کپی شد
فرقه بهائیت و تشیع
یکی از پرسشهایی که در باره بهائیت مطرح میباشد این است که آیا بهائیت میتواند یكی از شعبههای تشیع باشد؟ در پاسخ باید گفت: برای روشن شدن مطلب ذكر دو نكته حایز اهمیت است:
- شیعه در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته میشود که به خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (علیهالسلام) معتقدند و بر این عقیدهاند که امام و جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله) از طریق نص شرعی تعیین میشود و امامت حضرت علی (علیهالسلام) و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده است.[1]
- بررسی اعتقادات بهائیت: سران بهائیت و كسانی كه از آنها تبعیت كردند دارای اعتقادات متفاوتی بودند كه در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) ادعای مهدویت: رهبران بهائیت (باب و بهاءالله) بعد از ادعای بابیت خود را مهدی موعود معرفی كرده و گروهی هم از آنها پیروی كردند؛ مثلاً باب در سن 25 سالگی ادعای مهدویت كرد. صاحب كتاب (الكواكب الدریه) در صفحه 79 مینویسد: «باب در كنار كعبه ادعای خود را اظهار كرد و گفت: ای مردم، من همان قائم و امام زمانم كه در انتظار او هستید».[2] بهاءالله نیز اینگونه ادعای مهدویت و امامت كرده است: «من آن كسی هستم كه هزار سال انتظار مرا میكشیدید».[3]
ب) ادعای نبوت: باب و بهاءالله بارها در كتابهای خود ادعای نبوت كردهاند؛ به عنوان مثال باب در نامهای كه به مفتی بغداد (سید محمد آلوس) مینویسد و در آن آشكارا نبوت خود را اظهار میكند: «بهتحقیق مبعوث كرد مرا خداوند آنطوری كه محمد صلی الله علیه و آله) را مبعوث كرد».[4] او این ادعا را بارها در كتابهای مختلف اظهار كرده؛ همانگونه که در كتاب «اقتدار» صفحة 212 به پیامبری خود اشاره كرده است: «ای خدای من، آنان را دعوت نكردهام جزء به چیزی كه تو مبعوثم كردهای و اگر گفتم بیایید به سوی من، نظری نداشتم جز چیزی كه تو به آن اظهار ساخته و مبعوث كردهای».[5]
ج) ادعای الوهیت: آخرین ادعای اینها الوهیت است كه عدهای هم از اینها پیروی كردند؛ بهعنوان مثال باب در نامهای كه به صبح ازل مینویسد، در آنجا خود را خدا معرفی میكند. یا در كتاب «بیان فارسی» باب اول واحد اول میگوید: «من خدا هستم، جز من خدائی نیست و من پروردگار همه پدیدهها میباشم».[6] همین ادعا را بهاءالله در كتاب «بدیع» صفحه 154 و در كتاب «مبین» صفحه 286 اظهار كرده است: «بهدرستی كه من، الله هستم و نیست الهی غیر از من، چنانچه نقطه اولی (باب) قبل از من گفته است».
با توجه به این دو نكتهای که ذكر شد، باید گفت: اعتقادات بهائیت طوری است كه به خودیخود آنها را نه تنها از مذهب تشیع بلکه از اسلام نیز خارج میكند و حتی نمیتوان آنها را پیرو هیچیک از ادیان الهی شمرد؛ چرا که گروه یا افرادی میتوانند از تشیع باشند كه حداقل در برخی از اصول اعتقادی، وجه اشتراكی با هم داشته باشند. در حالیکه بهائیت براساس آخرین ادعای خود (امامت، نبوت و خدائی)، به هیچ وجه نمیتواند از شیعیان محسوب شود، بلكه نه تنها از حوزه اسلام خارج است، حتی با ادیان غیر الهی نیز هیچ سنخیتی ندارد.[7]
[1]. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ص ۳۵.
[2]. فضائی، یوسف، بابیگری و بهائیگری، ص 92.
[3]. محمدی اشتهاردی، محمد، ارمغان استعمار، ص 167.
[4]. بابیگری و بهائیگری، ص 92.
[5]. همان، ص 159.
[6]. ارمغان استعمار، ص 167.
[7]. برگرفته از سایت مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات.