کپی شد
فرقه شیطان پرستی
فهرست
چکیده مقاله فرقه شیطان پرستی
«شيطانپرستی»؛ به معنای پرستش شيطان به عنوان قدرتی بسيار قویتر و مؤثرتر از قدرت واقعی؛ یعنی خداوند متعال میباشد. در این عقیدۀ باطل، شيطان به عنوان نماد قدرت و حاکميت بر روی زمين و قدرتی به عنوان برترين قدرت دو جهان، مورد توجه و پرستش قرار دارد که دنيایی را که به عنوان دوزخ شمرده میشود، قانونمند میکند.
سیر تحول و تطور تاریخی شیطان پرستی را می توان در چند مرحله تقسیمبندی نمود:
شیطانپرستی بدوی (دوران باستان)، شیطانپرستی در قرون وسطی (قرن ۴ تا ۱۵ میلادی)، شیطان پرستی مدرن (قرن ۱۶ تا ۱۹میلادی)، شیطان پرستی جدید (قرن بیستم به بعد).
شیطانپرستی در جوامع اسلامی؛ مانند عراق و مصر و ایران نیز نفوذ داشته است.
شیطانپرستی مدرن از نیمه قرن 16 میلادی آغاز شده و در سال ۱۹66 م، با تأسیس «کلیسای شیطان» توسط «آنتوان لاوی» و با حمایت شبکه صهیونیست و سرویس های جاسوسی، وارد مرحله جدید شد.
بنیانگذاران فرقه شیطان پرستی مدرن و جدید عبارتند از:
1. خانم «کاترین دومدیچی»؛ بنیان گذار مراسم «بلک مس» در بین اشراف و درباریان فرانسه.
2. «سر فرانسیس دش وود»؛ بنیان گذار گروه شیطان پرستان «باشگاه آتش جهنم» در لندن.
3. «آلیستر کرولی»؛ مؤسس فرقه ای به نام «تلما(Thelema) » و تدوین کننده «کتاب مقدس فرقه تلما».
4. «آنتوان لاوی»؛ بنیان گذار فرقه سیتنیسم (Satanism) و کلیسای شیطان در آمریکا و نویسنده کتاب انجیل شیطانی.
5. «مایکل آکینو»، از اعضای ارتش آمریکا و سازمان جاسوسی سیا (CIA)، بنیانگذار فرقه ستیانس و معبد سِت (سازمان جدا شده از کلیسای شیطان).
بعد از بنیان گذاران، مهم ترین افراد این فرقه عبارتند از:
1. پیتر گیلمور (Peter H. Gilmore)؛ کشیش اعظم کلیسای شیطان.
2. مرلین منسون؛ از چهره های مشهور و مبتذل موسیقی متال و کشیش کلیسای شیطان.
علل پیدایش فرقه شیطان پرستی عبارتند است از:
1. باور به تأثیر گذاری شیطان و نیروهای شر در حوادث عالم.
2. نقش یهود در شیطان پرستی.
3. مخالفت با کلیسا و مسیحیت.
4. جادوگری.
5. تلاش برای جایگزینی اومانیسم.
6. افول معنویت حقیقی.
عقاید و مبانی نظری فرقه شیطان پرستی عبارتند است از:
1. انکار خداوند متعال.
2. خود پرستی.
3. شیطان پرستی.
4. ضدیت با ادیان الهی.
5. لذت گرایی (هدونیسم).
6. جادوگری.
7. دنیای سیاه و تاریک.
شیطان پرستی، به لحاظ ایدئولوژی، به 4 نوع تقسیم می شود:
1. شیطان پرستی فلسفی.
2. شیطان پرستی دینی.
3. شیطان پرستی گوتیک.
4. شیطان پرستی آته ایستیک.
مبانی فکری فرقه شیطان پرستی عبارت است از:
1. لیبرالیسم.
2. اومانیسم.
3. سکولاریسم.
فرقه شیطان پرستی، دارای آثار و پیامدهایی می باشد که در قالب نمادها و علائم، کلیسا، صومعه و معبد، مراسم، کتاب، فیلم و موسیقی، جلوه کرده است.
فرقه شیطان پرستی در حال حاضر، از طرق مختلف در جوامع مختلف، فعالیت های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد که عبارتند از:
1. پایگاه های اینترنتی، وبلاگ های متنوع و تالارهای گفت وگوی مجازی.
2. فیلم، سینما، بازی های رایانه ای و انیمیشن.
3. موسیقی.
4. پارتی های شبانه و گفت وگوهای دوستانه به خصوص در میان قشر مرفه.
5. تبلیغ و گسترش نماد های شیطان پرستی.
6. مرکز آموزش شیطان پرستی.
آمار دقیقی از میزان جمعیت شیطان پرستان در جهان در دسترس نیست، ولی امروزه بیشترین کلیساهای شیطان پرستی در کشورهای آمریکا، ایتالیا، انگلیس، آلمان و چین دایر می باشد.
وجه نامگذاری فرقه شیطان پرستی
شیطان از ماده «شطن»؛ به معنای بُعد و دوری است.[1] به هر موجود شرور و متمردی، خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از حیوانات، شیطان میگویند و شیطان معروف (ابليس) که از طائفه جن ها بوده،[2] به دلیل بُعد و دوری از حق و تمرد از دستور خداوند متعال، به این نام، مشهور شده است.[3]
«شيطان پرستی»؛ به معنای پرستش شيطان به عنوان قدرتی بسيار قویتر و مؤثرتر از قدرت واقعی؛ یعنی خداوند متعال می باشد. در این عقیدۀ باطل، شيطان به عنوان نماد قدرت و حاکميت بر روی زمين و قدرتی به عنوان برترين قدرت دو جهان، مورد توجه و پرستش قرار دارد که دنيایی را که به عنوان دوزخ شمرده می شود، قانونمند میکند. شيطان پرستان، غير از استفاده از شيطان به عنوان قدرت تاریکی و مطلق، از جن ها و روح های پليد و شيطانی نيز برای رسيدن به اهداف خود استفاده میکنند. [4]
تاریخ تأسیس فرقه شیطان پرستی
بعد از رنسانس[5] و برداشته شدن سلطه کلیسای کاتولیک در تصمیم گیری های فرهنگی و دینی، حرکت های شبه مکتبی و انحرافی، کم کم در غرب شکل گرفت، به گونهای که راه را برای فرقه های ضد دینی؛ مانند شیطان پرستی باز نمود. شیطانپرستی مدرن[6] از نیمه قرن 16 میلادی آغاز شد، تا این که در قرن ۱۹ میلادی، اشراف انگلستان که عضو گروه فراماسونری[7] بودند، به رهبری «سر فرانسیس دش وود»، گروه شیطان پرستان به نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسیس نمودند. از آن پس، لندن، مرکز اصلی شیطان پرستان مدرن در اروپا شد. در قرن بیستم، این روند شیطانی، به وسیله «آلیستر کرولی» ادامه یافت، تا این که در سال ۱۹66 م، «آنتوان لاوی» با تأسیس «کلیسای شیطان» در آمریکا، خود را به عنوان پاپِ کلیسای شیطان معرفی کرده و شیطان پرستی را وارد مرحله جدیدی نمود.[8]
سیر تحول و تطور تاریخی فرقه شیطان پرستی
سیر تحول و تطور تاریخی شیطان پرستی را می توان به چند مرحله تقسیم بندی نمود:
شیطان پرستی بدوی (دوران باستان)، شیطانپرستی در قرون وسطی (قرن ۴ تا ۱۵ میلادی)، شیطان پرستی مدرن (قرن ۱۶ تا ۱۹میلادی)، شیطان پرستی جدید (قرن بیستم به بعد).
شیطان پرستی در جوامع اسلامی؛ مانند عراق و مصر و ایران نیز نفوذ داشته است.[9]
شیطان پرستی بدوی (دوران باستان)
گرایش به شیطان پرستی، به سده های نخستین حیات بشر برمیگردد. بر پایه آخرین یافته های دیرینه شناسان و مردم شناسان، پرستش زمین، آسمان و اجرام آسمانی، آتش، رعد و برق، ابر، دریا، رودخانه، طوفان، جنگل و نیز پرستش روح نیاکان و بزرگان همراه با دلجویی از موجودات ماورایی؛ مانند شیطان و جن، میان اقوام باستانی رواج داشته است. البته پرستش ملائکه و شیاطین برای جلب محبت و عنایت و یا دفع ضرر و زیان بوده است.[10]
وقتی کتاب هایی را که در زمینه تاریخ تمدن و تاریخ ادیان نگاشته شده، ورق می زنیم، به مواردی بر می خوریم که خدایانی با ماهیت شیطانی توسط برخی قبایل بدوی ستایش می شده اند. آیین هایی؛ همچون پرستش الهه باروری که در آن زنان و مردان یک قبیله برای افزایش محصول زمین های خود، بی مهابا به هم می آمیختند تا بر اساس قانون تشابه در جادوگری،[11] باعث باروری هرچه بیشتر زمین و در نتیجه محصول بیشتر گردند و یا آیین قربانی انسان که در آن با اهدای خون یک انسان و بعضاً یک کودک به شیاطین، به گمان خود می خواستند از اراده شوم شیطان در امان بمانند، اینها نمونه هایی از آیین های شیطانی است که در راستای پرستش شیطان و نیروهای شرور انجام می شده است. [12]
ویل دورانت در تاریخ مشرق زمین یادآور شده است که گروه هایی از انسان های بدوی، به علت نسبت دادن پدیده های منفی به موجودات شریر (از جمله شیطان)، قائل به نوعی دوگانه گرایی و ثنویت شدند و در کنار تعلیمات انبیاء به تعظیم و تجلیل از قدرت های شر گرایش پیدا نمودند.[13]
شهید مطهری در این باره می گوید: «براى انسان هاى پيشين اين انديشه پيدا شد که آيا بدها و شرها را همان کسى مىآفريند که خوب ها و خيرها را پديد آورده؟ يا آن که خوب ها را يک مبدأ ايجاد مىکند و شرها را مبدئی ديگر؟ آيا خالق نيک و بد يکى است، يا جهان، دو مبدأ و دو آفريننده دارد؟
گروهى چنين حساب کردند که آفريننده، خودش يا خوب است و نيکخواه، و يا بد است و بدخواه. اگر خوب باشد بدها را نمىآفريند، و اگر بد باشد خوب ها و خيرها را ايجاد نمىکند. از اين استدلال، چنين نتيجه گرفتند که جهان دو مبدأ و دو آفريدگار دارد (ثنويّت).
اعتقاد ايرانيان قديم به مبدئی براى نيکى و مبدئى براى بدى که بعدها با تعبير «يزدان» و «اهريمن» بيان شده، از همين جا پيدا شده است. بر اساس آن چه تاريخ نشان مىدهد، نژاد آريا پس از استقرار در سرزمين ايران، به پرستش مظاهر طبيعت -البته مظاهر خوب طبيعت؛ از قبيل آتش، خورشيد، باران، خاک و باد- پرداختند. بر حسب اظهارات مورّخان، ايرانيان، بدها را نمىپرستيدند، ولى مردمانى از غير نژاد آريا وجود داشتهاند که بدها و شرور را نيز به بهانه راضى ساختن «ارواح خبيثه» پرستش مىکردهاند. آن چه در ايران قديم وجود داشته، اعتقاد به دو مبدأ و دو آفريدگار بوده است نه دوگانه پرستى؛ يعنى ايرانيان، قائل به شرک در خالقيّت بودهاند نه شرک در عبادت».[14]
شیطان پرستی قرون وسطی
دوره شیطان پرستی قرون وسطی مربوط به قرن ۴ میلادی تا ۱۵ میلادی است. اتفاق مهمی که در این دوره رخ داد، سنگ بنای ایدئولوژی شیطان پرستی را تا دوره «شیطان پرستی مدرن» مستحکم کرد. آن اتفاق این بود که عهد عتیق (تورات کتاب مقدس یهودیان)، شیطان را راهنمای آدم به سوی درخت دانش معرفی کرده بود[15] و بعدها با تدوین کتاب مقدس مسیحیان و جا دادن عهد عتیق در آن، شیطان مظهر دانش و خرد معرفی شد. در قرون وسطی، افسانه های پوچی درباره دانش آموزی شیاطین به انسان، ساخته شد که در حکاکی های شناسایی شده از قرون وسطی روایت شده است. نخستین شیطان، «بعل» (نام خدای خورشید در بابل) بود که کارشناس حقوق است و تفریحش شمشیر بازی است. «فوراس یا فورکاس»، شیطانی که از سرپرستان ارشد جهنم است، گیاهان دارویی و خواص سنگ ها را می شناسد و می تواند انسان را نامرئی کند و قادر است علوم معانی، بیان، منطق و ریاضی را به او بیاموزد. «بوثر» هم یکی دیگر از سرپرستان جهنم است. او در منطق و طب استاد بوده و پنجاه خانواده از شیاطین در اختیار او هستند. اینها فرشتگان شریری هستند که از بهشت رانده شدهاند؛ زیرا در نگرش یهودی – مسیحی، فرشتگان مجبور به اطاعت از خداوند بوده و شیاطین، آن دسته از فرشتگان هستند که برای آزادی، سر به عصیان گذاشته اند. جایگاه این فرشتگان گنهکار جهنم است، ولی تبعیت انسان از آنها موجب آزادی از فرمانبری پروردگار است.[16]
این نگرش؛ که شیطان آزادی خود را در مخالفتش با خدا ظهور داد، به مرور در آثار ادبی غرب، انعکاس تام یافت و به شکل یک مکتب و آیین، خود را نشان داد.[17]
عملکرد و دیدگاه شیطان پرستان قرون وسطایی را می توان در چند محور زیر خلاصه کرد:
1. آنان شیطان را موجودی با هویت خارجی و قدرتمندترین پدیده روی زمین می پنداشتند.
2. مسیحیت و کلیسا را عامل بدبختی مردم می دانستند.
3. معتقد بودند که جهنم، همین دنیایی است که در آن زندگی می کنیم.
4. قربانی کردن انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می دانستند.
5. برآوردن نیاز جنسی، اصل جدایی ناپذیر مراسم شیطان پرستانِ قرون وسطایی بود. آنان معمولاً دست به اعمالی مانند؛ خوردن نوزادان و قربانی کردن دختران باکره می زدند.
6. ترویج جادوگری نقش عمده ای در گسترش شیطان پرستی در قرون وسطی داشت. بنا بر اسناد، جادوگران در قرون وسطی و در دوره رنسانس برای پرستش شیطان، گرد هم می آمدند و اجتماع خود را سابات (sabat) مینامیدند. سابات، گردهمایی جادوگران بود که در آن اعتقادات و باورهای خود را جشن می گرفتند. این نشست ها زاییده ذهن مسموم کسانی بود که تحت تأثیر مواد مخدر قرار داشتند. آنها شراب قوی می نوشیدند و گوشت خام می خوردند تا آماده شهوت رانی گردند.[18]
شیطان پرستی مدرن
شیطانپرستی مدرن از نیمه قرن شانزدهم میلادی آغاز شد و تفاوت عمده آن با شیطان پرستی قرون وسطی این بود که از میان رعیت به دربار پادشاهان کشیده شد. از شخصیت های برجسته شیطان گرایی در آن دوران که نقش مؤثری در گسترش این جریان داشت، می توان به خانم «کاترین دومدیچی» اشاره کرد. کاترین، فرزند یکی از خانواده های بزرگ یهودی و دختر «لورنزو»؛ جادوگر بزرگ فرانسوی بود. پدر وی به عنوان پیشگو در دربار پادشاه فرانسه؛ «فرانسوای یکم» استخدام شد و دخترش کاترین را به همسری فرزند پادشاه «دوک اورلئان» (بعدها با نام «هانری دوم» بر تخت شاهی فرانسه نشست)، درآورد. کاترین، همچنین مادر سه پادشاه فرانسه با نامهای «فرانسوای دوم» و «شارل نهم» و «هانری سوم» بود. دخترش «مارگریت» نیز همسر اولین پادشاه فرانسه از خاندان بوربون؛ یعنی «هانری چهارم» بود.
کاترین دو مدیچی پس از مرگ شوهرش، نایبالسلطنه فرانسه بود و پس از آن نیز در تصمیمگیریهای حکومتی پسرانش نفوذ داشت. وی همچنین پیشگوی معروف؛ «نوستر آداموس» را به عنوان مشاور و پزشک پادشاه، در دربار فرانسه استخدام نمود. نقش او در جنگهای مذهبی اروپای قرن شانزدهم و کشتار «سن بارتلمی»[19] انکارناپذیر بود و به همین دلیل بهشدت مورد تنفر قرار داشت. همه این عوامل باعث شد که وی به عنوان یکی از بانفوذترین بانوان دربار فرانسه در طول تاریخ این کشور شناخته شود.
کاترین پس از مرگ همسرش، آئین بلک مس [20](Black mass) را در بین اشراف و درباریان فرانسه بنیان گذاشت. این مراسم از روی مدل جادوی جنسی در دوره باستان و آیینهای باروری بدوی و گردهمآییهای جادوگران در قرون وسطی بازسازی شده بود. به علت محوریت فرهنگی و اجتماعی کشور فرانسه در اروپای آن زمان، این مراسم در مدت کوتاهی به دربار سایر کشورهای اروپا؛ از جمله انگلستان، آلمان و اتریش راه یافت.
پس از مدتی، کودکان ناخواستهای که پدرانشان معلوم نبود و مادرانشان، آنها را نمیخواستند، به وجود آمدند. در این جا بود که با ابتکار «کاترین دِشی»[21] با نام مستعار «لاوازین»، مراسم اتاق درخشان طراحی شد و آیین شیطان پرستی را تکمیل کرد. این مراسم، باز تولید آیین قربانی انسان بدوی بود. اتاق درخشان، کاملاً سیاه پوش و تنها منبع روشنایی آن، شمع بود. در این اتاق، نوزادان ناخواسته، قربانی میشدند و خونشان به شیطان تقدیم میشد. پس از مدتی این قضیه افشا شد و عدهای بازداشت و مجازات شدند،[22] اما هنگامی که پای شخصیتهای بلند پایه به پرونده کشیده شد، مقامات، دستور توقف پیگیری را صادر کردند و این مراسم به طور مخفیانه و محرمانه ادامه پیدا کرد.
این آیینها در طول قرنهای هفده و هجده میلادی در قالب گروههای سرّی که توسط اشراف، ایجاد و رهبری میشد، ادامه یافت. سرانجام این عملکرد گروه های اشرافی و درباری که به علوم جادویی و اعمال شیطانی می پرداختند و در جست وجوی قدرت بودند، به شکل گیری انجمن های فراماسونری در انگلستان و فرانسه انجامید و سپس در تمام اروپا و آمریکا و به تدریج در تمام دنیا رخنه کرد.[23]
در اوایل قرن 19 میلادی، بعضی از سرمایه داران و اشراف زادگان انگلیسی که عضو گروه های فراماسونری بودند به رهبری شخصی به نام «سر فرانسیس دش وود»، گروه شیطان پرستان با نام «باشگاه آتش جهنم» را در شهر لندن تأسیس نمودند. از آن پس، لندن مرکز اصلی شیطان پرستان اروپا گردید. دکتر چارلز هاکس می نویسد: در قرن نوزده در سراسر جهان، شیطان پرستان، شیطان را بیش از گذشته و در مقیاس عظیم تری پرستش می کنند و برای جا انداختن و قبول افتادن شیطان پرستی می کوشند.[24]
شیطان پرستی با شخصیت برجسته و رسوای دانشمندی به نام «آلیستر کرولی» به قرن بیستم وارد شد. او تحقیقاتش را درباره حقیقت بشر و اعمال شیطانی در سال 1898 م، هنگام پیوستن به گروه «هِرمتیک اوردر»[25] آغاز کرد. سپس به جامعه جادوگران انگلیسی زبان ملحق شد و بعدها به طور شخصی، اعمال شیطانی بی سابقه ای را ابداع کرد.[26] او مراسمی به راه انداخت که ترکیبی از روابط جنسی، موزیک های بسیار تند، مصرف مواد مخدر و جادوگری بود. او لقب «شیطان بزرگ» را فقط برازنده خود می دانست.[27] طرفداران او، انجمن «شیطان برای شیطان» را به رهبری وی تشکیل دادند. این امر باعث شد که پایگاهی دائمی در «جزیره چفالو (Cefalu)» واقع در سیسیل ایتالیا دایر شود و نام آن را «صومعه تله ما (abbey of telema)» بگذارند. سرانجام او در سال 1947 م از دنیا رفت و در مراسم تدفینش، مراسم بلک مس اجرا شد.[28]
شیطان پرستی جدید
در حال حاضر دو فرقه اصلی شیطان پرستی در جهان مطرح است:
1. سیتنیسم (Satanism) [29]:
«سیتنیسم»، همان شیطانگرایی لاوایی است که با چهره شاخص «آنتوان زاندور لاوِی» (Anton Szandor Lavey) شناخته میشود. آنتوان لاوی در روز شنبه ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ م مصادف با جشن «والپورگیناخت»[30] در حالی که سر خود را مطابق سنت جادوگری تراشیده بود و ردای مذهبی بر تن کرده بود، تأسیس فرقه سیتنیسم و «کلیسای شیطان» را اعلام نموده، خود را پاپ کلیسای شیطان معرفی کرد. وی با اعلام این که عصر شیطان آغاز شده است، سال ۱۹۶۶ م را به عنوان اولین سال عصر شیطان (Anno Satanas) قرار داد.[31] او در سال 1969 م، «انجیل شیطانی» را منتشر نمود.
شیطان پرستان لاوایی، معتقدند که موجودی به نام شیطان، وجود خارجی و عینی ندارد و شیطان، تنها نماد هوا خواهی، آرزوها و لذت طلبی انسان است.[32]
بعد از مرگ آنتوان لاوی در سال ۱۹۹۷ م، همسر او به نام بلانچ بارتون (Blanche Barton) رهبری فرقه سیتنیسم و ریاست کلیسای شیطان را بر عهده گرفت.[33] در سال ۲۰۰۱ م، «پیتر گیلمور» توسط بلانچ بارتون، به عنوان کاهن اعظم کلیسای شیطان تعیین شد و هم اکنون به عنوان کشیش اعظم در کلیسای شیطان فعالیت می کند.[34]
2. ستیانس (Setians):
فرقه شیطان پرستی ستیانس، به رهبری «مایکل آکینو» (Michael Aquino) که دوست آنتوان لاوی بود، پایه ریزی شد. اکینو و گروهی دیگر از پیروان لاوی که به خاطر اختلافاتی از او جدا شدند، «معبد سِت» (set)[35] را در سانفرانسیسکو با نگاهی متفاوت از لاوی نسبت به وجود شیطان، بنا نهادند. آنان، علاوه بر ایجاد معبد ست در مقابل کلیسای شیطان، کتابی با همان عنوان «انجیل شیطانی» در تقابل با گروه رقیب تدوین نمودند. پیروان معبد ست معتقدند که شیطان واقعی وجود دارد و به آن «پادشاه تاریکی» می گویند.[36] آنان قائل به قدرت شگرف شیطان در تدبیر جهان هستی هستند.[37]
شیطانپرستی در جوامع اسلامی
جریان شیطان پرستی در جوامع اسلامی؛ مانند عراق، مصر و ایران نیز نفوذ داشته و تأثیراتی بر جای گذاشته است.[38]
شیطان پرستی در عراق (یزیدیه)
یکی از فرقه هایی که از قدیم به شیطان پرستی گرایش داشته، «فرقه یزیدیه» است. فرقه یزیدیه، تفاوت های زیادی با فرقه های شیطان پرست غربی دارد و ذکر آن در اینجا لزوماً به معنای سنخیت کامل آن با شیطان پرستی در غرب نیست. مرشد و رئیس این فرقه، «عدی بن مسافر بن مروان» بوده است. وی در سال 467 ق به دنیا آمده و در حدود سال 557 ق در سن نود سالگی درگذشت و در هکاریه در منطقه کردستان عراق و نزدیک موصل، در خانقاه خود دفن شد. کوه سنجار در غرب شهر موصل عراق، محل اصلی «فرقه یزیدیه» است.[39] این طایفه علاوه بر عراق، در کشورهایی مانند: ترکیه، ایران، سوریه و قفقاز نیز زندگی می کنند. اگر چه آمار رسمی و مشخصی از آنان در دست نیست، اما شمار آنان در مجموع این کشورها تا پانصد هزار نفر برآورد می شود که حدود دویست هزار نفر از آنان در عراق زندگی می کنند.[40]
در وجه نام گذاری این فرقه به یزیدیه، اقوال مختلفی گفته شده است: دستهاى معتقدند كه نسبت آنها به «يزيد بن معاويه» خليفه دوم اموى مىرسد، به اين جهت آنها را يزيدى گفتهاند و نيز میگويند: آنان يزيد را تجسمى از خدا مىدانند. گروهی ديگر معتقدند: عقايد آنها از يک كيش ايرانى است و كلمه يزيدى از واژه فارسى يزدان اقتباس شده و پس از اندكى تحريف به اين صورت درآمده است.[41]
عقیده یزیدی ها درباره شیطان:
یزیدی ها بر این باورند که نخستین آفریده خداوند، شیطان یا همان ملک طاووس[42] است و ذات ملک طاووس را با ذات خداوند یکی می دانند و پس از ملک طاووس به شش ملک دیگر قائلند. آنها شیطان را ملکی می دانند که گرفتار طغیان و خشم الهی شد، اما مشمول لطف الهی گردید.[43] یزیدی ها لعن بر شیطان را حرام می دانند؛ چون «عدی بن مسافر» به پیروان خود دستور داده بود که لعن را به طور مطلق ترک کنند. پس از مرگ شیخ عدی، کار به جایی رسید که مردم شیطان را حتی شریک خدا در آفرینش انسان دانستند.[44] به عقیده یزیدی ها، عالم از دو نیروی خیر و شر به وجود آمده است. نیروی خیر خدایی است که بر نیروی شر غلبه کرده و قوه شر همان شیطان است. ترس آنها از شیطان چنان است که از عبادت خدا روی برگردانده، خطاهای خود را به امید آن که رحمت خدا مرزی ندارد، ناچیز می شمارند و شیطان را معبود خود و مصدر شر می دانند و معتقدند که هوشیاری انسان اقتضا می کند که همیشه از شیطان بترسد و کسی که راه سعادت می پوید، باید خدا را کنار بگذارد؛ زیرا خداوند دستی در شر ندارد و باید طالب دوستی شیطان بود و او را حمایت کرد تا از آتش دوزخ ایمن بود. آنها معتقدند که شیطان، در دوزخ، انسان ها را از گزند آتش در امان خواهد داشت.[45]
شیطان پرستی در مصر
گروه شیطان پرستی در مصر از سال 1993 میلادی به صورت پنهانی تأسیس شد. رهبر این گروه، جوانی به نام «عمادالدین حمدی» است و لقب «خدمتگزار شیطان» را دارد. بر اساس تحقیقات انجام شده، شیطان پرستان در مصر، وابسته به طبقه ثروتمند و مرفه مصر و از آن جمله فرزندان برخی از مسئولان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران هستند. این فرقه در مصر هر چند به طور پنهانی تشکیل شد، اما با کمال آزادی به فعالیت خود ادامه داد تا این که در جشنی که شرکت تولید کننده سیگار «مارلبورو Marlboro» ترتیب داده بود، شرکت کرده و هویت و عبادات خود را اعلام نمود. شیطان پرستان در این جشن، زیرپوش هایی پوشیدند که بر روی آنها ناسزا و اهانت به ذات مقدس خدای تبارک و تعالی و ادیان آسمانی نوشته شده بود. همین امر سبب شد مؤسسات اسلامی، گروه های سیاسی و نیروهای ملی این کشور، این گروه را سخت مورد انتقاد قرار دهند و ارتداد آنان را اعلام کنند.[46]
شیطان پرستان مصر معتقدند که خداوند به شیطان ظلم کرده و بدون این که اجازه دفاع از خود دهد، او را از بهشت بیرون کرده است؛ از این رو باید شیطان را پرستش کرد؛ زیرا او برای پرستش، شایسته تر از خدا است؛ چون با شجاعت، با خدا مخالفت کرده است.[47]
اجتماعات و مراسم شیطان پرستان مصر در روزهای شنبه برگزار می شود. این روز از نظر یهود، روزی مقدس است. پیروان این فرقه علامت ها و نشانه های خاص دارند که از آن جمله، دایره ای است که در درون ستاره ای وارونه به علاوه دو صلیب وارونه و ستاره داودی[48] قرار دارد.
اعضای این گروه به گورستان ها و مخصوصاً به گورستان «کومنولث» شهرک مصر در قاهره میروند و اجساد مردگان را از قبرها بیرون می آورند و صلیب شکسته و ستاره شش پر داودی یا ستاره پنج پر را در جسد مرده فرو میکنند و سپس برای تقرب به شیطان دور آن میگردند. همچنین قربانی هایی از ماده گربه یا سگ برای شیطان تقدیم میکنند. پس از کشتن این حیوانات، خون آنها را به صورت و دست های خود می مالند و در درون یک دایره می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود. اگر حیوانی برای قربانی نیابند، دست خود را زخمی کرده تا خون جاری شود، سپس خون را به صورت خود مالیده، آن گاه نسخه ای از قرآن مجید را پاره پاره میکنند و بعد در حالی که صدای موسیقی «راک» نواخته میشود، به استعمال مواد مخدر می پردازند.[49]
شیطان پرستی درایران
شیطان پرستی در ایران با تأثیر پذیری از فرهنگ غرب، از دهه 70 (سال 1370 ش) وارد این کشور شد. ابتدا مانند برخی فرقه های دیگر، کم و بیش در جامعه نفوذ کرده و فعالیت هایی را به صورت مخفی و زیرزمینی آغاز نمود، لکن به سرعت در غالب شبکه های زیرزمینی در تهران، برخی مراکز استان ها و شهرستان ها ریشه دوانید.[50] در ایران، شیطان پرستی هنوز به عنوان یک ایدئولوژی تلقی نمی شود و فعلا در مرحله انتقال نمادها است، هر چند انتقال ایدئولوژی در دوره انتقال نمادها نیز به طور نهفته و محدود صورت می گیرد.[51] تبلیغ شیطان پرستی در ایران از راه پارتی و مهمانی های شبانه صورت می گیرد و در آن، انواع مشروبات الکلی، آمیختگی پسران و دختران، موسیقی جاز، قرص های روان گردان و مواد مخدر؛ مانند شیشه و کوکائین، وجود دارد.[52]
وضعیت فعلی شیطان پرستی در ایران
این مطلب در چند محور به طور خلاصه بیان می شود:
1. تحرک در اینترنت:
رشد تعداد مخاطبان شبکه جهانی اینترنت در سالیان اخیر آسیب هایی را متوجه نظام فرهنگی ایران کرده است که از جمله آسیب های آن، می توان به فعالیت شیطان گرایانه اشاره کرد. شیطان پرستان در سایت ها، وبلاگ ها، چت روم ها (قسمت موسیقی متال)، دریافت خبرنامه ها و … به تبلیغ شیطان پرستی می پردازند.[53]
2. ترویج موسیقی:
به عقیده بعضی از محققان، مهم ترین عامل ورود شیطان پرستی به ایران، رواج یافتن میل جوانان به استفاده از موسیقی متالیکا و ساز گیتار برقی بوده است. طی سالیان گذشته، موسیقی متالیکا به صورت زیرزمینی و غیر مجاز وارد ایران شده و در چارچوب آن، مفاهیم شیطان پرستی در اختیار جوانان قرار گرفته است.[54] گروه های موسیقی متالیکا؛ همچون گروه «رامان» و گروه «OSD» متالیکا، در واقع ضد ارزش هایی را ارائه می نمایند که شامل «بازگشت به تاریکی» (محور اصلی تفکرات شیطان پرستان، بی رحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن)، می باشد.[55]
3. ترویجنمادها:
مغازه ها و اصناف فروشنده زیور آلات نقره ای، فروشگاه های پوشاک جوانان و بانوان، به خصوص در شهرهای بزرگ، در بعضی موارد، وظیفه عمده ترویج شیطان پرستی در داخل کشور را از طریق فروش نمادهای آن، بر عهده دارند. در پارهای موارد، فروشندگان و مدیران، حتی کوچک ترین اطلاعی از محتوای عمل خود ندارند. همچنین برخی از چهره های مطرح موسیقی پاپ و متالیکا در برخی شهرهای بزرگ به دفعات و از طرق مختلف، این نمادها را حمل، معرفی و به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ترویج آن ها می پردازند. سایت ها و وبلاگ های فارسی زبان نیز نقش عمده ای را در گسترش و معرفی این نمادها ایفا می کنند. جوانان هم برای عقب نماندن از قافله به اصطلاح روشنفکران، این زیورآلات را خریده و علامت بردگی شیطان را به گردن خود می اندازند. [56]
4. پارتی هایشبانه:
پارتی های شبانه، جشن های فارغ التحصیلی و مهمانی های خاص دوستانه، همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان پرستان، قابل ذکر هستند. در این مراسم، هر بار گروهی از جوانان با انواع و اقسام مختلف از اندیشه ها و ظواهر شیطان گرایی آشنا و یا جذب آنها می شوند و خود مبلغ شیطان پرستی می شوند.[57]
5. همکاری با سلطنت طلب ها:[58]
بنا بر خبری در وبلاگهای وابسته به شیطان پرستان ایران، اهریمن؛ سرکرده گروه شیطان پرستان ایران، پیوستن گروهش را به انجمن پادشاهی ایران اعلام نموده است.[59]
بنیانگذاران فرقه شیطان پرستی
بنیانگذاران فرقه شیطان پرستی مدرن و جدید عبارتند از:
1. خانم «کاترین دومدیچی»، بنیان گذار مراسم «بلک مس» در بین اشراف و درباریان فرانسه.
2. «سر فرانسیس دش وود»، بنیان گذار گروه شیطان پرستان «باشگاه آتش جهنم» در لندن.
3. «ادوارد الکساندر کرولی» که بعد ها نام خود را به «آلیستر کرولی» تغییر داد، چهره شیطان پرستی در آغاز قرن بیستم میلادی است. او در تاریخ ۱۲ اکتبر ۱۸۷۵ م در انگلستان متولد شد و تحصیلات خود را در رشته ادبیات انگلیسی ادامه داد. استعداد خاص وی در این رشته باعث شد که بعد از مدتی، وی به عنوان یک نویسنده و منتقد اجتماعی شهرت پیدا کند. کرولی برای تحقیق پیرامون حقیقت بشر و اعمال شیطانی به کشورهای زیادی همچون مکزیک، هند، آمریکا، ژاپن، چین و مصر سفر نمود.
آلیستر کرولی مؤسس فرقه ای به نام «تلما(Thelema) » و تدوین کننده «کتاب مقدس فرقه تلما» است. یكی از آموزه های اصلی فرقه تلما، بحث «جادوی جنسی» است كه كرولی ابداعات فراوانی در زمینه افزایش مدل های اجرای این نوع جادوگری انجام داد.
کرولی، در سال ۱۹۱۰ م به گروه ماسونی «OTO» (Ordo Templi Orientes) پیوست و در مدت کوتاهی مدارج ترقی در آن گروه را پیمود. وی بعد از این که در سال ۱۹۲۳ م به رهبری این گروه رسید، بسیاری از آموزه های فرقه تلما را وارد آن نمود و این گروه را پایگاهی برای نشر تفکرات خودش نمود. هم اکنون این گروه در چندین کشور دنیا از جمله آمریکا، استرالیا، انگلستان، نروژ و… دارای لژهایی فعال است. سرانجام آلیستر کرولی در تاریخ اول دسامبر ۱۹۴۷ م در شهر «هاستینگس» انگلستان درگذشت.[60]
4. «هوارد استنتون لوی» معروف به «آنتوان لاوی»؛ بنیان گذار شیطان پرستی لاوایی، در ۱۱ آوریل ۱۹۳۰ م در شهر شیکاگو آمریکا دریک خانواده یهودی متولد شد.
کودکی آنتوان لاوی با مطالعه داستان هایی؛ مثل «دراکولا» و «فرانک اشتاین» سپری شد و در ۱۰ سالگی به گفته خودش تنها با گوش دادن به پیانو، نوازندگی را آموخت. وی در سال سوم دبیرستان ترک تحصیل کرده و در سیرک «کلاید بتی» به عنوان پرستار حیوانات مشغول به کار شد. لاوی به خاطر علاقه اش به شیرها، بعدها، یک بچه شیر به نام togareرا در منزل شخصی خود در سانفرانسیسکو نگهداری می کرد. زمانی که او هیجده ساله بود، سیرک را ترک و به یک کارناوال[61] ملحق شد. آن جا او دستیار یک شعبده باز شد، هیپونیتزم آموخت و بیشتر در خصوص نیروهایی ماورایی پژوهش کرد. در همین دوران، کمکم نگرش خصمانه او به آموزه های مسیحیت شکل گرفت. او این دوران را در مقدمه کتاب «انجیل شیطانی» این گونه بیان می نماید:
«در شامگاه شنبه، من مردانی را می دیدم که در پی دختران نیمه برهنه که در کارناوال می رقصیدند، کشیده می شدند، و در صبح یکشنبه، زمانی که من برای یک واعظ مذهبی در سوی دیگر زمین کارناوال، پیانو می نواختم، همان مردان را در حالی می دیدم که با همسر و فرزندان خود در نیمکت های کلیسا نشسته بودند و از خداوند طلب آمرزش و دوری از نفوس شهوانی می کردند و شامگاه شنبه بعد، همان افراد دوباره در کارناوال و یا مکانی دیگر بودند، پس دانستم که کلیسای مسیحیت، باعث رونق ریاکاری است».
وی در سال ۱۹۵۱ م در رشته جرم شناسی در کالج شهر سانفرانفسیسکو ثبت نام کرد و این مسئله منجر به اولین شغل اجتماعی او؛ یعنی عکاس سازمان پلیس سانفرانسیسکو، شد. این شغل نیز به نوبه خود سهم به سزایی در توسعه نگرش های شیطان گرایی وی به عنوان راهی برای زندگی داشت. لاوی در مصاحبه ای که پیرامون زندگی گذشته خود با «بورتون ولف»[62] داشته، این دوران را این گونه بیان می کند:
«من خونین ترین و وحشیانه ترین بخش طبیعت انسانی را دیدم. مردمی که توسط دیوانگان مورد شلیک قرار گرفته بودند، یا توسط دوستانشان چاقو خورده بودند، کودکانی که توسط رانندگان بی باک، کشته شده و به درون آبراه ها پرت شده بودند».
او پس از ۳ سال کار به عنوان عکاس جرایم، از این کار استعفا داد و بعد از آن در حالی که مطالعه در خصوص موضوعات مورد علاقه خود را ادامه می داد، اقدام به برگزاری کلاس های هفتگی با عنوان «هنر سیاه» نمود. وی این کلاس ها را در خصوص موضوعات مرموزی؛ مثل: رؤیاها، خون آشامان، گرگ نمایان، غیب گویی و جادوی تشریفاتی برگزار می کرد. وی توانست از این راه، افراد زیادی را که یا مشهور بودند و یا بعدها در زمینه علوم، هنر و تجارت مشهور شدند، جذب نماید.
بعداز مدتی، این جلسات، منجر به شکل گیری انجمنی با عنوان «محفل جادویی» گردید. هدف اصلی این انجمن، این بود که با مطالعه بر روی گروه های شیطان گرایی قدیمی، برخی آیین های مذهبی جادوگری را کشف و یا اختراع نماید. به همین منظور لاوی، کتابخانه ای متشکل از کتاب هایی که به تشریح برخی آیین های کفرآمیز و جادویی؛ مانند «بلک مس» و سایر آیین های نامتعارف که توسط گروه هایی؛ چون «شوالیه های معبد»،[63] «باشگاه آتش جهنم» و «گروه هرمتیک اوردر»[64] انجام می شد را جمع آوری کرد.
سیر زندگی پر فراز و نشیب آنتوان لاوی و افکار و عقایدش، منجر به این شد که وی در سال ۱۹۶۶ م، فرقه سیتنیسم (Satanism) و کلیسای شیطان را تأسیس نماید. او با این اقدام خود، شیطان پرستی را وارد مرحله جدیدی نمود. آیین های این فرقه و کلیسای شیطان باعث شد که روزنامه های معروف آمریکا به وی لقب «پاپ سیاه» بدهند.
دیدار برخی شخصیت های مطرح آمریکا با او و همچنین بازی وی در چند فیلم سینمایی موجب شد که لاوی و فرقه اش بیش از پیش معروف شوند.
سرانجام آنتوان لاوی در ۲۹ اکتبر ۱۹۹۷ م بر اثر نوعی بیماری ریوی در بیمارستان «سنت مری» سانفرانسیسکو، درگذشت. مراسم درگذشت او به صورت پنهانی و با دعوت خصوصی از اعضای کلیسای شیطان در شهر «کولما» (درایالت کالیفرنیا) برگزار شد. در این مراسم، جسد وی سوزانده شد و خاکسترش بین وارثانش تقسیم گردید.[65]
5. «مایکل آکینو» (Michael Aquino)، از اعضای ارتش آمریکا و سازمان جاسوسی سیا (CIA)، بنیانگذار فرقه ستیانس و معبد سِت (سازمان جدا شده از کلیسای شیطان) است. آکینو به خاطر اختلافاتش با آنتوان لاوی، در سال ۱۹۷۵ م، از او جدا شده و معبد سِت را تأسیس کرد.[66]
علل پیدایش فرقه شیطان پرستی
علل و عوامل پیدایش شیطان پرستی عبارتند از:
1. باور به تأثیر گذاری شیطان و نیروهای شر در حوادث عالم:
درباره عامل گرایش قبایل بدوی به چندخدایی و پرستش خدایان شیطانی، باید گفت: ادیانی که پیامبران الهی برای بشر میآوردند، در راستای پیوند میان ساحت مادی و معنوی زندگی انسان بود. پیامبران میکوشیدند تا دست خلّاق و روزی بخش خداوند را در چرخه این زندگی طبیعی آشکار سازند و از این رهگذر مسیر رشد و تعالی انسان را بگشایند. به دنبال تعالیم انبیا؛ مردم، کشت و زرع، باران، آفتاب و سایر نمودها و پدیدههای طبیعی را نشانهای از پروردگار و لطف و رحمت او میدانستند و همواره میکوشیدند تا با ایمان و نیایش و آیینهای معنوی، رحمت و برکت او را در زندگی خود جاری سازند، اما گاهی خشکسالی میشد، یا آفتی، تمام تلاش آنها را از بین میبرد. در این مواقع، تعدادی به جهت انحراف از تعالیم پیامبران، کمکم معتقد شدند که همیشه تدبیر جهان به دست خداوند بخشنده و مهربان نیست، بلکه گاهی اوقات، نیروهای شر و شیطانی هم، در امور جهان دست دراز میکنند و بر سود و زیان انسان مسلط هستند.
باور به این که شر و شیطان، مستقلاً منشأ قدرت و اثر در عالم است، به باورهای ثنوی و دوگانهگرایی در الوهیت و ربوبیت انجامید و مردم گمان کردند که با نیایش خدای خیر و رحمت به تنهایی منافعشان تأمین نمیشود و لازم است که نیروهای شر را هم ستایش کنند و برای تعظیم و تجلیل شیطان نیز برنامههایی داشته باشند.[67]
2. نقش یهود در شیطان پرستی:
شیطانیسم قدیمی و مدرن، هم از نظر تاریخی و تبارشناسی، ریشه در دین یهود دارد و هم از نظر سیاسی و اجتماعی، سران یهودی، به ویژه صهیونیسم، نقش برجسته ای در گسترش و ترویج آیین شیطان پرستی، داشته و دارند که در ذیل به طور خلاصه بیان می شود:
الف. بر اساس آموزه های یهودی و عبرانی، شیطان یک فرشته است که در داستان آدم و حوا (علیهما السلام) به نوعی نقش یک منجی را برای نوع بشر بازی می کند و با راهنمایی آن دو به سمت میوه درخت معرفت، آنها را از باطن امور آگاه و از یوغ بندگی استثمارگونه خداوند رها می نماید!.
به روایت تورات، شیطان در قالب یک مار وارد بهشت شد تا آدم و همسرش را فریب دهد. در اولین کتاب از 5 کتاب تورات که به سفر پیدایش شهرت دارد، این گونه می خوانیم که «مار از همه حیواناتی که خداوند به وجود آورده بود، زیرک تر بود. روزی مار نزد زن (حوا) آمده، به او گفت: آيا حقيقت دارد که خدا شما را از خوردن ميوه تمام درختان باغ منع کرده است؟. زن در جواب گفت: ما اجازه داريم از ميوه همه درختان بخوريم، به جز ميوه درختی که در وسط باغ است. خدا امر فرموده است که از ميوه آن درخت نخوريم و حتی آن را لمس نكنيم و گرنه می ميريم. مار گفت: مطمئن باش نخواهيد مُرد! بلكه خدا خوب می داند زمانی که از ميوه آن درخت بخوريد، چشمان شما باز می شود و مانند خدا می شويد و می توانيد خوب را از بد تشخيص دهيد…».[68]
نکته قابل تأمل در ادامه این روایتگری تورات نهفته است، آن جا که خداوند پس از آن که از سرپیچی آدم و همسرش مطلع می شود و مجازات هایی را برای آنها تعیین می کند، به نوعی کلام شیطان را تأیید نموده و رو به ملائکه خود می گوید: «حال که آدم مانند ما شده است و خوب و بد را می شناسد، نباید گذاشت از میوه درخت حیات نیز بخورد و تا ابد زنده بماند».[69]
ب. تصوف یهودی یا کابالا (قبالا)،[70] آیینی است که به نوع خاصی از ریاضت های یهودیت دلالت دارد. کابالا عمیقاً بر برخی باورهای خرافی؛ همچون جادوگری استوار است و رسماً برای آن تقدس قائل است و این عمده ترین نقطه اشتراک شیطان پرستی در گذشته و حال با مفاهیم کابالایی است. کابالا، بخش رمز آلود و بسیار سرّی دین یهود طی پانصد سال اخیر، محسوب شده و ادعا می شود که عمده تحولات جهان، توسط کابالیست ها دنبال می شود. هم اکنون اصطلاح کابالا، وصف کننده تمرین آیین و دانش محرمانه یهود است. یکی از مسائلی که توانسته از کابالا به شیطان پرستی راه یابد، نماد «پنتاگرام یا ستاره پنج پر» است. این نماد به مثابه ابزاری برای جادوگران کابالیست مورد استفاده قرار می گرفت. نقطه اشتراک دیگر کابالا با شیطان پرستی، دیدگاه جنسی این دو است که در هر دو نحله فاسد، لذت جنسی در اولویت قرار دارد.[71]
ج. رهبری یهودیان به ویژه صهیونیسم، امروزه با ابزار و امکانات گسترده به ویژه از طریق دنیای کتاب و سینما و اینترنت، تلاش در ترویج همه جانبه این فرقه دارد. امروزه صهیونیست ها با بهره جویی از خلأ معنوی جهان غرب و مبانی مدرنیته، به ترویج عرفان یهودی و به تبع آن شیطان پرستی پرداخته اند.[72] صهیونیست، اتاق فکر ترویج شیطان پرستی است. صهیونیست، قصد جدی از بین بردن ادیان الهی و تحریف نشده را دارد و شیطان پرستی یکی از بهترین این راه ها می باشد.[73] نحله های مختلف شیطانی از سوی دو سازمان مهم جاسوسی؛ یعنی سازمان سیا و موساد، سازماندهی، هدایت و تغذیه می شوند. رژیم صهیونیستی از اعضای این گروه ها برای مقاصد شوم سیاسی و جاسوسی بهره می برد، به گونه ای که انجام خشونت بارترین اعمال، به این گروه ها واگذار می شود.[74]
3. جادوگری:
در سدههای پایانی قرون وسطی به جهت رشد جادوگری و نفوذ فوق العاده جادوگران در دربارهای اروپایی، پایههای گرایش به شیطان پرستی مدرن ریخته شد. جادوگران در آن مقطع زمانی با تشکیل گروههایی به نام «سابات»، علناً مبارزه با مسیحیت و تعالیم مسیحیت را آغاز کرده و اعتراف به ارتباط با شیطان و شیاطین نمودند. [75]با افزایش نفوذ جادوگران در سطوح بالای حکومتی دولت های اروپایی، کلیسا به شدت با جادوگران به مبارزه پرداخت، ولی افراط کاری های اصحاب کلیسا در برخورد با متهمان به جادوگری، به ترویج و گسترش آن انجامید به نحوی که بعدها جادوگران، آشکارا به ترویج عقاید خود از جمله شیطان پرستی پرداختند. شیطان پرستی جدید، پیروی از مراسمی است که در قرون پیش، آن را به جادوگران و ساحران نسبت می دادند و حیات آن از دیدگاه بعضی نویسندگان غربی، تا حدی وام دار محکومیت های گهگاه کلیسایی و نیز ادبیات و سینمای عامیانه غربی است که توجه به شیطان پرستی را برانگیخته است.[76]
4. تلاش برای جایگزینی اومانیسم:
تلاش برای جایگزینی اومانیسم[77] و نگرش های تجربه گرایانه به جای خدا محوری و نگرش های غیبی، یکی از عوامل پیدایش شیطان پرستی است؛ زیرا محوریت دادن به انسان و امیال و لذات او تنها از راه دین های ساخته و پرداخته دست بشری ممکن خواهد بود و شیطان گرایی یکی از بهترین مسیرها برای رسیدن به این هدف است.[78]
5. افول معنویت حقیقی:
آن گاه که چراغ عالم افروز معنویت حقیقی رو به افول نماید، انواع و اقسام منحرف ترین سراب ها رخ نموده و انسان را به دام خود می کشاند. تعویض جای معنویت و نقش خدا با آموزه های مستعمل و فرسوده امروزی، یکی از علل اصلی شکل گیری گروه های شیطان پرستی بوده است. بنیانگذاران فرقه شیطان پرستی و به خصوص «لاوی»، به صورت جدی تحت تأثیر فلاسفه پوچ گرا و بدون معنویتی؛ همچون «نیچه»[79] بودهاند. نیچه در کتاب فراسوی نیک و بد، چنین می نویسد: «شیطان، بیشترین بینش را راجع به خدا دارد؛ زیرا او از خدا دور می گردد. در حقیقت شیطان، قدیمی ترین دوستدار دانش است». با بررسی این جمله و جملات مشابه، می توان نقاط مشترکی بین او و عقاید لاوی پیدا کرد.[80]
عقاید و مبانی نظری فرقه شیطان پرستی
بعضی از افکار و عقاید شیطان پرستان را می توان این گونه معرفی کرد:
1. انکار خداوند متعال:
عده زیادی از شیطان پرستان جدید، اعتقادی به خدا ندارند[81] و می گویند: خدایی وجود ندارد (آته ایسم). نفی وجود خدا و موجودات ماورای جهان مادی، از مهم ترین عقاید و اهداف فرقه شیطان پرستی است.[82] آنتوان لاوی در آثارش، خدای یکتا را ساخته دست مردم می خواند و با یک جمله خدا را از صفحه اعتقادات خود پاک می کند: «اختلافات و نزاع بین ادیان که از طرف یک خدا یا خدایان متعدد آمده اند، نشان از این دارد که خدایی نبوده و این سخن بیش از یک ادعای واهی در طول تاریخ نبوده است».[83]
2. خود پرستی:
شیطان پرستان به جای خدا محوری، گرایش به خود پرستی دارند و با الگوگیری از مکاتب ماتریالیستی (اصالت ماده) و اومانیستی (انسان محوری)، خود را محور و مرکز هستی و قوانین طبیعی دیده[84] و در نتیجه خود را سزاوار پرستش می دانند. این جمله معروف شیطان پرستان است که می گویند: «من خدای خود هستم». به اعتقاد آنها خدایی جز خود انسان وجود ندارد و هر انسانی خود یک خدا است. امروزه انکار وجود خدا و خود پرستی موجب گرایش هواداران این فرقه به کارهای بسیار ناپسند شده است.[85]
3. شیطان پرستی:
در شیطان پرستی، شیطان همچون نیرویی بزرگ مورد توجه است و نماد قدرت و حاکمیت بر زمین می باشد؛ قدرتی که به گمان آنها همچون برترین قدرت، مورد پرستش قرار گرفته است.[86] آنتوان لاوی در بخشی از کتابش تحت عنوان «ندای لوسیفر» (نامی دیگر برای شیطان)، لوسیفر را به مقام ربوبیت و الوهیت ارتقاء می دهد و او را خدای رومی می داند که حامل نور، روح هوا و تجسم روشنفکری است.[87] در قسمتی از انجیل شیطان چنین آمده است: «به نام خدای بزرگ ما؛ شیطان، به شما فرمان می دهیم که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم، پیش آیید…».[88]
اصول عقیدتی «کلیسای شیطان»، عبارتند است از:
1. شیطان می گوید: آزادی و دست و دل بازی، به جای ریاضت و خساست. شیطان به جای ریاضت، نماینده افراط است.
2. شیطان می گوید: زندگی دنیوی، به جای نقشه های خیالی و موهوم و روحانی. شیطان به جای این که نماینده توهم های معنوی باشد، نماینده زندگی مادی است. [همه مسائل و تجارب غیر مادی و معنوی از دید آنها توهم و دروغ و تظاهر خوانده می شود].
3. شیطان می گوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند، به جای عشق ورزیدن به نمک نشناسان. [درست عکس مسیحیت و سایر ادیان که عشق به انسان ها را آموزش می دهند].
4. شیطان می گوید: انتقام و خونخواهی، به جای روی برگرداندن. [اشاره به تعالیم مسیحیت که می گوید: هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربه ای به طرف دیگر بزند].
5. شیطان می گوید: انسان حیوانی است گاه برتر از سایر حیوانات؛ و اکثر مواقع به دلیل روح خدایی که از او بد طینت ترین حیوان را ساخته، پست ترین حیوانات است. [روح خدایی که به اعتقاد ادیان آسمانی منشأ و دلیل بزرگی و برتری انسان ها است، در این نظریه دلیلی بر بد طینت ترین موجود بودن او است].
6. شیطان تمام چیزهایی را که گناه شناخته می شود، می ستاید؛ زیرا از تمام آنها لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی و یا احساسی دست می دهد؛ [گناهان را برای برآمدن نیازهای انسانی لازم می داند].
7. شیطان بهترین دوست کلیسا است؛ زیرا در تمام این سال ها وجود شیطان دلیل ماندگاری آن بوده است.[89]
4. ضدیت با ادیان الهی:
بسیاری از شیطان پرستان از باورها و گرایش های ادیان گذشته؛ ]مانند ادیان ابراهیمی و مسیحیت و اسلام[ اجتناب می کنند.[90] خصومت با مذاهب (آنتی رلیژن)، خصوصاً مذاهبی که اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ دارند، از جمله اعتقادات این گروه است.[91] تمسخر و توهین به ادیان الهی و در رأس همه، دین مسیحیت و شخص حضرت عیسی و حضرت مریم (علیهما السلام) را می توان در آموزه ها و تصاویر منتشر شده از سوی آنان مشاهده کرد. این مطلب آنچنان جدی است که به عنوان یکی از مسائل واجب در میان طرفداران این فرقه می باشد، طوری که اگر کسی به مقدسات جسارت نکند، در واقع یک شیطان پرست نیست.[92] «انجیل شیطانی»، آموزه های خود را بر این اساس استوار کرده که وجود طبیعی انسان را باید به جای نقشه های خیالی و حرف های موهومی قرار داد که در ادیان پیشنهاد شده است. به دنبال این تغییر نگرش، باید خوش گذرانی و هوس رانی را جانشین ریاضت و خودداری کرد.[93]
5. لذت گرایی (هدونیسم):
لذت گرایی (هدونیسم)، از اصول شیطان پرستی است. در شیطان پرستی همه چیز به هوس خواهی و لذت خواهی انسان ختم می شود، چنان که آنتوان لاوی تصریح کرده که «شیطان پرستی، دین بدن است تا روح».[94] وی در این باره می گوید: «ما به لذت جسمانی عقیده داریم و زندگی کامل را در کسب حداکثر لذات می دانیم».[95] شیطان پرستان معتقدند: استفاده از لذات در حد بالای آن، به خصوص لذات جنسی، انگیزه لازم برای کارهای روزانه را فراهم می کند و باید به هر شکلی انجام شوند.[96]
آنها معتقدند برای جلب نظر شیطان باید گناه کرد. کارهایی که از دیدگاه انسان اخلاق مدار، نکوهیده است، در نظر آنها روا است؛ همچون: تجاوز جنسی، هجنس بازی، خون آشامی و قتل. آنها معتقدند: هر شیطان پرستی که قتل هایش بیشتر و بی رحمانه تر باشد، به درگاه شیطان نزدیک تر خواهد بود. زنا با محارم، بهره جویی جنسی از کودکان در انظار عمومی، عریان شدن در میان جمع، بخشی دیگر از عملکردهای شیطان پرستان است.[97]
6. جادوگری:
رفتارهای ساحرانه و اعمال و مناسک خاص ماورایی و جادوگری یکی از ویژگی های این جریان است.[98] جادوگری نه تنها در زمان های گذشته در خدمت جریان شیطان پرستی بوده، بلکه امروزه محور و رکن آن محسوب می شود. توجه خاصی که شیطان گرایان به اعمال جادویی دارند، به عرفان راز آلود و جادویی کابالا بر می گردد که از نظر تاریخی در همان گرایش عوام یهود به جادو و باور ایشان به تأثیر اعمال جادویی ریشه دارد.[99]
7. دنیای سیاه و تاریک:
سیاه نمایی نیز از شاخصه های شیطان پرستی است. این جریان، دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست. در چنین دنیایی، افراد هیچ امیدی به سعادت ندارند و هیچ هدفی را برای خود تصور نمی کنند. در نتیجه، تمایل به خودکشی، استفاده از مواد مخدر کشنده، خود زنی و … ظهور پیدا می کند. به یک شیطان پرست می آموزند که دنیا میان لجن است و هیچ وقت نمی توان در لجن زندگی کرد و به لجن آلوده نشد، پس هیچ چاره ای جز مردن و رهایی از دنیا نیست و راحت ترین راه آن، خودکشی است. به وی می آموزند زندگی در دنیا بر اساس دروغ بنا نهاده شده، باورهای مردم نیز پایه ای جز دروغ ندارد؛ لذا همه عادت کرده اند دروغ بگویند و حرف راست حتی اگر باشد، هیچ معنا و مفهوم ندارد. همه چیز در شیطان پرستی، منفی جلوه داده می شود و این گونه القا می شود که هیچ امر مثبتی وجود ندارد.[100]
انواع شیطان پرستی از لحاظ ایدئولوژی
شیطان پرستی از لحاظ ایدئولوژی، به 4 نوع تقسیم می شود:
1. شیطانپرستی فلسفی:
شیطان پرستی فلسفی، بر مبنای فلسفهٔ «آنتوان لاوی» که در «کتاب مقدس شیطان» و دیگر آثارش آمده، تشکیل شده است. لاوی مؤسس کلیسای شیطان بود و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، اَین رند، مارکی دوساد، ویندهام لویس، چارلز داروین، آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است. «شیطان» در نظر لاوی موجودی مثبت بوده، در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار می دهد.
یک شیطان پرست فلسفی، خود را خدای خود میداند. آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه «کراولی» با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست فلسفی مدعی است کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند، باید به طرز فکر گروهی وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند و در ازای آن، گرایش های انفرادی داشته باشند و باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند و در بشر دوستی خود، بدون تأمل عمل کنند.
در نظر شیطان پرستان فلسفی، محور و مرکزیت عالم هستی، خود انسان است و بزرگ ترین آرزو و شرط رستگاری این نوع از شیطان پرستان، برتری و ترفیع نسبت به دیگران است. شیطان پرستان فلسفی عموماً خدایی برای پرستش قائل نیستند و به زندگی غیر مادی بعد از مرگ نیز عقیدهای ندارند. آنها با تکیه بر عقاید انسانی وابسته به دنیا، مطالب مربوط به فلسفه عقلانی را عبث شمرده و آنها را به دید ترس از مسائل ماورایی مینگرند و فقط به وسیله آن، یک زندگی عقیم، که تنها بر مبنای جهان مادی است، تشکیل میدهند.[101]
2. شیطانپرستی دینی:
گرایش های شیطان پرستی دینی اغلب مشابه شیطان پرستی فلسفی است؛ به عنوان نمونه در این نوع از شیطان پرستی نیز، خود شخص در اولویت قرار دارد.
این نوع از شیطان پرستان، معمولاً پیش نیازی برای خود قائل میشوند و آن این است که یک شیطان پرست، در گام اول باید یک قانون ماورایی را که در آن یک یا چند خدا تعریف شده که همه شیطانی هستند یا به وسیله شیطان شناخته میشوند، قبول داشته باشد، اما شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده، میتواند تنها در ذهن یک شیطان پرست، تعریف، یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح)، اقتباس شود… بعضی از آن خدایان، از ادیان بسیار قدیمی؛ مانند ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی و بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس؛ خدای جنگ) گرفته شده اند. بیشتر شیطان پرستان میگویند: خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار زیادی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید این خدای معبود، اولین خدایی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است.[102]
این گروه بر این عقیدهاند: ابلیس که در کتاب تورات آمده و انسان را به چیدن میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق کرده است، می گوید: «تو مطمئناً نمی میری؛ چرا که خدا در همان روزی که این کار را انجام دهی، از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و شما مانند خدا خواهید شد و خوب را از بد تشخیص خواهید داد».[103] با استفاده از این مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر الهه دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد می پندارند.
از آن جا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی تر از بقیه می دانند، نام «شیطان پرستان سنتی» را بر خود گذاشته اند و به شیطان پرستان فلسفی، «شیطان پرستان معاصر» می گویند.[104]
3. شیطانپرستی گوتیک:
این فرقه از شیطان پرستان، به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع از شیطان پرستان معمولاً به اعمالی؛ مانند خوردن نوزادان، بُز کشی، قربانی کردن دختران باکره و نفرت از مسیحیان، متهم هستند. این طرز فکر در کتاب «مالیوس مالیفیکاروم» که کتابی حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و مطالبی از این دست می باشد، دسته بندی شده است. ترجمه لغوی نام کتاب، «پتک جادوگران» است. بر خلاف ادعای شیطان پرستان جدید که بر اساس متون انجیل شیطانی بر عدم کودک آزاری و آزار حیوانات پافشاری می کنند، در این فرقه، وحشتناک ترین اعمال، تنها برای مقابله با دستورات الهی انجام می شود.[105]
4. شیطان پرستی آته ایستیک:
این گروه هیچ خدایی را قبول ندارند و منکر خدا هستند. آته ایستیک ها عقیده دارند: قدرت خدایان به اندازه قدرت پیروانشان است. آنان می گویند: ما به چیزی كه نمیبینیم اعتقاد نداریم و این قاعده شامل شیطان هم می شود. همچنین می گویند: در جهان زمین، چیزی برای هدایت نمی خواهیم. ما ادیان فریب كار و متظاهر و ریاكارانه را نمی خواهیم. تنها چیز خوبی كه در ادیان خداپرست یافت می شود، آدم های بد هستند. در یکی از آموزه های آنان آمده است: «تو تنها كسی هستی كه كنترل زندگی ات را به دست داری. چیزی به اسم خدا زندگی ات را بهتر نمی كند».[106]
مبانی فکری فرقه شیطان پرستی
از آن جا که شیطان پرستی، زاییده اندیشه غربی است، مبانی آنها نیز برگرفته از اصول و ارزش های غربی است که در ادامه به آنها اشاره می شود:
1. لیبرالیسم:
مهم ترین و اصلی ترین مبنای ایدئولوژی غرب مدرن که اینک به جریان غالب و حاکم در اندیشه سیاسی و اجتماعی غرب در آمده، لیبرالیسم است. لیبرالیسم از Liberty؛ به معنای آزادی، گرفته شده است.
اصول مکتب لیبرالیسم عبارت است از:
1.1 فردگرایی: لیبرالیسم، فرد را اصیل و از هر ارزش مطلقی رها می داند. از زاویه چنین نگرشی، تکلیف گریزی، حقی برای فرد محسوب می شود. همه ارزش ها خاصیت نسبی دارند و امر مطلقی درمیان نیست. این عقیده شیطان پرستان که به نوعی هوای خود را خدای خویشتن دانسته، باورها و مبانی ادیان را رد می کنند، می تواند بر گرفته از این اندیشه لیبرالیستی باشد.
1.2 آزادی: هسته مرکزی و مفهوم بنیادین لیبرالیسم، آزادی است، اما آزادی، وجوه و شؤون مختلف دارد، آزادی از چه و برای چه؟ در لیبرالیسم، آزادی از قیود اخلاقی و دینی مطرح می گردد؛ چرا که لیبرال ها با انکار مسلمات دینی و ارزش های اخلاقی، آزادی نفس در زندگی دنیوی و لذت طلبانه را می جویند.
امروزه شیطان پرستان نیز به پیروی از لیبرال ها و در پس شعار آزادی خواهی، فروگذاری از دین و اخلاق و آزادی در لذت های آنی را جست وجو می کنند.[107] آری، آن آزادی لیبرالی غرب، بهترین اسلحه شیطان در انداختن انسان ها به منجلاب شهوات و زیاده طلبی و تجاوز به حدود و حقوق انسان و انسانیت است.
1.3 عقل گرایی: لیبرال ها معتقدند که آدمی می تواند با عقل ابزاری و جزیی، منافع خود را بشناسد و نیازی به وحی ندارد. از منظر آنها، راهنما و هدایتگر آدمی، عقل است نه وحی. این مبنای منجر به دین ستیزی، امروز در فرقه های شیطان پرست وجود دارد.[108]
2. اومانیسم:
اومانیسم که در فارسی به انسان گرایی، انسان مداری و مانند آن ترجمه شده، نگرش یا فلسفه ای است که با نهادن انسان درکانون هستی، اصالت را به رشد و شکوفایی او می دهد. نگرش اومانیستی بر دو اصل استوار است:
الف: انسان، محور هستی است و لذت های جسمانی، هدف نهایی فعالیت های بشری به شمار می رود.
ب: خاستگاه شناخت، انسان است و آدمی باید برای رسیدن به سعادت، تنها بر استعدادهای درونی خویش تکیه کند و نیازی به تعالیم بیرونی؛ مانند وحی ندارد.
در این دیدگاه، انسان به جای خداوند متعال درکانون هستی قرار می گیرد و توانایی های انسان برای هدایت یافتن و تسلط بر طبیعت، کافی شمرده می شود. کنار گذاشتن خدا و محوریت دادن به انسان و امیال و لذات او، تنها با بهره جویی از آیین های ساختگی بشری ممکن خواهد بود و شیطان گرایی، بهترین گزینه برای رسیدن به این مطلوب است.[109]
با دقیق شدن در «حقوق بشرِ» مورد نظرِ شیطان پرست ها، می توان دریافت که انسان مداری جایگزین خدامحوری شده و انسانِ غرق در نیاز و نقص، ناگهان خدا و همه کاره تلقی شده است. حقوق بشر از دید آنها عبارت است از:
هیچ خدایی برتر و بالاتر از انسان نیست؛
انسان این حق را دارد که طبق قوانین دلخواه خود زندگی کند؛
آن گونه کار کند که دلخواه او است؛
آن گونه تفریح کند که دلخواه او است؛
آن گونه استراحت کند که دلخواه او است؛
او این حق را دارد که هر آن چه را که دوست دارد، بخورد؛
هر آن چه را که دوست دارد، بیاشامد؛
در روی زمین به هر سو که دوست دارد، حرکت کند؛
هر کجا که دوست دارد، اقامت گزیند؛
درباره هر آن چه که می خواهد، بیندیشد؛
هر آن چه را که می خواهد، بگوید؛
هر آن چه را که می خواهد، بنویسد؛
هر آن چه را که می خواهد، ترسیم کند، بتراشد و بسازد؛
هر آن چه را که می خواهد، بپوشد؛
او این حق را دارد که به هر نحو که مایل است، عشق بورزد؛ «سرشار از عشق شو و عشق را بخواه آن طور که آرزو داری، در هر زمان و هر مکان و با هر کس که تو می خواهی».
در هر زمان و به هر شکل که دلخواه او است، بمیرد؛
انسان این حق را دارد که با کسانی که با این حقوق مخالف هستند، مقابله کند: «برده ها باید خدمت گزاری کنند».[110]
3. سکولاریسم:
سکولاریسم؛ به معنای دخالت ندادن دین در شؤون مختلف زندگی اجتماعی انسان است و از ویژگی های تمدن و فرهنگ غربی محسوب می شود. پیروان این نگرش، تأثیر دین را به جنبه شخصی و خصوصی زندگی انسان محدود می دانند. فاصله گرفتن از آموزه های دینی، روی آوردن به انحرافات فکری و فرقه ای؛ از جمله شیطان پرستی را آسانتر نمود. نظر به این که توجه به اصول سکولاریسم، این مدعا را ثابت خواهد کرد؛ اشاره ای کوتاه به مبانی آنان می شود.
3.1 علم گرایی تجربی:
سکولار اندیش معتقد است که بر پایه علم تجربی می توان به تدبیر امور جامعه پرداخت. پشتوانه این تفکر، نوعی مادی گرایی است که قلمرو هستی را به مادیات محدود می کند و ماورای عالم ماده را قابل شناخت نمی داند.
3.2 عقل گرایی:
در مکتب سکولاریسم، همه رفتارهای آدمی، برآمده از عقل تعریف می شود، آن هم عقلی که از مبادی دینی بهره نمی گیرد. یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری عقل گرایی، آموزه های مسیحیت تحریف شده است. شعار عقل گرایی و علم گرایی محض، بدون نیاز به آموزه های وحیانی و آسمانی که به موجب بدرفتاری اصحاب کلیسا سر بر آورد، بر رواج اندیشه های انحرافی غربی بیشتر دامن زد و زمینه پذیرش فرقه ها و گروه های انحرافی را برای برآوردن خواسته های نفسانی و پشت کردن به ارزش های دینی فراهم نمود. بی شک، شیطان گرایی و شیطان پرستی تأثیرگذارترین ابزار مقابله با آموزه های دینی بود که بنیان گذاران و حامیان و هواداران آن می توانستند در سایه آن به خواسته های نفسانی خود دست یابند و رویگردانی توده های ملت را از آرمان ها و آموزه های دینی سبب شوند.[111]
اشکالات و انحرافات فرقه شیطان پرستی
فرقه شیطان پرستی، دارای اشکالات و انحرافات زیادی، هم در بُعد عقیده و اندیشه و هم در بُعد عمل و رفتار است که به طور اختصار ذکر می شود:
1. انکار خدا:
فرقه شیطان پرستی، منکر خداوند یکتا است،[112] در حالی که در آموزه های دین اسلام، وجود خداوند سبحان و یکتایی او و صفات و ویژگی های نامتناهی اش، اصل و ریشه سایر اعتقادات به حساب می آید.[113]
2. انکار معاد:
آنتوان لاوی تصریح می کند: «هیچ بهشتی در آسمان نیست و هیچ جهنمی که آدمیان را بسوزاند. همین جا و هم اینک روز لذت تو است. همین جا و هم اینک فرصت تو است»،[114] ولی از اصول اعتقادات دین اسلام، اعتقاد به معاد، جهان آخرت، وجود بهشت و جهنم، مسئول بودن انسان در برابر اعمال خود و … است.
3. ضدیت و مبارزه با ادیان الهی:
آنتوان لاوی در کتاب انجیل شیطانی، به ادیان حمله ور شده و آنها را ساخته و پرداخته کشیش ها معرفی می کند.[115] شیطان پرستان با عقیده ضدیت و مبارزه با ادیان الهی، بدترین توهین ها را به مقدسات دینی، به خصوص آیین مسیحیت و حضرت مسیح (علیه السلام) انجام می دهند،[116] در حالی که ادیان الهیِ تحریف نشده، از جانب خداوند متعال و توسط رسولان پاک و مطهر و برای هدایت بشر نازل شده و فرستادگان خدا، مردم را به سوی خدا دعوت می کردند نه به سوی خود. قرآن کریم درباره دعوت انبیاء به سوی خدا می فرماید: « ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه: خداى يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد!…».[117]
همچنین درباره حضرت مسیح (علیه السلام) می فرماید: «…مسيح گفت: اى بنى اسرائيل! خداوند يگانه را، كه پروردگار من و شما است، پرستش كنيد…».[118] «هرگز مسيح از اين ابا نداشت كه بنده خدا باشد…».[119] «مسيح فرزند مريم، فقط فرستاده ]خدا[ بود، پيش از وى نيز، فرستادگان ديگرى بودند…».[120] «مسيح؛ عيسى بن مريم، فقط فرستاده خدا، و كلمه ]و مخلوق[ او است، كه او را به مريم القا نمود و روحى ]شايسته[ از طرف او بود…».[121]
در آیین اسلام توهین به مقدسات، موجب ارتداد از دین و گناهی بزرگ به حساب می آید.[122]
4. نگاه ناصحیح به انسان:
الف: پرستش خود:
در آیین شیطان پرستان، همه چیز در یک امر خلاصه می شود و آن انسان محوری و خود خدایی انسان است و انسان از قید بندگی همه چیز حتی خدا رها است،[123] ولی در تعالیم اسلامی، انسان به عنوان بنده خدا و فقیر درگاه او[124] معرفی شده که هدف از خلقت او، شناخت خداوند متعال[125] و عبودیت او[126] و رسیدن به مقام قرب او[127] است.
ب: شرارت آمیز بودن وجود انسان:
آنتوان لاوی می گوید: «شرارت، بدی، کینه و نفرت، نه تنها لازمه ذات انسان و اقتضای وجود او است، بلکه اتفاقاً این بُعد خشونت و بدی بر سایر ساحت های وجودی انسان حکومت دارد و حاکمیت شر بر قوای وجودی انسان، نه یک غلبه عادی که اصولا، شرارت، تمام حقیقت انسان است»،[128] ولی این نگرش لاوی در مورد حقیقت انسان، هم غیر دینی، هم غیر واقعی است؛ چرا که انسان، هر چند بنا به اقتضای انسان بودن، در درون خود، متضاد خلق شده و برخوردار از گرایش های مادی و الهی است، اما حقیقت انسان، همان بُعد ملکوتی او که جنبه نورانی او است، می باشد. در انسان، قوای شهوت و غضب، هر دو فعال هستند، که در ادیان الهی این دو قوه باید تحت اشراف تعالیم وحیانی و قوه عاقله انسان اداره شوند و به نورانیت بُعد الهی وجود انسان کمک کنند.[129]
گرایش های مادی باید در وجود انسان باشند؛ زیرا اگر نباشند، انسان دیگر انسان نیست، بلکه فرشته و ملک است. خداوند متعال چنین گرایش هایی را در درون انسان تعبیه نموده که انسان به کمک آنها، جنبه الهی یا به تعبیری؛ نفخه الهی وجود خود را تقویت و راه سعادت ابدی خود را بپیماید.[130]
5. تصور غلط از شیطان:
شیطان پرستی، زائیده نگاه یهودی به شیطان است که با نگاه اسلامی به شیطان متفاوت است. در نگاه یهودی، شیطان یک فرشته است که به همراه تعدادی از فرشتگان برای آزادی قیام نموده و از دستگاه الهی خارج شدند. همچنین شیطان در داستان آدم و حوا (علیهما السلام) به نوعی نقش یک منجی را برای نوع بشر بازی می کند و با راهنمایی آن دو به سمت میوه درخت معرفت! آنها را از باطن امور آگاه و از یوغ بندگی استثمارگونه خداوند متعال رها می نماید!،[131] ولی در نگرش اسلامی، شیطان یک جن است[132] که در اثر عبادت به جمع فرشتگان راه یافت و به خاطر عصیان در برابر دستور الهی که امر به سجده بر آدم (علیه السلام) فرموده بود، از مقام خویش تنزل پیدا نمود و با فریب آدم و همسرش (علیهما السلام) نسبت به میوه درخت ممنوعه،[133] باعث هبوط آن دو و خود از بهشت الهی شد.[134] در نگاه اسلامی، شیطان: مستکبر،[135] کافر،[136] رانده شده از درگاه الهی،[137] ملعون تا روز رستاخیز،[138] سرکش،[139] پست و زبون،[140] و … معرفی شده است.
در نگاه یهودی، شیطان موجودی است بسیار قدرتمند که قدرت او با قدرت خداوند رقابت می کند و به نحوی باعث تسلط شیطان بر انسان می گردد، ولی در آموزه های اسلامی، شیطان، کیدی ضعیف[141] داشته و تنها قدرت وسوسه گری نسبت به انسان دارد.[142]
از منظر شیطان پرستی لاوایی، وجود خارجی شیطان مورد تردید قرار می گیرد و نماینده شیطان در قوای وجودی انسان؛ یعنی نفس اماره به رهبری پذیرفته می شود،[143] ولی از منظر قرآن کریم، شیطان، وجود خارجی دارد و نفس اماره به عنوان دشمن درونی انسان معرفی شده است.[144]
در نگاه اسلامی و قرآنی، به طور صریح با فرزندان آدم عهد بسته شده که شیطان را نپرستند؛ زیرا او به عنوان دشمنی آشکار برای آنها می باشد و گروه بسیاری را به گمراهی کشانده است.[145]
6. تقابل دیانت و لذت:
یکی از ایده ها و فرضیه هایی که لاوی در کتاب انجیل شیطانی مطرح می کند: «تقابل دیانت و لذت» است. لاوی با اصرار مدعی می شود که «هرکس، مذهب و دینداری را انتخاب کند، باید لذت و خوشی و پویایی را کنار بگذارد. وی می گوید: ما در عالم خارج، انسان مسیحی که از زندگی خود لذت ببرد، سراغ نداریم و انسان ها باید بین لذت و دیانت یکی را انتخاب نمایند».[146] این ادعای لاوی کاملا برعکس تعالیم آیین اسلام است. اسلام که دینی کامل و جامع است، هم به بُعد مادی انسان ها توجه نموده و هم به بعد معنوی آنها. جالب آن است که در قرآن کریم، 115 مرتبه كلمه «دنيا» و 115 مرتبه كلمه «آخرت» استعمال شده است و اين يک تصادف نيست.[147] البتّه اين به معناى آن نيست كه اهميّت دنيا و آخرت هر دو يكسان است، بلکه آخرت، اصل و هدف است. قرآن کریم در بیانی می فرماید: «و در آن چه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب و بهرهات را از دنيا فراموش مكن…».[148]
در دستورات دینی، دنیا، نه تنها تاریک و سیاه معرفی نمی شود، بلکه روشن و نورانی و به عنوان آیتی از آیات الهی، مزرعه آخرت، مسجد دوستان خدا و محل تجارت اولیای الهی برای فراهم کردن زاد و توشه آخرت معرفی شده است.[149] بخش فراوانی از شریعت اسلام، به نیازهای دنیایی، لذات مادی و بدنی حلال؛ مانند خوردن، آشامیدن، استراحت، ازدواج، تفریحات سالم، مسافرت، تهیه لباس، وسیله نقلیه و مسکن، اختصاص دارد.
7. ارتکاب اعمال زشت و خلاف فطرت انسانی:
ارتکاب اعمال کریه و خلاف فطرت انسانی؛ مثل ابتذال جنسی، همجنس بازی، قتل، خودکشی، خون آشامی، استفاده از سحر و جادو، موسیقی، مواد مخدر و در یک جمله، لذت طلبی مطلق و ارضاء خواسته های نفسانی که در آیین شیطان پرستی مشاهده می شود، با آموزه های دین اسلام منافات دارد. در مکتب حیات بخش اسلام، این گونه اعمال از گناهان کبیره محسوب شده و انسان را از مرتبه انسانیت تنزل داده به مرتبه حیوانیت و بلکه پست تر و بدتر از آن می کشاند.[150] لذت گرایی به طور مطلق؛ یعنی از هر راهی و به هر شیوه ای، مردود است؛ زیرا با هدف خلقت انسان منافات داشته و نه تنها او را سیراب نمی نماید، بلکه بر حرص، ناکامی، افسردگی، غم و اندوه او می افزاید. لذات مادی و بدنی از طریق حرام، ممکن است خوشی لحظه ای داشته باشند، اما مانع دست یابی به لذات برتر و دائمی می شوند که به حقیقت انسان؛ یعنی روح او مربوط می شود. در تعالیم دینی، علاوه بر پرداختن به لذات حلال جسمی، به لذات برتری که از آنها به لذات معنوی یاد می شود، ترغیب و تشویق شده است. بعضی از این لذات معنوی؛ عبارتند از: لذت معرفت و محبت به پروردگار، لذت مناجات با او، لذت احسان به دیگران، لذت خوش اخلاقی و فروبردن خشم.[151]
8. تناقضات:
در عقاید و اعمال شیطان پرستان، تناقضاتی وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می شود:
الف. در اعتقادات شیطان پرستان، از یک سو خودپرستی مطرح می شود و از سوی دیگر، شیطان پرستی. هرچند این دو معبود با یک دیگر هماهنگ هستند، ولی این، تناقضی آشکار است که حکایت از خدایان دوگانه آنان نموده و بی پایه و اساس بودن عقاید آنان را می رساند.
ب. قربانی کردن انسان:
بنا بر گزارش برخی منابع، یکی از آداب شیطان پرستان، مراسم قربانی کردن یک انسان است. این مراسم، هم در گذشته و هم اینک، سالیانه انجام می گیرد، که البته بخشی از کتاب مقدس شیطان پرستی نیز به آن اختصاص دارد: «یکی از واجبات، قربانی کردن و ریختن خون است؛ زیرا خون، مظهـر زندگی و نیرو می باشد. البته به شرط این که خون ریختـه شده، تازه باشد و یک جادوگر مجرب این کار را بکند. این کار بهترین روش برای تسکین شیاطین می باشد. این عمل باعث بخشیده شدن افراد می گردد و این مرگ، زندگی را برای دیگران در پی دارد».
لاوی قربانی کردن انسان را قبیح خواند، اما هیچ کس از او سؤال نکرد، چرا در کلیسای شیطان، همه ساله، مراسم قربانی انسان برگزار می شود؟!. لاوی، قربانی انسان را یک شایعه از جانب دشمنان دانسته و آن را نشانه احساسات منفی بر شمرد، اما هیچ گاه پاسخ نداد که چرا این مراسمات با حضور خود او برگزار می شد؟![152]
سخن آخر این که:
از آن جا که در آیین شیطان پرستی، خدای یگانه و معاد، انکار شده، هر کسی خدای خود، و اصل، حیات دنیایی و لذات بدنی و مادی است، ضدیت و مبارزه با ادیان الهی در دستور کار قرار می گیرد و ارتکاب زشت ترین و ناپسندترین اعمال، مجاز شمرده می شود، در حالی که اعتقاد به تعالیم ادیان الهی؛ مانند اعتقاد به خدای یگانه، حسابرسی در جهان آخرت، وحی و نبوت و …، جلوی بسیاری از اعتقادات و اعمال فاسد را می گیرد. شیطان پرستی، عقیدۀ باطل و مکتب انحرافی است که با اصول و ارزش های ادیان الهی و فطرت انسانی، منافات داشته و افراد، گروه ها و گردانندگان آن، برای رسیدن به مقاصد شیطانی خود، به آن پای بند هستند.
آثار و پیامدهای فرقه شیطان پرستی
فرقه شیطان پرستی، دارای آثار و پیامدهایی است که در قالب نمادها و علائم، کلیسا، صومعه و معبد، مراسم، کتاب، فیلم و موسیقی، جلوه کرده است.[153]
علائم و نمادهای فرقه شیطان پرستی
نماد، از عوامل تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی است. از آن جا که نمادها از نظر هنری دارای ظرفیت بالایی هستند، تأثیر بیشتری بر توده های مردم به ویژه جوانان دارند. شیطان پرستان در راستای اهداف خاصی که با حمایت استعمارگران پی می گیرند، از نمادهای متعددی استفاده و از طریق آنها شیطان پرستی را تبلیغ می نمایند. این نمادهای شیطانی که سطح گسترده ای از لباس، کفش، گردن بند، دست بند، رنگ، طرح داخل اتاق خواب تا عروسک و مانند آن را پوشش می دهد، هر کدام پیام خاصی را به مخاطب القاء می کند.[154]
قبل از معرفی نمادهای فرقه شیطان پرستی ذکر سه نکته لازم و ضروری است که باید مورد توجه قرار گیرد. غفلت از این سه امر، ممکن است به شناخت غیر صحیح و تحلیل ناصواب این فرقه منجر شده و یا باعث ترویج ناخواسته این آیین شیطانی گردد:
1. نکته اول این که جریان شیطان پرستی، بسیاری از نمادهایی را که در دیگر آیین ها و مسلک ها ریشه دارد، امروزه به سود خود و در خدمت خود به کار گرفته است. بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطان پرستی مشهور شده، متعلق به جریان شیطانی نیست و شیطان گرایان این نمادها را تصاحب نموده اند. هدف آن ها از این تردستی، اثبات ریشه دار بودن آیین شیطان پرستی و تثبیت این حرکت و اعتمادبخشی به یاران شیطان است. پاره ای از این نمادها در تمدن های باستانی مصر و یونان ریشه دارد و بعضی دیگر تعلق به شرق دارد. چنان که «آنتوان لاوی» در کتابش از اسامی «کالی» و «شیوا» که در میان هندوها و یوگی ها دارای جایگاه خاصی است و از جمله خدایان هندو به حساب می آیند، به عنوان نام های شیطان ذکر می کند و کالی و شیوا را همان شیطان معرفی می کند. بعضی از نمادهای ماسون ها و یا کابالا، هم اکنون در خدمت این آیین قرار گرفته است. هر چند جریان شیطانی، محصول عرفان یهود و فراماسونری است و نتیجه نامشروع این دو جریان محسوب می شود، اما باید توجه داشت جریان شیطانی، امروزه خود را به عنوان جریانی برخوردار از سنت های منحصر به فرد و نمادهای ویژه و مبانی مجزا و در یک کلمه یک «جریان مستقل تاریخی» معرفی می کند.
2. نکته دوم این که این نمادها، نه ریشه واحد دارند و نه معنای واحد. علت آن هم این است که فرهنگ های مختلف از همدیگر تأثیر پذیرفته اند و اقوام و ملت ها، در تعامل با دیگر فرهنگ ها، دست به اقتباس از دیگران زده و به سود خود، در محصولات و متاع های دیگران ـ البته به نسبت آرمان ها و ارزش های بومی خود ـ، تغییراتی داده و به مرور، این فرآورده جدید، به عنوان نماد ارزش ها و باورهای ایشان مشهور شده است.
3. نکته سوم این که از آن جا که نماد، خود یک ابزار قوی و نافذ است و برخورداری از نمادهای گویا و متنوع، قدرتی بی بدیل محسوب می شود؛ نسبت دادن نمادهایِ دیگر جریان ها و آیین ها به شیطان پرستی، تلاش غیر مستقیم برای تبلیغ این مرام انحرافی و کمک ناخواسته به آن است؛ بنابراین منظور ما از نماد در این نوشته، نمادهایی است که امروزه شیطان گرایان به سود خود استخدام نموده اند. آن چه که نباید مورد غفلت قرار گیرد این است که نمادهایی که امروزه در خدمت این جریان ضد دینی و ضد توحیدی ایفای نقش می کنند؛ باید در جهت انتساب این جریان به عقبه سیاسی خود و فهم ریشه ها و مبانی استکباری آن مورد توجه قرار گیرند؛ نه استقلال دادن به این جریان و در نتیجه تبلیغ و تثبیت آن.[155]
بعضی از نمادهایی که شیطان پرستان جهت معرفی خود استخدام نموده اند، به این شرح است:
الف. بافومت (Baphomet):
این نماد که در عرفان کابالا نیز جایگاهی دارد، بُز یا قوچی به نام بافومت (Baphomet) است که هم با جانور شاخدار یوحنا در کتاب مکاشفات یوحنا همانندی دارد و هم در اسطورههای مصری، خدای هوش و دانایی معرفی شده و آفرینش انسان به وسیله چرخ سفالگری را به او نسبت میدهند. او همچنین به صورت دو جنسی و نماد زاد و ولد است و دو ماه سیاه «گبورا» و سفید «چسد» در طرفین او نشانه ترکیب روشنایی و تاریکی است (البته شیطان گرایان، این دو را نماد لطف و عدالت می دانند). شعله میان دو شاخ او نیز نماد نبوغ و دانایی شیطان است و این که او بود که آدم و همسرش (علیهما السلام) را به سمت درخت دانایی رهنمون شد.[156]
البته چنان که گفته شد تأویل تک گزینه ای از این نماد هم، چندان واقع بینانه نیست. بافومت ممکن است نماد بز قربانی در آیین یهود باشد که بزی مقدس است و بنابر نقل عهد عتیق، این بز، قربانی حضرت اسحاق (علیه السلام) شد[157] که بنی اسرائیل از نسل او هستند. شیطان هم به نوعی قربانی هدایت انسان و دست یابی او به درخت دانش و معرفت شد. با این توضیح، بز میتواند نماد گویایی از ایثار بزرگ شیطان برای آدم باشد.
ب. سر بز در میان ستاره پنج پر وارونه (inverted pentagram):
ستاره پنج پر (pentagram)، نماد ونوس؛ الهه زیبایی و عشق شهوانی زنانه است. این نماد از زمانی که لئوناردو داوینچی، طرح مرد ویترووین (vitruvian man) را طراحی کرد به سمبل اصالت انسان و اومانیسم تبدیل شد و چون در فرقه شیطان پرستی جنبه شهوانی انسان مد نظر است، آن پنج ضلعی اولیه به صورت وارونه در آمده و سر یک بز ( که همان سر بافومت می باشد) نیز در آن قرار گرفته است.
ترکیب ستاره پنج پر وارونه با سر بافومت، نماد روشن و گویایی برای تعالیم مکتب شیطان گرایی «کرولی» و «لاوی» است؛ چرا که شیطان را سمبل انسان محوری و اصالت هوس ها و لذت طلبی بشر می دانند. بنابراین، این نشانه به نحو گسترده ای در شاخه سیتنیسم کاربرد دارد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. نصب نماد فوق بر روی لباس افرادی که به عضویت رسمی کلیسای شیطان در می آیند و رنگ به کار رفته در آن نشانگر درجه عضویت فرد می باشد.
2. نصب این نشان در بالای محراب در موقع اجرای آئین های شیطان پرستی.[158]
ج. 666 یا :FFF
عدد 666 و FFF که ششمین حرف از حروف انگلیسی است و متناظر عددی آن 666 میشود. این عدد به گفته یوحنا در بخش مکاشفات یوحنا در کتاب مقدس، «عدد شیطان» است. در مکاشفات یوحنا نوشته شده است:
«و دیدم وحش دیگری را که از زمین بالا میآید و دو شاخ؛ مثل شاخ های برّه دارد و مانند اژدها تکلّم مینماید و با تمام قدرتِ وحشِ نخست در حضور وی عمل می کند و زمین و سکنه آن را، بر این وا می دارد که وحش نخست را که از زخم مهلک شفا یافته، بپرستند…، پس هرکه فهم دارد، عدد وحش را بشمارد؛ زیرا که عدد انسان است و عددش ششصد و شصت و شش است».[159]
این عدد بعضا با عنوان شماره تلفن شیطان در کشور ایران نیز، رواج پیدا کرده است.[160]
د. صلیب وارونه (Upside down cross):
این نماد بر اساس تفکرات ضد مسیحی شیطان گرایان به نشان خصومت با دین مسیحیت و توهین به آن استفاده می شود.[161]
ه. دست شاخدار (Horned Hand):
دو انگشت برافراشته شده در این نماد، نشان از دو شاخ بز بافومت می باشد. این نماد بعضا به همراه عبارت Hail Satan؛ به معنای «درود بر شیطان» مورد استفاده قرار می گیرد. البته این نماد در موارد دیگری نیز به کار رفته که شاید لزوما ارتباطی بین آن معانی و جریان های شیطان گرا وجود نداشته باشد؛ مثلا گاهی این نماد به نشانه حرف W که حرف اول کلمه War (جنگ) می باشد، خصوصاً از طرف سیاستمداران و جنگ طلبان دنیا استفاده می شود و معنای آن اصرار و استقامت در جنگیدن می باشد که البته استعمال غالبی آن در مراسم های شیطانی و از طرف شیطان گرایان مشاهده می شود.[162]
و. ابلیسک (obelisk):
«ابلیسک»، ستونی است با قاعده چهارضلعی و رأس هرمی، که سمبلی از «رع»؛ خدای خورشید در مصر بوده و در اثر افزایش قدرت فراعنه به ممالک دیگر راه یافته است. رع، دارای دو فرزند با نام های «ست» و «ازیریس» بوده است. «سِت»، خدای ظلمت است که در حمایت شدید رع قرار دارد. او برادر خود ازیریس را کشته و تاج و تخت را از چنگ فرزند او هوروس در میآورد. دومین جریان بزرگ شیطانپرستی جدید؛ یعنی ستیانس که معبد سِت را در سانفرانسیسکو تأسیس کردند، این خدای افسانهای را ارج مینهند و خواهان تحقق حکومت او در زمین هستند.
ابلیسک را معمولاً نمادی از قدرت و سلطنت ازیریس میدانند، سلطنتی که پس از کشته شدن او، به دست برادرش ست میافتد. ازیریس وقتی به دست همسرش آیسیس زنده میشود، به جهان زیر زمین میرود و فرمانروایی مردگان را برمیگزیند و حکومت را برای پسرش هوروس وامیگذارد، اما این سلطنتی است که با حمایت رع به دست ست میافتد و جنگ میان او و هوروس به طول میانجامد. البته باید توجه داشت که بنابر اسطورههای کهن، هرگاه خدایی برخدای دیگر غالب میشد، قدرت و صفات برجسته او را به دست میآورد و کاملتر میشد. بنابراین غلبه ست بر ازیریس؛ به معنای کسب قدرت و سلطنت او است.
این نماد، امروزه در میادین بزرگ کشورهای اروپایی و آمریکا ساخته شده و مردم هر روز به دور آن میگردند. سی بنای ابلیسک از مصر باستان باقی مانده که سیزده عدد از آنها به روم برده شده و بقیه در شهرهایی؛ نظیر سیسیل، پاریس، لندن، نیویورک و سزاریا در قسمت اشغال شده فلسطین، نصب شده است.
بزرگترین ابلیسک دنیا در واشنگتن ساخته شده که ارتفاع آن به 170 متر میرسد و رئیس جمهورهای آمریکا، سوگند خود را در پای آن یاد میکنند. ابلیسک، نماد قدرت سِت در زمین و حیات و حمایت جاودانی اُزیریس در دنیای مردگان است؛ از این رو سنگ هایی که شبیه آن تراشیده شده است، در قبرستان های آمریکا بسیار به چشم میخورد.[163]
ز. صلیب شکسته (Swastika):
این نماد نیز در گروه های شیطان گرا به نشانه تمسخر و توهین به نماد دین مسیحیت (صلیب) به کار می رود و آن را نشان از صلیبی که شکسته شده است می دانند. البته این نماد، بعضا از طرف گروه های نژادپرست نیز مورد استفاده قرار می گیرد و در زمان حکومت هیتلر بر آلمان نیز این نماد، علامت ارتش نازی ها بوده است. برخی محققان در زمینه جادوگری معتقدند که برخی معاونان ارشد هیتلر دارای تفکرات شیطان گرایی بوده و استفاده از این علامت در حزب نازی ها ممکن است با اهداف شیطان گرایانه صورت گرفته باشد. این نماد نشان آئین میترائیسم (مهر پرستی) در ایران باستان نیز بوده و با عنوان «چرخ خورشید» از آن یاد می شده است.[164]
ح. چشم شیطان؛ چشم جهان بین؛ چشمی که به همه جا می نگرد All Seeing Eye)):
شیطان پرستان معتقدند که چشم بالای هرم، چشم لوسیفر (شیطان) است که بر همه جا و همه چیز نظارت و اشراف دارد و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت می کند. این علامت در پیشگویی ها به کار می رود و جادوها، نفرین ها، کنترل های روحی و تمامی انحرافات، با این نماد صورت می گیرد. از این نماد شیطانی در پشت اسکناس یک دلاری آمریکا نیز استفاده شده است.[165]
ط. نماد آنخ ((Ankh:
آنخ، سمبل شهوت رانی و باروری است. این نماد به روح شهوت زنان نیز تفسیر شده است.[166]
ی. هرج و مرج ( Anarchy):
این نماد؛ به معنای بر هم زدن تمام قوانین است. به عبارت دیگر بیانگر قانون شیطان پرستان است که می گوید: هر چه تخریب است تو انجام بده. این علامت را گروه های موسیقی هوی متال و راک به کار می برند و از این طریق تبلیغ گسترده ای برای این گروه ها انجام می دهند.[167]
ک. ضدعدالت (Anti Justice):
تبر رو به بالا، علامت عدالت در روم قدیم بوده است که واژگون شده آن نشانه ضدیت با عدالت و علامت شورش و طغیان است. این علامت بیانگر مخالفت با وضع موجود است. شیطان پرستان تبر وارونه را با عنوان نماد مخالفت با عدالت برای پیمودن مسیر تاریکی انتخاب کرده اند.[168]
صومعه، کلیسا و معبد در فرقه شیطان پرستی
فرقه شیطان پرستی در طول حیات و فعالیت های خود، برای ترویج و گسترش اعتقادات و آیین های شیطان پرستی، اقدام به تأسیس صومعه، کلیسا و معبد نموده است که در ذیل به آنها اشاره می شود:
الف: «صومعه تلما»:
آلیستر کرولی، در سال ۱۹۲۰ م، معبدی را با عنوان «صومعه تلما» در جزیره چوفالو سیسیل، واقع در کشور ایتالیا تأسیس نمود و پیروان زیادی را به دور خود جمع کرد. [169]
ب: «کلیسای شیطان»:
آنتوان لاوی در روز شنبه ۳۰ آوریل ۱۹۶۶ م تأسیس کلیسای شیطان را اعلام نمود. لاوی در این روز، خود را «اسقف اعظم کلیسای شیطان» خواند و اعلام کرد که عصری جدید سربرآورده است. وی خانه خود در سانفرانسیسکو را به عنوان کلیسای شیطان قرار داد. او، نمای بیرونی خانه اش را به رنگ سیاه در آورده بود و همین باعث شد که بعدها شیطان گرایان از این خانه با عنوان «خانه سیاه» یاد کنند. هرکدام از اتاق های خانه سیاه با رنگی خاص و ظاهری متفاوت طراحی شده بود. علاوه بر این موارد، نگهداری یک شیر آفریقایی در این خانه، بر غیر عادی بودن آن می افزود.[170]
لاوی در سال ۱۹۶۷ م، آئین غسل تعمید شیطانی را برای دختر ۴ ساله اش «زینا» در کلیسای شیطان اجرا کرد و در اول فوریه همان سال، مراسم ازدواج «جان ریموند (روزنامه نگار آمریکایی) و همسرش» را با حضور مهمانان شاخصی؛ همچون «جو روزنتال (عکاس معروف آمریکایی)» در کلیسای شیطان برگزار کرد. بعد از مدتی مراسم تشییع جنازه یکی از اعضای کلیسای شیطان به نام «ادوارد اولسون» را به سبک کلیسای شیطان برگزار نمود.[171]
فرقه سیتنیسم و کلیسای شیطان تا اواسط دهه هفتاد به واسطه ویژگی هایی که داشت، اخبارش در تعداد قابل توجهی از رسانه های ملی و بعضا بین المللی که در آمریکا منتشر می شد، بازتاب یافت.
«بورتون ولف» یکی از روزنامه نگاران آمریکا در سال ۱۹۶۷ م، در مقاله ای پیرامون کلیسای شیطان آنتوان لاوی می نویسد: «موضوعی که من به آن توجه داشتم، فقط آموزش های آنتوان لاوی با عنوان «هنرهای سیاه» به تنهایی نبودند؛ چرا که این چیز تازه ای در دنیا نبود؛ ]زیرا[ فرقه های مذهبی شیطان پرست و کیش های مبتنی بر «وودو» پیش از مسیحیت ]نیز[ وجود داشته اند. در انگلستان قرن هیجدهم، «باشگاه آتش جهنم» توانست موجب شهرت مختصری شود. اوایل قرن بیستم، رسانه ها از «آلیستر کرولی» به عنوان شرور ترین انسان دنیا نام می بردند. اشاراتی نیز در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ م، از نظم سیاه در آلمان به چشم می خورد، اما آنتوان لاوی و سازمان او متشکل از شیطان گرایان، دو فصل برجسته جدید به این داستان به ظاهر قدیمی افزودند: نخست، آنها به نحو کفرآمیز، به جای محفل شیطان و یا دایره جادوگران، خود را به عنوان «کلیسا» معرفی می کردند، نامی که پیش از آن تنها به شعب مسیحیت اطلاق می شد. دوم آن که، آنها جادوی سیاه خود را به جای زیرزمین، در پیش چشم همگان آشکارا برگزار می کردند».[172]
در کلیسای شیطان، فلسفه لذت پرستانه با اعمال جادوگری سیاه درهم آمیخته است. کلیسای شیطان مروج شیطان به عنوان نماد مخالفت و سرپیچی از یک جامعه مطیع و خداترس است.[173] کلیسای شیطان از مناسک معنوی و نمادها در مراسم خود بسیار بهره می گیرد. در این کلیسا سه نوع مناسک جادویی به خدمت گرفته می شود:
1. «مناسک جنسی»؛ برای کمک به دست یابی به سرمستی جسمانی.
2. «مناسک نرم کننده دل ها»؛ برای کمک کردن به احساس عشق و محبت به دیگران.
3. «مناسک منهدم کننده»؛ برای رها شدن از عصبانیت و نفرت.
همچنین در برخی مراسم از عناصر نمادین؛ مانند موسیقی؛ (آلاتی مانند شیپور، سنج و آوازخوانی)، پوشش خاص (خرقه های باشلق دار[174] و ماسک)، شمع، پنتاگرام (ستاره پنج گوش) و تصویر بی پوششِ جنس مؤنث بهره می گیرند.[175]
به طور کلی دو نوع عضویت در کلیسای شیطان تعریف شده است:
1. عضویت عادی (Member).
2. عضویت فعال (Active Member).
عضویت عادی مستلزم طی مراحل خاصی نیست و مراتب مختلف ندارد، ولی عضویت فعال در این کلیسا دارای ۵ مرتبه می باشد که هرکدام از این درجات دارای یک عنوان رسمی و یک عنوان تشریفاتی است. جهت عضویت فعال، شخص متقاضی می بایست علاوه بر تکمیل فرم تقاضانامه و پرداخت مبلغ ۲۰۰ دلار به عنوان حق عضویت، به ۴۰ پرسش با موضوعات مختلف نیز جواب بدهد. در صورت پذیرش عضویت فعال شخص، از طرف مدیریت کلیسای شیطان، برای وی یک کارت عضویت قرمز رنگ صادر می شود. دستیابی به درجات بالاتر تنها با تائید و پذیرش شورای نه نفره، که مدیریت کلیسا را برعهده دارد، امکان پذیر است.[176]
جمعیت کلیسای شیطان مطابق ادعای شیطان پرستان، بیش از ده هزار نفر است که عموماً از شهروندان میانسال تشکیل یافته و این امر با آن چه در رسانه ها به تصویر کشیده شده که کلیسای شیطان پر از افراد نوجوان و جوان است، کاملاً در تناقض است.[177]
بعد از مرگ آنتوان لاوی در سال ۱۹۹۷ م، همسر او به نام «بلانچ بارتون» (Blanche Barton) رهبری فرقه سیتنیسم و ریاست کلیسای شیطان را بر عهده گرفت. بارتون با همکاری کارلا (دختر آنتوان لاوی از زن دوم که با او رابطه داشته)، کنترل کلیسای شیطان را به عهده گرفت، اما آن دو از همان آغاز، اختلاف پیدا کردند. بارتون، کارلا را به این متهم کرد که بی جهت خود را اسقف اعظم کلیسای شیطان معرفی کرده است، در حالی که او جانشین قانونی آنتوان است. در چند سال گذشته، نزاع های زیادی میان آنها رخ داده است.
بارتون، در ماه می سال ۲۰۰۱ م، آقای «پیتر گیلمور» را به سمت کشیش اعظم کلیسای شیطان منصوب کرد. وی در تاریخ ۳۰ آوریل ۲۰۰۲ م (مصادف با جشن والپورگیناخت[178])، همسر گیلمور به نام «پگی نادرامیاPeggy Nadramia» را به سمت کشیشه اعظم این کلیسا منصوب نمود و در همان تاریخ به علت تخریب کلیسای شیطان (خانه سیاه) و همچنین سکونت گیلمور و همسرش در نیویورک، تصمیم به انتقال دفتر مرکزی این فرقه از سانفرانسیسکو به شهر نیویورک گرفت.[179]
امروزه این کلیسا با راه اندازی سایت رسمی خود در اینترنت جان تازه ای به فعالیت های تبلیغی خود بخشیده است. در پایگاه اینترنتی اداری کلیسای شیطان، فرم ثبت نام ابتدایی برای دانلود و فرستادن، ارائه شده و افراد را به عضویت و ملحق شدن به این کلیسا دعوت می کند. در راستای فعالیت تبلیغاتی در شبکه جهانی اینترنت، کشیشان این فرقه نیز با ایجاد سایت، انجمن های گفت وگو و فروشگاه های اینترنتی، اقدام به انتشار افکار و فلسفه شیطان گرایی نموده و افراد زیادی را به صورت مجازی با آموزه های این فرقه آشنا می نمایند.[180]
ج: «معبد سِت»:
«معبد سِت» را «مایکل آکینو» بنا نهاد. او یکی از افسران اطلاعاتی ارتش آمریکا بود که در سال های اولیه تأسیس کلیسای شیطان به فرقه سیتنیسم پیوست. سپس در مدت کوتاهی درجات مختلف کلیسای شیطان را کسب نمود و به مدت ۵ سال، یکی از اعضای شورای نه نفره کلیسای شیطان بود. در فاصله سال های ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵ م به عنوان ویراستار مجله «Cloven Hoof» (اولین مجله رسمی کلیسای شیطان) فعالیت داشت. وی در سال ۱۹۷۵ م، به علت اختلاف با مسئولان کلیسای شیطان (خصوصا آنتوان لاوی)، بر سر گرفتن حق عضویت از اعضا (و به تعبیر آکینو: فروختن درجات کلیسای شیطان)، از کلیسای شیطان خارج شد. همزمان با انصراف او، تعدادی از اعضای دیگر کلیسای شیطان با درجات مختلف نیز از کلیسای شیطان خارج شده و به مایکل آکینو پیوستند. وی در همان سال اقدام به تأسیس «فرقه ستیانس» نمود و برای این کار مرکزی با عنوان «معبد ست»، در سانفرانسیسکو راه اندازی نمود. افراد جهت عضویت در این فرقه حق عضویت پرداخت نمی نمایند، منتهی به دلخواه خود می توانند مبلغی را جهت کمک به معبد پرداخت نمایند.[181]
معبد سِت، سازمانی مخفی و مخوف است که خود را رهبر جنبش جهانی شیطان پرستی می داند و در صدد آماده کردن جهان برای ایجاد حکومت شیطان است. این سازمان برای دست یابی به آرمان خود، گذشته از برگزاری آیین های شیطانی و ترویج آنها از طریق سینما و موسیقی، فضایی را برای مطالعات و تحقیقات در زمینه تمدن های گذشته، اسطوره ها و شیطان شناسی ایجاد کرده و به محققان درجه و نشان اعطا می کند تا به تدریج به سازمان دهی نیروهای خود برای جنبش جهانی شیطان برسد.[182]
اعمال و مراسم فرقه شیطان پرستی
یکی از اصول فرق، ادیان و مذاهب، چه مادی و چه الهی، مراسم و آداب خاص آن است. فرقه شیطان پرستی نیز دارای اعمال، آداب و مراسم خاصی است که در ذیل به آنها اشاره می شود:
1. مراسم «قربانی کردن»:
بنا بر گزارش برخی منابع، یکی از اعمال فرقه شیطان پرستی، قربانی کردن و ریختن خون است؛ زیرا خون، مظهر زندگی و نیرو می باشد. در زمان های بسیار قدیم و قرون اولیه، قربانی در اوقاتی؛ مانند کسوف و خسوف انجام می گرفت، با این تصور که شیطان و خدای تاریکی، از انسان ها عصبانی و منتظر هدیه خود است و اگر برای او قربانی انجام نمی گرفت، تمام انسان ها را قتل عام می کرد؛ لذا برای آرامش شیطان، قربانی کردن انسان انجام می شد. این مراسم به ویژه در قبایل آمریکای جنوبی بسیار فراوان دیده شده است به گونه ای که اکتشافات به دست آمده، وجود این قربانی کردن ها را تصدیق می کند و اتاق های مخصوص قربانی کردن نیز به شیوه ای خاص بنا شده بود و تزئینات خاص خود را داشت.[183]
در میان قبایل گذشته، تشریفات قربانی انسان این چنین بود که «شخصی را که باید قربانی شود، از یک سال قبل، انتخاب می کردند. مردم در طول سال او را مقدس می شمردند و انواع امکانات زندگی را برایش فراهم می نمودند. روز موعود او را در کوچه و بازار می گرداندند و سپس به سمت معبد می بردند. آن گاه پنج نفر از کاهنان ویژه با لباس سیاه و با مراسم وحشت زا، آن شخص را روی سنگ قربانگاه می خواباندند، چهار نفر دست و پای او را و دیگری سرش را نگاه می داشتند. سپس کاهن بزرگ با لباس سرخ، تیغ مخصوص خود را با یک ضربت ناگهانی بر سینه او می کوفت و قلب او را بیرون می آورد و آن را در حالی که می تپید به پای بُت می انداخت تا مورد قبول بت قرار گیرد که مورد خشم و غضب قرار نگیرند».[184]
قربانی کردن انسان در دوره کنونی در یک شب کاملا تاریک انجام می شود. قربانی، توسط آب مقدس غسل داده می شود و بر روی محراب خوابانده می شود. البته قربانی ها قبل از مراسم بیهوش می شوند و در کامل ترین مراسم قربانی کردن برای شیطان، قربانی پس از کشته شدن و نوشیدن خون وی، توسط آتش سوزانده می شود. در این مراسم خواندن اوراد مخصوصی به زبانی کاملاً بی معنا و گاه عِبری انجام می گیرد.[185]
2. مراسم «نماز سیاه یا نماز جماعت سیاه»:
این مراسم یکی از مهم ترین مراسم شیطان پرستان است که در کلیسای شیطان انجام می شود و دقیقا همانند مراسم «عشاء ربانی» مسیحیت است با این تفاوت که تمام کارها برعکس انجام می شود. در مراسم عشاء ربانی، مسیحیان به کلیسا می روند و از کشیش بزرگ قطعات کوچک نان مقدس و قطرات شراب را می گیرند. آنان معتقدند که نان تقدیس شده توسط کشیش، جسم مسیح (علیه السلام) است! و با خوردن نان، جسم و خون مسیح (علیه السلام) را تناول کرده اند. در قرون اخیر بسیاری از کارگردانان کلیساها معتقدند که «هر کس، نان و شراب مقدس را بخورد، مسیح در او حلول می کند و او همان حیات جاودانه و هویت و شخصیت عیسای مسیح (علیه السلام) را پیدا خواهد کرد». این عقیده غیرعقلانی و متوهمانه از خرافی ترین مسائلی است که مسیحیت معاصر به آن گرفتار شده است، به طوری که به عاملی جهت جدایی مردم از کلیساها تبدیل شده است.
در نماز سیاه شیطان پرستان، کشیش و حاضران در حالی که برهنه هستند، دعاها و سرودهای مذهبی را به صورت برعکس می خوانند؛ مثلاً هر جا که از بهشت و زیبایی سخن گفته شده، از جهنم و زشتی سخن می گویند. هرگاه نام خدا، یا حضرت مسیح (علیه السلام) آورده می شود، همگی شروع به انجام حرکات کفرآمیز می کنند. در ابتدای شکل گیری مراسم نماز سیاه، قرار بود که فقط به مسیحیت و اعمال این آئین توهین شود و کار دیگری انجام نشود، اما پس از مدتی، اعمال جنسی و کشتن کودکان بی گناه نیز به آن اضافه شد.
در این مراسم که از پلیدترین مراسم شیطان پرستان است، اعمال بیهوده، بی استدلال و خرافی انجام می گیرد و دعاهایی با مضامین شیطانی خوانده می شود. علاوه بر این که از نمادهای شیطانی؛ همچون ستاره پنج پر وارونه، جمجمه، شراب، خون، شمع، پارچه های سیاه و آتش دان نیز استفاده می شود.[186]
3. مراسم «پیوستن عضو جدید»:
این مراسم، مجموعه ای از کارهای مختلف است که توسط کشیش کلیسای شیطان پرستان و یا همسر وی انجام می شود. این عمل در جادوگری نیز وجود دارد. در این مراسم، پنج بوسه مقدس وجود دارد که بر بدن شخص عضو شونده زده می شود که باعث خیر و برکت او، تقدس او در بین شیطان پرستان، تشکر از وی به منظور عضو شدن و در نهایت قبول او است.[187]
4. «مناسک جنسی»:
یکی از مهم ترین اعمالی که شیطان پرستان بر آن مداومت جدی دارند، اعمال جنسی است. مسائل جنسی آنان نیز همراه با خشونت است و نشان از مشکلات فراوان روحی و روانی آنان دارد. «ایدز» از بیماری های شایعی است که همواره میان چنین افرادی شیوع دارد. آنها بعد از انجام مناسک جنسی برای پیشبرد اهداف حاضران، از شیطان کمک می خواهند.[188]
5. مراسم «کسب قدرت تاریکی»:
در این مراسم كه برای كسب قدرت از نیروهای نهفته در تاریكی انجام می شود، شیطان پرستان در پی به دست آوردن انرژی عظیمی هستند كه روحشان ارتقاء یافته و قدرت، جایگزین كمبود هایشان شود. برای انجام این مراسم مقدماتی لازم است كه كیفیت آن در نوشته هایشان این گونه بیان شده است:
«…هرگز نباید به نتیجه بدگمان باشید. خالصانه به نیروی روح خود و روح تاریکی ایمان داشته باشید. آن چه باقی می ماند آرامش و دوری از افکار بیهوده است که باید در خود ایجاد کنید».
مقدّمات:
محراب: ]یک شیطان پرست[ مقابل دیوار غربی ]کلیسای شیطان[ قرار گرفته، پارچه سیاهی به روی او کشیده می شود و ]به وی گفته می شود[ بالای سر محراب (روی دیوار)، ستاره پنج پر وارونه نصب کن. روی محراب دو شمع سیاه روی پایه، خنجر مخصوص مراسم، جمجمه انسان (هر چند مصنوعی)، یک زنگ، یک آتشدان و یک جام بگذار. ]برای نور بیشتر می توان از شمع های سیاه در گوشه های اتاق استفاده کرد[.
خون: جام را با مایعی به رنگ قرمز پر کن. ]ماهیت مایع اهمّیتی ندارد؛ زیرا که این مایع نماد خون قربانی است[.
آتش: آتشدان را درست در مرکز محراب قرار ده.
پوشش: ]پوشش مکان مراسم[، تماماً سیاه همراه با ستاره پنج پر وارونه آویخته بر گردن است.
آداب مراسم: به ترتیب، زنگ را به صدا درآور: شش بار در جهت جنوب، شش بار در جهت شرق، شش بار در جهت شمال. حال خنجر را به دست گیر به سمت پنتاگرام وارونه نشانه برو و با لحنی دعایی نیایش کن:
«به نام شیطان بزرگ و افتخار او، لوسیفر، من نیروهای تاریکی و قدرت شیطان را به درون فرا می خوانم… همراه با برترین نیروهای شیطانی و عمیق ترین قدرت های تاریکی به جهان مادٌه باز می گردم تا شبی دیگر را تسخیر کنم. آتش را خاموش کن، زنگ را در خلاف جهت ابتدایی به صدا در آور، شمع ها را خاموش کن».[189]
شیطان پرستان و جشن هالووین
یکی از جشن هایی که در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی برگزار می شود، جشن هالووین نام دارد. مردم این کشورها، اغلب شناخت زیادی از این جشن ندارند. آنها می گویند که هالووین جشن ارواح است؛ جشنی که از کودک تا بزرگسال در شکل ارواح و جن ها ظاهر می شوند تا همدیگر را بترسانند. با این حال بیشتر آنها هرگز نمی دانند که هالووین یک جشن شیطان پرستی است.
برای آشنایی بیشتر با این جشن لازم است که از پیشینه آن مطلع شویم: بنیانگذاران این جشن شیطانی، قوم اروپایی «سلت» بودند که سال ها پیش از میلاد مسیح (علیه السّلام)، در ایرلند و شمال فرانسه زندگی می کردند. آنها در شب آخر سال، مراسمی را به افتخار «سامهین (samhain)» موسوم به «پروردگار مرگ» برگزار می کردند. سلتی ها در این مراسم، دور هم جمع می شدند و آتش می افروختند و برای دستیابی به برکت فراوان (دام و غله)، اولین فرزند خانواده را قربانی می کردند.
مردم این قوم باور داشتند که در این شب، جادوگران سوار بر جاروی خود، در آسمان پرواز می کنند و زنان با شیطان رابطه جنسی برقرار می کنند و در این بین، شیطان شیپور می نوازد و ارواح خبیث بر بلندای تپه ها با جادوگران به رقص و پایکوبی می پردازند، طوری که گربه های سیاه، خفاش ها و جن و پری ها نیز با آنها همراهی می کنند. این قوم خرافاتی، همچنین بر این باور بودند که در شب پایان سال، مرز میان دو جهان، به نازک ترین حد ممکن می رسد و موقعیت برای راندن ارواح پلیدی که ممکن است به محصولاتشان آسیب برسانند فراهم می شود؛ لذا در این مراسم که «سامهین» نام داشت، از یک طرف، صورت های خود را با نقاب پوشانده و با لباس های عجیب، خود را به شکل ترسناکی در می آوردند و با حرکت دسته جمعی، به زعم خود ارواح سرگردان را فریب داده و از روستاهای محل زندگی خود دور می کردند، از طرفی دیگر سیب و گردو و بادام و غذا و نوشیدنی را داخل سینی ها گذاشته و تقدیم ارواح می کردند.
قوم سلت، این مراسم ابلهانه را که منشأ شیطانی و بت پرستی داشت، هر سال انجام می دادند. تا این که رومی ها به این منطقه حمله کردند. یکی از نتایج این حمله، ورود مسیحیان به این سرزمین بود که باعث تغییراتی در مراسم سامهین شد. رهبران کلیسا جشن های غیرمسیحیان را با مراسم و تعطیلات مسیحیان تلفیق کردند. بدین ترتیب جشن های روز سامهین با اعیاد روز «تمامی قدیسان» در اول نوامبر – که در آن یاد شهدای اولیه مسیحیت گرامی داشته می شود – و روز «تمامی ارواح» در دوم نوامبر – که در آن یاد تمامی درگذشتگان گرامی داشته می شود – ترکیب شد. شبِ پیش از روز «تمامی قدیسان»، به نام «شب تمامی مقدسات» (All Hallows Eve) نامیده می شد و واژه هالووین (Halloween) نیز برگرفته از نام همین شب است.
در اوایل قرن ۱۹ میلادی، بسیاری از ایرلندی ها به آمریکا مهاجرت کردند و این جشن شیطان پرستی را به آمریکا سرایت دادند. البته این مراسم در آمریکا دچار تغییراتی شد. به عنوان مثال: آمریکایی ها حضور شیاطین و ارواح خبیث در هالووین را بیشتر مورد استقبال قرار دادند و بیشتر نمادهای ترسناک و خشن را برای آن در نظر گرفتند. برگزاری مراسم هالووین در این کشور، مشکلاتی را برای مردم ایجاد کرد، طوری که مجرمان آمریکایی در این شب، مردم را مورد آزار و اذیت قرار می دادند، به خانه ها حمله می کردند و با سنگ و کلوخ، دودکش خانه ها را مسدود می کردند و در برابر اعتراض مردم، ادعا می کردند که این اتفاقات ناشی از حضور ارواح مرموز و شیاطین است و آنها هستند که مردم را تحریک می کنند. آسیب هایی که این مراسم به همراه داشت باعث شد که برگزاری هالووین در آمریکا برای مدتی متوقف شود. پس از آن، برای اولین بار در سال ۱۹۲۰ میلادی دولت آمریکا تحت تدابیر امنیتی، مجوز رسمی برگزاری این مراسم شیطان پرستی را صادر کرد.
با این حال در طی سال ها، محافظت پلیس از این مراسم بیشتر حالتی نمادین داشته است؛ چرا که اخبار حوادث در شب هالووین نشان می دهد که حوادثی نظیر آتش سوزی، ضرب و شتم و حتی مرگ به بالاترین حد خود در طول سال می رسد.
امروزه در این مراسم کارهای مختلفی انجام می شود که در اینجا به ذکر چند نمونه اکتفا می کنیم:
1. توزیع مواد خوراکی مسموم:
در این شب، شیرینی و شکلات بین مردم تقسیم می شود. این شیرینی و شکلات ها اغلب فاسد هستند. بر اساس آمار فدراسیون ملی فروشگاه های ایالات متحده، «در سال ۲۰۱۰ م بیش از ۷۲ درصد از آمریکاییان در روز هالووین به دیگران شکلات داده اند».
البته در این آمار هیچ اشاره ای به میزان شکلات های فاسد، نشده است. گفتنی است، شیرینی روز هالووین از سه رنگ زرد، نارنجی و سفید تشکیل شده است. شیطان پرستان این سه رنگ را رنگ های شیطانی می نامند.
2. کوبیدن در منازل برای گرفتن هدیه:
در این شب، افراد مزاحم، ضمن کوبیدن در خانه های مردم، شروع به جیغ و داد زدن می کنند. آنها از صاحب خانه می خواهند که برایشان هدیه ای بیاورد. در صورتی که صاحب خانه به آنها هدیه دهد، به سراغ خانه بعدی می روند، در غیر این صورت، بلایی سرش می آورند که از این کارش به شدت پشیمان شود.
3. کدو و شلغم های کنده کاری شده:
آمریکایی ها در این به اصطلاح شب ارواح، کدو ها را به شکل صورتک هایی ترسناک برش می دهند. آنها این کار را به تقلید از قوم «سلت» انجام می دهند. سلتی ها، شلغم های بزرگ را از درون خالی می کردند و به اشکال وحشتناکی در می آوردند و پشت پنجره ها قرار می دادند تا ارواح از خانه آنها دور شوند. البته اروپایی ها به جای کدو از شلغم استفاده می کنند.
اما آن چه باعث گسترش روزافزون این مراسم شده، تبلیغات رسانه های صهیونیستی و حامی صهیونیست، برای این جشن است. یکی از نتایج این تبلیغات این است که حدود ۴۰ درصد از مردم آمریکا در روز هالووین، لباس های ویژه این روز را [که به شکل شیطان، غول و چیزهای غیرعادی است] می پوشند و ۱۲ درصد از آمریکاییان، لباس های هالووین را بر تن حیوانات خانگی خود نیز می پوشانند. با این وجود در این رسانه ها هیچ اشارهای به این که هالووین یک مراسم شیطان پرستی است، نمی شود، بلکه از آن به عنوان یک جشن معمولی که در بین کودکان و بزرگسالان محبوبیت زیادی دارد یاد می شود. اما هر انسان منصفی با کمی دقت در می یابد که اسکلت، ماسک دراکولا، زخم مصنوعی روی صورت، ماسک های گربه و سگ و خفاش، کدو و شلغم نورانی و …، فقط یک جشن معمولی برای تفریح و سرگرمی نیست.
البته این کار رسانه های غربی از دید مسیحیان پنهان نمانده و اعتراض آنها را در پی داشته است. به عنوان نمونه، یک سایت مسیحی با تأکید بر این که «در پس پرده [هالووین] قدرت شیطان است که تقویت می شود»، می نویسد: «هنگامی که مسیحیت رواج یافت؛ دشمنان کلیسا با تحقیر و آزار مسیحیان در شب هالووین؛ شیطان را می ستودند. پرستندگان شیطان، در برابر خانه های خود، جمجمه و صلیب قرار می دادند و در قرون گذشته بر دیوارهای کلیسا، صلیب های زشت، کشیده و مسیحیان را مسخره می کردند». با این اوصاف باید گفت: شیطان پرستان قدیمی در طی سالیان دراز، بدون این که از منشأ شیطانی هالووین حرفی بزنند این مراسم را انجام می دادند، اما شیطان پرستان جدید از این که مردم به شیطانی بودن این جشن پی ببرند، ابایی ندارند.
شیطان پرستان جدید، حتی تاریخ مرگ «آنتوان لاوی» را دو روز پس از مرگش؛ یعنی در روز هالووین اعلام کردند تا به مردم بفهمانند که این یک جشن شیطانی است. اعلام خبر مرگ لاوی در روز هالووین به حدی تأثیرگذار بوده که بسیاری به اشتباه می گویند: «روز مرگ لاوی با نام هالووین در آمریکا شناخته می شود». شایان ذکر است که در آمریکا خیلی کم از اسم هالووین استفاده می شود و بیشتر با اسم اصلی اش که «شب شیطان» است، خوانده می شود.[190]
کتاب های فرقه شیطان پرستی
فرقه شیطان پرستی، کتاب ها و تألیفاتی دارد که نوعا بنیان گذاران آن، آنها را نوشته اند که در ادامه توضیح داده می شود:
1. «کتاب قانون»:
این کتاب نوشته آلیستر کرولی، چهره شیطان پرستی قرن بیستم میلادی است. کرولی در سفر به مصر که در سال ۱۹۰۴ م و همراه همسرش «رز» صورت گرفت، مدعی شد فرشته ای به نام «آیواز» با او صحبت کرده و دستوراتی را به وی الهام نموده است. او این دستورات را به عنوان یک کتاب تدوین نمود و نام آن را «کتاب قانون» نهاد و خود را پیامبر این الهامات دانست. وی این دستورات را مبنای تشکیل فرقهای به نام «تلما(Thelema) » قرار داد[191]. او این کتاب را در سه فصل تنظیم نمود، که هر فصل آن را در یک روز و در عرض یک ساعت نوشت. در بند 40 از فصل اول «کتاب قانون» آمده است: «هر چه می خواهی انجام بده، این تمام قانون است (Do what thou wilt shall be the whole of the Law)». این مطلب به عنوان شعار محوری فرقه تلما قرار گرفت. این شعار، اولین بار در قرن 16 میلادی، توسط نویسنده اومانیست فرانسوی؛ «فرانکیس رابلیس» مطرح شده بود و در قرن هجدهم، گروه انجمن آتش جهنم نیز آن را به عنوان شعار اصلی گروه خود قرار دادند. این شعار شیطانی، توجیه گر بسیاری از اباحی گری ها و انحرافات اخلاقی در فرقه تلما و گروه های شیطان گرای بعدی گردید.[192]
2. «کتاب مقدس فرقه تلما»:
آلیستر کرولی در سال ۱۹۰۷ م «کتاب مقدس فرقه تلما» را تدوین نمود.[193]
3. «کتاب ها و مقالات دیگر کرولی»:
کرولی کتاب ها و مقالات زیادی به رشته تحریر درآورده است. از مهمترین آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود: هشت سخنرانی درباره یوگا، کتاب دروغ ها، اعترافات آلیستر کرولی (خود زیستنامه کرولی)، فرزند ماه، ۷۷۷ و دیگر نوشته های کابالیستی[194].
4. «انجیل شیطانی»:
کتاب «انجیل شیطانی» که متن مقدس آیین شیطان پرستی جدید است، توسط آنتوان لاوی نوشته شده و شامل مجموعه ای از مقالات، مشاهدات، آیین های شیطانی و ایده های منحصر به فرد در باب مسلک شیطان پرستی است. این کتاب که دارای عبارات عبری، یونانی و انگلیسی است، چهار بخش دارد که هر کدام از بخش ها به نام یکی از شیاطین چهارگانه؛ یعنی شیطان، لوسیفر، بلیل و لویتان نام گذاری شده است:
بخش شیطان (Satan)، شیطان پرستی را معرفی کرده است؛
بخش لوسیفر (Lucifer) به روشنگری درباره عقاید و نظرات شیطان پرستان پرداخته است؛ (در این بخش درباره روابط جنسی مطالبی آمده است)،
بخش بلیل (Belial)، شامل تمرینات آیین پرستش شیطان و جادوگری است؛
و بخش لویتان (Leviathan)، شامل متونی برای استفاده در مناسک پرستش شیطان است.[195]
سیر مطالب این کتاب، به گونه ای تنظیم شده است که خواننده به این نتیجه برسد که شیطان پرستی تنها گزینه منطقی برای آدمی است. لاوی این عقیده را چنان با قوت مطرح می کند که اگر کسی شیطان پرستی را در پیش نگیرد، یقیناً مشکل روانی یا فکری دارد.[196]
5. «نیایش های شیطانی»:
این کتاب که توسط آنتوان لاوی نوشته شده، به صورت تفصیلی، انواع آئین های فرقه سیتنیسم را در ۹ فصل تشریح نموده و از نظر درجه اهمیت و کاربرد در این فرقه بعد از کتاب «انجیل شیطانی» در جایگاه دوم قرار دارد؛ چرا که در بسیاری از مراسم ها باید قسمتی از متون این کتاب توسط کشیش کلیسای شیطان و حاضران قرائت شود.
6. «جادوی شیطانی»:
این کتاب در ابتدا با عنوان «ساحره تمام عیار یا وقتی پاکدامنی شکست می خورد چه کنیم» منتشر شد، ولی بعد از بازنشر آن درسال ۱۹۸۳ م نام کتاب به «جادوی شیطانی» تغییر کرد. مباحث این کتاب شامل برخی تعلیمات جادوگری است که برخی از آنها را آنتوان لاوی در اوایل دهه ۶۰ میلادی به شاگردانش تحت عنوان «هنر سیاه» می آموخت.
7. «دفتر یادداشت شیطان»:
این کتاب شامل ۴۱ مقاله از نوشته های آنتوان لاوی پیرامون موضوعات مختلف می باشد.
8. «گفت وگو های شیطان»:
این کتاب آخرین کتابی بود که آنتوان لاوی چند روز قبل از مرگش توانست آن را تدوین نماید. این کتاب شامل ۶۱ مورد از نوشته های پراکنده او است که یک سال پس از مرگش منتشر شد. دیباچه این کتاب توسط مرلین منسون (خواننده مشهور متال) نوشته شده است. [197]
9. «کتاب مقدس شیطانی» (The Satanic Scriptures):
کتاب مقدس شیطانی، نوشته پیتر گیلمور (Peter H. Gilmore)؛ کشیش اعظم کلیسای شیطان است که در سال ۲۰۰۷ م، منتشر شد.[198]
فیلم های فرقه شیطان پرستی
صنعت فیلم و سینما یکی از ابزارهای بسیار مهم و تأثیرگذار بر فکر و روح بشر است. رسانه های سمعی و بصری از زمان پیدایش، بیشترین تأثیر را، هم در جهت مثبت و رساندن پیام های انسانی و اخلاقی و هم در جهت منفی و رواج ضد ارزش ها و تخریب بنیادهای اخلاقی جامعه داشته اند.
جریان شیطان پرستی جدید نیز از ابتدا با استفاده از این ابزار تأثیرگذار، سعی در معرفی، ترویج و گسترش شیطان پرستی در جهان نموده است. جالب آن است که حتی بعضی از سران شیطان پرستی در این عرصه حضور مستقیم دارند؛ به عنوان نمونه «آنتوان لاوی»؛ مؤسس شیطان پرستی لاوایی، در دو فیلم سینمایی با عنوان «نیایش برادر شیطانی من (1969 م)» و «باران شیطان (1975 م)»، ایفای نقش نموده است و در فیلم هایی؛ مانند اتومبیل (۱۹۷۷ م)، دکتر دراکولا (۱۹۷۸ م) و چارلز منسون سوپر استار (۱۹۸۹ م)، به عنوان مشاور فنی و پژوهشی فعالیت داشته است.[199]
یکی از زمینه های به تصویر کشاندن شیطان در رسانه های غربی و به ویژه هالیوود[200] را باید در قرائت های جدید از کتاب مقدس و به ویژه بخش استعاری و غامض مکاشفات یوحنا جست و جو کرد، آن جا که می گوید: «… سپس فرشته ای را دیدم که از آسمان پایین آمد… او اژدها (شیطان) را گرفت و به زنجیر کشید و برای مدت هزار سال به چاه بی انتها افکند… پس از پایان آن هزار سال، شیطان از زندان آزاد خواهد شد…».[201]
همین موضوع مورد توجه اربابان رسانه ای قرار گرفت و در پایان هزاره دوم و اوایل هزاره سوم محصولات فراوانی وارد بازار رسانه ای و به ویژه سینمایی شد. آثاری؛ همچون: بچه رزماری، طالع نحس 1 و 2 و 3 و 4 (The OMEN)، جن گیر، کنستانتین (Constantin)، پایان روزها، دروازه نهم (The Ninth Gate)، درخشش (The Shining)، استیگماتا (Stigmata)، وکیل مدافع شیطان (The Devil’s Advocate) و حتی فیلمی؛ همچون «ون هلسینگ» و یا «دراکولا ساخته برام استوکر» از این قبیل هستند.[202]
در موج جدیدی از آثار هالیوودی، شیطان دیگر به عنوان موجود پلید و منفور معرفی نمی شود. رومن پولانسکی؛ کارگردان صهیونیستی، که در سال 1968 م در فیلم «بچه رزماری»، شیطان را قدرتمند، مخوف و منفی تصویر می کرد، در سال 1999 م به «دروازه نهم» که می رسد، پرستش بی چون و چرا و محض شیطان را دلپذیر می کند. در فیلم دروازده نهم، دیگر درگیری خیر و شر وجود ندارد، بلکه مسئله، سبقت به سوی شیطان است، آن گونه که مخاطب، آرزو می کند به جای قهرمان فیلم به قدرت مطلق و رازگونه شیطان ملحق شود.
علاوه بر این، نمادهای شیطان پرستی؛ همچون ستاره پنج پر در فیلم «رمز داوینچی» به نمادهایی مثبت تبدیل می شوند و علامت 666 که پیش تر نماد و نشانه شیطان دانسته می شد، به یک نماد هندسی مقدس تعبیر می شود. فراماسونری با همه پلیدی هایش، در فیلم «ثروت ملی» به عنوان میراث دار گنج عظیم و تاریخی کل بشر معرفی می شود[203] و جادوگران که چهره ای کریه داشتند و همواره در سایه شیطان می زیسته اند، امروزه به قهرمانان نوجوانان ما، در آثاری؛ همچون «هری پاتر» و «ارباب حلقه ها» بدل می گردند. [204]
از آثار جدید فیلم های شیطان پرستی می توان به «جادوگر شهر بلر»، «جادوگر جوان» و … اشاره نمود که با القای عقاید شیطان پرستی، می کوشند زمینه های دین ستیزی و دین گریزی را فراهم نمایند. [205]
برخی از نکاتی که فیلم های شیطانی در صدد القای آن هستند، عبارتند از:
1. قدرت مندی شیطان و شکست ناپذیری او که شامل: (فیلم طالع نحس، وکیل مدافع شیطان، کنستانتین، دروازه نهم و…) می شود.
2. کوبیدن و انکار دین، خدا و نهادهای مذهبی و مغلوب شدن نیروهای متدین: (فیلم طالع نحس، وکیل مدافع شیطان و…).
3. نفی آموزه های دینی و این تصور؛ که خدا (مسیح)، هادی، محافظ و کمک کار بندگان و متدینان است: (فیلم 21 گرم و…).
4. عدم امکان مقابله انسان با شیطان و لزوم تسلیم در برابر او: ( فیلم درخشش و…).
5. لزوم عصیان و دامن زدن به زشتی های مختلف؛ مثل شراب خواری و روابط نامشروع: ( فیلم استیگماتا و…).[206]
نکته مهم در ساخت این فیلم ها، رهبری صهیونیست ها و کابالیست ها است. در راستای ترویج اهداف کابالایی در جهان، سازمانی به عنوان مرکز آموزش کابالا، تأسیس شده است. رهبر این سازمان که امروزه در عمل بر هالیوود حکومت می کند، یک یهودی 75 ساله به نام «فیلیپ برگ» است. او که کمتر در محافل ظاهر می شود، دفتر کار خود را در حومه لس آنجلس نزدیکی هالیوود برگزیده است. دفاتر این سازمان، از توکیو تا لندن و بوینوس آیرس، گسترده است و به چهل واحد در سراسر جهان می رسد. رهبر صهیونیستی این سازمان با جلب هنرپیشه ها و ستاره های هالیوود و مشاهیر هنر غرب، به شهرت و ثروت فراوان دست یافته است و از این رهگذر به اقدامات گسترده ای در راستای تبلیغ عرفان کابالایی دست زده است. الیزابت تیلور، دایان کینتون، پاریس هیلتون، ارنس بورگنایین، ریچارد دریفوس، پل نیومن، کرگ داگلاس، داستین هافمن، رابرد ردفورد، چارلز برانسون، از هنرپیشه هایی هستند که با تلاش این سازمان یهودی و به منظور جذب افراد جدید به عضویت این سازمان در آمده اند. همچنین خواننده و هنر پیشه فاسد غربی، مدونا نیز به عضویت این سازمان در آمده است. از ورزشکاران نیز چهره های جهانی؛ مانند دیوید بکهام و همسرش به عضویت این سازمان درآمدند تا در جذب افراد و اهداف پنهانی سازمان شریک باشند!.[207]
موسیقی فرقه شیطان پرستی
یکی از مهم ترین ابزاری که گروه های شیطان پرستی نوین برای تبلیغ، گسترش و القای ضد ارزش های خود، از آن استفاده می کنند، موسیقی است. امروزه شاعران و خوانندگان شیطان پرست، با گزینش کلمات و کمک گرفتن از آلات موسیقی مهیج، تلاش در تفهیم واژگان کلیدی، افکار و عقاید آیین شیطان پرستی، در ذهن و ضمیر ناخودآگاه شنوندگان خود دارند.
در آهنگ های شیطان پرستان، پیام هایی شیطانی برای مخاطبان طرح ریزی شده است. این پیام های شیطانی، هم در حین خواندن از طریق فضا، حرکات و متن شعر القاء می شود و هم به صورت پنهانی در پشت آهنگ کار گذاشته می شود و از آن طریق منتقل می شود. منظور از پشت آهنگ این است که همان آهنگ وقتی از انتها به ابتدا و با دورِ کُند پخش شود، مطلبی یا عبارتی دیگر با مضمونی سخیف و شیطانی به دست می آید؛ به عنوان مثال، در پخش طبیعی یک آهنگ این طور شنیده می شود: «…بوی عطر تو چه دل پذیر است…»، ولی دقیقا پشت همین قسمت در حال برعکس چنین می شود: «…شیطان خدای ما است…». این نوع کارها را می توان در آهنگ های «مدونا»[208] دید. در آهنگی از او، که قسمت هایی از آن به زبانی اسپانیولی خوانده می شود، وقتی خواننده به زبانی اسپانیولی عبارت «گوموبرگن»را تکرار می کند، در همان قسمت پشت آهنگ عبارت «به من شیطان گوش بده» تکرار می شود.[209]
خوانندگان شیطان پرست پاپ و راک، مدام در آهنگ های خود این واژه ها را به کار می برند: به جهنم خوش آمدید/ سرودی از جهنم/ محکوم به جهنم/ تو جهنم بسوز/ شاهزادگان جهنم/ نگهبان جهنم/ می خواهم به جهنم بروم/ زنگ های جهنم و … . [210]
نقش موسیقی در شیطان پرستی در چند بخش قابل بررسی است:
بخش اول: در این بخش، چند موسیقی معروف از انواع موسیقی های مورد استفاده شیطان پرستان ذکر می شود:
1. موسیقی «راک»:
یکی از موسیقی های مورد استفاده شیطان پرست ها، موسیقی «راک» است. «راک»، گونهای موسیقی عامه پسند است که در دهههای ۵۰ و ۶۰ میلادی (1950 و 1960 م) در آمریکا با نام «راک اندرول» شکل گرفت و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین انواع موسیقی کم نظیر است. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی؛ به معنای جنباندن و تکان خوردن میآید. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی، نام راک اندرول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده، ولی نام راک همچنان به عنوان نام فراگیر این گونه (که شامل راک اند رول هم میشود) بهکار میرود. این موسیقی در موسیقی بلوز ریشه دارد.[211] سبک بلوز از نغمه های شیطانی استفاده می کرد و با آیین های شیطانی باستان، نسبتی آشکار داشت. سبک بلوز باعث شد که شهوت و خشونت در موسیقی راک و متال تبلور یابد.[212]
از مشخصه های موسیقی راک، ترکیب سکس با خشونت طلبی است. محققان و روان شناسان می گویند: سه بار راک را گوش کنید، خود تبدیل به یک خشونت طلب می شوید. بیشتر کسانی که خودکشی می کنند، تحت تأثیر موسیقی راک هستند. بر پایه آمار منتشره در غرب از هر هفت نفر جوانی که به موسیقی راک گوش می دهند، یک نفر خودکشی می کند.
گروه های شیطان پرست موسیقی راک، طبق نوشته هایشان، نفس و زندگی خویش را به شیطان سپرده و شیطان را چون خدای خود می پرستند. آنها در بیانیه های خود اعلام می کنند: شیطان به آنان قدرتی داده، تا به وسیله آن قدرت، معجزاتی انجام دهند. یکی از آن معجزات، خودکشی اشخاصی است که برای شنیدن کنسرت این گروه ها در محل حاضر می شوند. در بررسی روزنامه ها و رسانه ها می توان نمونه جنایات و خودکشی فزاینده شنوندگان و بینندگان این کنسرت ها را به صورت نمودار غیر عادی کشتار، تجاوز به عنف، استفاده مرگ آور از مواد مخدر مشاهده کرد. میانگین خودکشی یا صدمه رساندن شدید به خود برای گروه شیطان پرست «پینک فلوید»، به پانزده تا بیست نفر، بعد از هر کنسرت می رسد. «گالت» یکی از ستارگان موسیقی شیطانی، مراسم سکس خود در شو مشهورش را با این مطلب به پایان می رساند: «جلال و ستایش تا ابد از آن تو است ای شیطان؛ لذا روح من روزی در زیر درخت نیک و بد آرام می گیرد». چندین جوان پس از شو مذکور خودکشی کردند.
در موسیقی راک، زخمی کردن تبدیل به امری رایج شده است. اعمال دیوانه وار و خشونت آمیز، خود زنی از اعمال عادی هواداران و مروجان این نوع موسیقی های شیطانی است.
هواداران این موسیقی می گویند: «ما هر کاری می کنیم، هر چند زشت و بد باشد». آنها اصرار بسیار زیادی به روابط نامشروع دارند. یکی از هواداران راک می گوید: «راک به خاطر زن است و من در مدت یک سال با بیش از دو هزار زن رابطه جنسی داشته ام». در همین رابطه دویست نوع بیماری مقاربتی در میان مردم آمریکا، به خاطر ارتباط جنسی، ناشی از تأثیر موسیقی شیطانی رواج دارد.[213]
2. موسیقی متال:
موسیقی عمده مرتبط با باورهای شیطان پرستی، «متال» است. متال از دل موسیقی راک بیرون آمد. موسیقی متال در ابتدای شکل گیری خود، موسیقی ضد جنگ، ضد عشرت طلبی و سلطه سیاسی و اجتماعی بود و به سیاست های جنگ طلبانه آمریکا در ویتنام اعتراض داشت و سپس اروپا را در برگرفت، ولی بعدها به موسیقی شیطان پرستی، خشونت و اعمال غیر اخلاقی تبدیل شد. موسیقی متال دارای ظرفیت هایی است که آن را به سمت شیطان گرایی سوق داده است، این ظرفیت ها عبارتند از: اعتراض به نهاد های اجتماعی، بر هم زدن نظم، ابراز خشونت، استفاده از کلمات رکیک در ترانه ها و از همه مهم تر اهانت به مقدسات که شاید علت آن، حمایت کلیسا از حکومت ها بود؛ زیرا در تفکر مسیحی، خداوند، دین را به کلیسا سپرده و حکومت را به قیصر؛ از این رو دولت و حکومت نوعی تقدس دارد و بنا به روش مسیح باید رنج را پذیرفت و اعتراض نکرد. جوانان، زیر بار این تعالیم کلیسا نرفتند، اما اهانت به مقدسات، آنها را در برابر شیطان پرستی نفوذ پذیر کرد.
از لحاظ ظاهری در موسیقی متال، از داد و فریاد و صدای بلند سیستم های پیشرفته صوتی استفاده می شود. ریتم تند و آشفتگی ملودی ها در این سبک که با ذهن و زندگی آشفته انسان امروز هم نوایی دارد، قدرت تفکر، تشخیص و تصمیم گیری را کاهش می دهد.
همچنین همراه شنیدن این موسیقی، معمولا از داروهای روانگردان استفاده می شود که به طور مضاعفی قدرت تفکر و اراده را می کاهد.[214]
ایده متال، بازگشت به تاریکی (محور اصلی تفکرات شیطانی)، بی رحمی، تجاوزات جنسی، فحاشی، تهاجم به جامعه و فرهنگ عمومی است. خوانندگان این گروه های انحرافی، هنگام اجرای موسیقی، دست به خوردن و آشامیدن میوه های فاسد، مردار ، خون و … می زنند.
«متال» به سه دسته تقسیم می شود:
الف. متال جشن و پارتی که بیشتر به مسائل اجتماعی و جنسی می پردازد.
ب. متال آشغال که بر مسائلی چون خشونت، تندی، غضب و مرگ تمرکز دارد.
ج. متال سیاه که به طور واضح و آشکار به شیطان و کارهای شیطانی می پردازد.
ترانههای متال، به وضوح به مسائلی؛ چون زنای با محارم، تجاوز جنسی، شکنجه و قربانی کردن انسان ها اختصاص دارد.[215]
بخش دوم: خوانندگان و نوازندگان شیطان پرست:
1. آنتوان لاوی:
سه قطعه موسیقی با عنوان های «عشاء شیطانی»، «موسیقی بیگانه» و «شیطان به تعطیلات می رود» از میان موسیقی های آنتوان لاوی ضبط شده و به جای مانده است.
2. مرلین منسون:
او از چهره های مشهور و مبتذل موسیقی متال است که با حمایت رسانه های آمریکایی توانست طرفداران بسیاری از میان شیطان پرستان به دست آورد. مرلین منسون نام مستعار برایان وارنر است که در دوران جوانی تحت تأثیر باورهای شیطان پرستی قرار گرفت و نام مرلین منسون را با ترکیب نام دو نفر دیگر بر خود نهاد. وی نام مرلین را از بازیگر زن هالیوودی، مرلین مانرو گرفت که شهرت به فساد و بازی در فیلم های غیر اخلاقی داشت و نام منسون را از یک کشیش ناراضی فرقه گرای مسیحی برگزید. او در سال 1997 م با حمایت سازمان های جاسوسی سیا و موساد و با همراهی مطبوعات غربی، تبدیل به یکی از خبرسازترین چهره های جهان شد و از قِبَل این شهرت، به ثروت هنگفتی دست یافت؛ به گونه ای که امروزه وی را از سوپر میلیاردرهای جهان می شناسند که با بهره جویی از احساسات جوانان دورمانده از معنویت و به مدد کارهای شنیع، ثروت کلانی اندوخته است.
از رفتارهای پلید شیطانی او این بود که هنگام برگزاری کنسرت، مدفوع خود را روی صحنه اجرا بلعید و سپس مست و لا یعقل به نعره کشی های مداوم پرداخت. خبر تکان دهنده ای از منسون درباره پاره کردن انجیل در اجرای زنده و پرتاب آن به سوی جمعیت در سراسر جهان منتشر شد. منسون در دیدار با آنتوان لاوی، عنوان کشیش کلیسای شیطان را دریافت کرد.[216] همچنین آنتوان لاوی، نام reverened به معنای واجب الاحترام را که لقب روحانیان است، به او هدیه داد. موزیک ها و کنسرت های منسون، مملو از سکس و وقاحت و زشتی است به حدی که این موزیک ها و کنسرت ها در برخی از شهرهای انگلستان ممنوع و غیر قانونی می باشد.[217]
اشعار منسون سرشار از مطالب انحرافی است. این انحراف در قالب الفاظ رکیک، القای عقاید باطل، ضدیت با حضرت مسیح (علیه السلام)، تعریف و تمجید از شیطان و … دیده می شود. همچنین می توان تجلی تفکرات پوچ گرایی نیچه را در اشعار وی مشاهده کرد.[218]
3. جیمز هتفیلد:
او از خوانندگان گروه متالیکا و فردی دائمالخمر است. به نوشته «مجله موسیقی قرن بیستم»، او یک شیطان واقعی با تمایلات منحرف جنسی و یک مصرفکننده پروپا قرص L.S.D[219] به حساب میآید. «هتفیلد» چندبار به اتهام جریحهدار کردن عفت عمومی، به زندان رفته است. این شخص به کندن دست و پای حیواناتی؛ نظیر گربه و سنجاب در هنگام اجرای کنسرت، شهرت دارد و یک بار نیز به جرم قتل شبه عمد محاکمه شده است. وی در قسمتی از اشعار انحرافی خود می گوید:
« … گوشکن، من یک جنازهام. جنازهای بیجان
شیطان گرفته است، گرفته است باجاش را
و خالی میکند بر سر ما
من به دام افتادهام. افتادهام به دام طلسمش
امشب من میروم؛ من میروم؛ من میروم به جهنّم
نعره بکش مانند یک گرگ
و جادوگری در را به رویت خواهد گشود،
بیا به جمع جادوگران و بدل شو به فرزند شیطان
میدانی یگانه لذّتم اکنون، هست شنیدن صدای گریه تو،
عشق میورزم به تماشای مردن تو
و منم اولین تماشاگر تشییع جنازهات…
باید بدرود گویی، چرا که من خواهم خورد ذهنت را
…همهاش در دستانم، لهاش کن، خُردش کن.
نگاهشدار عزیزم، نگاهشدار خفه شو، حالا از من متنفر شو!
… فقط میگذارم نفس بکشی. هوای من را که تو دریافت میکنی
بعد میبینم که آیا میگذارم مرا دوست داشته باشی!
بُکش، بکش، بُکش، بُکش، بُکش…. ».[220]
فعالیت ها و حضور اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی فرقه شیطان پرستی
فرقه شیطان پرستی در حال حاضر، از طرق متعدد در جوامع مختلف، فعالیت های علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد که در ذیل به آنها اشاره می شود:
1. پایگاه های اینترنتی و وبلاگ های متنوع و تالارهای گفت وگوی مجازی:
امروزه افکار شیطان پرستان به راحتی از طریق اینترنت در سراسر جهان گسترش می یابد. مهم تر آن که، بیشتر کسانی که از لباس و آرایش مو و صورت و تیپ شیطان پرستی الگو می گیرند، چه بسا از فلسفه و اهداف این گروه های شیطانی بی خبرند، ولی به سبب مد گرایی، اقدام به مشابهت با بیگانگان می کنند. چنین تقلید کورکورانه ای، آن هم از طریق اینترنت، موجب می شود در زمان کوتاهی، فرهنگ های شیطانی، تغییرات ریشه ای در آداب اجتماعی و رفتاری جوانان ایجاد نماید. آثار این نوع تقلید ها به ویژه در سطح جوامع اسلامی رو به گسترش است.
در میان همه امکانات اینترنت، «وبلاگ ها» حکایتی دیگر دارد که در خور توجه و تأمل است. وبلاگ ها فضاهای ارزان و حتی رایگان اینترنتی هستند که یادداشت های شخصی یا پاره نوشته های نویسندگان و مسائل و اطلاعات افراد و مانند آن را در خود جای می دهند و در دیدرس میلیون ها وب گرد در جهان قرار می دهند. وبلاگ نویس ها آزادند هر چه می خواهند و هر قدر می توانند و هر گونه می پسندند، بنویسند. این آزادی بی حد و مرز، زیان های بسیاری به بار آورده است. گروه های شیطانی عمده فعالیت خود را در قالب وبلاگ نویسی انجام می دهند. در بررسی مجموع وبلاگ های فارسی، 560 وبلاگ در آدرس خود از واژه Metal و 97 وبلاگ نیز از واژه Satan (شیطان) استفاده کرده اند. در عنوان یازده هزار صفحه اینترنتی واژه متال فارسی و 1225 صفحه، واژه شیطان پرست به کار رفته است. بسیاری از رهبران و باورهای گروه های شیطانی از طریق اینترنت به جهان معرفی می شوند. آخرین کنسرت های اجرا شده خوانندگان فاسد و شیطانی غرب، به راحتی از طریق اینترنت در دسترس همگان قرار می گیرد. آخرین فیلم ها و کتاب ها درباره شیطان پرستان در کوتاه زمان از طریق اینترنت به جهان عرضه می شود. تصاویر مبتذل برای فرهنگ سازی به راحتی پیش روی جهانیان قرار می گیرد. بدیهی است این نوع فعالیت های اینترنتی تأثیر بسیاری در جذب و انحراف مخاطبان دارد.
وبلاگ ها و سایت های شیطان پرستی در ایران، همزمان با اعلام موجودیت جنبش شیطان گرایان فعالیت خود را آغاز کرد. این جنبش در قالب وبلاگ نویسی افراد جدید را به عضویت دعوت می کند. افراد غافل پس از تکمیل فرم ثبت نام، یک ایمیل با موضوع خوش آمد گویی دریافت می کنند و پس از برقراری ارتباط، به برخی مهمانی های شبانه دعوت شده و مورد راهنمایی قرار می گیرند. نیروهای جدید گمراه شده با ورود به مهمانی های شبانه، تحت تأثیر بی بند وباری ها قرار گرفته، ناخود آگاه جذب باورهای شیطانی می شوند.[221]
2. فیلم، سینما، بازی های رایانه ای و انیمیشن:
یکی از عرصه های حضور شیطان پرستی، فیلم، سینما، بازی های رایانه ای و انیمیشن است. از آن جا که این نوع از ابزار هنری، مخاطبان وسیعی به خصوص در بین جوانان دارد، تأثیرات گسترده آن، قابل پیش بینی است. به گفته محققان، امروزه مرکز مهمی؛ همچون هالیوود که در عرصه هنر سینما فعال و البته تأثیرگذار است، به عنوان یک پشتیبان جدی در خدمت فرقه شیطان پرستی انجام وظیفه می کند. این ایفای نقش به گونه ای پر رنگ است که عنوان «پیامبر شیطان پرستی» برای این رسانه صهیونیستی، عنوان دور از حقیقت نیست.[222]
استفاده از نمادهای شیطان پرستی و فراماسونری در فیلم ها، انیمیشن ها و بازی های رایانه ای، امری رایج است.
3. موسیقی:
موسیقی، با زبانی جهانی و ظرفیت های فریبنده و اغوا کننده، به راحتی بر احساسات افراد تأثیر می گذارد؛ به همین جهت، استفاده ابزاری از این هنر برای گرایش دادن افراد به باورهای شیطانی، در دستور کار بیگانگان قرار دارد. تولید و انتشار آلبوم، سی دی، کاست و پوسترهای مربوط به خوانندگان و نوازندگان شیطان پرست، از برنامه های ثابت قرقه شیطان پرستی است. گفتنی است خوانندگان و نوازندگان، هنگام اجرای موسیقی های غربی (همچون متالیکا) برای جذب مخاطبان بیشتر و نیز فروش بیشتر به هر کاری دست می زنند؛ از جمله خود زنی، خون خواری، مرده خواری و نیز اعمالی؛ همچون: منفجر کردن حیوان با دینامیت، نصف کردن زن با اره (حقه های نمایشی)، آتش زدن انسان، سوزاندن انجیل، ارتکاب اعمال جنسی منحرفانه. همچنین گاهی خواننده ای در حال اجرای برنامه، خود را ضد خدا و یا ضد دین، ضد انسان و ضد قانون ،ضد جنگ، ضد زن، ضد دولت و مانند آن معرفی می کند.[223]
4. پارتی های شبانه و گفت وگوهای دوستانه به خصوص در میان قشر مرفه:
پارتی های شبانه، جشن های فارغ التحصیلی و مهمانی های خاص دوستانه، همواره به عنوان کانون فعالیت شیطان پرستان، قابل ذکر هستند. در این مراسم، هر بار گروهی از جوانان با اندیشه ها و ظواهر شیطان پرستی آشنا شده و جذب آن می شوند.[224]
5. تبلیغ و گسترش نماد های شیطان پرستی.[225]
نمادهای شیطانی در گستره بسیار وسیعی از لباس و زیورآلات گرفته تا عروسک بچه و برچسب دفتر نقاشی کودک پنج ساله و دسته عصای پیرمرد هفتادساله یافت می شود. پس از پذیرفته شدن این نمادها در فرهنگ عمومی ملت ها، انتقال ایدئولوژی مربوط به این نمادها بسیار ساده و پذیرفتنی می شود.[226]
6. مرکز آموزش شیطان پرستی:
امروزه، شیطان پرستان دارای مرکز آموزشی ویژه خود می باشند و صدها دانشجو در رشته علوم شیطان پرستی و جادوگری تحصیل می کنند؛[227] به عنوان نمونه در برخی دانشگاه های ایتالیا، رشته شیطان پرستی ایجاد شده است.[228]
مهم ترین افراد فرقه شیطان پرستی
علاوه بر بنیانگذاران فرقه شیطان پرستی، افراد ذیل، جزو مهم ترین افراد این فرقه محسوب می شوند:
1. پیتر گیلمور (Peter H. Gilmore):
پیتر گیلمور در سال ۲۰۰۱ م توسط بلانچ بورتون (معشوقه آنتوان لاوِی) به عنوان کاهن اعظم کلیسای شیطان تعیین شد و هم اکنون به عنوان کشیش اعظم در کلیسای شیطان فعالیت می کند. وی به عنوان نماینده کلیسای شیطان در برنامههای متعددی که در رادیو و تلویزیون راجع به شیطان پرستی پخش میشود، حضور فعالی دارد.
گیلمور در سال ۱۹۸۹ م همراه با همسرش «پگی نادرامیا»، انتشار مجله «شعله سیاه» را آغاز کردند. همچنین گیلمور در سال ۲۰۰۵ م مقدمهای بر انجیل شیطانی آنتوان لاوی نوشت. آخرین اثر او «کتاب مقدس شیطانی» (The Satanic Scriptures) است که در سال ۲۰۰۷ م منتشر شد.[229]
2. مرلین منسون:
برایان هاگ وارنر نام اصلی فردی است که امروزه به مرلین منسون یا به اختصار MM شهرت یافته است. وی اکنون علاوه بر هواداران چندین هزار نفری در اقصی نقاط جهان به عنوان شیطان بزرگ شناخته و مورد پرستش قرار می گیرد. برایا وارنر تاکنون توانسته است نقش یک منجی را برای شیطان پرستان ایفا کند و این افراد را از بن بست عزلت خارج کرده و مجدداً به عرصه فعالیت های اجتماعی وارد سازد.
مرلین منسون نیز مانند سایر چهره های شناخته شده شیطانیسم، چندین مرحله در طول عمرش؛ یعنی 38 سال گذشته، برای مدت چند ماه یا چند هفته از نظر ها دور شده و پس از طی زمان مورد نظر با ارائه یک کنسرت موسیقی بزرگ و یا در چهره ای جدید و البته سخیفتر از گذشته ظاهر می شود. لازم به ذکر است که شیطان پرستان ادعا می کنند که در این مدت به ملاقات شیطان و یا شیاطین می رود و دستوراتی را دریافت می کند.
گفتنی است که طبق اطلاعات موجود، زمانی که این افراد (چهره های شیطان پرستی)، غیب می شوند جلساتی را با برخی مقامات بلند پایه امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی برگزار می کنند و خواسته هایشان را مبنی بر نیاز های مالی، حقوقی و … بیان، و از حمایت آنان برخوردار می شوند.[230]
میزان جمعیت و پراکندگی جمعیت فرقه شیطان پرستی در جهان
آمار دقیقی از میزان جمعیت شیطان پرستان در جهان در دسترس نیست، ولی امروزه بیشترین کلیساهای شیطان در کشورهای آمریکا، ایتالیا، انگلیس، آلمان و چین دایر می باشد. البته در کشورهای دیگر نیز مکان هایی کم و بیش – هرچند غیر علنی – برای تجمع شیطان پرستان وجود دارد، ولی بیشترین شیطان پرستی در کشورهای فوق وجود دارد. در میان این کشورها، در کشور آلمان، بدترین و فجیع ترین مراسم شیطان پرستی صورت می گیرد. در ایتالیا 600 گروه شیطان پرست وجود دارد که تعداد پیروان آنها به ششصد هزار نفر می رسد.[231]
کتابنامه مقاله فرقه شیطان پرستی
- قرآن کریم.
- نهج البلاغه؛ گردآورنده: سید رضی محمد بن حسين؛ مصحح: صبحی صالح؛ انتشارات هجرت، چاپ اول، قم، 1414ق.
- ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين؛ عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية؛ محقق / مصحح: عراقى، مجتبى؛ ناشر: دار سيد الشهداء للنشر، چاپ اول، قم، 1405 ق.
- احمد بن فارس؛ معجم مقائيس اللغة؛ محقق و مصحح: هارون، عبد السلام محمد؛ ناشر: انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم، چاپ اول، قم، 1404 ق.
- امین خندقی، جواد؛ شناخت و بررسی شیطان پرستی؛ ناشر: آفتاب طوس، چاپ دوم، مشهد، 1389 ش.
- پایگاه سابق تخصصی نقد و بررسی عرفان های کاذب، پایگاه جدید: سایت عرفان 90 نخستین پایگاه تخصصی نقد فرقه ها.
- پایگاه فرق و ادیان.
- جعفرى، يعقوب؛ كوثر؛ بینا، بی جا، بی تا.
- خاتمى، احمد؛ فرهنگ علم کلام؛ ناشر: انتشارات صبا، چاپ اول، تهران، 1370 ش.
- خبرگزاری فارس.
- سایت اطلاع رسانی پيرامون فرقه شيطان پرستی my savior.ir.
- سایت اسلام کوئست.
- سایت پرسمان دانشجویی.
- سایت جس جو.
- سایت حوزه نت.
- سایت راسخون.
- طباطبايى، سيد محمد حسين؛ الميزان فى تفسير القرآن؛ ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ پنجم، قم، 1417ق.
- فراهیدى، خلیل بن احمد؛ کتاب العین؛ محقق: مخزومى، مهدى / سامرائى، ابراهیم؛ نشر هجرت، چاپ دوم، قم، 1410 ق.
- قرائتى، محسن؛ تفسير نور؛ ناشر: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، چاپ يازدهم، تهران، 1383 ش.
- کتاب مقدس، سفر پیدایش.
- کریمی، حمید؛ جهان تاریک؛ شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی؛ ناشر: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ هفتم، قم، 1390 ش.
- مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهرى؛ ناشر: انتشارات صدرا، تهران، بی تا.
- مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه؛ نگاهی متفاوت به شیطان گرایی؛ ناشر: صهبای یقین، چاپ اول، قم، 1391 ش.
- مظاهری سیف، حمید رضا؛ معنویت های ساختگی: نگاهی تاریخی به پدیده شیطان پرستی؛ فصلنامه رشد (آموزش قرآن)؛ شماره 30، پاییز 1389 ش.
- نجفى، محمد حسن؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام؛ محقق: قوچانى، عباس/ آخوندى، على؛ دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بیروت، بی تا.
- نگارش، حمید؛ فرقه های نو ظهور (1) شیطان پرستی؛ نشریه مربیان، شماره 38، زمستان 1389 ش.
- نگارش، حمید؛ کژراهه شیطان پرستی؛ تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی؛ ناشر: زمزم هدایت، چاپ چهارم، قم، 1390 ش.
[1]. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، محقق: مخزومى، مهدى و سامرائى، ابراهیم، ج 6، ص 237.
[2]. کهف، 50.
[3]. احمد بن فارس، معجم مقائيس اللغة، محقق و مصحح: هارون، عبد السلام محمد، ج 3، ص 184.
[4]. ر.ک: امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 38.
[5]. دوره احیاء و تجدد در ادبیات، صنایع و علوم اروپا در اواخر قرن 15 و اوایل قرن 16 میلادی. ر.ک: سایت جس جو، فرهنگ معین.
[6]. شیطان پرستی، چند دوره را پشت سر گذاشته است که یکی از آنها شیطان پرستی مدرن است. شیطان پرستی مدرن، ریشه در ادوار گذشته این تفکر داشته و آموزه ها و آیین های آن را در خود جای داده است و از جهت نسبتی که با نهاد سیاست و اقتصاد برقرار کرده از صور پیشین شیطان گرایی متمایز می شود. ر.ک: مظاهری سیف، حمید رضا، معنویت های ساختگی: نگاهی تاریخی به پدیده شیطان پرستی، فصلنامه رشد (آموزش قرآن)، شماره 30، ص 46.
[7]. شبکه های وسیعی از جمعیت اخوت پنهانی در سراسر جهان که خود را معتقد به قدرتی ماورای طبیعی، کتابی آسمانی، اطاعت از قانون کشور، برادری جهانی، آزادی و بردباری فکری می دانند، ولی به خاطر مشهور بودن به توطئه، جاسوسی و زد و بند سیاسی، در اغلب کشورها غیرقانونی شناخته شده اند. نظر به این که کلمه «فراماسون» فرانسوی و «فرامیسن» انگلیسی، از لحاظ لفظی و معنوی، با کلمه «فراموشی» رابطه دارد، در ایران این انجمن را «فراموشخانه» نامیده اند. ر.ک: سایت جس جو، فرهنگ معین.
[8]. ر.ک: نگارش، حمید، فرقه های نو ظهور (1) شیطان پرستی، نشریه مربیان، شماره 38، ص 71 و 72؛ مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 76- 79.
[9]. ر.ک: نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 41،73، 74، 81، 82؛ مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 16، 17، 73 – 79 و 103؛ کلیسای شیطان، پایگاه فرق و ادیان؛ امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 80؛ کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 100 – 102؛ باشگاه اندیشه.
[10]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 41.
[11]. این قانون می گوید: هر چیزی مشابه خود را ایجاد می کند. قبایل بدوی معتقد بودند برای باروری هر چه بیشتر زمین، باید عمل جنسی و باروری را آشکارا و دسته جمعی در برابر زمین انجام داد تا محصول بیشتری ایجاد شود. ر.ک: مظاهری سیف، حمید رضا، معنویت های ساختگی: نگاهی تاریخی به پدیده شیطان پرستی، فصلنامه رشد (آموزش قرآن)، شماره 30.
[12]. ر.ک: پایگاه تحلیل فرق و ادیان، کلیسای شیطان؛ کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 41 و 42.
[13]. مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 10، به نقل از تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج 5، ص 78.
[14]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج 1، ص 88 و 89.
[15]. کتاب مقدس، سفر پیدایش، 3: 1- 23.
[16]. مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 73 – 75.
[17]. همان، ص 12.
[18]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 79 و 80.
[19]. طبق آمارها دراین قتل عام، تعداد ۲۵ هزار تا ۲۵۰ هزار مسیحی پروتستان کشته شدند. این جنایت، توسط شارل نهم و به تحریک مادرش کاترین دومدیچی صورت گرفت.
[20]. مراسم عشاءربانی (mass)، مراسمی است که در دین مسیحیت به عنوان یک آئین مقدس به شمار می رود و گروه های شیطان گرا به خاطر گرایشات ضد مسیحیتی که دارند برای توهین به این آئین، مراسمی را با عنوان بلک مس Black mass (عشاء ربانی سیاه) انجام می دهند که در آن، به روابط آزاد جنسی پرداخته می شود.
[21]. از شخصیت های مطرح در فرانسه قرن هفدهم، در زمینه ترویج جادوگری و شیطان پرستی، خانم «کاترین دِشی» از خاندان «لاوازین» یهودی است که اقدامات کاترین دومدیچی را ادامه داد. ر.ک: تاریخچه شیطان گرایی(4) -دوران مدرن- قرن17، پرسمان دانشجویی.
[22]. از آن جمله، شخص «کاترین دشی» بود که به اتهام جادوگری در 22 فوریه سال 1680 میلادی در ملأ عام در آتش سوزانده شد. ر.ک: همان.
[23]. مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 76- 78.
[24]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 81.
[25]. گروه فراماسونی مربوط به قرن ۱۹ میلادی.
[26]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 78.
[27]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 82.
[28]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 78 و 79.
[29]. سیت، نامی برگرفته از انجیل به عنوان تاریکی است. ر.ک: نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 88.
[30]. مهمترین فستیوال سالانه جادوگران.
[31]. هم اکنون نیز کلیه تاریخ ها در فرقه سیتنیسم با استفاده از سیستم عدد نگاری رومی و بر اساس این مبدء درج می گردد.
[32]. ر.ک: مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 16 و 17؛ کلیسای شیطان، پایگاه فرق و ادیان.
[33]. ر.ک: کلیسای شیطان، پایگاه فرق و ادیان؛ امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 80.
[34]. ر.ک: سایت اطلاع رسانی پيرامون فرقه شيطان پرستی my savior.ir.
[35]. سِت (set)، نام یکی از خدایان مصر و الهه مرگ در عصر باستان است. ر.ک: کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 88 و 89.
[36]. ر.ک: همان، ص 88.
[37]. ر.ک: نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 17.
[38]. ر.ک: نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 73 و 74؛ باشگاه اندیشه؛ کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 100 – 102؛ مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 123.
[39]. کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 21.
[40]. ر.ک: سایت راسخون.
[41]. خاتمى، احمد، فرهنگ علم کلام، ص 232 و 233.
[42]. مجسمهاى به صورت طاووس از او درست مىکنند و به او احترام میگذارند. ر.ک: همان، ص 233.
[43]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 74.
[44]. همان؛ فرهنگ علم کلام، ص 233.
[45]. ر.ک: کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 73.
[46]. ر.ک: باشگاه اندیشه.
[47]. ر.ک: همان.
[48]. ستاره داوود، مهر سلیمان، نگین سلیمان یا خاتم سلیمان، شکلی مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع یکی رو به بالا و دیگری رو به پایین که روی هم قرار گرفته، است. این نشان در ادیان و عقاید مختلف، به خصوص یهودیت امروزی کاربرد دارد. ر.ک: دائرة المعارف طهور.
[49]. ر.ک: سایت راسخون.
[50]. ر.ک: خبرگزاری فارس.
[51]. مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 123.
[52]. ر.ک: به نقل از رحیمی، ره توشه جوانان، ص 169، ناشر قلم مکنون، چاپ اول، تابستان 87.
[53]. ر.ک: کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 100 و 101.
[54]. امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 244.
[55]. ر.ک: خبرگزاری فارس.
[56]. ر.ک: همان.
[57]. ر.ک: همان؛ شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 258.
[58]. واژه سلطنتطلب به کسی اطلاق میشود که از پادشاهی خاص یا سلسله پادشاهی وی، به عنوان حاکم یک کشور مشخص، حمایت کند. عموما سلطنتطلب به حامی پادشاهِ حاکم کنونی یا پادشاهی که توسط یک دولت جمهوریخواه برکنار شده است، گفته میشود.
[59]. ر.ک: شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 258؛ جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 102.
[61]. کاروان شادی، کاروانی که در ایام معینی از سال با لباس های مضحک برای تفریح و سرگرمی به راه می افتند. ر.ک: سایت جس جو، فرهنگ معین.
[62]. روزنامه نگار آمریکایی.
[63]. متعلق به دوران قرون وسطی.
[64]. گروه فراماسونی مربوط به قرن ۱۹ میلادی.
[66]. ر.ک: سایت اطلاع رسانی پيرامون فرقه شيطان پرستی my savior.ir.
[67]. ر.ک: پایگاه فرق و ادیان، کلیسای شیطان؛ نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 41 و 42.
[68]. کتاب مقدس، سفر پیدایش؛ 3: 1- 5.
[69]. همان، 22.
[70]. کابالا تلفظ لاتین «کباله» عبری است؛ به معنای قدیمی و کهن.
[71]. شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 58، 59 و 62؛ ر.ک: شیطانیسم چیست؟ حوزه نت.
[72]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 64.
[73]. ر.ک: سایت اطلاع رسانی پيرامون فرقه شيطان پرستی my savior.ir.
[74]. شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 63.
[75]. ر.ک: نگارش، حمید، فرقه های نو ظهور (1) شیطان پرستی، نشریه مربیان، شماره 38، ص 71.
[76]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 44.
[77]. اومانیسم که در فارسی به انسان گرایی، انسان مداری و مانند آن ترجمه شده، نگرش یا فلسفه ای است که با نهادن انسان در کانون هستی، اصالت را به رشد و شکوفایی او می دهد.
[78]. ر.ک: شیطانیسم چیست؟ حوزه نت.
[79]. فردریش ویلهلم نیچه، فیلسوف بزرگ و مشهور آلمانی، که از مشهورترین عقاید وی، نقد فرهنگ، دین و فلسفه امروزی بر مبنای سؤالات بنیادینی درباره ارزش ها و اخلاق بوده است.
[80]. ر.ک: شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 55.
[81]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 89.
[82]. امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 67.
[83]. مظاهری سیف، حمید رضا وشریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 25.
[84]. ر.ک: نمایه شیطان پرستی چیست؟ سؤال 3578 (سایت اسلام کوئست: 3834).
[85]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 89.
[86]. همان، ص 45؛ نمایه شیطان پرستی چیست؟ سؤال 3578 (سایت اسلام کوئست: 3834).
[87]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 25.
[88]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 86.
[89]. ر.ک: همان، ص 84 و 85؛ کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 71 و 72.
[90]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 45؛ ر.ک: سایت عرفان 90 نخستین پایگاه تخصصی نقد فرقه ها.
[91]. شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 69.
[92]. همان، ص 232.
[93]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 79 و 80.
[94]. همان، ص 26.
[95]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 86.
[96]. شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 69.
[97]. کژراهه شیطان پرستی؛ تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 89. ر.ک: سایت عرفان 90 نخستین پایگاه تخصصی نقد فرقه ها
[98]. ر.ک: سایت عرفان 90 نخستین پایگاه تخصصی نقد فرقه ها
[99]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 16.
[100]. شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 69.
[101]. امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 71.
[102]. ر.ک: همان، ص 121.
[103]. کتاب مقدس، سفر پیدایش، 3: 4 و 5.
[104]. شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 122.
[105]. همان، ص 122 و 123.
[106]. همان، ص 123.
[107]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 53 و 54.
[108]. همان، ص 55 و 56.
[109]. ر.ک: همان، ص 56 – 58.
[110]. ر.ک: کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 78 و 79.
[111]. ر.ک: کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 59 – 61.
[112]. ر.ک: مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 25، به نقل از انجیل شیطانی، بخش لوسیفر؛ امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 67.
[113]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: شناخت خدا، سایت اسلام پدیا.
[114]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 23، به نقل از انجیل شیطانی، ص 12.
[115]. ر.ک: همان، ص 25.
[116]. ر.ک: شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 232 – 237.
[117]. نحل، 36، «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ…».
[118]. مائده، 72، «…قالَ الْمَسيحُ يا بَني إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ…».
[119]. نساء، 172، «لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْداً لِلَّهِ…».
[120]. مائده، 75، «مَا الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ…».
[121]. نساء، 171، «…إِنَّمَا الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْيَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ…».
[122]. ر.ک: نجفى، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق: قوچانى، عباس/ آخوندى، على، ج 41، ص 600.
[123]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 21 و 22.
[124]. فاطر، 15.
[125]. طلاق، 12.
[126]. ذاریات،56.
[127]. به عنوان نمونه ر.ک: علق، 19.
[128]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 19.
[129]. ر.ک: نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 20.
[130]. ر.ک: همان، ص 20 و 21.
[131]. ر.ک: کتاب مقدس، سفر پیدایش، 3: 1- 23.
.[132] کهف، 50.
[133]. اعراف، 20 – 22.
[134]. اعراف، 24.
[135]. بقره، 34؛ ص، 74.
[136]. همان.
[137]. حجر، 34؛ ص، 77.
[138]. حجر، 35.
[139]. صافات، 7؛ حج، 3؛ نساء، 117.
[140]. اعراف، 13.
[141]. نساء، 76.
[142]. ر.ک: اعراف، 20؛ طه، 120؛ کلیسای شیطان، پایگاه فرق و ادیان.
[143]. ر.ک: نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 28.
[144]. قَالَ النَّبِيُّ (صلّی الله علیه و آله) أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك؛ خطرناک ترين دشمن تو، نفس تو است كه ميان دو پهلوى تو است. ر.ک: ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، محقق و مصحح: عراقى، مجتبى، ج 4، ص 118، ح 187.
[145]. ر.ک: یس، 60 و 62.
[146]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 18 و 19، به نقل از انجیل شیطانی، آنتوان لاوی، بخش دوم.
[147]. قرائتى، محسن، تفسير نور، ج 1، ص 318.
[148]. قصص، 77، «وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا…».
[149]. ر.ک: نهج البلاغه، گردآورنده: سید رضی، مصحح: صبحی صالح، کلمات قصار، کلمه 131، ص 492 و 493.
[150]. ر.ک: اعراف، 179؛ فرقان، 44.
[151]. نهج البلاغه، نامه 31، ص 403.
[152]. ر.ک: سایت اطلاع رسانی پيرامون فرقه شيطان پرستی my savior.ir.
[153]. ر.ک: امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 80؛ کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 47؛ کلیسای شیطان، پایگاه فرق و ادیان.
[154]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 91.
[155]. ر.ک: مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 50 و 51.
[156]. کتاب مقدس، سفر پیدایش، 15/6.
[157]. همان، 19-1/22.
[158]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 53 و 54.
[159]. ر.ک: مکاشفه 13 یوحنا.
[160]. نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 54 و 55.
[161]. همان، ص 55.
[162]. همان، ص 56.
[163]. همان، ص 56 – 58.
[164]. همان، ص 58 و 59.
[165]. ر.ک: کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 95.
[166]. همان، ص 96.
[167]. همان، ص 95.
[168]. همان، ص 96.
[170]. ر.ک: همان.
[171]. ر.ک: همان.
[172]. ر.ک: همان.
[173]. ر.ک: کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 47.
[174]. باشلق، کلمه ای ترکی ]از باش؛ به معنای سر و لیق، حرف نسبت[؛ به معنای «کلاه پیوسته به شنل» است. ر.ک: سایت واژه یاب، لغت نامه دهخدا.
[175]. ر.ک: امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 78 و 79.
[177]. ر.ک: شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 72 و 79.
[178]. مهم ترین فستیوال سالانه جادوگران.
[179]. ر.ک: کلیسای شیطان، پایگاه فرق و ادیان؛ شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 80.
[182]. مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 81.
[183]. ر.ک: کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 61؛ امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 127 و 128.
[184]. ر.ک: سایت اطلاع رسانی پيرامون فرقه شيطان پرستی my savior.ir.
[185]. ر.ک: جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 62؛ شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 131.
[186]. ر.ک: شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 129 و 130؛ پایگاه فرق و ادیان.
[187]. ر.ک: همان، ص 129.
[188]. ر.ک: همان، ص 128و 129.
[189]. ر.ک: جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 63- 65.
[190]. برگرفته از پایگاه فرق و ادیان.
[192]. ر.ک: پرسمان دانشجویی.
[194]. ر.ک: همان.
[195]. مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 17 و 18؛ نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 85 و 86.
[196]. همان، ص 18.
[198]. ر.ک: سایت اطلاع رسانی پيرامون فرقه شيطان پرستی my savior.ir.
[200]. «هالیوود»؛ مرکز فیلم سازی آمریکا، با سرمایه های عظیم و با هدایت غول های فرهنگی صهیونیستی، بنا نهاده شده است. هالیوود، در هر سال حداقل 700 فیلم بلند سینمایی درست می کند و سالانه 15 تا 16 میلیارد دلار سود خالص دارد و 78 درصد سینماها و تلویزیون های جهان را تغذیه می کند. فیلم های هالیوود علاوه بر ترویج و عادی سازی سکس و روابط جنسی، نوشیدن الکل، خشونت، موسیقی های مختلف، رقص و اختلاط زن و مرد که جریان همه رسانه ها است، به شیوه های مختلف و با تکرار صحنه ها، پیام های شیطانی را القا می کنند. این مرکز فیلم سازی، با ساختن فیلم های شیطانی، انسانیت، اخلاق و دین را هدف حملات قرار داده و سعی در تقویت جریان های شیطانی دارند.
[201]. ر.ک: عهد جدید، مکاشفه (یوحنا)، باب بیستم.
[202]. کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 178-180
[203]. این فیلم متأسفانه در دو نوبت بدون کمترین تحلیل از شبکه 3 سیما به نمایش درآمد.
[204]. جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 182.
[205]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 114.
[206]. جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 182 و 183.
[207]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 113و 114.
[208]. مَدونا لوییس ورونیکا چیکونه (به انگلیسی: Madonna Louise Ciccone Ritchie)، خواننده، ترانهسرا، بازیگر و کارآفرین بینالمللی مشهور آمریکایی است.
[209]. امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 143.
[210]. همان.
[212]. ر.ک: مظاهری سیف، حمید رضا و شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 104 و 105.
[213]. کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 121- 126.
[214]. ر.ک: نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 103- 109.
[215]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 103 و 104.
[216]. همان، ص 104 و 105.
[217]. جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 55.
[218]. شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 171- 177.
[219]. ال.اس.دی؛ نخستین دارویی است که در گروه مواد توهم زا قرار گرفت. این دارو اولین بار در سال ۱۹۳۸ م توسط شیمی دان سوئیسی به نام دکتر هافمن ساخته شد، اما خواص آن در سال ۱۹۴۳ م زمانی که به صورت اتفاقی توسط او مصرف شد، مشخص گردید.
این ماده در دهه ۱۹۶۰ م شهرت خاصی پیدا نمود و به مرور زمان از استعمال آن توسط مردم کاسته شد، لیکن در دهه ۱۹۹۰ م مجدداً در میان دبیرستانی ها و دانشجویان شهرت پیدا کرد و به عنوان ابزار جنبش ضد فرهنگ در غرب مورد استفاده قرار گرفت…، ر.ک: ویستا.
[220]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 106 و 107.
[221]. نگارش، حمید، کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 109-111.
[222]. ر.ک: مظاهری سیف، حمید رضا/ شریفی دوست، حمزه، نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 42.
[223]. کژراهه شیطان پرستی، تهیه کننده: پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص 130.
[224]. امین خندقی، جواد، شناخت و بررسی شیطان پرستی، ص 258.
[225]. ر.ک: همان، ص 248.
[226]. ر.ک: نگاهی متفاوت به شیطان گرایی، ص 112 و 117.
[227]. کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 66.
[228]. ر.ک: همان، ص 59.
[229]. ر.ک: سایت اطلاع رسانی پيرامون فرقه شيطان پرستی my savior.ir.
[230]. همان.
[231]. ر.ک: کریمی، حمید، جهان تاریک، شناخت و نقد فرقه شیطان پرستی، ص 59.