کپی شد
عقل گرایی میرزا مهدی اصفهانی
میرزا مهدی اصفهانی نخست با نگرش فلسفی و عرفانی آغاز میکند. تمام اساتید و فضای اطراف ایشان نشان میدهد که تعلّقات نخست ایشان کاملا عرفانی و فلسفی بود؛ اما چنان که خود گزارش میدهد، به تدریج به چالشهای درون فلسفه پیبرده و در حوزه عرفان نظری و عملی به این نتیجه رسید که این دستاوردها و اساساً این روش سلوک عرفانی در سلسله انبیا و اولیا الهی وجود نداشته است. البته به نظر میرسد که میرزا نخست به پارهای از نتایج خاص فلسفی و عرفانی نظیر وحدت وجود، جبرگرائی و معادباوری فیلسوفان شک می کند و به این باور میرسد که این نظریهها رویاروی با معارف قرآنی و روایی هستند. وی همچنین متوجه میشود که این مبانی برخلاف آنچه ادعا می شود، چندان بر پایه عقل و خردورزی گذاشته نشده است. البته میرزا بر خلاف کسانی که در نقد فلسفه به طور کلی هرگونه خردورزی را انکار میکنند و از اساس در هر معرفت عرفانی تردید می کنند، به کلی نظرورزی را بیرون نمیاندازد و منکر اساس شهود و برنامههای سلوک نمیشود. بلکه وی معتقد بود در متن دین، قرآن و سنت، دستگاه عقلانی روشن وجود دارد و تمام اموری که انبیای الهی ارائه دادهاند بر محور عقل بوده است. از آن سوی هر چند سلوک عرفانی و نتایج مشاهدات عارفان را مورد سؤال قرار میدهد، اما چون خودش این راه را رفته و به نتایجی رسیده، این دادههای عرفانی را تحلیل میکند و راه درست معرفت قلبی را در کنار آن میگذارد. از این نظر باید میرزای اصفهانی را یک منتقد آگاه و منصف به تاریخ فلسفه و عرفان تلقی کنیم. کسانی که آثار ایشان را به دقت بخوانند، متوجه میشوند که ایشان بر خلاف کسانی که از بیرونِ وادیِ فلسفه و عرفان، به نقد میپردازند، کاملاً مطلع از زوایای بحث است و نوع نقد و نگاه میرزا با بسیاری از منتقدان دیگر متفاوت است.[1]
[1] . سبحانی، محمد تقی، مجله حریم امام، سال هفتم، شماره 343، ص 8.