کپی شد
فرقه بهائیت بعد از مرگ حسینعلی نوری
مرگ میرزاحسینعلی نوری (مؤسس فرقه بهائیت) بحران جانشینی، اختلافات و درگیریهای زیادی را در میان فرزندانش بهدنبال داشت. «عباس افندی»[1] (غصن اعظم) پسر ارشد او که بعدها «عبدالبهاء» لقب گرفت، برادر و مریدانش را با القابی چون خفاش، جغد، روباه، گرگ و باقی درندگان مفتخر ساخت و خویشتن را بلبل و طاووس نامید و در مقابل میرزا محمد علی[2] هم عبدالبهاء را گوساله و الاغ دو پا خوانده و خود را شیر خدا لقب داد.[3] سرانجام این الفاظ رکیک و ناپسند به جایی رسید که عباس افندی سرقت بسیاری از الواح و آثار بهاء و ایجاد نقصان در آیین بهائیت را به برادرانش؛ یعنی میرزا محمدعلی (غصن اکبر) و مبرزا مهدی (غصن اطهر) نسبت داده و اعتراف نمود که «انصاف باید داشت از نفسی که در تربیت اولاد و عیال و آل عاجز مانده چگونه تربیت اهل آفاق نماییم و آیا در این قضیه ذرهای شبهه و تردید است؟ لا والله!»[4] بالاخره در این جدال قدرت عباس افندی که از زیرکی خاصی برخوردار بود با غلبه بر برادرش محمد علی و سایر مخالفان، به مقام رهبری بهائیان رسیده و به تجدید حیات بهائیت پرداخت.[5]
عباس افندی در محیط حکومت عثمانی و داخل ایران مجالی برای فعالیت خود نمییافت. بدین جهت در سال ۱۹۱۱ م به اروپا و امریکا مسافرت کرد و بهجای روسیه با انگلستان و سپس آمریکا رابطه ویژهای برقرار کرد. او بهعلاوه این سفرها بر نگرش و عقاید عبدالبهاء نیز تأثیر عمیقی بر جای گذاشت و سبب شد تا تعالیم باب و بهاء را با آنچه در قرن نوزدهم در غرب، خصوصاً تحت عناوین روشنگری و مدرنیسم و اومانیسم متداول بود، تطبیق دهد. وی در جریان جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ م) خدمات زیادی برای انگلستان انجام داد و پس از پایان جنگ، به پاس این خدمات، طی مراسمی لقب «سر» (sir) و نشان «نایت هود» (knight Hood) که بزرگترین نشان خدمتگزاری به انگلیس است، به وی اعطا شد. بدین صورت بهائیگری بهعنوان ستون پنجم و یکی از ابزار سیاست استعماری انگلیس و نیز آمریکا مبدل شد.[6]
[1]. وی در سال ۱۸۴۴ م متولد و در سال ۱۹۲۱ م درگذشت.
[2]. حسینعلی نوری به طور رسمی و مشخص در وصیتنامهاش- کتاب عهدی- که به دست خط خود نوشته بود، عبدالبهاء را به عنوان جانشین خود اعلام نموده و از بازماندگان خواسته بود تا پس از وی به عبدالبهاء روی بیاورند. این وصیتنامه اندک زمانی پس از درگذشت بهاءالله در جمع بزرگی خوانده شد. در این وصیتنامه همچنین ذکر شده بود که میرزا محمد علی – پسر دوّم بهاءالله – در رتبهٔ دوم بعد از عبدالبهاء قرار دارد.
[3]. ر. ک. شوقی افندی، توقیعات مبارکه (لوح قرن)، ج۱، ص۱۰۳؛ بهنقل از: زاهد زاهدانی، سید سعید، بهائیت در ایران، ص ۲۲۳.
[4]. عباس افندی، تذکره الوفاء، ص ۸۵۱،
[6]. ربانى گلپايگانى، علی، فرق و مذاهب كلامى، درس چهل و هشتم؛ مجله انتظار، شماره اول، سال 1380، ص 347.