searchicon

کپی شد

عدم قبولی اعمال بدون ولایت اهل بیت (علیهم السلام)

امام (ع) با اذن خدا، شاهد و محيط بر همۀ انسان‏ها اعم از شيعه و غير شيعه، مسلمان و غير مسلمان است. از ظاهر و باطن همه آگاه و توان هرگونه تصرفى را در امور آنها دارد. به علاوه مى‏تواند در امور تکوينيه نيز دخل و تصرف نموده و مثلاً خشتى را بدل به طلا نمايد يا عکس بر پرده ای را جان بخشد و يا امراض لاعلاج و گره‏هاى سخت را بگشايد و متوسلين خود را از بن بست‏ها برهاند، لکن از اين توان، بيهوده و بدون حکمت و خلاف سيره عادى بهره نمی گیرد.

از نظر شيعه شناخت “ولى اللَّه” و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوت‏ها و احکام او بر همگان واجب است و هر کس از اين امر سرباز زند، در واقع توحيد و نبوت را نپذيرفته است و به عبارت ديگر: لازمۀ پذيرش وجود خدا و توحيد و عدالت او، پذيرش نبوت و پذيرش اين دو مستلزم پذيرش ولايت ولىّ مى‏باشد. اين مطلب از آيات: 3 سورۀ مائده که ابلاغ و معرفى ولىّ را معادل ابلاغ رسالت و توحيد قرار مى‏دهد و 59 سورۀ نساء که اطاعت از اولوالامر را در طول اطاعت از خدا و رسول (ص) قرار مى‏هد و نيز حديث ثقلين که “عترت” را قرين قرآن کريم معرفی مى‏نمايد،[1]به وضوح مستفاد است و به واسطۀ حديث شريف نبوى (ص) “هر کس که بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است”،[2] تأکيد مى‏شود و هيچ عمل و عبادتى، بدون پذيرش ولايت ولى اللَّه الاعظم مقبول درگاه احديت واقع نمى‏شود. این مسئله از بسيارى روايات مستفاد است.[3]

به عنوان نمونه امام رضا (ع) در حديث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمودند: “لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ عَذَابِي قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا”؛[4] توحید پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند و پس از اندکى، تأکيد نمودند: با عمل به شرايط لا إله إلاّ اللَّه و من يکى از آن شرايط هستم، (پذيرش ولايت).

در حديث ديگر: امام باقر (ع) مى‏فرمايند: “اسلام بر پنج پايه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج  و  ولايت، و هيچ يک از آن ارکان به پاى رکن رکين ولايت نمى‏رسد”.[5]

از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش ولایت را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر ولی را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن ولایت ائمه (ع) به قبول نکردن ولایت خداوند بر می گردد. روشن است که این امر سبب می شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد، پذیرش ولایت سبب می شود که انسان هیچ گاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق هستند، و اساساً این اهل بیت (ع) هستند که راه حق را مشخص می سازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن می کنند. رسول الله (ص) در این باره می فرمایند: «هر کس دوست می‌دارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پرودگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت علی بن ابی طالب و جانشینان پاکش (ع)، امامان هدایت و چراغ‌های تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمی‌کشانند».[6] [7]

 


[1]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 23، ص 108، مؤسسة الوفاء بيروت – لبنان، 1404ق.

[2]. بحار الانوار، ج 23،ص 108.

[3]. اقتباس از سؤال 13637 از اسلام کوئست.

[4]. بحارالأنوار، ج 3، ص 7.

[5]. بحار، ج 65، ص  329-333.

[6]. بحار ج 23، ص143.