searchicon

کپی شد

عقیده خوارج در مورد امامت

تمامى خوارج به امامت فاضل [برتر] عقيده داشته، امامت مفضول [فروتر] را روا نمى‏دانند. آنان معتقدند كه بهترين امامان كسى است كه خود را براى قيام مهيّا سازد و مردم را به جهاد فراخواند. پس هرگاه كسى از آنان به اين امر مبادرت ورزيد، برترين آنان و شايسته‏ترين شخص براى امامت‏ است. آنان عقيده دارند كه امام مى‏تواند شخصى از ديگر اقوام عرب و يا عجم باشد و همه قبايل از ديد آنان يكسان‏اند. آنان چنين عقيده دارند كه فخرفروشى به قوميّت‏ها و برتر دانستن گروهى از گروه ديگر كفر است و از نظر آنان فضيلت فقط به تقوا است.[1]

راوی[2] می گويد: من و محمد بن مسلم و ابو الخطاب با هم بودیم، ابو الخطاب به ما گفت: در باره كسى كه امر امامت را نمی شناسد چه می گوئيد؟ من گفتم: هر كه امر امامت را نشناسد، كافر است، ابو الخطاب گفت: كافر نيست تا حجّت بر او تمام شود و چون حجت بر او اقامه شود و آن را نپذيرد پس او كافر است، محمد بن مسلم گفت: سبحان اللَّه! اگر نپذيرد، انكار هم نكند، چرا كافر باشد؟ هر گاه انكار نكند كافر نيست، می گويد: به حج رفتم خدمت امام صادق (ع) رسيدم و اين موضوع را به او گزارش دادم، فرمود: تو حاضرى و آن طرف غايبند، موعد شما امشب نزد جمره وسطى در منى باشد (كه در حضور همه مسئله مطرح شود)، چون شب شد همه نزد او گرد آمديم، ابو الخطاب و محمد بن مسلم هم بودند و آن حضرت بالشى گرفت و به سينه نهاد (به رسم عرب كه بالش بر سينه نهند و بر آن تكيه دهند) سپس به ما فرمود: در باره خدمتكاران و زنان و خاندان خود چه می گوئيد؟ آيا اقرار به يگانگى خدا ندارند؟ گفتم: چرا، فرمود: محمد (ص) را رسول خدا نمی دانند؟

گفتم: چرا، فرمود: نماز نمى‏خوانند و روزه نمى‏گيرند و حج نمى‏كنند؟ گفتم: چرا، فرمود: آنچه را شما عقيده داريد مى‏فهمند و معتقدند؟ گفتم: نه، فرمود: آنها در نزد شما چه وضعى دارند؟

گفتم: هر كه امر امامت را نشناسد كافر است، فرمود: سبحان اللَّه!

آيا اين مردمى كه در راه ها و سر آب ها هستند ديدى؟ گفتم: آرى، فرمود: نيست كه نماز مى‏خوانند و روزه مى‏دارند و حج مى‏روند؟

نيست كه خدا را يگانه مى‏دانند و محمد (ص) را رسول خدا مى‏دانند؟ گفتم: آرى، فرمود: مى‏فهمند آنچه را شما عقيده داريد؟

گفتم: نه، فرمود: آنها نزد شما چه حالى دارند؟ گفتم: هر كه اين امر امامت را نداند كافر است.

فرمود: سبحان اللَّه! تو خانه كعبه را، آن همه طواف‏كنندگان بر آن را و اهل يمن را و اين كه همه به پرده كعبه چسبيدند نمی بینی؟

گفتم: چرا، فرمود: همه نمى‏گويند: اشهد ان لا اله الّا اللَّه و اشهد ان محمداً رسول اللَّه و نماز مى‏خوانند و روزه مى‏دارند و به حج مى‏روند؟

گفتم: چرا، گفت: اينها مى‏دانند آنچه را شماها عقيده داريد؟ گفتم:

نه، فرمود: در باره آنها چه گوئى؟ گفتم: هر كه اين امر امامت را نداند كافر است، فرمود: سبحان اللَّه! اين عقيده خوارج است، سپس فرمود: اگر بخواهيد به شما خبر دهم، من گفتم: نه، پس فرمود: هلا براى شما بد است كه چيزى را بگوئيد تا از ما نشنويد.[3]



[1]. ناشئ، اكبر، فرقه‏هاى اسلامى و مسأله امامت‏، ترجمه ايمانى‏، عليرضا، ص 100، ناشر، مركز مطالعات اديان و مذاهب‏، قم‏ چاپ، اول‏، 1386 ش‏.

[2]. هاشم صاحب البرید(پستچی).

[3]. کلینی، اصول كافى، ترجمه، كمره‏اى،‏ محمد باقر، ج ‏5، ص 439، انتشارات اسوه، قم، چاپ سوم، 1375 ش‏.