Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

علم خدا به آینده و کمک به معصومان

بیان شد که خـداونـد نـسـبـت بـه حـقـايـق و اسرار گذشته و حال و آیندۀ همۀ موجودات آگاه است؛ زيرا تـمامى حوادث و موجودات در محضر خداوند هستند و با احاطه وجودى که او بر هـمـه چـيـز دارد، چـيـزى از مـحـضرش غايب نيست. قرآن کریم در این باره مى فرمايد: «… و هيچ چيز در زمين و آسمان از پـروردگـارت مـخفى نمى ماند، نه به اندازه سنگينى ذرّه اى و نه كوچك تر از آن و نه بزرگ تر از آن، مگر اين كه (همۀ آنها) در كتاب مبين ثبت است».[1]

حضرت على (ع) نیز مى فرمايد: «او دانا به همۀ اسرار و از همه ضميرها با خبر است، احاطۀ او بر هر چيز غلبه و قدرت دارد».[2]

از جمله معلومات پروردگار متعال این است که از قدرت، کید و ظلم همۀ ظالمان آگاه است و توانایی جلوگیری از آن را دارد، ولی با این همه “خداوند ابا دارد از اين كه امور عالم را جز از طریق اسباب خودش به انجام برساند”.[3] یعنی سنت و قانون حکیمانۀ او این است که همۀ کارها بر طبق اسباب و علل مادی و از مجرای عادی آن انجام گیرد. و همۀ سنت ها و قانون های الاهی دائمی و تغییر ناپذیرند.[4] بر این اساس بنا نیست حتی برای حفظ وجود مقدس انبیا و ائمه (ع) و ترویج دین، سنت ها و قانون های الاهی نقض شوند. 

با توجه به این که پیامبران الاهی مأمور هدایت انسان ها در تمام جنبه های مادی و معنوی بودند و امامانی که جانشینان پیامبر هستند نیز همین وظیفه را دارند. آنان نیز در موارد زیادی از ناحیه خداوند علم به غیب دارند،[5] از جمله علم به زمان و مکان شهادتشان.[6]،[7] البته اين بدان معنا نيست كه هيچ امرى بر آنها پوشيده نباشد.[8]، [9] بر این اساس در مواردی خداوند پیامبر(ص) و ائمه (ع) را از توطئه ها و خطراتی که دشمنان برای ایشان و یارانشان طراحی کرده بودند آگاه کرده است، ولی به جز موارد خاصی (که آنان مأمور بوده اند از راه معجزه و قدرت خارق العاده ای الاهی دشمنان را ناکام کنند)، در اکثر موارد وظیفه داشته اند که تنها از طریق اسباب و علل عادی که در اختیار همه مردم حتی دشمنان است خطرات را دفع کرده و با دشمن مبارزه نمایند و به نتیجه آن راضی باشند؛ زیرا یک بعد زندگی و مبارزات پیامبر(ص) و ائمه (ع) در برابر ظلم و بی عدالتی اسوه و الگو بودن آنان برای همۀ انسان ها در طول تاریخ است و اگر بنا باشد از راه های غیرعادی و با استفاده از امکاناتی که در اختیار دیگر انسان ها نیست پیروز شوند دیگر الگو بودن و تربیت انسان ها و در نتیجه تلاش و مبارزۀ آنها در راه برپایی حق و عدالت معنا نخواهد داشت.

از جانب دیگر اگر ادارۀ امور، خارج از جریان عادی اسباب و علل باشد و خداوند از راه معجزه اولیاء خود را بر دشمنان پیروز نماید، دنیا دیگر دار تکلیف و امتحان و اختیار نخواهد بود. و همۀ امور با جبر و بدون اختیار بشر صورت می پذیرد که این موضوع بر خلاف حکمت الاهی و هدف آفرینش جهان و انسان خواهد بود.

شکست ظاهری در جنگ و یا شهادت اولیاء الله به معنای عدم یاری پروردگار نیست، بلکه پیروزی واقعی که رسیدن به اهداف و آرمان های والایی است که خداوند برای آنان تعریف کرده است. بنا براین صبر و استقامت آنان تا آخرین لحظات زندگی و پای بندی به همه ارزش ها تا آخرین قطره خون در اثر نصرت و یاری خداوند برای همۀ صابران و اولیاء الله و از جمله برای پیامبر و ائمه حاصل شده است که بزرگترین نصرت و بزرگترین پیروزی است.

 


[1]. يونس، 61.

[2]. نهج البلاغه، خ 85، ص 205.

[3]. کلینی، کافی، ج 1 ، ص 183، نرم افزار جامع الاحادیث. (أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ (الامور) إِلَّا بِأَسْبَاب).

[4]. احزاب ،62. (سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً)

[5]. كهف، 64؛ جن، 26؛ آل عمران، 43 و 174؛ هود، 51؛ شورى، 53.

[6]. قرائتی، تفسیر نور، ج 4، ص 245. (البته آگاهی از غیب، همه جا نشانۀ کمال نیست، بلکه گاهی نقص است؛ مثلاً شبی که امام علی (ع) در جای پیامبر (ص) خوابید، اگر آن حضرت علم داشت که مورد خطر قرار نمی گیرد، کمالی برای آن حضرت محسوب نمی شد؛ زیرا در این صورت، همه حاضر بودند جای آن حضرت بخوابند، در این جا، کمال، علم نداشتن به غیب است”.

[7]. اقتباس از نمایه: علم غیب امامان به شهادت خود، سؤال 579 (سایت اسلام کوئست: 631).

[8]. سبحانى، جعفر، تاريخ پيامبر اسلام، ص 480؛ مثلاً در راه تبوك شتر پيامبر(ص) گم شد و اطلاعى از آن نداشتند؛ كسى طعنه زد كه چگونه پيامبرى هستى كه از جاى شتر خود خبر ندارى؟! پيامبر(ص) فرمود: به خدا قسم من نمى‏دانم مگر چيزى را كه خدا به من تعليم كند و اكنون خداوند مرا به آن دلالت نمود، آن شتر در فلان قسمت به واسطه این که مهارش به درختى گير كرد، حبس شده است، برويد او را بياوريد.

[9]. اقتباس از نمایه: علم اولیای خدا، سؤال 189 (سایت اسلام کوئست: 953).