کپی شد
غیبت از مسئولین
با تعریف و بیان ماهیت غیبت روشن شد که غیبت تا حد زیادی به نیت فرد غیبت کننده بستگی دارد، بر این اساس هر فرد می تواند تشخیص دهد که آیا کلام وی غیبت است یا خیر؟
در همین راستا می توان گفت که غیبت در مسائل شخصی آن هم مربوط به مطالبی است که موجب ناراحتی غیبت شونده باشد، که در آن صورت حرام است. اما اگر عیب ها و انتقادات در ارتباط با حوزه کاری و مسئولیت اجتماعی افراد بیان شود و هدفی جز اصلاح کارکرد اجتماع در میان نباشد، نه تنها جنبه غیبت نخواهد داشت، بلکه نقد و تحلیل منصفانه و به دور از هر گونه حب و بغض رفتار و گفتار مسئولین، یک امر لازم برای رشد و تعالی جامعه و کشور است و برکات زیادی برای فرد و جامعه دارد و موجب اصلاح عیب آنها و بر طرف شدن نواقص کارها و برنامه هایشان می شود.
لازم به ذکر است که اگر در حوزه کاری، یکی از همکاران و یا مسئولان دارای نقایصی به لحاظ کاری و اجتماعی است -که دیگران از آن مطلع نیستند-، ابتداء لازم است این نواقص به نحوی صحیح به اطلاع خود آن شخص برسد تا نسبت به رفع آن اقدام کند، آنگاه در صورت عدم اصلاح موارد مزبور -از سوی آن شخص- بیان آنها تنها به نیت اصلاح و نقد و تحلیل منصفانه آن هم به مسئول مرتبط، جایز است.
در اسلام موضوعاتی چون نصیحت (امر به معروف و نهی از منکر) ائمه مسلمین، جرح و تعدیل (تکذیب و تأیید) راویان و گواهان، نُصح مستشیر و … وجود دارند که با کمی دقت در آنها درخواهیم یافت که امکان بروز و ظهور چنین موضوعاتی، جز با نقدها و تحلیل هایی که شاید برخی از آنها در نگاه اول، مشابه غیبت ارزیابی شوند، امکان پذیر نخواهد بود.
بر این اساس، چنین نقدها و تحلیل هایی، اگر تنها جهت شناخت وضعیت حاکم بر جامعه و تلاش برای بهبود آن باشد، ایرادی نخواهد داشت، اما اگر افرادی بخواهند در ضمن تحلیل و نقد، عقده ها و کینه های شخصی و گروهی خود را برآورده ساخته و علاوه بر سخنان لازم در یک نقد سالم، گفتاری را در ارتباط با طرف مقابل بر زبان آورند که بود و نبود آن در تحلیل انجام شده مساوی است، در برابر پروردگار مسئول خواهند بود و از آن جایی که هر فرد به درون خود آگاهی کامل دارد، شناسایی مرز بین تحلیل و غیبت در این موارد که تا حد زیادی وابسته به انگیزۀ افراد است، چندان دشوار نخواهد بود.[1]
[1]. اقتباس ازسوال 9478 (سایت اسلام کوئست: 9436).