کپی شد
عبداللّه بن حمدان
مؤسس حکومت حمدانیان موصل ابوالهیجاء عبداللّه بن حمدان بود. او در سال ۲۹۳ ق بهحکومت موصل منصوب شد.[1] در آغاز حکومتش، با شورش کردهای هَذْبانی مواجه شد و لشکر وی در مصاف با آنان دچار صدمات بسیار گردید؛ ازاین رو، از بغداد درخواست کمک کرد و در سال ۲۹۴ ق پس از رسیدن نیروهای کمکی، بهتعقیب کردهای شورشی پرداخت و آنان را وادار بهتسلیم کرد،[2] اما چند سال بعد در سال ۳۰۱ ق، بهاتهام قیام بر خلیفه، عزل شد. این امر واکنش شدید وی را درپی داشت، ولی در برابر سپاه اعزامی خلیفه عباسی مقاومت نکرد و امان خواست و با آنان بهبغداد نزد مقتدر رفت و مورد تکریم قرار گرفت. چند ماه بعد، وی بهحکومت موصل بازگردانده شد.[3]
در سال ۳۰۳ ق پس از دستگیری حسین بن حمدان، ابوالهیجاء و یکی دیگر از برادرانش (ابراهیم) نیز دستگیر و زندانی شدند، اما دو سال بعد، در حالی که حسین همچنان در زندان بود، آن دو آزاد شدند.[4] در سال ۳۰۷ ق، ابوالهیجاء همراه مونس خادم در نبرد با یوسف بن ابی ساج (از فرماندهان شورشی) شرکت کرد که بهشکست ابن ابی ساج انجامید.[5] در سال ۳۰۸ ق، خلیفه عباسی او را بهمنطقه خراسان و دینَوَر فرستاد و بهاو و برادرانش ابوالسرایا و ابوالعلاء خلعت بخشید.[6]
در سال ۳۰۹ ق، ابوالهیجاء مأمور تأمین امنیت راه حجاج شد. وی ظاهراً تا سال ۳۱۲ ق عهدهدار این سمت بوده است؛ زیرا در این سال در مقابله با قرمطیان، بهسرکردگی ابوطاهر جَنابی که به کاروان حجاج یورش برده بود، اسیر شد و اندکی بعد قرمطیان وی را آزاد کردند.[7]
در وقایع سال ۳۱۴ ق، از ابوالهیجاء بهعنوان حاکم موصل یاد شده و گفته شده که او پسرش حسن ناصرالدوله را بهجانشینی خویش گماشت، اما ناصرالدوله در سرکوب مخالفان ناکام ماند و ناگزیر ابوالهیجاء شخصاً مخالفان را سرکوب و منطقه را آرام کرد.[8]
در سال ۳۱۵ ق، ابوالهیجاء و برادرانش در لشکرکشی مونس خادم برای سرکوبی ابوطاهر جنابی که عازم عراق شده بود، شرکت کردند. در این نبرد، سپاه خلیفه شکست خورد و بهتوصیه ابوالهیجاء، پل رود زُباره / زُبارا قطع شد تا قرمطیان نتوانند وارد بغداد گردند.[9]
در سال ۳۱۷ ق، ابوالهیجاء در حوادث عزل مقتدر و تعیین قاهر شرکت کرد، اما سرانجام بهدست حامیان مقتدر کشته شد.[10]
[1]. ابناثیر، عز الدين على، الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص ۵۳۸.
[2]. همان، ص ۵۳۸ ـ ۵۳۹؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر (تاریخ ابن خلدون)، ج ۳، ص ۴۴۴ ـ ۴۴۵.
[3]. صولی، محمدبن یحیی، اخبار السنوات، ۲۹۵ ـ ۳۱۵، ص ۹۲؛ ازدی، ابن ظافر، اخبار الدولة الحمدانیة بالموصل و حلب و دیار بکر و الثغور، ص ۱۲؛ عدوان، احمد، الدولة الحمدانیة، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲.
[4]. مسکویه رازى، ابو على، تجارب الأمم، مترجم: امامى، ابو القاسم، ج ۵، ص ۹۲ و ۱۰۸؛ نیز ر ک: اخبار الدولة الحمدانیة بالموصل و حلب و دیار بکر و الثغور، ص ۱۳.
[5]. اخبار السنوات، ص ۱۲۳؛ قرطبی، عریب بن سعد، صلة تاریخ الطبری، ص ۷۲؛ برای اطلاع بیشتر ر ک: بینام، کتاب العیون و الحدائق، ج ۴، قسم ۱، ص ۲۰۰ ـ ۲۰۲.
[6]. اخبار الدولة الحمدانیة بالموصل و حلب و دیار بکر و الثغور، ج ۲، ص ۲۰۶؛ تجارب الأمم، مترجم: امامى، ابو القاسم، ج ۵، ص ۱۳۱؛ کتاب العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق، ج ۴، قسم ۱، ص ۲۰۷؛ تکملة تاریخ الطبری، در ذیول تاریخ الطبری، ص ۲۱۵ – ۲۱۷.
[7]. رک: صابی، هلال بن مُحَسِّن، الوزراء، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، ص ۵۷؛ ابن جوزی، عبد الرحمن بن على، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج ۱۳، ص ۱۹۹، ۲۳۹ ـ ۲۴۰؛ بردی، ابن تغری، یوسف، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، ج ۳، ص ۲۱۱ ـ ۲۱۲.
[8]. الکامل فی التاریخ، ج ۸، ص ۱۶۳؛ ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر (تاریخ ابن خلدون)، ج ۳، ص ۴۸۴.
[9]. اخبار السنوات، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۸؛ تجارب الأمم، ج ۵، ص ۲۵۰ ـ ۲۵۱؛ الکامل فی التاریخ، ج ۸، ص ۱۷۱ ـ ۱۷۳.
[10]. صلة تاریخ الطبری، ص ۱۲۱ ـ ۱۲۴؛ تجارب الأمم، ج ۵، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۵؛ حمزه اصفهانی، حمزة بن حسن، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء (علیهم الصلاة و السلام)، ص ۱۵۵ـ ۱۵۶؛ کتاب العیون و الحدائق، ج ۴، ص ۲۴۲ و ۲۴۴ ـ ۲۴۷؛ برگرفته از ویکی شیعه.