searchicon

کپی شد

عوامل ظهور امام زمان (عج)

هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج) “ارادۀ الاهی” است، ولی آنچه که انسان ها به عنوان زمینه سازی ظهور می توانند انجام دهند، ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی كه برای هدف معینی به وجود می آید، در صورتی پبروز است كه زمینه های آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شكست روبرو خواهد شد.

قیام امام زمان (عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی می تواند پیروز شود كه شرایط آن فراهم گردد.[1]

پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور است؛ یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افكار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد. به عبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود.

توضیح این که بر اساس آنچه در روایات، در بارۀ عوامل غیبت آمده، برخی از آنها در اختیار ما نیست و قابل تغییر نمی باشد مانند:

1. بیعت کسی بر عهدۀ آن حضرت نباشد.[2]

2. محافظت ایشان از خطر کشته شدن.[3]

3. آزمایش الاهی.[4]

4. علل ناشناخته؛ چنان که بعضى از روایات‏ بیانگر این نكته‏اند كه امامان معصوم از علت اصلى غیبت آگاه اند، اما مأمور به بیان آن نیستند. لذا سر بسته و به طور اجمال حكمت‏هایى از آن را بیان كرده‏اند. دلیل این ادّعا روایت عبداللّه بن فضل هاشمى از امام صادق (ع) است كه امام به وى فرمود: براى صاحب امر غیبتى است كه چاره‏اى از آن نیست. هر مبطلى در آن شك مى‏كند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) براى چیست؟ فرمود: براى امرى كه اجازۀ كشف آن را براى شما نداریم. گفتم: حكمت غیبت او چیست؟ فرمود: حكمت غیبت او همان حكمت غیبت حجت‏هاى خداوند قبل از اوست. حكمت آن كشف نمى‏شود، مگر بعد از ظهور او. همان طور كه حكمت سوراخ كردن كشتى و كشتن پسر و برپایى دیوار توسط حضرت خضر براى حضرت موسى (ع) كشف نشد، مگر هنگام جدایى آنها.[5]

روشن است که این عوامل در اختیار انسان ها نیست تا بتوانند تغییر دهند.

اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است. چنان که در برخى از توقیعات شریفه به این مسئله اشاره شده است كه بى‏وفایى مردم و گناهان آنان زمینه ‏ساز غیبت حضرت حجت شده است.

“اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلى در وفاى به عهدى كه بر ایشان است عنایت مى‏فرمود مباركى دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمى‏افتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتى شایسته و درست شتاب مى‏شد. چیزى ما را از ایشان محبوس نكرده است، مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندى است كه از آنها به ما مى‏رسد”.[6]

مضمون این توقیع آن است كه بى‏وفایى شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانى‏تر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است. پس همدلى شیعیان در وفاى به عهد [آن حضرت] مى‏تواند عاملى براى تعجیل در ظهور باشد.[7]

علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تكالیف عمومى، در خصوص مسئلۀ غیبت وظایفى بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گام‏هایى نیز در زمینۀ ظهور برخواهند داشت که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

الف- صبر:

در روایتى امام رضا (ع) مى‏فرماید: چه قدر نیكو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدى این سخن خداوند را كه: “فارتقبوا اِنّى معكم رقیب”. و این سخن او كه: فانتظروا اِنّى معكم من المنتظرین. منتظر باشید من هم با شما در انتظارم. همانا فرج پس از ناامیدى مى‏آید و كسانى كه قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند. [8]

تعبیر “علیكم بالصبر” صراحت دارد، در این كه وظیفۀ شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر به معنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.

ب- انتظار:

هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبى معلوم مى‏شود، ولى دربارۀ انتظار باید گفت: پیامبر و ائمۀ اطهار با تأكید بسیار بر این امر پاى فشرده‏اند. در روایتى از پیامبر (ص) مى‏خوانیم كه فرمود: برترین اعمال امت من انتظار فرج است.[9]

على) ع) در پاسخ كسى كه از وى پرسید: كدام عمل نزد خداوند محبوب‏تر است؟ فرمود: انتظار فرج.[10]

امام صادق (ع) مى‏فرماید: نزدیك‏ترین حالت بنده به خداوند و راضى‏ترین چیز نزد او این است كه هرگاه حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مكانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند[11].

روشن و بدیهی است كه انتظار بر دو قسم است: انتظار تكوینى و انتظار تشریعى.

در انتظار تكوینى، منتظر بودن بیش‏تر به شكل منفى و همراه با سستى صورت مى‏گیرد، اما انتظار تشریعى، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، كلام امام سجّاد) ع) است كه مى‏فرماید: منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختى عطا فرموده است كه غیبت در نزد آنان به منزلۀ مشاهده گردیده است. آنان را در آن زمان به منزلۀ مجاهدان با شمشیر در کنار رسول خدا (ص) قرار داده است. آنان حقیقتا خالصند و شیعیان راستین و دعوت كنندگان به دین خدا در پنهان و آشكارند.[12]

منتظر واقعى در بعد علمى، آن چنان معرفتى دارد كه غیبت براى او همانند مشاهده است؛ یعنى در شناخت امام زمان خود، شك و تردید ندارد و در بعد عملى آشكارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.

اگر منتظر منفى دست بر دست مى‏گذارد و به بهانه این كه كارى از ما ساخته نیست و كارى براى زمینه سازى ظهور نمى‏كند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود مى‏افزاید، خود را آمادۀ ظهور مى‏نماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر كند.

چكیدۀ سخن آن كه در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.

ج- دعا:

در برخى روایات عمده‏ترین وظیفۀ عصر غیبت را دعا دانسته‏اند. از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب كه به وسیلۀ محمد بن عثمان دریافت شده است، فرمود: برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید… .[13]

د- انقطاع:

در روایتى از امام صادق (ع) مى‏خوانیم كه فرمود: “همانا این امر (ظهور مهدى) نمى‏آید شما را مگر پس از ناامیدى”.[14]

در روایت دیگرى امام رضا (ع) مى‏فرماید: “همانا فرج پس از ناامیدى مى‏آید و كسانى كه پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند”[15].

این بدان معناست كه تا انسان چشم امید به قدرت‏هاى غیرالاهى داشته باشد، عطش عدالت مهدوى در او وجود ندارد و آن گونه كه بایسته و شایسته است، مهدى‏جو و مهدى‏خواه نخواهد بود.

شاید به همین جهت یكی از نشانه‌های آغاز انقلاب امام زمان، فراگیری ظلم ‌و ‌جور در جهان بیان شده است. این مطلب را از دو راه می‌توان ثابت كرد:

1. پبامبر گرامی فراگیری ظلم و جور را، نشانۀ آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی كه محدثان اسلامی نقل كرده‌اند، فرموده است: زمین را پر از قسط و عدل می‌كند، چنان كه از ظلم و جور پرگردد.[16]

2. فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایۀ انفجار می‌گردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجار‌های مكانیكی است كه در درجۀ معینی از فشار، انفجار رخ می‌دهد. در حقیقت گسترش فساد به وسیلۀ ضحاكان زمان، انقلاب را نزدیك تر می‌كند، در نتیجه بذر‌های انقلاب را آبیاری می‌نماید، تا لحظه‌ای كه بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته باید توجه داشت که صرف گسترش فساد كافی نیست، بلكه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است.

مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است كه انسان‌ها، به موقعیت و ارج وجود خود پی‌ببرند و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگباری تلقی كنند كه شایستۀ مقام انسان نیست. آن گاه با ارزیابی شرایط و امكانات خود و ستم قدرت‌های طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و از راه های گوناگون، در آبیاری آن بكوشند. ناگفته پیداست، تا زمانی كه در توده‌ها چنین آگاهی پدید نیاید و انسان ها بر ارزش خود واقف نگردند و امكانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب كوری رخ می‌دهد كه نمی‌تواند، مصالح مردم را تضمین كند.

به عبارت روشن‌تر، برای تحقق یك انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یك رهبر لایق كافی نیست، بلكه علاوه بر این، آمادگی روحی و فكری لازم است كه مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را كه همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی، تنبلی و اكتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه می‌گزیند، و اندیشۀ انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمی‌كند و با تمسك به منطق “موسی به دین خود، عیسی به دین خود”، و یا “هر كس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد”، “من چه كار به كار دیگران دارم” و امثال این جملات، وضع موجود را كه توأم با یك نوع راحت‌طلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شكنجه و قتل و اعدام ترجیح می‌دهد.[17]

علاوه این که برای تحقق قیام حضرت مهدی (عج)، یك ارتش مهیا و نیروی ضربتی كارآمد لازم است كه پشت سر امام (عج) ایستاده و گوش به فرمان وی باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و تبعیض، افراد فداكاری پرورش یابند، تا پیام‌آور بهار عدالت باشند. این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداكار باشند.

به طور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به “انظلام”؛ -یعنی پذیرش ظلم و ستم- بشود، هیچ‌گاه زمینۀ قیام علیه آن نخواهد شد. بلكه تنها در صورتی مفید است كه مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیكی باشد. بدیهی است كه این مقدمه نیز هیچ گاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی كه مردم، بدی ظلم را بدانند و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقواست.

احادیث فراوانی داریم كه گروهی در زمان های مختلف با حركت های اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از كتاب ها گرد آمده است.[18]

در این جا به یكی از این احادیث اشاره می کنیم: صاحب كشف الغمة از پیامبر (ص) نقل می كنند كه فرمود: “مردمی از مشرق خروج می كنند و برای حضرت مهدی زمینه سازی می كنند”.[19]

هـ- تقوا و دوری از گناه:

در احادیثی كه پیامبر (ص) و ائمۀ ‌اطهار (ع)، وظایف منتظران را معین كرده‌اند، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق (ع) فرمود: “هر كس خشنود می‌شود كه از اصحاب قائم (ع) باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیكو عمل كند، در حالی كه منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند كسی است كه زمان ظهور آن حضرت را درك كرده است. پس (در جهت نیكی‌ها) بكوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده”.[20]

علمای گذشتۀ ما، دربارۀ وظایف و تكالیف منتظران در زمان غیبت، كتاب هایی مستقل نوشته یا فصولی از كتاب های خود را اختصاص داده‌اند، مانند کتاب “نجم الثاقب” تألیف مرحوم حاج میرزا حسین نوری (متوفی 1327)، دو کتاب “مكیال المكارم” و “وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان (ع)” تالیف مرحوم میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی 1348). در این كتاب ها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات ائمه (ع) به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایى نیز مى‏توان گفت: تشكیل حكومت جهانى با آن عظمت و شكوه، به صورت دفعى هر چند محال نیست، اما دلیل عقلى یا نقلى معتبر بر چنین وقوعى نداریم. هر چند ممكن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت (بیان نشدن وقت)، به طور “دفعی” و ناگهانى صورت گیرد، اما قطعا نمى‏توان گفت بدون هیچ زمینه‏اى انجام مى‏شود.

شهید مطهرى مى‏نویسد: بعضى از علماى شیعه كه به برخى از دولت‏هاى شیعى معاصر خود حسن ظن داشته‏اند، احتمال داده‏اند كه دولت حقّى كه تا قیام مهدى موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.[21]

این سخن بیانگر آن است كه علماى شیعه به حكومت زمینه‏ساز عقیده داشته‏اند و این یك امر طبیعى است؛ چرا كه وقتى انسان منتظر مهمان عزیزى باشد، سعى مى‏كند فضا و مكان و استقبال كنندگان را در حد امكان، با مقام فرد منتظر كاملاً همانند كند. چگونه ممكن است فرد منتظر، در انتظار كسى باشد كه به دلیل اجراى عدالت، پیاده كردن احكام الاهى و جلوگیرى از فحشا، محكوم دادگاه او و طعمۀ شمشیر وى باشد؟

آیت اللّه مكارم شیرازى، دربارۀ آمادگى‏هاى لازم براى حكومت جهانى مى‏نویسد: براى این كه دنیا چنان حكومتى را پذیرا باشد، چند نوع آمادگى لازم است:

1. آمادگى فكرى و فرهنگى؛ یعنى سطح افكار مردم جهان آن چنان بالا رود كه بدانند؛ مثلاً مسئلۀ “نژاد” یا “مناطق مختلف جغرافیایى” مسئلۀ قابل توجهى در زندگى بشر نیست و تفاوت رنگ‏ها و زبان‏ها و سرزمین‏ها نمى‏تواند بشر را از هم جدا سازد.

2. آمادگى اجتماعى؛ مردم جهان باید از ظلم و ستم و حکومت های موجود خسته شوند، تلخى این زندگى مادى و یك بعدى را احساس كنند و حتى از این كه ادامۀ این راه یك بعدى ممكن است در آینده مشكلات كنونى را حل كند، مأیوس گردند.

3. آمادگى‏هاى تكنولوژى و ارتباطى؛ بر خلاف آنچه بعضى مى‏پندارند كه رسیدن به مرحلۀ تكامل اجتماعى و رسیدن به جهانى آكنده از صلح و عدالت، تنها با نابودى تكنولوژى جدید امكان‏پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یك حكومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلكه شاید بدون آن وصول به چنین هدفى محال باشد. سپس مى‏افزاید معجزه، استثنایى است منطقى در نظام جارى طبیعت، براى اثبات حقانیت یك آیین آسمانى، نه براى ادارۀ همیشگى نظام جامعه.[22]

4. آمادگى‏هاى فردى؛ حكومت جهانى قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانى است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را به دوش بكشد.

این در درجۀ اوّل نیاز به بالا بردن سطح اندیشه، آگاهى، آمادگى روحى و فكرى براى پیاده كردن آن برنامۀ عظیم را دارد. منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى نمى‏تواند نقش تماشاچى داشته باشد.[23]


[1] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 294، زمینه‏سازى ظهور حضرت ولى عصر علیه‏السلام، محمد فاكر میبدى.

[2] رك: صافى گلپایگانى، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص 334.

[3] رك: بحارالانوار، ج 52، ص 97.

[4] همان، ص 98.

[5] «ان لصاحب الامر غیبة لا بد منها، یرتاب فیها كل مبطل، فقلت له: و لم جعلت فداك؟ قال لامر لم یؤذن لنا فى كشفه لكم، قلت: فما وجه الحكمة فى غیبة؟ فقال: وجه الحكمة فى غیبة وجه الحكمة غیبات من تقدمه من حجج اللّه تعالى ذكره، ان وجه الحكمة فى ذلك لا ینكشف الا بعد ظهوره، كما لا ینكشف وجه الحكمة لمّا أتاه الخضر( علیه‏السلام ) من خرق السفینة، و قتل الغلام و اقامة الجدار، لموسى (علیه‏السلام) الا وقت افتراقها». رك: همان، ص 91، و 113.

[6]«و لو ان اشیاعنا وفقهم اللّه على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، على حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نكرهه و لا نؤثره منهم». رك: همان، ج 53، ص 177، و الزام الناصب، ج 2، ص 467

[7] « لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا». در سعادت دیدار ما شتاب مى‏شد

[8] «ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالى «فارتقبوا انى معكم رقیب» و قوله عزوجل: «فانتظروا انى معكم من المنتظرین، فعلیكم بالصبر، فانه انما یجیى‏ء الفرج على الیأس و قد كان الذین من قبلكم اصبر منكم».

همان، ج 52، ص 129

[9] «افضل اعمال امتى انتظار الفرج». همان ، ص 122

[10] «اى الاعمال احب الى اللّه عزوجل؟» فقال: «انتظار الفرج». همان

[11] «اقرب ما یكون العبد الى اللّه عزوجل و ارضى ما یكون عنه اذا افتقدوا حجة اللّه فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمكانه… فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً». همان،ص95

[12] «المنتظرون لظهوره افضل اهل كل زمان، لان اللّه تعالى ذكره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة، و جعلهم فى ذلك الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدى رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بالسیف، اولئك المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاة الى دین اللّه سرا و جهرا » همان،ص 122

[13] «و اكثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلك فرجكم».الاحتجاج ج‏2 ص 471 .

[14] «ان هذا الامر لایأتیكم الا بعد ایاس…، رك: بحارالانوار، ج 52، ص 111.

[15] «فانه انما یجیى‏ء الفرج على الیأس و قد كان الذین من قبلكم اصبر منكم». رك: بحارالانوار، ج 52، ص 129 و 110.

[16] «یملا الارض قسطاً و عدلا كما مُلئت ظُلما وجورا». الاحتجاج، ج‏1، ص 69.

[17] باید توجه نمود كه مدت‌هاست كه فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابر قدرت‌ها در بسیاری از مناطق جهان –بویژه آفریقا و آسیا- به شدیدترین وضع رسیده است. از روزی كه غرب، اندیشه تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیون‌ها نفر را در بند كشیده است. تنها بررسی وضع كشورهای استعمارزدة افریقا و جنوب آسیا سند روشن و گویایی بر این مطلب است.

[18]برای اطلاعات بیشتر ر.ك: كامل سلیمان، روزگار رهای. ؛ ترجمه علی اكبر مهدی پور، ج 2، ص 1034 الی 1062.

[19]كشف الغمة فی معرفة الائمه، ج 3، ص 267 معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411 ق، ج 1، ص 387ی،

[20]«من سره ان یكون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، كان له من الأجر مثل أجر من أدركه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لكم ایتها العصابة المرحومة». بحارالانوار، 52/140، به نقل از غیبت نعمانی.

[21] ر.ك: مطهرى، مرتضى، قیام و انقلاب مهدى، ص 68.

[22] مكارم شیرازى، ناصر، حكومت جهانى مهدى علیه‏السلام ص 80 تا 83.

[23] همان،ص 100