کپی شد

عقاید و باورهای بهائیان

در نظر بهايى‏ها دو اثر ميرزا حسين على (مؤسس فرقه بهاييت) از اهميت ويژه‏اى برخوردار است و كتاب “شريعت و وحى” تلقى مى‏گردد. الف: “ايقان”، كه مى‏پندارد در بغداد بر او وحى شده است. ب: “اقدس” كه گمان مى‏شود در عكّا بر او نازل گرديده است. و البته مكاتيب و يا نوشته‏هاى ديگرى همچون كلمات مكنونه، هفت وادى، كتاب مبين و… هم به او نسبت داده شده است.

شالوده‏ عقيده بهاء در اين كتاب‏ها بر اين اصل استوار است كه با ظهور “او” و “باب” شريعت اسلام ملغى گرديده و دوره رسالت حضرت محمد (ص) سپرى شده و دوره رسالت و زمامدارى جمال اقدس الاهى و آيين او آغاز گرديده است و كتاب اقدسش مهيمن بر جميع كتب و ناسخ همه‏ صحف و مرجع تمامى احكام است.[1] و نيز خداوند در هيكل حسين على تجلّى و تجسّد پيدا كرده است و بعد از او نيز خداوند بارها بر زمين هبوط و تجلى خواهد نمود. البته بعد از حضرت محمد (ص) و باب و ميرزا حسين على تا هزار سال ديگر، ظهور الاهى در عالم نخواهد بود.[2]

او در كتاب “مبين”، خود را خداى خدايان معرفى مى‏كند[3]، و در كتاب اقدس[4] مى‏گويد: نخستين چيزى كه خدا بر بندگان خود واجب ساخته است، معرفت منبع وحى و تجلى او است كه “من هستم”!، كسى كه در آفريدن جهان و در گرداندن آن جانشين خدا بوده است.

و در كتاب “ايام تسعه” درباره‏ روز تولد خود مى‏گويد: مرحبا بر اين صبحگاهان كه در آن “لم يلد و لم يولد” متولد گشت.[5] و در كتاب ايقان مى‏گويد:[6] اگر ملاحسين بشرويه‏اى[7] نبود، خدا بر عرش قرار نمى‏گرفت.

و در “رحيق مختوم” اشراق خاورى آمده است: نبوت به ظهور محمد رسول كه خاتم النبيين بود ختم گرديد و اين نشان مى‏دهد كه ظهور بهاء اللَّه ظهور خداوند بوده است.[8]

پاره‏اى از احكام بهاييت:

در كتاب اقدس آمده است كه: ازدواج با زن پدر، حرام و با دختر و خواهر و ساير اقارب مباح است.[9] زناى محصنه جريمه‏اى ندارد،[10] و تمام اشيا حتى بول، غائط، سگ و خوك و… پاك مى‏باشند،[11] و حج فقط بر مردان واجب است و مكان او هم در بيت اعظم بغداد و بيت نقطه شيراز است،[12] و قبله‏ آنها قبر ميرزا حسين على در عكا است،[13] و نيز در كتاب اقدس مى‏خوانيم كه: بهائيان حق اعتراض به حكام و دولت‏ها را ندارند و به جاى آن بايد به دل‏ها توجه كنند.[14]

البته، نكته‏اى كه در مواجهه با اعتقادات بهائيت بايد بدان توجه نمود اين است كه:

بهائی گرى به اقتضاى زمان و مكان به رنگ‏ها و اشكال گوناگون درآمده است؛ مثلاً در “هند” با انديشه‏ هندوان (تجلى و تجسد خدا) هم رنگ شده است و در “آمريكا” و “اروپا” از “آزادى و تساوى حقوق” دم مى‏زند و در كنار “شنتوئيست‏هاى ژاپن” از “تعداد خدايان” سخن به ميان مى‏آورد و در “سرزمين‏هاى اسلامى” از “توحيد” مى‏گويد و در محيط “مسيحيت” از “هبوط خدا بر زمين و تجسد او” و… .[15]


[1] مكاتيب عبدالبهاء، ج1، ص 343.

[2] خاتميت پيامبر اسلام، ص 72 و 75.

[3] همان، ص 229. البته اين ادعاى خدايى در صفحه‏ى 323 مبين تكرار شده است.

[4] همان، ص 1.

[5] همان، ص 50.

[6] همان، ص 173.

[7] ملاحسين بشرويه‏اى كسى است كه بهاء به وسيله‏ى تبليغ او به باب گرويد و ايمان‏آورد. دانشنامه‏ى جهان اسلام، ج 4، ص 733.

[8] همان، ج1، ص 78.

[9] همان، ص 253.

[10] همان، ص 300.

[11] همان، ‏ص 142.

[12] همان، ص 68.

[13] خاتميت پيامبر اسلام، ص 82.

[14] همان، ص 225.

[15] ر.ك: خاتميت پيامبر اسلام (ص)، ص 72 – 85؛ فرق و مذاهب كلامى، ص 343 – 350.