوين و زنجان، باعث شد، آنان به فکر تدارک و تهيه مقدمات مبارزه بر عليه حكومت مركزى، به بهانه رهایى على محمد شيرازى از زندان بیفتند. چنين موقعيتى براى بابيان، زمانى به وقوع پيوسته بود كه محيط سياسى و اجتماعى ايران، بيش از هر زمان ديگر، آشفته و مردمانش پريشان خاطر بودند.

از یک سو بيمارى مزمن محمد شاه قاجار و انعكاس اضطراب و تزلزل شئون سلطنت وى، بر اثر منازعات و دعاوى خانواده قاجار، بر سر تخت و تاج قاجاريه، آن هم در ميان مردم كوچه و بازار، و رواج عدم اطاعت وزراء وقت از صدر اعظم سست عنصر؛ میرزا آقاسی، و تعهد آنها در ايجاد مشكلات و كارشكنى در امر اصلاحات، و كوشش براى تصاحب مقام صدر اعظمى، زمينه‏هاى عدم ثبات سياسى و اجتماعى را موجب گرديده بود.

از سوی دیگر با مرگ محمد شاه قاجار در 1264 ش، آغاز سلطنت ناصرالدين شاه، مصادف شد با شورش مردم خراسان بر شاهزاده حمزه ميرزا و شورش محمد خان بيگلر بيگى و دعوت حسن خان سالار به مشهد و در نتيجه محاصره مشهد، و منازعات بسيار گسترده و خونين كه ميان آنان و حسام السلطنه بوجود آمد. اين اوضاع مزيدى ديگر بر آشفتگى هر چه بيشتر محيط اجتماعى و سياسى ايران شده بود.

از سوی سوم، قيام و عصيان مردم افغان، و حمايت انگلستان از تجزيه مناطق افغان نشين، كه پس از دو سال جنگ با نيروهاى اعزامى ايران، موجب شد لشكر 60 هزار نفرى در اثر تهديدهاى انگلستان در مناطق ساحلى خليج فارس پراكنده و بازگشت نمایند، همه و همه دست به دست هم داده، حيطه نفوذ سفارت‏خانه‏هاى روس، انگليس و فرانسه را دو چندان و موقعيت آنها را در رتق و فتق امور سياسى مملكت بيش از بيش تحكيم ‏بخشيده بود.[1]

چنین اوضاع و احوالی مقدمات جرأت وجسارت بابيان را براى رهایى بخشيدن على محمد شيرازى و تصاحب قدرت، بيش از پيش آماده و گسترش داد و باعث شد آنان به اقداماتی؛ مانند ترور مخالفان؛ نظیر «شهید ثالث»؛ وقایع شرم‏آوری؛ نظیر واقعه «بَدَشت شاهرود»؛ و ایجاد بلوا و آشوب‌های داخلی؛ نظیر جنگ قلعه‌ شیخ طبرسی در مازندران، دست بزنند.[2]

[1]. نجفى، سيد محمد باقر، بهائيان‏، ص 511 و 512.

[2]. ر.ک: تدینی، سید حبیب الله، تحلیلی از چهار مرحله‌‌ بابی‌‌گری، پایگاه تحلیلی تبیینی برهان.