کپی شد
فرق بین آزادی فکر و آزادی عقیده
تفکر، استعداد و نیروی است در انسان که باید در او پرورش یابد و بدیهی است که بدون آزادی امکان رشد آن وجود ندارد. به عبارت دیگر؛ انسان استعدادهایی برتر و بالاتر از استعدادهای حیوانی دارد. این استعدادها یا از مقوله عواطف و گرایش ها و تمایلات عالی انسانی است و یا از مقوله ادراک ها و دریافت ها و اندیشه ها و همین استعدادهای برتر منشأ آزادی های متعالی او می شوند. به عبارت دیگر؛ آزادی فکر تحت آزادی مقدس انسانی قرار می گیرد و ناشی از همان استعداد ذاتی بشر است که می تواند در مسائل بیندیشد. به هرحال این استعداد بشری باید آزاد باشد؛ زیرا مهم ترین قسمتی از انسان که لازم است پرورش پیدا بکند تفکر است و قهراً این پرورش نیازمند به آزادی یعنی نبودن سدّ و مانع در جلوی تفکر است.[1]
اما عقیده که در اصل لغت اعتقاد است از ماده عقد و انعقاد و… به معنای بستن و منعقد شدن است.[2] دل بستن و اعتقاد انسان به چیزی، دو گونه است: گاهی ناشی از تفکر صحیح و آزاد است و در مواردی ریشه در عادت ها، تقلیدها و تعصب های نادرست دارد؛ عقیده به این معنا نه تنها راه گشا نیست بلکه به عکس، نوعی انعقاد و بسته شدن اندیشه به حساب می آید و زیان بارترین اثرات را برای فرد و جامعه به دنبال دارد.[3] پس، بین فکر و عقیده یک نوع فرق طولی است نه عرضی؛ زیرا عقیده گاهی از فکر سرچشمه می گیرد آن جا که عقیده با دلیل و منطق صحیح به وجود آمده باشد و گاهی به سبب تعصب و عادت باطل است. بدیهی است که اسلام عقیده ای را که ریشه در احساسات، تقلید کور، عادات و تعصبات جاهلی دارد، نمی پذیرد.
[1] . مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، با اندکی تصرف، ص7 و 8، انتشارات صدرا، چاپ شانزدهم، 1378 شمسی.
[2] . لسان العرب، ج3، ماده عقد.
[3] . پیرامون انقلاب اسلامی، ص8.