کپی شد
علم غیب امامان به شهادت خود
همۀ انسان هایی که پا به عرصۀ حیات می گذارند، روزی از این دنیا رخت بر می بندند. قرآن مجید می فرماید: “هر نفسی مرگ را می چشد”.[1] پس هر انسان زنده ای روزی از دنیا می رود، اما جز عده خاص از اولیای خداوند، کسی از زمان مرگ خود مطلع نیست و وقت وفات آنان پوشیده شده است، تا انسان ها با این تفکر که هر لحظه امکان وفات یافتن وجود دارد، به سوی گناهان نروند و یا توبه را به تأخیر نیاندازند. از طرفی برترین مرگ ها نزد خداوند شهادت است. خداوند کشته شدگان در راهش را مرده خطاب نمی کند، بلکه آنان را صاحب زندگانی می داند که پیش او روزی دریافت می کنند. [2]
ائمۀ معصومین (ع) هم که دارای علم غیب هستند، همگی به این نوع مرگ؛ یعنی شهادت از دنیا رفته اند. به هر حال باید توجه داشت که علم شخص مانع از مرگ و یا شهادت او نمی شود و نمی تواند جلوی مرگ را برای همیشه بگیرد.
همچنین اگر قضا و قدر خداوند حتمی شده باشد، به هیچ عنوان تغییر نمی کند. حال قضای الاهی در مورد عمر انسان ها باشد یا عمر امت ها. خداوند می فرماید: “هر گاه که اجلشان برسد نه لحظه ای عقب می افتد و نه لحظه ای زودتر تحقق می یابد”.[3]
ائمۀ معصومین (ع) علم غیب به امور داشته اند و تا وقتی که می دانستند قضا و حکمت خداوند تعلق نگرفته است که به شهادت برسند، از هر وسیله ای برای نجات خود از مرگ استفاده می کردند.
در روایات نقل شده که امام هادی (ع) برای شفای بیماری خود شخصی را برای دعا به کربلا فرستاد، یا امام کاظم (ع) خرمای زهر آلودی که هارون الرشید به حضرت داد را میل نفرمود و گفت: هنوز وقتش فرا نرسیده است و یا امام باقر (ع) می فرماید: “ما برای دفع شر سلطان فلان دعا را می خوانیم”.[4]
همۀ اینها حاکی از آن است که این ذوات مقدسه برای حفظ جان شریفشان از هیچ کوششی فرو گذار نکرده اند.
اگر انسان از شهادت خود در راه خدا از قبل مطلع باشد و برای رضای خداوند و اطاعت امر او و رعایت مصالح مهم تر خود با پای خویش به قتلگاه برودبه مقام رضایت رسیده و درجات بالایی از انسانیت را کسب کرده است. امام باقر (ع) می فرماید: “این مصیبت ها که برای ائمۀ گذشته پیش آمد قضای حتمی خداوند و با انتخاب امامان بود و همگی به آن علم داشتند … و همۀ اینها به خاطر درجات و کراماتی است که خداوند اراده کرده به آنها عطا کند.[5]
بنا بر این در مواردی که ائمۀ اطهار (ع) به قضای حتمی خداوند علم داشتند، به خاطر مقام تسلیم و رضایی که داشتند، به این امر راضی بودند و در غیر این موارد از جان شریفشان بسیار محافظت می کردند.
[1] قرآن کریم، 185.
[2] همان، 169.
[3] همان، 34.
[4] مقتل الحسن، مقرٌم، ص 57.
[5] همان، ص 61.