Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

فرق ولایت فقیه و ولایت مطلقه فقیه

با ظهور انقلاب اسلامی «اندیشه سیاسی اسلام» کانون توجه متفکران و اندیشمندان داخلی و خارجی قرار گرفت. یکی از اصطلاحات مهم فقهی که نقطۀ ثقل اندیشه سیاسی اسلامی اسلام واقع شد ولایت فقیه بود. بحث های زیادی دربارۀ معنا، دلائل، وسعت اختیارات و … آن صورت گرفت. برای درک فرق بین ولایت فقیه با ولایت مطلقۀ فقیه بیان معنای مطلقه بودن ولایت فقیه ضروری است.

در فقه؛ ولایت بر عده ای ثابت شده است مانند ولایت پدر و جد پدری بر فرزند کوچک (غیر رشید) یا دیوانه و یا کم عقل[1]، در این موارد امور فرزند (دختر یا پسر) بر عهدۀ پدرش یا جد پدری او است، که پدر و جدی پدری با توجه به مصلحت فرزند امور او را اداره می کنند.

همچنین ولایت وکیل بر موکل تا زمانی که موکل زنده باشد. موارد دیگری نیز ثابت است که در کتاب های فقهی ذکر شده است. پس اصل ولایت بر دیگران از ضروریات فقه اسلام است یکی از این ولایت ها، ولایت فقیه است.

ولی بحث در این است که ولایت فقیه از باب ولایت پدر و جد پدری است یا از نوع ولایت به معنای سرپرستی و ادارۀ شئون جامعه است؟

آن چه مسلم است این است که همۀ فقیهان در اصل ثبوت ولایت فقیه اتفاق نظر دارند و اختلاف آنها در سعه و ضیق اختیارات ولی فقیه است که اگر اختیارات او را از نوع ولایت به معنای ادارۀ امور جامعه بگیریم به همان معنای ولایت مطلقه می رسیم.

ولایت مطلقه فقیه یک اصطلاح فقهی است که به حوزۀ اعمال ولایت و کسانی که تحت ولایت قرار دارند نظر دارد و محدودیت در این زمینه را انکار می کند. به عبارت دیگر این اصطلاح بیان می کند که، دامنۀ ولایت فقیه، محدود به عده خاصی مانند دیوانگان، سفیهان و … نیست بلکه نسبت به همۀ افراد و همۀ احکام و مطلق است. امام خمینی (ره) در این باره می فرماید: هر آنچه برای پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام) از جهت ولایت و رهبری شان ثابت است،‌ عین همان امور برای فقیه هم ثابت است اما دیگر اختیارات آنها که از این جهت نیست برای فقیه هم ثابت نیست.[2]

مرحوم شیخ انصاری در مناصب فقیه جامع الشرایط می گوید:

«مناصب فقیه جامع الشرایط عبارت است از: 1. فتوا 2. حکومت (قضاوت) 3. ولایت تصرف در اموال و انفس»[3] و در ادامه می فرماید: «بله هر امری که مردم در آن به رئیسشان رجوع می کنند، به مقتضای این که فقها اولی الامر هستند، بعید نیست که در این امور قائل به رجوع به فقیه شویم».[4]

بله بعضی از فقهاء این وسعت اختیارات را برای فقیه قبول ندارند و فقط دو منصب فتوا و قضاوت را ثابت می دانند[5].

با این بیان روشن شد که مطلقه بودن ولایت فقیه یک اصطلاح فقهی است که در مقام بیان گسترۀ فعالیت و وظایف ولی فقیه است و مقید به ولایت فقیه بر دیوانگان و ایتام و بی سرپرستان نیست.

یادآوری

عده ای متأسفانه از مفهوم ولایت مطلقۀ فقیه برداشت نامناسبی کرده اند و آن را هم ردیف «حکومت مطلقه»[6] و یا «آزادی مطلقه فقیه»[7] دانسته اند.

ولی با بیان قبل روشن شد که اولاً: منظور از ولایت مطلقه، و مطلق بودن ولایت این است که «فقیه باید همه احکام اسلام را تبیین کند (نه بعضی و در مورد برخی). ثانیاً: در هنگام تزاحم احکام، فقیه جامع الشرایط باید حکم اهم را اجرا کند»[8] و هرگز به این معنا نیست که ولی فقیه بدون در نظر گرفتن مصالح و احکام اسلام می تواند حکمی صادر کند و فرامینی مخالف با این امور صادر نماید.[9]


[1] نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 22، ص 322، نرم افزار جامع فقه اهل بیت(ع)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).

[2] امام خمینی، روح الله، کتاب البیع، ج ‏2، ص 664، قم، مؤسسۀ مطبوعاتی اسماعیلیان.

[3] همان، ص 654.

[4] انصاري، شیخ مرتضی، المکاسب المحرمة، ج 3، ص 545. نیازمند تکمیل کتابنامه

[5] همان.

[6] ن. ک: خوئی، سید ابوالقاسم، تنقیح فی شرح العروة الوثقی، ج 1، ص 418، نرم افزار جامع فقه اهل بیت(ع)، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).

[7] هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 125.

[8] جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ص 463.