searchicon

کپی شد

عبدالله بن سبأ در روایات شیعه

عبدالله بن سبأ در روایات شیعه، به عنوان فردی مطرود، کذّاب، ملعون و غالی معرفی شده است. مرحوم کَشّی در رجال خود، چند حدیث در این زمینه نقل کرده که به آنها اشاره می شود:

  1. ابان بن عثمان می گوید: از امام صادق (علیه السّلام) شنیدم که می فرمود: «خداوند عبد اللَّه بن سبا را لعنت كند، او مدعى ربوبیت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بود، با این كه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بنده مطیع خدا بود. واى بر كسى كه به ما افتراء زند. گروهى در باره ما اعتقاداتی دارند كه ما خود درباره خویش آن اعتقاد را نداریم. ما بیزاریم از چنین مردمى، بیزاریم».[1]
  2. ابو حمزه ثمالى می گوید: امام زین العابدین (علیه السّلام) فرمود: «خدا لعنت كند كسى را كه به ما دروغ ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى كرد، خدا او را لعنت كند. علی (علیه السّلام) بنده ‏اى صالح براى خدا و برادر پیامبر اكرم (صلى اللَّه علیه و آله) بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. پیامبر (صلی الله علیه و آله) به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید».[2]
  3. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى كه بر ما مى‏بندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین می رود. پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادق‏تر بود، ولى «مسیلمه»[3] بر او دروغ مى‏ بست. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اكرم (صلّی الله علیه و آله) بود. كسى كه به او دروغ مى ‏بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد می كرد و افترا بر خدا مى ‏بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود.[4]
  4. عبداللَّه بن سنان از پدر خود از امام باقر (عليه السّلام) نقل می كند که ایشان فرمود: «عبد اللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و می گفت: اميرالمؤمنين (عليه السّلام) خدا است (منزه است خدا از چنين گفتارى). وقتی اين سخن به گوش امير المؤمنين (عليه السّلام) رسيد، او را احضار فرمود و در باره اعتقادش سؤال كرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد كه به دلم چنين افتاده كه تو خدائى و من پيامبر هستم. امير المؤمنين (عليه السّلام) فرمود: واى بر تو! شيطان بر تو مسلط شده، از اين عقيده برگرد، مادرت به سوگ تو بنشيند، توبه كن. عبد اللَّه بن سبا امتناع ورزيد. امام دستور فرمود او را زندانى كنند. سه روز پشت سرهم او را به توبه واداشت، اما عبد اللَّه توبه نكرد. آن گاه علی (عليه السّلام) او را در آتش افكند و فرمود: شيطان او را فريب داده و در دل او چنين القا مى نمود».[5]

[1]. كشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال كشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107‏.‏

[2]. همان‏، ص 107 و 108.

[3]. مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه‌ ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) نامه ای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می ساخت و بر مردم عرضه می کرد.
C og H er lavenergi b partikkelemittere, mens S er middels energi energi og P er høy energi https://norgerx.com/viagra-super-active-norge.html b alternativ.
مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر.ک: ابن هشام‏، عبد الملک، السيرة النبوية، تحقيق: السقا، مصطفى و الأبيارى، ابراهيم و شلبى، عبد الحفيظ، ج 2، ص 576.

[4]. إختیار معرفة الرجال (رجال كشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108‏.‏

[5]. همان، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75‏.