searchicon

کپی شد

عقل از دیدگاه عرفا

در کلمات عارفان، عقل دو قسم است؛ یکی عقل معاش که در سر انسان جای دارد و دیگری عقل معاد که در دل آدمیان است. قیصری می گوید: روح انسانی را از جهت معقل ذات و موجد خود و تعیّن آن به تعیّن خاص، عقل گویند.

صدرالدین قونوی گوید: نفس انسانی را دو قوت است، یکی قوت عالمه و دیگر قوت عامله. قوت عالمه منفک از قوت عامله نیست و بالعکس. ایشان در بیان و توضیح نیروی عامله چنین می گوید:

شکی نیست که افعال انسان گاه خوب و گاه بد است و علم به حسن و قبح افعال گاه از راه کسب و زمانی بدون کسب حاصل می شود؛ بنابراین سه امر حاصل می شود: یکی قوة ممیزة خوب و بد. دیگری مقدماتی که به وسیله آنها امور خوب و بد از هم جدا می شوند. سوم این که نفس افعالی که موصوف به خوبی، بدی و حسن و قبح هستند.

کاربرد نام عقل بر این سه امر مذکور، به اشتراک لفظی است که در کتب اخلاق، بر مواظبت از افعال تجربیه گفته شده است.[1]

 



[1]. ابن سینا، فصل 9، ص104، فرهنگ معارف اسلامی، ج3، ص302.