Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

فرشتگان در قرآن

قرآن کریم ابعاد مختلفی از وجود فرشتگان را مورد بحث قرار داده است که در این جا به چند نمونه از آن می پردازیم:[1]

الف. ماهیت فرشتگان: در قرآن کریم، سخن صریحی دربارۀ ماهیت و چیستی فرشتگان نیامده است. آنچه مسلم است، فرشتگان ماهیتی مغایر با انسان و دیگر مخلوقات ذی شعور (جن و حیوانات) دارند؛ اما این مسئله که ماهیت آنها چیست، مورد اختلاف است. گروهی از دانشمندان مسلمان، فرشتگان را موجوداتی مجرد و غیرمادی می دانند و گروهی دیگر، آنان را دارای جسم لطیف – که با جسم غیرلطیف که دارای ابعاد سه گانه و وزن و حجم و نیز قابل ادراک حسی است، تفاوت دارد – به شمار می آورند. با این حال، هر دو گروه، بر این مطلب اتفاق نظر دارند که فرشتگان به کمند حواس ظاهری بشر در نمی آیند و قابل ادراک حسی نیستند.[2]

ب. رسالت الهی: گروهی از فرشتگان از جانب خداوند رسالتی دارند: «الله یصطفی من الملائکة رسلاً؛ خداوند از میان فرشتگان رسولانی بر می گزیند.»[3]

با توجه به نقشی که فرشتگان، به اذن خداوند، در تدبیر امور عالم دارند، می توان گفت که رسالت آنان شامل دو بخش است: رسالت تکوینی که به وساطت آنان در تدبیر امور عالم و انجام فرامین الاهی مربوط می شود و رسالت تشریعی که به میانجی بودن آنان در نزول وحی به پیامبران باز می گردد.

ج. کارهای فرشتگان: قرآن کریم کارهای فراوانی را برای فرشتگان برشمرده است.[4] وساطت در نزول وحی و ابلاغ پیام الاهی به پیامبران،[5] تدبیر امور عالم و وساطت در وصول فیض الاهی به مخلوقات،[6] استغفار و شفاعت برای مؤمنان[7] و امداد آنان،[8] لعن کافران،[9] ثبت اعمال بندگان[10] و قبض روح آنان در هنگام مرگ[11] از جمله مأموریت های الاهی است که فرشتگان آنها را اجرا می کنند. فرشتگان در عالم برزخ[12] و آخرت نیز حضور دارند؛ گروهی از آنان در بهشت مستقر هستند[13] و گروهی نیز نگاهبان دوزخ و دوزخیان اند.[14]

افزون بر آنچه یاد شد، فرشتگان همواره به عبادت و تقدیس و تسبیح خداوند اشتغال دارند و هیچ گاه از این عمل فراغت نمی یابند و به کاری دیگر نمی پردازند. قرآن کریم در این رابطه می فرماید: و آنان که نزد او هستند (یعنی فرشتگان) از پرستش او نه سرپیچی می کنند و نه خسته می شوند. شبانه روز (و همواره خدای را) تسبیح می گویند و (در این کار) سستی نمی ورزند.[15]

د. اصناف و مراتب فرشتگان: با توجه به آنچه گفته شد، می توان فرشتگان را بر حسب مأموریت های گوناگونی که دارند، به گروه های مختلفی تقسیم کرد. این نکته که آیا اصناف مختلف فرشتگان اختلاف نوعی دارند، و یا این که در نوع و ماهیت تفاوتی با یک دیگر ندارند، بر ما پوشیده است. از مجموعۀ آیات و روایات این مقدار بر می آید که فرشتگان مراتب و مدارج مختلفی دارند و گروهی در زمرۀ کارگزاران گروه دیگر به شمار می آیند. قرآن بر این مطلب گواهی می دهد که هر یک از فرشتگان از جایگاه و رتبۀ خاصی برخوردار است: «و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر این که برای او (مقام و) مرتبه ای معین است».[16]

هم چنین، از پاره ای آیات روشن می شود که گروهی از فرشتگان، کارگزاران فرشتۀ وحی (جبرائیل) و فرمان بردار اویند.[17] و فرشتۀ قبض روح (عزرائیل) نیز مأمورانی از میان دیگر فرشتگان دارد.[18]

منابع و مآخذ بحث فرشتگان در قرآن کریم به شرح زیر می باشد.

1. فاطر، 1؛ صافات، 164؛ تكوير، 21؛ سجده، 5 و 12؛ انعام، 62؛ نحل، 2 و 102؛ بقره، 97؛ عبس، 16؛ معارج، 4؛ حجر، 21؛ حج، 22؛ نازعات، 5؛ تحريم، 6؛ ذاريات، 4؛ مؤمن، 7؛ نجم، 26؛ انبياء، 28 و 103؛ بقره، 161 و 33 – 30 و 248؛ آل عمران، 39 و 125 – 124؛ تحريم، 4؛ مريم، 7 و 19 – 16؛ زمر، 73؛ مدثر، 30؛ زخرف، 77.



[1]. این بخش از کتاب معارف اسلامی، ج 1، ص 135 – 137 اقتباس شده است

[2]. فیلسوفان مسلمان، فرشتگان را موجوداتی غیر جسمانی و مجرد می دانند که برخی از تجرد تام عقلانی و گروهی نیز از تجرد برزخی برخوردارند و از همین رو پاره ای خواص مادیان مانند شکل، در آنها (گروه دوم) وجود دارد.

[3]. حج، 75؛ فاطر، 1.

[4]. گفتنی است که بخشی از این امور، مدلول صریح آیات قرآن است و بخشی دیگر، بر اساس قرائن شواهد موجود در آیات به دست می آید.

[5]. نحل، 2 و 102؛ عبس، 16.

[6]. نازعات، 5؛ معارج، 4.

[7]. مؤمن، 7؛ انبیا، 28.

[8]. آل عمران، 124 و 125.

[9]. بقره، 141؛ آل عمران، 87.

[10]. یونس، 21؛ زخرف، 80؛ انفطار، 11.

[11]. انعام، 62؛ نساء، 97.

[12]. نحل، 28 و 32.

[13]. زمر، 72؛ انبیاء، 103.

[14]. مدثر، 20.

[15]. انبیاء، 19 و 20. “و من عنده لایستکبرون عن عبادته و لایستحسرون. یسبحون اللیل و النهار لایفترون”.

[16]. صافات، 164. “وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ”.

[17]. تکویر، 21. “مُّطَاعٍ ثمَ‏َّ أَمِين‏”.

[18]. سجده، 12. “قُلْ يَتَوَفَّیكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِى وُكلّ‏َِ بِكُمْ ثُمَّ إِلىَ‏ رَبِّكُمْ تُرْجَعُون‏”؛ انعام، 62.”وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لَا يُفَرِّطُونَ”.