searchicon

کپی شد

فعالیت‌های عمرانی سلیمان نبی (علیه السّلام)‏

یکی از اقدامات اجتماعی حضرت سلیمان (علیه السلام) فعالیت‌های عمرانی آن‌حضرت است. ایشان به واسطه قدرتی که از جانب خداوند به وی عطا شده‌بود، تمام جنیان و شیاطین و موجودات دیگر در خدمت او بودند. آنان کارهایی؛ از قبیل ساختمان‌سازی، غواصی برای او انجام می‌داده‌اند.[1] در یکی از آیات قرآن کریم به وضوح آمده: «سلیمان هر چه مى‌‏خواست از معبدها، و تمثال‌ها، و ظرف‌هاى بزرگ غذا كه هم‌چون حوض‏‌هاى بزرگ بود، و دیگ‌هاى عظیم ثابت براى او تهیه مى‏‌كردند».[2] در ادامه به بعضی از اقدامات عمرانی آن حضرت، اشاره می شود:

  1. قصری از جنس بلور صاف

یکی از شاه‌کارهای دوران حضرت سلیمان (علیه السلام)، ساختن قصری است که (کف آن) از جنس بلور بوده و از زیر آن، نهر آب جاری بوده‌است. در قرآن کریم آمده‌است: «به او گفته شد: داخل حیاط (قصر) شو! هنگامى‌كه نظر به آن افكند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه كرد (تا از آب بگذرد امّا سلیمان) گفت: (این آب نیست،) بلكه قصرى از بلور صاف است».[3]

  1. بیت المقدس

بیت المُقَدَّس (به عربی: بَیت المَقْدِس)، نخستین قبله و سومین شهر مقدس مسلمانان (پس از مکه و مدینه) و مقدس‌ترین شهر از شهرهای جهان نزد یهودیان و مسیحیان است. بنای «مسجد الاقصی» که در این شهر واقع شده، از دیگر آثار عمرانی دوران حکومت حضرت سلیمان (علیه السلام) است. بنای عظیم و تاریخی بیت المقدس که هنوز هم در سرزمین فلسطین باقی است، حوادث و وقایع بسیاری را به خود دیده‌است. در ساخت بیت المقدس سنگ‌های بسیار بزرگی به کار رفته که هر بیننده‌ای را به تعجب وامی دارد. هر بیننده‌ای با مشاهده آن اذعان می‌دارد که هرگز ممکن نیست انسان‌ها از طریق عادی بتوانند این سنگ‌ها را از محل‌های بسیار دور به مکان مورد نظر منتقل نمایند.[4] نقل شده‌است: در زمان حضرت داوود (علیه السلام) مردم به بیماری طاعون گرفتار شدند و آن حضرت به مکان بیت المقدس رفته و دید ملائکه از آن مکان به آسمان عروج می‌کنند. تصمیم گرفت برای برطرف شدن آن بیماری دعا کند. پس بر بلندای صخره‌ای رفت و از خدا درخواست کرد که بیماری و بلای طاعون را از مردم بر طرف کند. خداوند دعای وی را مستجاب و برآورده نمود. بر این اساس، آن مکان را مسجد و محل عبادت قرار داد، اما قبل از آن‌که بنای مسجد به پایان برسد، حضرت داوود (علیه السلام) رحلت کرده و تکمیل بناء را به فرزند و جانشین خود سلیمان (علیه السلام) سفارش نمود.[5]

وقتی‌که حضرت سلیمان (علیه السلام) به حکومت رسید، در صدد تکمیل بنای معبد برآمد و لشکر جنّ و شیاطین را جمع کرد و کارها را بین آنها تقسیم نمود. گروهی طلا و یاقوت را از معادن استخراج می‌کردند و عده‌ای جواهر و سنگ‌های زینتی و گران‌بها را می‌آوردند. عده‌ای نیز مشک و عنبر و سایر عطرهای خوشبو و همین‌طور عده‌ای دیگر هم سایر مصالح مورد نیاز بنا را فراهم می‌کردند. آن حضرت به کمک سایرین، مسجد را با سنگ‌های سفید، زرد، سبز رنگ و با ستون‌های بلورین بنا کرد و سقف آن را از لوح‌های جواهر پوشاند و زمین و کف مسجد را با لوح‌های فیروزه‌ای تزیین کرد. سپس مردم را جمع و اعلام نمود که امروز، روز عید شما است.[6]

  1. هیکل

یکی از اقدامات عمرانی آن حضرت، ساختن معبدی بزرگ در شهر اورشلیم بود که در تورات از آن به عنوان «هیکل سلیمان» یاد می‌شود. «هیکل» در لغت؛ به معنای «بنای عظیم» است.[7] در فرهنگ انگلیسی هم TEMPLE به معنای بنای عظیم و معبد آمده‌است.

در قاموس کتاب مقدس[8] نیز آمده‌است:

مقصود از هیکل در بیشتر مواضع کتاب مقدس؛ «هیکل اورشلیم» است که بر کوه «موریا» بنا شده‌بود و شباهت به چادر جماعت می‌داشت.[9] در این کتاب، مدت بنای «هیکل»، هفت سال و نیم ذکر شده که در سال 1005 قبل از میلاد مسیح صورت گرفته‌است.[10]

از گزارش ابن خلدون برمی آید که «هیکل» غیر از «بیت المقدس» بوده است:

حضرت سلیمان در سال چهارم از پادشاهیش به سبب فرمانى كه پدرش به او داده بود، بناى معبد بیت المقدس را آغاز كرد و همچنان تا پایان دولتش بعد از آن كه شهر انطاكیه را ویران ساخت و تدمر را در بیابان بنا كرد، در كار آن بود… آن‌گاه «هیكل» را بنا كرد: بلندى آن صد ذراع و درازیش شصت ذراع و پهنایش بیست ذراع بود، و گرداگرد آن رواق‌ها ساخت و بر فراز رواق‌ها، دیدگاه‌ها و مكانى كه از درون، مرصع به جواهر بود و از بیرون به قطران اندوده، براى جاى دادن تابوت عهد در آن… بناى هیكل، هفت سال طول کشید، و درى از طلا داشت. پس خانه‏اى براى جاى دادن سلاح‌ها ساخت كه چهار ردیف و در هر ردیف پانزده ستون از چوب صنوبر داشت، و در آن دویست سپر زرین نهاد…[11]

وی در ادامه، خرابی این معبد با شكوه را به یکی از سرداران بخت النصر نسبت می دهد.[12]

 

[1]. ص، 37.

[2]. سبأ، 12 و 13.

[3]. نمل، 44.

[4] . بیت المقدس از نظر جغرافیایی در نزدیکی مرکز فلسطین، حدود ۲۴ کیلومتری غرب بحرالمیت و ۵۶ کیلومتری شرق دریای مدیترانه، در آب پخشان بین جلگه مدیترانه و دره رود اردن قرار داشته و شهری کوهستانی است که ۲۵۰۰ پا از دریای مدیترانه و ۳۸۰۰ پا از بحرالمیت بالاتر است. آب و هوای این شهر، گرمسیری، نیمه خشک، همراه با تابستان های گرم و خشک و زمستان های سرد و بارانی است.

بنابر آمار سال ۲۰۰۹، جمعیت بیت المقدس ۷۸۰,۲۰۰ تن بوده که ۳۹ درصد آن، عرب‌ و بقیه مهاجران یهودی با ملیت های مختلف و نیز اقلیتی مسیحی هستند. زبان غالب مردم، عربی و عبری است. اکثریت مسلمانان بیت المقدس، اهل سنت و غالبا یهودیان ساکن این شهر، ارتدوکس و در اجرای شریعت تورات، مشهور به بنیادگرایی و تندروی هستند. گزارشهایی از نارضایتی دیگر یهودیان از فشارهای این گروه در دست است، شهر بیت المقدس، هم اکنون در اشغال کامل رژیم غاصب اسرائیل است و دولت اسرائیل این شهر را پایتخت ابدی خود می‌خواند؛ اما مردم فلسطین، مسلمانان جهان، سازمان ملل و بسیاری از کشورهای جهان، این ادعا را به رسمیت نمی‌شناسند.

بیت المقدس و برخی اماکن موجود در آن بنابر روایات شیعه، فضیلت بسیاری دارند چنان که در روایتی از امام حسن عسکری (علیه السلام)، نماز گزاردن در مسجدالاقصی در ردیف نماز گزاردن در مسجدالحرام دانسته شده و یک نماز در آن برابر با هزار نماز در دیگر مساجد است. برخی شیعیان ایرانی در قدیم به ویژه در دوره قاجار و پهلوی، زیارت اماکن مذهبی این شهر را با سفر حج همراه می‌کرده‌اند، مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي، دانشنامه جهان اسلام، ج 1، ص 2380 .

[5]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، ج 14، ص 14.‏

[6]. ر.ک: طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق و مقدمه: بلاغى، محمد جواد، ج ‏8، ص 598 و 599؛ بحار الأنوار، همان، ص 76 و 77.

[7]. جوهرى، اسماعيل بن حماد‌، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربية‌، مصحح: عبد الغفور عطار‌، احمد‌، ج 5، ص 1851، حرف هاء ماده هكل.

[8]. قاموس کتاب مقدس شامل لغات کتاب مقدس عهد عتیق (تورات) و عهد جدید (انجیل)، رسایل و نوشته‌های دینی اولیا، مذاهب یهود و مسیحیت است. ذیل هر لغت، شرحی از آن به همراه مرجع لغت آمده است. ر.ک: پارسی ویکی.

[9]. قاموس كتاب مقدس، ترجمه: هاكس، مستر، ص931.

[10]. اقتباس از سایت اندیشه قم.

[11]. ابن خلدون‏، عبدالرحمن بن محمد، تاريخ ابن خلدون، ترجمه: آيتى، عبد المحمد، ج ‏1، ص 103.

[12]. همان، ص 113.