Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

فاطمه بنت اسد

چکیده مقاله حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)؛ مادر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیهما السلام)، در شهر مکه، رشد و نمو نمود. پدرش؛ «اسد فرزند هاشم فرزند عبد مناف فرزند قصی» و مادرش؛ «فاطمه دختر هرم بن رواحة بن حجر بن عبد بن معيص بن عامر بن لؤى» می‌باشد. همسرش؛ «حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطّلب فرزند هاشم فرزند عبد مناف فرزند قصی» است. وی شش فرزند به نام‌های: «طالب، عقیل، جعفر، امام علی (علیه السلام)، ام هانی و جمانه» داشت.

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، دارای فضایل و ویژگی‌هایی بود که وی را در تاریخ اسلام برجسته نمود:

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ایشان، این بود که در امر نگهداری و سرپرستی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در سنین کودکی آن حضرت، با همسرش حضرت ابوطالب (علیه السلام) همکاری نموده و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد مهر و محبت و نیکی کامل خود قرار می‌داد، تا جایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به این بانوی مکرمه، «مادر» می‌گفت. فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، برای به‌دنیا آوردن فرزند عزیزش امیرالمؤمنین (علیه السلام)، سه روز در خانه خدا (کعبه)، به نحو اعجاز، مهمان پروردگار عالم بود. او جزو اولین زنان مسلمان و اولین زنان بیعت‌کننده با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود. او اولین زنی بود که با پای پیاده به‌سوی مدینه هجرت کرد. دانشمندان علم حدیث، وی را در زمره راویان حدیث از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برشمرده‌اند و از ایشان 46 حدیث نقل نموده‌اند.

این بانوی مکرمه سرانجام در سال چهارم هجری، در مدینه منوّره، رحلت نمود و در منطقه «روحاء مقابل حمام أبي قطيفة» یا «بقیع» به‌خاک سپرده شد.

زندگی نامه فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

نام: فاطمه بنت اسد

پدر: اسد فرزند هاشم فرزند عبد مناف فرزند قصی

مادر: فاطمه دختر هرم بن رواحة بن حجر بن عبد بن معيص بن عامر بن لؤى

همسر: ابوطالب فرزند عبدالمطّلب فرزند هاشم فرزند عبد مناف فرزند قصی

فرزندان: طالب، عقیل، جعفر، امام علی (علیه السلام)، ام هانی، جمانه

محل تولد: نامشخص

محل نشو و نما: مکه

تاریخ وفات: سال چهارم هجری

محل وفات: مدینه

مرقد: منطقه «روحاء مقابل حمام أبي قطيفة» یا «بقیع»[1]

ولادت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

درباره زمان و مکان ولادت حضرت فاطمه بنت­ اسد (علیها السلام)، اطلاعات دقیقی به‌دست نیامده، ولی در برخی منابع ذکر شده که نشو و نمای وی در مکه بوده است.[2]

پدر و مادر فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

نام پدر حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، «اسد فرزند هاشم فرزند عبد مناف فرزند قصی» می‌باشد.[3] نام مادرش، «فاطمه دختر هرم بن رواحة بن حجر بن عبد بن معيص بن عامر بن لؤى»  [4]است.

همسر فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

همسر حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، حضرت ابوطالب (علیه السّلام) فرزند عبدالمطّلب فرزند هاشم فرزند عبد مناف فرزند قصی از طائفه قریش است.[5] از آن جا که فاطمه بنت اسد (علیها السلام) نیز از نسل حضرت هاشم است،[6] در تاریخ نقل شده که او اولین زن هاشمی است که با یک مرد هاشمی ازدواج کرده و برای او فرزند آورده است،[7] بنابراین پدر و مادر حضرت علی (علیه السلام) هر دو هاشمى بودند.[8]

فرزندان فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) از همسرش حضرت ابوطالب (علیه السلام)، چهار پسر و دو دختر داشت. «طالب» پسر بزرگ او بود که از وی نسلی باقی نمانده است. دومین فرزند او «عقیل» و سومین آن‌ها «جعفر» معروف به جعفر طیار و چهارمین و آخرین فرزند پسر وی، حضرت علی (علیه السلام) است و بین هر کدام از برادران، ده سال فاصله سنی وجود داشته است.

دو دخترش یکی «ام هانی» و دیگری «جمانه» است.[9]  همه فرزندان حضرت ابوطالب (علیه السلام)، از فاطمه بنت اسد (علیها السلام) هستند.[10]

وفات فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

امام صادق (علیه السلام) درباره قضایای مربوط به وفات فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، چنین گزارش داده است:

«… فاطمه بنت اسد (علیها السلام) از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) شنید که می­فرمود: بی­گمان مردم در روز قیامت، عریان، آن‌گونه که از مادر زاده شده‌اند، محشور می­شوند، پس فاطمه بنت اسد (علیها السلام) گفت: وای از رسوایی!، پیامبر­ خدا (صلی الله علیه و آله) به‌او فرمود: من از خدا می­خواهم که تو را پوشیده برانگیزد، و نیز شنید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از فشار قبر یاد می­کند، پس گفت: وای از ناتوانی، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به‌او فرمود: من از خدا می­خواهم که از این (فشار قبر)، کفایتت کند. روزى به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: من مى‏خواهم اين كنيز خود را آزاد كنم، آن حضرت در پاسخش فرمود: اگر چنين كنى خدا به‌ازای هر عضوى از او، عضوى از تو را از دوزخ آزاد كند. فاطمه بنت اسد (علیها السلام) وقتی بیمار شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) را وصی خود قرار داد و سفارش كرد كه خادم او را آزاد كند و چون زبانش بند آمده بود، با اشاره، با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخن مى‏گفت و پیامبر (صلی الله علیه و آله) وصیتش را قبول کرد. روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشسته بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) گریان نزدش آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: چه چیزی گریانت کرده است؟ عرض کرد: مادرم فاطمه درگذشت؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «و نیز مادر من، به‌خدا سوگند!» و شتابان برخاست و درون خانه آمد، سپس به او نگریست و گریه کرد. آن‌گاه به زن‌ها دستور داد او را غسل دهند و فرمود: چون از غسل او فارغ شديد، كارى نكنيد تا به من اعلام كنيد، چون از غسل فارغ شدند، به‌ایشان اعلام كردند، پس آن‌حضرت يكى از پيراهن‌هاى خود را كه مى‏پوشيد، داد تا او را در آن كفن كنند و به مسلمانان فرمود: چون در كار (کفن و دفن) فاطمه مشاهده کرديد من كارى مى‏كنم كه پيش از آن با کسی نكرده‌ام، سبب آن را از من بپرسيد!.

وقتی زنان از غسل و كفن او فارغ شدند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و جنازه او را بر دوش گرفت و زير جنازه او بود تا او را به قبرش رسانيد و او را در كنار قبرش نهاد و خود وارد قبرش شد و در آن خوابيد و سپس برخاست و با دست خود او را گرفت و در قبرش نهاد و مدتى طولانى با او راز ‏گفت و به او مى‏فرمود: پسرت، پسرت، (پسرت). سپس از قبرش خارج شد و خشت بر آن چيد و آن را کامل ساخت، سپس روى قبرش افتاد و شنيدند كه مى‏فرمود: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، خدايا من او را به‌تو مى‏سپارم، سپس برگشت. مسلمانان به آن‌حضرت گفتند: ما ديديم شما كارهایى كرديد كه پيش از امروز نكرده بوديد، فرمود: امروز، ]آخرين قسمت[ احسان و نیکی ابوطالب را از دست دادم، فاطمه کسی بود كه اگر نزد او چيزى بود، مرا نسبت بدان بر خود و فرزندانش مقدم مى‏داشت.

من روزى از قيامت ياد كردم و از اين كه مردم در آن برهنه محشور مى‏شوند، او گفت: واى از اين رسوایى من، من ضمانت كردم كه خدا او را با تن پوشيده محشور سازد، من از فشار قبر ياد كردم، او گفت: واى از ناتوانى من، و من ضمانت كردم كه خدا او را آسوده‏ سازد، به همین جهت او را در پيراهنم كفن كردم و در قبرش خوابيدم و خود را بر آن انداختم تا به او تلقين كردم آن‌چه از او پرسش مى‏شد؛ زيرا از او از پروردگارش سؤال شد و او پاسخ گفت، و از رسولش سؤال شد و او جواب داد و و از ولىّ و امامش سؤال شد، زبانش بند آمد، من به او گفتم: پسرت، پسرت، (پسرت)». [11]

در روایت دیگری نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «… اما این که به‌او گفتم (تلقین کردم): پسرت پسرت، نه جعفر و نه عقیل؛ برای این بود که… وقتی دو فرشته (مأمور سؤال در قبر) به‌او گفتند: امام و ولیّ تو کیست؟ او حیا کرد که بگوید: فرزندم، من به‌او گفتم بگو: فرزندم علی بن ابی‌طالب، پس خداوند چشمش را به‌این جواب روشن نمود (یعنی پاسخ صحیح را داد)».[12]

ذکر این نکته لازم است که هر چند در زمان حیات فاطمه بنت اسد (علیه السلام)، وی به‌حسب ظاهر، مکلف به پذیرش امامت فرزند عزیزش امیرالمؤمنین (علیه السلام) نبوده تا بخواهد در عالم قبر نسبت به‌آن پاسخ‌گو باشد، ولی در باطن امر، مسئله امامت و ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از چنان اهمیتی برخوردار بوده که خداوند سبحان و رسولش او را به‌این فضیلت مفتخر نمودند تا وی با اعتقادات کامل وارد عالم آخرت شود. علاوه بر این که مسئله وصایت و ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، از اوائل رسالت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) توسط آن حضرت و به مناسبت‌های مختلف مطرح می‌شد تا زمینه پذیرش آن در مردم، فراهم شود و کسی نسبت به‌آن ابراز عدم آگاهی نکند، پس حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) نسبت به‌این مسئله بیگانه نبوده است.

شیخ مفید در این‌باره می‌نویسد: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از دفن فاطمه بنت اسد (علیها السلام) اقرار به ولایت فرزندش امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به‌او تلقین نمود تا وی بتواند به سؤال در این باره در قبر، پاسخ دهد، پس او به‌جهت منزلت و جایگاهی که در نزد پروردگار عالم و در نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) داشت، به‌این فضل بزرگ اختصاص پیدا نمود و این روایت، روایت مشهوری است».[13]

مرحوم طبرسی و مرحوم اربلی نیز به شهرت این روایت تصریح نموده‌اند.[14]

تاریخ وفات و مرقد فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، این بانوی با فضیلت، پس از سال‌ها تلاش و مجاهدت و حمایت از دین خدا و رسول او و پرورش ولیّ او، سرانجام در سال چهارم هجری،[15] در مدینه،[16] دیده از جهان فرو بست و در منطقه «روحاء» مقابل حمام أبي قطيفة به‌خاک سپرده شد.[17] قولی نیز از قبر او در «بقیع» خبر می‌دهد.[18]

فضایل فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

فاطمه بنت­ اسد بن هاشم بن عبد مناف، مادر امیرالمؤمنین (علیه السلام)، از زنان مسلمان و صالحه تاریخ اسلام است.[19] وی دارای ویژگی‌ها و فضایلی است که در تاریخ ثبت شده است.[20]

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) و سرپرستی رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله)

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های فاطمه بنت اسد (علیها السلام) آن بود که در امر نگهداری و سرپرستی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سنین کودکی آن‌حضرت، با همسرش حضرت ابوطالب (علیه السلام) همکاری می­کرد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد مهر و محبت و نیکی کامل خود قرار می داد، تا جایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به‌این بانوی مکرمه، «مادر» می‌گفت.

مسعودی می‌نویسد: «…فاطمه بنت اسد به‌رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) علاقه زیادى داشت‏…، چنانچه اگر آن‌حضرت لحظه ای از نظر فاطمه غایب می‌شد، به هیچ چهره وی از نظرش غایب نمى‏شد… نگران بود، تا اين که پيامبر (صلى اللّه علیه و آله) را حاضر نمايد و مشغول غذا دادن، شست‌وشو کردن، نظيف نمودن، لباس پوشانيدن، روغن مالى کردن، خوش‌بو نمودن و اصلاح کار آن حضرت شود. در روز، مواظب شير دادن آن بزرگوار بود، همين‏که شب مى‏شد، مشغول حاضر کردن رختخواب و (وسایل) خواب و متکا و گهواره آن حضرت می‌گرديد. در شب و روز از حضرت محمّد (صلى اللّه علیه و آله) جدا نمى‏شد، از وی غفلت و از خدمتش کوتاهى نمى‏کرد… رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) به‌آن بانوی بزرگ، مادر می‌گفت…».[21]

خوارزمی از امام صادق (علیه السلام) نقل نموده که فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، نیکوکارترین مردم به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) بود.[22]

ابن‌جوزی به‌نقل از زهرى مى‏گويد: رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله) به‌ديدار فاطمه بنت اسد مى‏رفت و در خانه وى، خواب قيلوله (خواب پيش از ظهر) مى‏کرد و او زن شايسته‏اى بود.[23]

اسلام فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

هر کدام از سیره­­نویسان که به شرح حال فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، پرداخته است، او را از نخستین زنان مسلمان برشمرده است.[24] «ابن ابی­­الحدید» روایت کرده است که فاطمه بعد از ده تن اسلام آورد و او نفر یازدهم بود.[25]

اسلام آوردن فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

در مقاتل الطالبیین از زبیر بن عوام نقل شده است: وقتی که آیه مبارکه «اى پيامبر! هنگامى که زنان مؤمن نزد تو آيند و با تو بيعت کنند که چيزى را شريک خدا قرار ندهند، دزدى و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترايى پيش دست و پاى خود نياورند و در هيچ کار شايسته‏اى مخالفت فرمان تو نکنند، با آن‌ها بيعت کن و براى آنان از درگاه خداوند آمرزش بطلب که خداوند آمرزنده و مهربان است»،[26] نازل شد، از پیامبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله) شنیدم زنان را به بیعت فرا می‌خواند و فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، نخستین زنی بود که با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) بیعت کرد.[27]

ابن­جوزی از ابن عباس نقل نموده که او نخستین زنی بود که بعد از خدیجه (علیها السلام) با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله) در مکه بیعت کرد.[28]

لازم به ذکر است که نحوه بیعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با زنان، به گونه ای بود که دستور می‌فرمود ظرف آبی را آماده نمایند، آن‌گاه دست مبارکش را داخل آن می‌کرد و بیرون می‌آورد، سپس به زن‌ها می‌فرمود، دست خود را در ظرف آب داخل نمایند.[29]

هجرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام)

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، جزو اولین زنانی بود که با پای پیاده به‌سوی مدینه هجرت کردند.[30]

وقتی فرمان هجرت مسلمانان از مکه به‌سوی مدینه از طرف خدا بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) ابلاغ شد، مسلمانان گروه گروه به مدینه مهاجرت کردند، از جمله آنان حضرت علی (علیه السلام) به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) همراه با فواطم (فاطمه زهرا علیها السلام، فاطمه بنت اسد علیها السلام و فاطمه بنت زبیر بن عبدالمطلب) و همراه با پسر ام­ایمن از مکه به‌سوی مدینه هجرت کردند. «ابو واقد» فرستاده پیامبر (صلی الله علیه و آله)، شتران آن‌ها را می­راند. علی (علیه السلام) به‌او فرمود: «ابو واقد با زنان مدارا کن؛ زیرا آنان توان مشقت و سختی راه را ندارند». ابو واقد عرض کرد: «می­ترسم ]مشرکان مکه[ ما را تعقیب کنند»، حضرت فرمود: «بایست؛ زیرا رسول­ خدا (صلی الله علیه و آله) به‌من فرمود: ای علی آن‌ها اکنون نمی­توانند صدمه­ای بر تو وارد آورند»، پس آن حضرت خود هدایت آن گروه را بر عهده گرفت و شتران را آرام و ملایم می­راند. در همین هنگام گروهی از مشرکان مکه که در تعقیب آن‌ها بودند، سدّ راه آنان شدند و قصد برگرداندن آن‌ها را داشتند که حضرت علی (علیه السلام) با آنان درگیر شد و بعضی از آن‌ها را کشت و بقیه فرار کردند. سپس حضرت و همراهان در محله‌ای به‌نام «ضجنان» (کوهی نزدیکی مکه)، فرود آمدند. در طول شبانه روزی که آن‌جا توقف کرده بودند، چند تن از مستضعفان مؤمن که «ام­ایمن» (کنیز رسول خدا صلی الله علیه و اله) نیز در میان آن‌ها بود، به‌آنان پیوستند.

حضرت علی (علیه السلام) آن شب را تا سپیده دم، با فواطم، یا به نماز و یا به ذکر خدا در حال ایستاده و نشسته سپری نمودند، آن‌گاه سپیده دم نماز صبح را با همراهان بجای آوردند و سپس بقیه راه را منزل به‌منزل با یاد خدا طی کرده تا به مدینه رسیدند. در این شرایط فرشته وحی قبل از ورود ایشان به مدینه، بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شد و این آیه را در شأن آنان نازل نمود: «آنهایی که در حال ایستاده و نشسته و خفتن، خدا را یاد می­کنند و پیوسته در آفرینش آسمان‌ها و زمین می­اندیشند… پس خداوند دعایشان را مستجاب گردانید؛ زیرا من که پروردگارم، عمل هیچ کس از زن و مرد را بی­مزد نگذارم».[31]

در این آیه شریفه منظور از «مرد»، حضرت علی (علیه السلام) و منظور از «زن»، فواطم می­باشند که فاطمه بنت اسد (علیها السلام)، یکی از آنها است.[32]

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) راوی حدیث

یکی از فضایل حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) این است که روایت کننده حدیث است. دانشمندان علم حدیث، وی را در زمره راویان حدیث از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برشمرده‌اند و از ایشان 46 حدیث نقل نموده‌اند.[33]

فاطمه بنت اسد (علیها السلام) مهمان کعبه

یکی از فضایل و شرافت‌های حضرت فاطمه بنت اسد (علیها السلام) این است که فرزند خود علی (علیه السلام)؛ امام اول شیعیان را اعجازگونه در خانه خدا (کعبه)، به‌دنیا آورد و سه روز در آن خانه مقدس مهمان پروردگار عالم بود.[34] فاطمه بنت اسد (علیها السلام) وقتی در روز چهارم از خانه خدا بیرون آمد، در حالی که فرزند خود، علىّ بن ابى‌طالب (علیهما السلام) را در دست داشت، ‏به مردم گفت:

«اى مردم! به‌درستى که‏ حقّ تعالى مرا از میان خلق خود برگزید و بر زنان برگزیده‌ا‌ی که پیش از من بوده‏اند، فضیلت داد؛ زیرا خداوند، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) را برگزید و او پروردگار را پنهانی و در موضعى (خانه فرعون) که عبادت در آن جا سزاوار نبود، مگر در حال ضرورت، عبادت کرد، و مریم دختر عمران را برگزید و ولادت حضرت عیسى (علیه السلام) را بر او آسان گردانید و در بیابان، درخت خشک را جنبانید و رطب تازه از براى او از آن درخت فرو ریخت، حقّ تعالى مرا بر آن دو و همچنین بر جمیع زنان عالمیان که پیش از من گذشته‏اند، برترى داد؛ زیرا که من فرزندى در میان خانه برگزیده او آورده‏ام و سه روز در آن خانه محترم ماندم و از میوه‏ها و طعام‌هاى بهشت تناول کردم…».[35]

کتابنامه مقاله فاطمه بنت اسد (علیها السّلام)

  1. قرآن کریم.
  2. ابن ابى الحديد؛ شرح نهج البلاغه؛ مكتبة آية الله المرعشي‏، قم، 1378- 1383ش‏.
  3. ابن الجوزى؛ تذکرة الخواص؛ منشورات الشریف الرضى‏، چاپ اوّل، قم‏، 1418ق‏.
  4. ابن المغازلي‏، على بن محمد؛ مناقب الإمام على بن أبى طالب عليهما السلام؛ دار الأضواء، چاپ سوم، بيروت‏، 1424ق‏.
  5. ابن­ سعد؛ الطبقات الکبری؛ محقق: عبدالقادر عطا، محمد؛ دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، بیروت، 1418ق.
  6. ابن صباغ مالکی، على بن محمد؛ الفصول المهمة فی معرفة الأئمة علیهم السلام؛ دار الحدیث‏، چاپ اول، قم، 1422ق.
  7. اربلى، على بن عیسى‏؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمة؛ رضى‏، چاپ اوّل، قم، 1421ق‏.
  8. اصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین؛ دار المعرفة، بيروت‏، بی تا.
  9. آيتى، محمد ابراهيم؛ ‏تاريخ پيامبر اسلام؛ دانشگاه تهران‏، چاپ ششم، تهران‏، 1378ش‏.
  10. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله؛ المستدرک علی الصحیحین؛ تحقیق: نرم افزار المکتبة الشاملة.
  11. خوارزمی، موفق بن احمد؛ المناقب؛ جامعه مدرسین، چاپ دوم، قم، 1411ق.‏
  12. زركلى، خيرالدين؛ الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و  المستعربين و المستشرقين؛ دار العلم للملايين، چاپ هشتم، بيروت، 1989م.
  13. شبلنجى، مؤمن بن حسن؛ ‏نور الأبصار في مناقب آل بيت النبي المختار صلى الله عليه و آله؛ رضى‏، قم، بی تا.‏
  14. شریف قَرشى، باقر؛ موسوعة الإمام أمیر المؤمنین على بن أبى طالب علیه السلام؛ مؤسسة الکوثر، چاپ اوّل، بی جا، 1423ق‏.
  15. شوشتری، قاضى نور الله؛ إحقاق الحق و إزهاق الباطل؛ مکتبة آیة الله المرعشى النجفى‏، چاپ اوّل، قم‏، 1409ق‏.
  16. صدوق، محمد بن على؛ معانی الأخبار؛ محقق: غفارى، على اکبر؛ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ اول، قم، 1403ق‏.
  17. طبرسى، فضل بن حسن؛ إعلام الورى بأعلام الهدى‏؛ آل البیت‏، چاپ اوّل، قم، 1417ق‏.
  18. طبرى، عماد الدين؛ بشارة المصطفى لشيعة المرتضى؛ المكتبة الحيدرية، چاپ دوم، نجف، 1383ق.
  19. طوسى، محمد بن حسن؛‏ الأمالی؛ دار الثقافة، چاپ اول، قم‏، 1414ق.
  20. عاملى، جعفر مرتضى، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، مترجم: سپهرى، محمد ‏(سیرت جاودانه)؛ پژوشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى‏، چاپ اوّل، تهران‏، 1384ش‏.
  21. عسقلانى، ابن حجر؛ الإصابة فى تمييز الصحابة؛ محقق: عبد الموجود، عادل احمد/ معوض، على محمد؛ دارالكتب العلمية، چاپ اول، بيروت، 1415ق.
  22. کلینى، محمد بن یعقوب؛ کافی‏؛ اسلامیه‏، چاپ دوم، تهران‏، 1362ش‏.
  23. کنجى شافعى‏، محمد بن یوسف؛ کفایة الطالب فی مناقب على بن أبى طالب؛ دار إحیاء تراث أهل البیت علیهم السلام‏، چاپ دوم، تهران،‏ 1404ق.
  24. مسعودى، على بن حسین؛ إثبات الوصیة للإمام على بن أبى طالب‏؛ انصاریان‏، چاپ سوم، قم‏، 1426ق‏.
  25. مفید، محمد بن نعمان؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ کنگره شیخ مفید، چاپ اوّل‏، قم‏، 1413ق‏.
  26. یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی؛ بیروت، دارصادر، بی تا.

 


[1] . ر.ک: ابن­ سعد، الطبقات الکبری، محقق: عبدالقادر عطا، محمد، ج 8، ص 40 و 41؛ عسقلانى، ابن حجر، الإصابة فى تمييز الصحابة، محقق: عبد الموجود، عادل احمد/ معوض، على محمد، ج ‏7، ص 196؛ ابن الجوزی، تذكرة الخواص، ص 20 – 22؛ زركلى، خيرالدين، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و  المستعربين و المستشرقين، ج 5، ص 130؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص 47؛ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص 29؛ شبلنجى، مؤمن بن حسن، ‏نور الأبصار في مناقب آل بيت النبي المختار صلى الله عليه و آله، ص 156.‏

[2] . زركلى، خير الدين، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و  المستعربين و المستشرقين، ج 5، ص 130.

[3]. ابن­ سعد، الطبقات الکبری، محقق: عبدالقادر عطا، محمد، ج 8، ص 40.

[4]. همان، ص 40 و 41. در صفحه 178 این کتاب نام مادر ایشان چنین ذکر شده است: «فاطمه دختر قيس بن هرم بن رواحة بن حجر بن عبد بن بغيض بن عامر بن لؤى».

[5]. عسقلانى، ابن حجر، الإصابة فى تمييز الصحابة، محقق: عبد الموجود، عادل احمد/ معوض، على محمد، ج ‏7، ص 196.

[6]. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص 46.

[7]. ابن المغازلي‏، على بن محمد، مناقب الإمام على بن أبى طالب عليهما السلام، ص 57؛ امین، سید محسن، أعيان الشيعة، ج ‏1، ص 325.

[8]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدى، ج ‏1، ص 306؛ عاملى، جعفر مرتضى، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، مترجم: سپهرى، محمد ‏(سیرت جاودانه)، ج ‏1، ص 234 و 235.

[9]. ابن الجوزی، تذكرة الخواص، ص 21 و 22.

[10]. همان، ص 22.

[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 453 و 454.

[12]. شاذان بن جبرئيل، الروضة في فضائل أمير المؤمنين على بن أبى طالب عليهما السلام، ص 40 و 41.

[13]. مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 1، ص 5 و 6.

[14]. طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص 306؛ اربلى، على بن عیسى‏، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ‏1، ص 79.

[15]. ابن الجوزی، تذكرة الخواص، ص 20.

[16]. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص 47؛ تذكرة الخواص، ص 20.

[17]. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص 29؛ تذكرة الخواص، ص 20؛ آيتى، محمد ابراهيم،‏ تاريخ پيامبر اسلام، ص 376.

[18]. شبلنجى، مؤمن بن حسن، ‏نور الأبصار في مناقب آل بيت النبي المختار صلى الله عليه و آله، ص 156.‏

[19]. ابن­سعد، الطبقات الکبری، محقق: عبدالقادر عطا، محمد، ج 8، ص 178.

[20]. به عنوان نمونه ر.ک: مسعودى، على بن حسین، إثبات الوصیة للإمام على بن أبى طالب‏، ص 136 و 137‏؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص 277؛ ابن الجوزى، تذكرة الخواص، ص 20؛ ابن صباغ مالکی، على بن محمد، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة علیهم السلام، ص 177؛ كلينى، محمد بن یعقوب، كافی، ج 1، ص 453.

[21]. ر.ک: مسعودى، على بن حسین، إثبات الوصیة للإمام على بن أبى طالب‏، ص 136 و 137‏.

[22]. خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص 277.

[23]. ابن الجوزى، تذكرة الخواص، ص 20.

[24]. ر.ک: ابن صباغ مالکی، على بن محمد، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة علیهم السلام، ص 177.

[25]. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 14.

[26]. ممتحنه، 12.

[27]. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ص 28 و 29.

[28]. ابن الجوزى، تذكرة الخواص، ص 20.

[29]. ر.ک: كلينى، محمد بن یعقوب، كافی، ج ‏5، ص 527، ح 5.

[30]. كلينى، محمد بن یعقوب، كافی، ج 1، ص 453.

[31]. آل عمران، 191- 195.

[32]. ر.ک: طوسى، محمد بن حسن، الأمالي، ص 469 – 472.

[33] . شریف قَرشى، باقر، موسوعة الإمام أمیرالمؤمنین على بن أبى‌طالب علیه السلام، ج ‏1، ص36 و 37.

[34] . ر.ک: حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: نرم افزار المکتبة الشاملة، ج ۱۴، ص ۹۰، ح ۶۰۸۴٫؛ کنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة‌ الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب ، ص ۴۰۷؛ ابن صباغ مالکی، على بن محمد، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة علیهم السلام، ج ۱، ص ۱۷۱ و ۱۷۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج ‏۱، ص ۵.

[35]. ر.ک: صدوق، محمد بن على، معانی الأخبار، محقق: غفارى، على اکبر، ص ۶۲‏؛ طبرى، عماد الدین، بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، ص ۷ و ۸؛ اربلى، على بن عیسى‏، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج ۱، ص ۷۹ و ۸۰؛ شوشتری، قاضى نور الله، إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۵، ص ۵۶ و ۵۷. برای آگاهی بیشتر ر.ک: ولادت امام علی (علیه السّلام) و  ولادت در کعبه، منحصر به امام علی (علیه السلام).