searchicon

کپی شد

عقاید وهابیت در مورد توسل و شفاعت

1- ابن تیمیه سر سلسله وهابیت (م. قرن هشتم) در کتاب ” الرد علی الاخنائی” در مورد توسل به پیامبر(ص) و زیارت قبر حضرت چنین می گوید :”هر گاه کسی به قصد زیارت و توسل به پیامبر مسافرت کند ،و علت اصلی سفر او رفتن به مسجد حضرت و توسل و زیارت و طلب حاجتی از وی باشد مشرک و از شریعت اسلام خارج است.”[1]

2- وی در همین کتاب می گوید: ” التوسُّل بالموتی و لو الانبیاء كفرٌ و شركٌ، و أنّه لم يَشْرَعْهُ سبحانه و تعالى لعباده.”یعنی:”هر کس غیر خدا را بخواند و به سوی غیر خدا برود و به مردگان توسل بجوید و طلب شفاعت کند و لو پیامبران الهی باشند مشرک است.”[2]

3- “سؤال الميت و الغائب و توسل به نبيًا كان أو غيره من المحرمات المنكرة و شرک باتفاق أئمة المسلمين لم يأمر الله به و لا رسوله و لا فعله أحد من الصحابة و لا التابعين لهم بإحسان، لا استحبه أحد من أئمة المسلمين. یعنی:”درخواست حاجتی از میت و توسل به او چه پیامبر باشد یا غیر پیامبر از محرمات و شرک  است به اجماع همه مسلمانان و خدا به آن امر نکرده و هیچ کسی از صحابه و تابعین این کار را انجام نمی دادند و کسی این را مستحب نمی داند. بنابر این، این کار جایز نیست.”[3]

4- محمد ابن عبد الوهاب در کتاب کشف الشبهات می گوید: ” إن قیل : النبي – صلى الله عليه و سلم – أعطي الشفاعة و أنا أطلبه مما أعطاه الله. فالجواب إن الله أعطاه الشفاعة و نهاك عن هذا فقال: فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا ، فإذا كنت تدعو الله أن يشفع نبيه فيك فأطعه في قوله : فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا[4]. و أيضا فإن الشفاعة أعطيها غير النبي – صلى الله عليه و سلم – فصح أن الملائكة يشفعون و الأولياء يشفعون و الأفراط يشفعون أ تقول: إن الله أعطاهم الشفاعة فأطلبها منهم؟ فإن قلت هذا رجعت إلى عبادة الصالحين التي ذكر الله في كتابه و هذا شرک، و إن قلت: لا، بطل قولك : أعطاه الله الشفاعة و أنا أطلبه مما أعطاه الله.” یعنی:” اگر کسی بگوید ما می دانیم خدا به پیامبر مقام شفاعت داده و به اذن الله می تواند شفاعت کند چه مانعی دارد ما آن چه را خدا به او بخشیده از او تقاضا کنیم، و از او طلب کنیم که برای ما شفاعت کند و یا به حضرت متوسل شویم ؟ ما در پاسخ می گوییم این کار شرک است و جایز نیست و اگر کسی چنین بگوید، بندگان صالح خدا را پرستش و عبادت کرده و این جایز نیست.[5]

5 – محمد ابن عبد الوهاب می گوید: ” فاعلم أن شرك الأولين فی الجاهلیه أخف من شرك أهل زماننا و شرکهم اشد” یعنی:” شرک کسانی که قائل به جایز بودن توسل به مردگان و طلب شفاعت و زیارت آنها هستند از شرک بت پرستان زمان جاهلیت بدتر است .”[6]

لازم به ذکر است که از این قبیل کلمات  در کتب وهابیون فراوان است به عنوان نمونه کتاب” الجامع الفرید” تالیف “محمد ابن ابراهیم نعمان ” مجموعه ای از مقالات ابن تیمیه و محمد ابن عبد الوهاب را جمع کرده و از قول محمد ابن عبد الوهاب آمده است: ” توسل و تبرک جستن به قبور و حتی دست کشیدن به قبر و بوسیدن آن و طلب شفاعت از آنها از عمل مشرکان است. [7]

با توجه به آیات قرآن و روایات متعددی که درکتب معتبر حدیثی اهل سنت موجود است شکی نیست که همه مسلمانان از جمله خلفاء و ائمه مذاهب اهل سنت توسل و شفاعت را قبول دارند و آن را جایز می شمارند. اما بنابر نظر وهابیت که توسل و شفاعت به غیر خدا را شرک می داند باید قائل شود که بزرگان اهل سنت ازجمله خلیفه دوم و سوم هم مشرک بوده اند. بنابر این مسلمانان با غیرت باید بین این دو نظریه یکی را انتخاب کنند. یا شرک همه مسمانان و از جمله بزرگانی همانند عمر و عثمان و امام شافعی و ابن خزیمه و…. را بپذیرند و یا این که متوجه عقاید انحرافی و بدعت های فرقه وهابیت باشند و از آنان بیزاری جویند.


[1] ابن تیمیه ،الرد علی الاخنائی ،ص18، چاپ ریاض ، انتشارات المرئاسه العامه الادارات البحوث العلمیه ،1404ه ق.

[2] ابن تیمیه ، الرد علی الاخنائی ،ص52.

[3] همان، ص31.

[4] جن، 1.

[5] محمد ابن عبد الوهاب ،کشف الشبهات فی التوحید ،ص21بیروت ،دارالقلم ،الطبعه الاولی ، 1406ه ق.

[6] محمد ابن عبد الوهاب، کشف الشبهات، ص47.

[7] نعمان، محمد ابن ابراهیم، الجامع الفرید، ص306 به نقل از رساله الکلمات النافعه فی المکفرات الواقعه نوشته محمد ابن عبد الوهاب، عربستان ،جده،الطبعه الثالثه ،1393ه ق.