Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

علامه حلی از دیدگاه اندیشمندان شیعه

نظر برخی از علما و اندیشمندان شیعه نسبت به مرحوم علّامه حلّى به این شرح است:

  1. سید مصطفی تفرشی، صاحب كتاب نقد الرجال می‌‌گوید: علامه آن قدر فضیلت و شأن و اعتبار دارد كه بهتر آن است كه توصیف نشود؛ چون توصیف ها و تعریف های من چیزی بر شأن او نمی ‌افزاید. او بیش از 70 جلد كتاب دارد كه هر كدام نشانگر نوعی از فضیلت، نبوغ، علم و دانش او است.[1]
  2. میرزا محمد تنکابنی در توصیف ایشان از نام خود علّامه الهام گرفته و چنین می گوید: «حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلّی، ملقب به جمال الدین، معروف به آیت الله فی العالمین، مرکز دایره شرع مبین و قطب کره دین مبین و منتهای فضائل اولین و آخرین، مؤسّس قواعد در باب حق و یقین و تذکره خواطر مؤمنان و تبصره مهتدین و ساکن مناهج یقین و منهاج کرامت اکرمین است».[2]
  3. از قول سید عبدالله شوشتری نقل کرده اند: جناب علّامه حلی در حالی به درجه اجتهاد رسید که کودک بود و قلم تکلیف بر او جاری نشده بود و مردم منتظر بودند که او به تکلیف برسد؛ برای آن که از او تقلید نمایند.[3]
  4. محدث متتبع، میرزا حسین نوری در كتاب «مستدرک وسائل الشیعة» در مورد علامه چنین می ‌نگارد: علامه حلّی شیخ بزرگوار و جلیل القدر؛ اقیانوس علوم، غواص فضائل و حكمت‌ ها، حافظ ناموس هدایت و ارشاد، شكننده ناقوس ضلالت، پاسدار حریم دین، زائل كننده آثار فسادگران، او در جمع علما و دانشمندان اسلام، همانند بدر (ماه شب چهارده) در میان ستارگان می ‌درخشد. نسبت به دشمنان و بدخواهان سیاه دل، شدیدتر از عذاب زهرناک و برنده تر از شمشیر مسموم است. او دارنده مقامات فاخره و كرامات درخشان و سعادت های ظاهری است. وی زبان گویای فقها، متكلمان، محدثان، مفسران و ترجمان حكما و عرفای سالكان متبحر است. او فردی است كه لقب آیت الله تام و كامل، شایسته او است. رحمت‌ ها و عنایات خاص خدا شامل حال او باد.[4]
  5. رجالی معروف، صاحب ریاض العلما درباره او می گوید: پیشوای وارسته، عالم عامل، فاضل كامل، شاعر ماهر، علامه علما، فهامه فضلا، استاد جهان، معروف در بین ما به علامه علی الاطلاق، موصوف به منتهای علم، فهم، كمال و فرزند خواهر محقق است. وی آیت الله روی زمین می ‌باشد. او حقوق بی شماری از نظر زبان، بیان و قلم بر عهده طائفه شیعه امامیه دارد. او جامع علوم مختلف و مصنف در رشته های گوناگون آن بود. وی به تنهایی فقیه، حكیم، متكلم، محدث، اصولی، ادیب و شاعر ماهری بود. من برخی از اشعار او را در اردبیل دیدم كه به كمال جودت طبع او در نظم و شعر دلالت دارد.[5]
  6. امام خمینی درباره علامه حلی می گوید: «کسانى که حافظ عقاید و قوانین و نظام اجتماعى اسلام هستند، مانند «خواجه نصیر» و «علامه» که خدمت شایان و نمایانى کرده ‌اند، اگر بمیرند خلأى به وجود مى ‌آید، اما من و جنابعالى براى اسلام چه کرده ‌ایم که اگر مردیم مصداق این روایت باشد؟ هزار نفر از ما بمیرد، هیچ خبرى نمى‏‌شود! ما یا فقیه نیستیم حق فقه، یعنى آن طور که باید بود و یا مؤمن نیستیم حق ایمان».[6]
  7. استاد مرتضی مطهری می گوید: علّامه حلّى از بزرگان علما و نه تنها از بزرگ ترین فقهاى شیعه، بلکه از بزرگ ترین فقهاى اسلام شمرده شده است. وی در منطق، کلام، فلسفه، ریاضیات و …، شاگرد «خواجه نصیرالدین» و در فقه، شاگرد «محقق حلّى»؛ صاحب کتاب «شرایع الاسلام» است که او هم از فقهاى درجه اول شیعه است.

علّامه در فن فقه، قطعاً و بدون شک از نوابغ است. کتاب هاى خیلى زیادى دارد. به راستى وقتى انسان کتاب «تذکرة الفقهاء» را مطالعه مى ‏‌کند، از تبحّر یک نفر در یک فن به حیرت مى ‏افتد. «تذکرة الفقهاء» کتابى فقهى است، اما تنها فقه شیعه را بیان نکرده، که در هر مسئله ‌اى فتواى همه اهل تسنن را آورده است. آن هم نه فقط فتوای چهار امام ایشان؛ ابوحنیفه، شافعى، مالک و احمد، بلکه فتواى بزرگان فقهاى ما قبل از منحصر شدن مذاهب به این چهار تا را نیز نقل کرده است.

گاهى ردّ و ایراد هم مى کند؛ مثلًا مى گوید: شافعى در یک قول چنین گفته، در قول دیگرش چنین گفته، اول چنین گفته، بعد، از عقیده خودش عدول کرده و چنین گفته است. آقاى شیخ محمّد تقى قمى مى گفت: وقتى که مى خواستند تذکره را چاپ کنند، از علماى هر مذهبى از مذاهب اهل تسنن متخصصى آوردند. آنها تعجب کردند که این مرد بر اقوال ما از خود ما بیشتر احاطه دارد. علامه یک چنین آدم فوق العاده اى بوده است.

او کتاب «تجرید العقاید» مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی را شرح کرده و قسمت منطق آن را به نام «الجوهر النَّضید» که از بهترین کتاب هاى منطق است و قسمت کلام آن را به نام «کشف المراد» که امروز به آن «شرح تجرید» مى‏‌گویند، نامگذاری نمود.[7]

[1]. تفرشی، مصطفی، نقد الرجال، تحقیق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، ج 2، ص 70.

[2]. تنکابنی، میرزا محمد، قصص العلماء، ص342.

[3]. قمی، شیخ عباس، الفوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه (سرگذشت عالمان شیعه)، تحقیق: باقر بید هندی، ناصر، ج 1، ص 24.

[4]. محدث نورى، حسين بن محمد تقى‏، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، محقق و مصحح: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)‏، بخش خاتمه ج 2، ص 403.

[5]. افندی، عبدالله بن عیسی‌بیگ، احمد، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، محقق: حسینی اشکوری، ج ١، ص 358.

[6]. خمینی، سید روح الله، ولایت فقیه، ص 134.

[7]. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج 4، ص 738.