Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

عفت و حجاب حضرت زینب (س)

عفت و پاکدامنی، برازنده ترین زینت زنان، و گران­بهاترین گوهر برای آنان است. زینب (س) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، پدری که فرمود: «پاداش مجاهد شهيد در راه خدا، از پاداش عفيف پاکدامنى که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمى‏گردد، بزرگ‏تر نيست. عفيف پاکدامن، فرشته‏اى از فرشته‏ها است».[1]

يحيى مازنى روايت کرده است: مدّت ها در مدينه در خدمت حضرت على (ع) به سر بردم و خانه‏ام نزديک خانه زينب دختر امير المؤمنين (ع) بود، به خدا سوگند هيچ‏گاه چشمم به او نيفتاد و صدايى از او به گوشم نرسيد. به هنگامى که مى‏خواست به زيارت جدّ بزرگوارش رسول خدا (ص) برود، شبانه از خانه بيرون مى‏رفت، در حالى که حسن (ع) در سمت راست او و حسين (ع) در سمت چپ او و امير المؤمنين (ع) پيش رويش راه مى‏رفتند. هنگامى که به قبر شريف رسول خدا (ص) نزديک مى‏شد، حضرت على (ع) جلو مى‏رفت و نور چراغ را کم مى‏کرد. يک بار امام‏ حسن (ع) از پدر بزرگوارش درباره اين کار سؤال کرد، حضرت فرمود: مى‏ترسم کسى به خواهرت زينب (س) نگاه کند.[2]

زینب کبری (س) عفت خویش را حتی در سخت ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام، سخت بر عفت خویش پای می فشرد. مورخین نوشته اند: «او صورت خود را با آستینش می پوشاند؛ چون روسریش از او گرفته شده بود».[3]

شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و می گوید: «زینب تمامی آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافه ای برداشت که از خانه اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را (در اسارت) با دست راست می پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند می کرد، از دست چپ هم بهره می برد».[4]

آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که «ای پسر آزاد شده های (جدمان پیامبر اسلام) (ص)، آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا (ص) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورت های آنان را آشکار ساختی».[5]



[1]. سید رضی، نهج البلاغة، دشتى‏، محمد، ح 474، ص 741، مشهور، چاپ اول، قم‏، 1379ش‏، «وَ قَالَ (ع): مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِيدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَكَادَ الْعَفِيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَة».

[2]. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا عليها السلام شادمانى دل پيامبر، افتخارزاده‏، سيد حسن، ص 863، دفتر تحقيقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران‏، 1381ش‏.

[3]. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص 156، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، 1387ش، بعضی از اهل تحقیق در معنای این جمله «دخلت زینب علی ابن زیاد و هی تستر وجهها بکمّها (لانّ قناعها قد اخذ منها)» گفته اند: جهت پوشاندن صورت به آستین، همانا عدم تحمل دیدن دشمنان برادر خود حسین (ع) بوده نه این که آن حضرت صورت مبارکش باز بوده، علاوه «قناع» پارچه ای است که دور سر می پیچند و ربطی به طرف صورت ندارد که به واسطۀ بردن آن بی روپوش بماند.

[4]. سایت حوزه نت، «ورثت زینب من امها، کل الذی جری علیها و صار، زادت ابنة علی امها، تهدی من دارها الی شر دار، تستر بالیمنی وجوها فان، اعوزها الستر تمد الیسار».

[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 45، ص 134، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق، «أ من العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن».