Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

طهارت

مفهوم‌شناسی طهارت

طهارت در لغت به معنای نظافت و نزاهت می باشد[1] و نظافت به معناى طهارتى است كه بعد از پليدى در چيزى حاصل‏ مى‏شود، (مثلا لباس بعد از شسته شدن نظيف مى‏شود، و بهمين جهت) كلمه نظافت به خصوص ‏در محسوسات استعمال مى‏شود و اما كلمه (نزاهت) در اصل به معناى دورى بوده، و اگر در طهارت استعمال شود، به طور استعاره استعمال شده است.

نیت در  طهارت و عبادت

منظور از “نيت‏” همان عزم راسخ و ارادۀ محكم ‏براى انجام ‏كار است، قطع ‏نظر از اين كه ‏انگيزۀ الاهى در آن باشد يا انگيزه‏هاى مادى، اما در عبادات و طهارات، نیت عبارت است از: قصد انجام فعل و کار، و در آن قصد تقرب الی الله معتبر است[2]؛ یعنی این که آن کار را فقط برای رضای خدا انجام دهد و بس؛ به عنوان مثال نماز گزار در نیت نماز باید آن را به قصد تقرب الی الله و قصد انجام تکلیف الاهی به جا آورد، یا در انجام طهارت که شرط صحت نماز است قصد قربت داشته باشد. گفتنی است که نیت از ارکان عبادات محسوب می شود؛ یعنی در تمام افعال عبادی نیت واجب است و بدون نیت، عبادت صحیح نیست.

مقام طهارت و تکلیف به وضوء و غسل

برخی ادعا می کنند که با رسیدن به مرتبۀ عالی عرفانی (حقیقت)، اساساً نیازی به نماز نیست، چه با وضو و چه بدون وضو! یا در صورت رسیدن به مقام طهارت تکلیف به وضو و غسل ساقط می گردد.

در بیان و تشریح این موضوع ابتدا دو پرسش مطرح می نماییم! اول: این که آیا پیامبران و امامان (ع) به مقامی که به عنوان مقام طاهر[3] از آن یاد می شود، رسیده اند یا خیر؟

دوم: آیا به طور مستند، به مقطعی از زندگی آنان برمی خورده ایم که این بزرگواران، عبادات ظاهری از جمله وضو و غسل را ترک کرده باشند؟ بر فرض این که پاسخ دهنده، مسلمانی معتقد به قرآن و روایات باشد، پاسخ منصفانۀ او به پرسش اول مثبت و به پرسش دوم منفی خواهد بود و هر مسلمانی خلاف آن را ادعا نماید، باید مستندی قابل دفاع از میان منابع معتبر اسلامی برای آن بیان نماید.

جهت توضیح بیشتر این موضوع باید گفت که اگر چه در میان مسلمانان واضح و روشن است که پیامبر (ص) به برترین مقام دست یافته ااست، ولی سؤال ما این است که: آیا ممکن است شخصی به این مقام نرسیده باشد، ولی در عین حال، خداوند او را به عنوان بهترین اسوه معرفی نماید[4] و مؤمنان را بدون هیچ قید و شرطی به اطاعت از اوامر و نواهی ایشان مکلف نماید.[5]

از طرفی می دانیم که افرادی که چنین ادعاهایی را مطرح می سازند، به هر دلیلی که شاید یکی از آنها هراس از واکنش هوادارانشان باشد؛ خود را برتر از پیامبران و ائمه نمی پندارند و تنها اظهار می دارند که ما به نکات و ظرایفی دست یافته ایم که دیگران از رسیدن به آن عاجز بوده اند!

ذکر این نکته نیز ضروری است که ما منکر آن نیستیم که خداوند به دلیل بندگی خالصانۀ برخی اشخاص، توانایی ویژه ای به آنها عطا می فرماید، ولی به دلیل این که تنها خداوند است که می داند در حقیقت چه شخصی گمراه بوده و چه شخصی در راه راست قدم بر می دارد[6]، باید در قبول سخنان اشخاص مختلف، آن را با قرآن و سنت تطبیق داده و در صورت منافات، در پذیرش چنین سخنانی بازنگری نماییم.

در این رابطه باید بدانیم که در طول زمان، برداشت های اشتباهی از دین شده که منشأ بسیاری از آنها، استنباط شخصی از معارف دینی بوده که برخی اشخاص، بعد از طرح نظریه ای، به خود زحمت نداده تا آن را با مسلمات برگرفته از قرآن و سنت تطبیق دهند. این گونه انحرافات، گاه خود را در زمینه های عبادی نشان داده و گاه در زمینه های اقتصادی و نیز سایر زمینه ها متبلور می گردند.

اما در مورد این که آیا تکلیف وضو و غسل در صورت رسیدن به مقام طهارت ساقط می گردد، باید بگوییم که ما از طریق منابع دینی به وجوب این دو عمل اطمینان یافته ایم. اکنون شخصی برای ما مسئله ای طرح می کند که می توانیم در شرایط خاصی؛ از جمله بعد از رسیدن به مقام طهارت!؛ وضو و غسل را ترک نماییم. در این حالت باید از ایشان، دلایل این عقیده را خواستار شده و آن را با متخصصان علوم دینی در میان گذاریم و به صحت و سقم آن پی ببریم. در مسئلۀ مورد بحث، دلیلی بر این ادعا نیست. اکنون با نگاه مختصری به منابع اسلامی به بررسی این ادعا می پردازیم:

از یک سو باید بدانیم که طهارت ظاهری فرد تأثیر مستقیم بر طهارت باطنی او خواهد گذاشت، همان گونه که در آیۀ 11 سورۀ انفال که در مورد جنگ بدر نازل شده، می خوانیم  که: خداوند از آسمان آبی فرستاد تا شما را با آن پاک گردانده (طهارت ظاهری) و وسوسه های شیطان را از شما دور نماید (طهارت باطنی). و از طرفی نیز باید گفت که بر اساس آیات و روایات، هر فرد با ایمانی به درجه ای از طهارت معنوی دست یافته و به چیزی به نام (مقام طاهر) که موجب رفع تکالیف شود، اشاره ای نشده است.

بنابر این، هیچ فرد با ایمانی، نجس نیست تا وضو برای رفع نجاست باطنی او باشد و به فرمودۀ امام باقر (ع): وضو تکلیفی از تکالیف خداوند است که به وسیلۀ آن، اشخاص مطیع و عاصی از یک دیگر بازشناخته می گردند و هیچ چیز نمی تواند فرد با ایمان را نجس نماید.[7] در این روایت امام بیان می دارند که هیچ چیز، فرد با ایمان را نجس نمی نماید، با این که می دانیم در بسیاری از موارد، بدن مؤمنان با نجاسات ظاهری نجس می گردد، بر این اساس، نظر امام در این روایت، نجاست باطنی است؛ یعنی هر فرد مؤمنی با ایمان آوردن خود، به مقامی از طهارت معنوی رسیده است و بر این اساس، وضوء برای از بین بردن نجاست معنوی او واجب نگردیده است، بلکه تکلیفی جداگانه به منظور آزمایش انسان ها بوده و ادامۀ واجب ماندن آن، ارتباطی با مقدار طهارت معنوی انسان ها ندارد.  شاید به دلیل همین شبهه بوده که شخصی به نام حسن بن عبید به امام صادق(ع) نامه ای نوشته و در آن از ایشان پرسیده که  امیرالمؤمنین(ع) بعد از این که پیامبر (ص) را بعد از وفاتشان غسل(میت) دادند، آیا خودشان غسل(مس میت) نمودند؟ امام ششم که متوجه نکتۀ موجود در پرسش آن فرد شده بودند، چنین پاسخ دادند:

پیامبر اکرم(ص) هم طاهر (پاک) و هم مطهر (پاک کنندۀ دیگران) است، اما با این وجود، امیرالمؤمنین(ع) غسل نمود و سنت نیز بر همین غسل نمودن جاری شده است.[8]

مشاهده می نماییم که با وجود این که هم پیامبر خدا (ص) و هم امیرالمؤمنین(ع) در بالاترین مقام طهارت بودند، ولی مولای متقیان(ع) برای اطاعت امر پروردگار، هم پیامبر(ص) را غسل داده و هم خود بعد از آن، غسل نمودند و مدعی نشدند که چون هر دوی آنها به مقام والایی رسیده اند، دیگر نیازی به غسل ندارند. در کتاب های روایی و تاریخی مسلمانان؛ اعم از شیعه و اهل سنت؛ به موارد بسیاری از وضو و غسل و تیمّم پیامبر(ص) و معصومان(ع) و اصحاب ایشان برخورد نموده که بیان تمام آنها در این مختصر، امکان پذیر نیست و حتی به یک مورد برخورد نمی نماییم که شخصی از آنان، این گونه اعمال را ترک نموده باشد.

کسانی که ادعا می کنند با بیان برخی از اذکار از وضو و غسل بی نیاز می شوند، چه خصوصیتی در آن ذکر ادعایی (که شاید مستندی از سخنان معصومان(ع) هم نداشته باشد)، نهفته است که می توان با کمک آن، از دستورات صریح خداوند و پیامبر(ص) در قرآن و روایات سرپیجی نمود؟!

بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که عمل به دستورات اسلامی بر همگان لازم بوده و نمی توان چنین ادعاهایی را پذیرفت.

طهارت و تیمم

در مواردی که امکان وضو یا غسل نباشد، برای تحصیل و به دست آوردن طهارت باطنی خداوند متعال تیمم را قرار داده است، اما تیمم برای تحصیل طهارت ظاهری (پاک کردن چیزهای نجس) کافی نمی باشد. بنابر این اگر جایی از بدن نجس باشد، برای نماز باید حتماً آن را با آب تطهیر کرد و تیمم جایگزین آب نمی شود که بدن را پاک کند. و نماز با بدن نجس باطل است، مگر این که تا آخر وقت نماز، آب پیدا نمی شود و انسان ناچار باشد که با بدن نجس نماز بخواند.[9]

جنابت و طهارت بدن

احکام و دستورات اسلام در برخورد با طهارت و نجاست بسیار ساده و آسان و دور از هر گونه سخت گیری است.

در موقع جنابت تنها قسمت هایی از بدن و لباس که آلوده به منی شده است نجس می باشد و سایر قسمت های بدن و لباس پاک است؛ بنا براین برای جلوگیری از انتقال و سرایت نجاست کافی است که تنها محلی که آلوده شده است تطهیر (آبکشی) شود و غسل لازم نیست؛ زیرا غسل جنابت یک طهارت باطنی است که برای انجام بعضی از کارها مثل نماز،لمس خط قرآن لمس اسامی خداوند، لمس اسامی پیامبر و ائمه (ع)،توقف در مساجد و… واجب می شود.

پاک شدن آب نجس

آب کر چیز نجس را پاک می کند و هر مقدار از آب نجس که به آب کر یا جاری اتصال پیدا کند ،پاک می شود و قسمت هایی که عرفاً اتصال پیدا نکرده است چه پائین تر باشد یا بالاتر بر نجاست قبلی خود باقی است. بنابر این آن قسمت از آب نجسی که در سطح بالاتری قرار گرفته و هنوز به آب جاری یا کر (آب پاک) که در سطح پائین تری قرار دارد متصل نشده است،نجس می باشد.[10]

حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته) :

اگر عرف و عقلا آن را یک آب می دانند، با اتصال به کر همۀ آن پاک می شود.

پاک نمودن چیز نجس

هر گاه چیز پاکی با چیز نجس ملاقات کند و هر دو یا یکی از آن دو طوری رطوبت داشته باشد که به دیگری سرایت کند چیز پاک نجس می شود[11] و برای تطهیر و پاک نمودن آن بعد از برطرف کردن عین نجاست، اگر نجاست بول نباشد شستن یک مرتبه با آب کر یا جاری یا قلیل کفایت می کند و احتیاط واجب آن است که فرش و لباس و مانند اینها را طوری فشار یا حرکت دهند که آب داخل آن خارج شود و اگر بخواهند چیزی را که به «بول» نجس شده با آب قلیل آب بکشند چنان چه یک مرتبه آب روی آن بریزند و از آن جدا شود، در صورتی که بول در آن چیز نمانده باشد یک مرتبۀ دیگر که آب روی آن بریزد پاک می شود، ولی در لباس و فرش، و مانند اینها باید بعد از هر دفعه، فشار دهند تا آب از آن خارج شود.[12]

اما اگر چیز پاک با چیز نجس ملاقات کند و هر دو خشک باشند و یا رطوبت به قدری کم باشد که سرایت نکند آن چیز پاک نجس نمی شود و پاک است.[13]

پاک شدن متنجس با کر

اگر چیزی که به بول نجس شده را زیر آب لوله کشی که متصل به کر است بگیریم و بدون این که آب را قطع و وصل کنیم عین نجاست برطرف شود و آب به همه جایی آن برسد پاک می شود

در این باره نظر چند تن از مراجع عظام تقلید را بیان می کنیم:

حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):

“اگر بعد از برطرف كردن عين نجاست، يک بار آن را در آب كر يا جاری فرو ببرند يا زير شيری كه به كر متصل است بگيرند به طوری كه آب به همه جاهايی كه نجس شده برسد، پاک می‌شود و در فرش و لباس و امثال آن بنابر احتياط بايد آن را پس از فرو بردن در آب فشار و يا تكان بدهند”.

حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):

“اگر دو بار شسته شود پاک است”.

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

“براى تطهیر چیزى که با بول (یا غیر آن) نجس شده با آب قلیل و آب کر و جارى و آب لوله کشى یک مرتبه کفایت مى کند”.

حضرت آیت الله مهدی هادوی تهرانی (دامت برکاته):

“با رفع نجاست از روی شیء، اگر زیر آب لوله کشی گرفته شود، پاک خواهد شد. آب لوله کشی مصداق آب جاری است. برای پاک شدن شیء نجس، فقط اتصال آن به آب کر یا جاری کافی می باشد و لازم نیست بعد از پاک شدن عین نجاست، آب را از روی آن قطع کرده و دوباره روی آن آب بریزیم”.

تبصره: برای پاک شدن و محاسبۀ تعداد شست و شو، لازم نیست آب قطع شود.[14]

شیر آب و کف دست شویی

شیر آب و كف دست شویی تا زمانی كه یقین به نجاست آنها  پیدا نشد پاك است و هیچ شك و تردیدی در این حكم نیست، ولی اگر از طریق یکی از راه های اثبات نجاست، برای ما یقین به نجاست چیزی حاصل شد، باید از آن پرهیز كرد و آن را پاك نمود[15].

نکته: معمولاَ ما از نجس و پاك بودن شیر و یا كف دست شویی خانه خود خبر داریم، امّا اگر از نجس و پاك بودن آن بی خبر بودیم و همچنین شیر و كف دست شویی های اماكن عمومی كه چون یقین به نجاست نداریم پاك هستند.

شست و شوی لباس نجس توسط لباسشویی

در خصوص شست و شوی لباس نجس با ماشین لباسشویی بهتر است برای روشن شدن مسئله چند نکته را بیان کنیم:

1. آب کر (مانند آب لوله کشی) با چهار شرط، چیز نجس را پاک می کند.

اول: آن که مطلق باشد پس آب مضاف مانند گلاب و عرقِ بيد، چيز نجس را پاك نمى‏كند. دوم: پاک باشد. سوم: وقتی چیز نجس را می شویند، آب مضاف نشود و بو یا رنگ یا مزۀ نجاست هم نگیرد. چهارم: بعد از آب کشیدنِ چیز نجس، عین نجاست در آن نباشد.[16]

2. اگر چیز نجس را – بعد از برطرف کردن عین نجاست – یک بار در آب کر یا جاری فرو برند که  آب به تمام آن برسد پاک می شود، ولی در لباس و مانند آن احتیاط واجب این است که طوری فشار دهند که آب داخل آن خارج شود.[17]

حال اگر لباسی که عین نجاست داشته باشد داخل ماشین لباسشویی گذاشته شود و آب ماشین در زمان آب کشی متصل به کر باشد، اگر با اولین شستن، عین نجاست برطرف شود، قطعاً با سه بار شستن بعد از آن با آب کر، لباس پاک می شود، و همین طور است اگر با دفعات دوم و سوم عین نجاست بر طرف شود؛ زیرا بعد از برطرف کردن عین نجاست[18] یک بار شستن با آب کر کافی است.[19]

اما در باره ماشین لباسشویی اگر بعد از بر طرف شدن عین نجاست، آب کر به همه جای لباس نجس برسد و در اثر چرخيدن خشک کن، غساله آن خارج شود، لباس پاک می گردد.[20]

نظر چند از مراجع عظام درباره شست و شوی لباس نجس توسط لباسشویی اتوماتیک چنین است:

دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):

اگر بعد از زوال عين نجاست، آب متصل به لوله در داخل ماشين لباسشوئى به لباس ها و همه قسمت‏هاى داخل ‏ماشين برسد و از آن جدا و خارج شود، محكوم به طهارت است.

دفتر حضرت آية الله العظمي فاضل لنکراني(مدظله العالی):

بلي پس از آن که غساله آن در اثر چرخيدن خشک کن خارج شد پاک مي‌گردد.

دفتر حضرت آية الله العظمي مکارم شیرازی (مدظله العالی):

در صورتی که شلنگ آب را به آن بسته باشد و آب تمام آن را فرا گرفته باشد و آب اضافی بیرون رود پاک است.

و همچنین ایشان در پاسخ به این سؤال که آيا لباس به وسيله ماشين لباسشويى اتوماتيكى كه خود چند بار لباس را مى‏شويد و آب آن را مى‏كشد پاك مى‏شود؟، فرموده اند:

“(لباس های داخل ماشين لباسشويى ) پاك است، خواه در حال شستن لباس ها، اتّصال با آب لوله كشى داشته باشد يا بعد از قطع شدن شروع به شست و شو كند.[21]

ترشح آب کر

بنا بر نظر تمام مراجع در صورتی که آب کر با عین نجس یا چیزی که با عین نجس، نجس شده است، تماس بگیرد در صورتی که عین نجاست همراه آن نباشد و بو یا رنگ یا مزۀ آن تغییر نکند نجس نمی شود.[22]

بنا بر این ترشحاتی که مثلاً از برخورد آب کر با دست نجس حاصل می شود در صورتی که عین نجاست همراه آن نباشد و بو یا رنگ یا مزۀ آن تغییر نکند نجس نمی شود و پاک است. و در صورتی که  شک کنیم که آیا همراه آن ترشح نجاستی بوده یا بو یا رنگ یا مزۀ آن تغییرکرده یا نه، نباید به شکّمان اعتنا کنیم و آن ترشح پاک است.

آب قلیل متصل به کر

آب تشتی که گنجایش آب کر را ندارد آب قلیل است و آب قلیلی که متصل به آب لوله کشی شهری (کر یا جاری) باشد در پاک کنندگی و نجس شدن حکم آب کر را دارد؛ یعنی اشیاء نجس را (بعد از بر طرف شدن عین نجاست) با یک بار شستن پاک می کند. همچنین ترشحات آن پاک است و با تماس با نجاست نجس نمی شود مگر این که یکی از اوصاف آن (رنگ، بو یا مزه) به واسطه نجاست تغییر نماید.[23]

شک بین آب کر  و قلیل

اگر نجاستی وارد آبی شود که مشکوک است بین آب کر و قلیل، این آب پاک محسوب می شود، مگر این که حالت سابق آب قلّت بوده، یعنی قبلاً می دانستید که آب قلیل بوده است، و حال احتمال کثرت و کرّیت وجود داشته باشد، که در این صورت آب محکوم به نجاست است.

البته اگر نجاست به مقداری باشد که رنگ یا بو یا طعم آب را تغییر داده و به صفت دیگری درآورد، آب در هر صورت نجس خواهد بود.[24]

شستن لباس نجس با دست

شستن لباس نجس با دست، یا با آب کر و یا با آب جاری و یا با آب قلیل انجام می گیرد، که هر یک حکم خاصی دارد:

1. آب کر و جاری: اگر چيز نجس را (بعد از برطرف كردن عين نجاست) يك مرتبه در آب كر يا جارى فرو برند كه آب به تمام جاهاى نجس آن برسد پاك مى‏شود. و احتياط واجب آن است كه فرش و لباس و مانند اينها را طورى فشار يا حركت دهند كه آب داخل آن خارج شود.[25]

2. آب قلیل: آب قليل آبى است كه از زمين نجوشد و از كر كمتر باشد.[26]

اگر چيزى به غير بول (مثل منی) نجس شود، چنان چه بعد از برطرف كردن عین نجاست، يك مرتبه آب روى آن بريزند  و از آن جدا شود، پاك مى‏گردد  و نيز اگر در دفعه اوّلى كه آب روى آن مى‏ريزند نجاست آن برطرف شود (و بعد از برطرف شدن نجاست هم آب روى آن بيايد) پاك مى‏شود ولى در هر صورت لباس و مانند آن را بايد فشار دهند تا غساله آن بيرون آيد.[27]

این مسأله درباره هر سه قسم از آبها یعنی آب کر و جاری و قلیل می باشد.

طهارت آب باران

دلیل فقها بر این كه آب باران از جمله مطهرات است چند چیز است:

1. خداوند متعال در قرآن می فرماید: أَنزَلْنَا مِنَ السمَاءِ مَاءً طهُوراً، از آسمان آبی پاك كننده به نام باران فرو فرستاده ایم.[28]

2. علمای شیعه بلكه تمام دانشمندان مسلمان اتفاق نظر دارند كه آب باران نیز مثل آب جاری مطهر و پاک کننده است

3. اطلاق روایاتی که آب باران را پاک کننده می داند:

1. از امام كاظم (ع) سؤال شده كه اگر باران در مكانی كه نجس است جاری شده و بعد از آن به لباس انسان برخورد كند حكمش چیست؟  حضرت فرمود: اگر باران به آن لباس برسد پاكش می كند.[29]

2. در روایت قرب الاسناد، علی بن جعفر (ع) از امام كاظم (ع) سؤال می کند كه اگر چیزی كه پشت بام خانه است نجس بوده و باران با آن برخورد كند و جریان پیدا نموده و به لباس انسان برسد آیا لباس انسان نیز نجس می شود؟ حضرت فرمودند: اگر آب باران بر لباس جاری شود، لباس نجس نمی شود[30].

3. صحیحه هشام بن سالم كه از امام صادق (ع) سؤال كرد از سقف خانه كه نجس بوده و باران بر آن جاری شده و بعد از آن به لباس انسان برخورد كند آیا لباس انسان نجس می شود و حضرت فرموده اند: لباس انسان بواسطه آن نجس نمی شود[31].

4. علی بن جعفر از امام كاظم (ع) سؤال كرد كه سقف خانه ای نجس شد و بعد از آن باران بر آن جاری شده آیا می توان از آب باران كه از سقف خانه بر روی زمین جاری می شود وضو گرفت؟ و حضرت فرموده اند: اگر باران حرکت کند و جاری شود اشكالی ندارد و می توان با آن وضو گرفت[32]. البته روایات دیگری در این باره وجود دارد که به جهت اختصار به همین مقدار بسنده می کنیم.

طهارت صابون و شامپوی خارجی

در خصوص نجاست یا طهارت صابون و شامپوی خارجی، اگر انسان یقین به نجس بودن آن ندارد پاک است.

1. اگر انسان یقین دارد که صابون، شامپو، دواجات روان، عطر، روغن، واكس و … از خوک یا سگ و یا از حیوان دیگر که از طریق شرعی ذبح نشده گرفته شده و یا دست کم مقداری از آن را تشکیل می دهد، در این صورت نجس است.

2. امّا اگر به آن یقین نداشته باشد، پاك است.[33]

پاک کردن زمین نجس با پارچه مرطوب

خون یکی از نجاسات است که اگر چیزی یا جایی به واسطه تماس با رطوبت آن نجس شود بعد از برطرف کردن عین نجاست تنها با شستن با آب (یک مرتبه با آب کر یا جاری) پاک می گردد و در باره پاک شدن با آب قلیل مراجع معظم تقلید فرموده اند : “زمين سنگ فرش و آجر فرش و زمين سختى كه آب در آن فرو نمى‏رود اگر نجس شود با آب قليل، پاك مى‏گردد ولى بايد به قدرى آب روى آن بريزند كه جارى شود و چنانچه آبى كه روى آن ريخته‏اند از سوراخى بيرون رود همه زمين پاك مى‏شود.”[34]

بنابر این در صورتی که عین نجاست(خون) از زمین برطرف شود، ولی با آب کر یا جاری و یا قلیل شسته نشود، آن زمین هنوز نجس است و نجاست آن با رطوبت (راه رفتن با پای تر یا تی کشیدن با رطوبت) به جاهای دیگر منتقل می شود و تا واسطه سوم می تواند اشیاء را نجس کند.

زیرا “هر گاه چیز پاکی با چیز نجس ملاقات کند و هر دو یا یکی از آن دو طوری رطوبت داشته باشد که به دیگری سرایت کند چیز پاک نجس می شود”.[35]

در صورتی که نتوان جاهایی را که یقین دارد نجس شده است با شستن تطهیر (پاک) نمائد باید به هر نحوی که می توان مواظبت کند که با رطوبت با آنها تماس حاصل نشود (مثلا با گذاشتن پوشش روی آنها در صورتی که امکان داشته باشد) و در صورت تماس با رطوبت چیزی را که با تماس با آن نجس شده آب بکشد.

در خصوص پاک کردن زمین نجس با پارچه مرطوب، نظر چند تن از مراجع عظام تقلید را بیان می کنیم:

دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):

در صورتی که یقین به سرایت نجس به مکان های دیگر باشد، نجس می شود و گرنه فقط همان محل نجس است.

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):

به مقدار امکان از مکان هایی که یقین به سرایت نجاست پیدا کرده اید اجتناب کنید و بیش از آن وظیفه ای ندارید.

دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مدظله العالی):

بصرف پاک کردن با پارچه مکان نجس می ماند.

دفتر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (مدظله العالی):

هر چیزی که با رطوبت ملاقات با نجس نماید نجس می شود و متنجس هم حکم نجس را دارد و اگر نتوان آب کشید و زمین باشد به آفتاب هم با شرایطی پاک می شود که می توانید به رساله توضیح المسائل مراجعه نمائید.

شرط پاک شدن چیزهایی نجس با آفتاب

آفتاب، زمين و ساختمان و چيزهايى كه مانند درب و پنجره در ساختمان به كار برده شده و هم چنين ميخى را كه به ديوار كوبيده‏اند (و جزء ساختمان حساب مى‏شود) را با شش شرط پاك مى‏كند:

اول: چيز نجس به طورى تر باشد كه اگر چيز ديگرى به آن برسد تر شود پس اگر خشك باشد بايد به وسيله‏اى آن را تر كنند تا آفتاب خشك كند.

دوم: اگر عين نجاست در آن چيز باشد پيش از تابيدن آفتاب آن را برطرف كنند.

سوم: چيزى از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند، پس اگر آفتاب از پشت پرده يا ابر و مانند اينها بتابد و چيز نجس را خشك كند، آن چيز پاك نمى‏شود، ولى اگر ابر به قدرى نازك باشد كه از تابيدن آفتاب جلوگيرى نكند اشكال ندارد.

چهارم: آفتاب به تنهايى چيز نجس را خشك كند پس اگر مثلًا چيز نجس به واسطه باد و آفتاب خشك شود پاك نمى‏گردد. ولى اگر باد به قدرى كم باشد كه نگويند به خشك شدن چيز نجس كمك كرده، اشكال ندارد.

پنجم: آفتاب مقدارى از بنا و ساختمان را كه نجاست به آن فرو رفته، يك مرتبه  خشك كند، پس اگر يك مرتبه بر زمين و ساختمان نجس بتابد و روى آن را خشك كند و دفعه ديگر زير آن را خشك نمايد، فقط روى آن پاك مى‏شود و زير آن نجس مى‏ماند.

ششم: ما بين روى زمين يا ساختمان كه آفتاب به آن مى‏تابد (با داخل آن هوا يا) جسم پاك ديگرى فاصله نباشد.[36]

همچنین آفتاب حصير نجس را پاك مى‏كند و درخت و گياه نیز به واسطه آفتاب پاك مى‏شوند.[37]

استحاله مواد متنجس

استحاله یکی از پاک کننده ها است و معنای آن، این است که “جنس چيز نجس به طورى عوض شود كه به صورت چيز پاكى در آيد؛ مثل آن كه چوب نجس بسوزد و خاكستر گردد، يا سگ در نمك‏ زار فرو رود و نمك شود، ولى اگر جنس آن عوض نشود مثل آن كه گندم نجس را آرد كنند يا نان بپزند پاك نمى‏شود”.[38]

به تعبیر بعضی از مراجع عظام تقلید، اگر عين نجس چنان تغيير يابد كه آن نام (نام سابق) از آن برداشته، و نام ديگرى بر آن اطلاق شود، پاك مى‏گردد و مى‏گويند «استحاله» شده است؛ مثل اين كه سگ در نمك‏ زار فرو رود و مبدّل به نمك شود، هم چنين اگر چيزى كه نجس شده است به كلّى تغيير يابد؛ مثل اين كه چوب نجس را بسوزانند و خاكستر كنند، يا آب نجس تبديل به بخار شود، امّا اگر تنها صنعت آن تغيير كند مثل اين كه گندم نجس را آرد كنند پاك نمى‏شود.

به عنوان مثال؛ اگر مواد متنجس داخل بیسکویت یا هر ماده خوراکی دیگر، در اثر پخته شدن یا در فرایند تولید تغییر شیمیایی پیدا کند، استحاله محسوب می شود و پاک به حساب می آید.

به هر حال اگر انسان در مواردی شک نماید که استحاله ای صورت گرفته است یا نه، حکم به نجاست می شود؛ یعنی چيز نجسى كه معلوم نيست استحاله شده يا نه، نجس است.[39]

كم شدن دو سوم آب انگور؛ جوشاندن آبغوره

آب انگور اگر به جوش آید خوردنش حرام است، مگر آن که دو سوم آن کم شود،[40] ولی غوره که هنوز شیرین نشده است، در حکم انگور نیست و اگر آبغوره بجوشد، خوردنش حرام نیست، حتی اگر در خوشه هایی که چند دانه از آن انگور شده باشد؛ چون در نهایت عصارۀ آن شیرین نیست، به آن عصیر عنبی (آب انگور) گفته نمی شود، لذا جوشیدن آن اشکالی ندارد، نه نجس است و نه خوردن آن حرام است.[41]

حکم طهارت و حلیت الکل صنعتی

الكل‏ها به دو دسته كلى ‏تقسيم مى‏شوند: يكى الكلى كه از طريق صنايع نفت و پتروشيمى به ‏دست مى‏آيد و ديگر الكلى كه از تقطير بخارات شراب، حاصل‏ مى‏شود. و چون اتانول از جمله الکل های صنعتی است، مطالب مربوط به الکل صنعتی را مورد بررسی قرار می دهیم:

واقعيت اين است كه الكل صنعتى از لحاظ ماهيت‏ شيميايى هيچ‏ تفاوتى با الكل تخميرى نداشته هر دو از نوع الكل يك ظرفيتى نوع‏ اول به فرمول C2H5OH مى‏باشند. منتها با اين تفاوت كه بر الكل صنعتى قطعا لفظ خمر صادق نيست. در حالى كه الكل تخميرى از آن‏ جهت كه از تقطير بخار خمر به دست آمده، احتمال آن مى‏رود كه ‏عنوان خمر بر آن صادق باشد.

مشهور فقيهان هر مايع مست كننده‏اى را نجس مى‏دانند. حال آيا الكل صنعتى مى‏تواند مصداقى از مايع مسكر بالاصالة باشد؟

طبق نظر مشهور فقیهان به نظر مى‏رسد كه الكل صنعتى را نمى‏توان مصداق «مسكر» دانست هر چند ماده آن، عامل اصلى و مؤثر در مايعات مست كننده ‏است. و اين نه به خاطر آن است كه به الكل صنعتى مواد سمى و بدبو كننده هم چون متانول افزوده‏اند بلكه بدين خاطر است كه ‏غلظت الكل به قدرى بالاست كه بر فرض كه مواد افزودنى هم در آن‏ نباشد، باز هم نوشيدن آن به هر مقدار، باعث مسموميت است؛ لذا عرفا به اين ماده، مسكر اطلاق نمى‏کنند. [42]

با این مقدمه جواب استفتائی که از مراجع عظام تقلید در این زمینه شده جلب می کنیم:

امام خمینی(ره):

س 1: برای ساختن «اسپرى اتروپين سولفات» كه الكل نقش اساسى در تركيب فرمول داروئى آن دارد، به طورى كه اگر الكل به تركيب مذكور اضافه نشود، ساخت آن اسپرى ممكن نيست و از جهت عملى هم اين اسپرى ضد گازهاى شيميايى و جنگى اعصاب است كه براى محافظت از نيروهاى اسلام در برابر آنها كاربرد دارد. آيا از نظر جناب عالى استفاده از الكل به ترتيب مذكور در صنعت داروسازى، شرعاً جايز است؟

ج: اگر الكل مست كننده‏اى باشد كه در اصل مايع است، نجس و حرام است، ولى استفاده از آن به عنوان دارو در هيچ يك از حالات اشكال ندارد.[43]

س 2: امروزه از الكل كه در واقع مسكر است براى ساخت بسيارى از داروها به خصوص داروهاى نوشيدنى، عطرها به ويژه انواع ادكلن‏هايى كه از خارج وارد مى‏شوند، استفاده مى‏كنند. آيا به افراد آگاه يا جاهل به مسئله اجازه خريد و فروش و استفاده و بهره گيري هاى ديگر از آنها را مى‏دهيد؟

ج: الكل‏هائى كه معلوم نيست در اصل از اقسام مايعات مست كننده باشند، محكوم به طهارت هستند، و خريد و فروش و استعمال مايعاتى كه با آنها مخلوط شده‏اند اشكال ندارد.[44]

الکل صنعتی که برای رنگ کردن درب و میز و صندلی و مانند اینها به کار می برند اگر انسان نداند از چیزی که مست کننده و روان است درست کرده اند، پاک می باشد.[45]

بنابر این هر يك از اقسام الكل كه مست كننده و در اصل مايع باشد، نجس است (ملاك نجاست الكل اين است كه مست كننده و در اصل مايع باشد)[46] پس اگر در اصلش مایع نباشد(گرچه فعلا مایع است) و یا حالت مست کنندگی نداشته باشد نجس نخواهد بود و  براین اساس می توان از اسپری یا عطر و موارد مشابه ای که در آنها از این نوع الکل استفاده شده است، استفاده کرد.

زنجانی: اگر انسان نداند که مست کننده است یا نه، پاک است.

فاضل: مسئله – الکل سفید و طبی که الکل خالص می باشد و مصارف طبی دارد پاک می باشد. مگر این که از شراب و فقاع گرفته شده باشد که در این صورت نجس است. همچنین مواد پاک کننده دیگر که از مشتقات الکل است و در مراکز درمانی کاربرد دارد پاک می باشد.

همچنین الکل صنعتی که همان الکل سفید به اضافه مقداری مواد سمی است و کاربرد صنعتی دارد پاک می باشد. ادکلن و مواد صنعتی دیگر نیز که مشتمل بر الکل می باشد پاک است.

سیستانی: الکل؛ چه صنعتی، چه طبی، به تمامی اقسام پاک است.

مکارم: الکل طبی و صنعتی که انسان نمی داند از چیز مست کننده مایع گرفته شده پاک است، همچنین ادکلن و عطرها و داروهایی که با الکل طبی یا صنعتی مخلوط است.[47] «همچنین» الکل هایی که ذاتا قابل شرب نیست یا جنبه سمی دارد، نجس نیست، ولی هرگاه آن را رقیق کنند و مشروب و مسکر باشد، نوشیدنش حرام است و احتیاطا حکم نجس دارد.[48]

نتیجه آن که الکل هایی نظیر اتانول و متانول که ذاتا جنبه سمی داشته و قابل شرب نیستند، پاک بوده و تا زمانی که رقیق نشده و مشروب و مسکر نباشند، نوشیدن این قسم الکل ها حرام نیز نمی باشد.

طهارت مخرج ادرار و مدفوع

در سه صورت، مخرج غائط فقط با آب پاک مى‏شود: اول: آن كه با غائط، نجاست ديگرى مثل خون بيرون آمده باشد. دوم: آن كه نجاستى از خارج به مخرج غائط رسيده باشد. سوم: آن كه اطراف مخرج بيشتر از مقدار معمول آلوده شده باشد. و در غير اين سه صورت مى‏شود مخرج را با آب شست و يا با پارچه و سنگ و مانند اينها پاك كرد، اگر چه شستن با آب بهتر است‏.

طهارت بعد از ادرار و مدفوع با آب به چند صورت انجام می گیرد:

الف: با آب قلیل (آبى كه از زمين نجوشد و از كر كمتر باشد):[49]

1. طهارت با آب قلیل بعد از مدفوع: اگر طوری شسته شود که ذرّه ای از مدفوع در مخرج نماند، طهارت شرعی حاصل شده و دوباره شستن لازم نیست.[50]

2. طهارت با آب قلیل بعد از ادرار (بول): مردها اگر بعد از برطرف شدن بول (ادرار)، یک مرتبه بشویند کافی است،[51] ولى زن ها و هم چنين كسانى كه بولشان از غير مجراى طبيعى مى‏آيد، احتياط واجب آن است كه دو مرتبه بشويند.[52]

ب: آب کر[53] و جاری[54] (مانند آب لوله کشی ):

طهارت با آب کر و جاری بعد از مدفوع و ادرار: اگر طوری شسته شود که ذرّه ای از مدفوع در مخرج نماند یک مرتبه شستن کافی است.

البته برخی از مراجع تقلید این گونه می فرمایند:

مکارم: مسأله مخرج بول با غير آب پاك نمى‏شود، و اگر با آب قليل بشويند واجب است دو بار بشويند، امّا با شيلنگهاى متّصل به آب لوله كشى كه در حكم جارى است يك مرتبه كافى است. در شستن مخرج بول و غائط فرق ميان مجراى طبيعى و غير طبيعى نيست، ولى در مخرج غير طبيعى غير آب كفايت نمى‏كند.[55]

بنا براین مجرج مدفوع را می توان با غیر آب (دستمال کاغدی و پارچه و….) پاک کرد، اما مجرج بول فقط با آب پاک  می شود.

استبراء از منی

استبراء یک عمل مستحبّ است و فلسفه استحبابش این است که استبراء از منی باعث می شود، ذرّات منی باقى مانده در مجرای ادرار خارج شود تا اگر بعد از غسل رطوبتی از انسان خارج شد در صحت غسل یا طهارت بدن خود دچار مشکل نشود. و استبراء از بول باعث می شود، ذرّات بول باقى مانده در مجرای ادرار خارج شود تا اگر بعد از آن رطوبتی از انسان خارج شد در صحت وضو (اگر بعد از بول و تطهیر وضوء گرفته است) و در طهارت بدن خود دچار مشکل نشود.[56]

حضرت امام خمینی (ره) در این زمینه فرموده اند:” مستحبّ است انسان بعد از بيرون آمدن منى بول كند و اگر بول نكند و بعد از غسل رطوبتى از او بيرون آيد، كه نداند منى است يا رطوبت ديگر، حكم منى را دارد “.[57]

استبراء از منی به دو روش امکان پذیر است:

1. انسان بعد از بيرون آمدن منى بول كند.

2. به همان روش استبراء از بول (به كيفيّتى كه در احكام تخلّى آمده است ) استبراء نماید.

حضرت آیت ا… بهجت در زمینه روش دوم فرموده اند: ” و اگر نمى‏تواند بول كند، بنا بر احوط بايد استبراء كند به كيفيّتى كه در احكام تخلّى گذشت و…”.[58]

بنا بر این خروج سه، چهار قطره بول برای استبراء از منی کافی است مخصوصا اگر بعد از آن استبراء از بول هم انجام شود.

اگر انسان بدون استبراء از منی، غسل کند و بعد از خروج از حمام، رطوبتی از او خارج شود، حکم را منی دارد[59] و بدن، لباس ها و حوله ای که با آن خود را خشک کرده است اگر با آن رطوبت تماس داشته باشد و رطوبت به آن منتقل گردد، نجس خواهد بود و غسل جنابت او نیز باطل است و باید مجددا غسل جنابت انجام دهد.

عدم نجاست مذی، وذی و ودی

در خصوص این که مذی، وذی و ودی پاک است یا نجس به تعریف آنها می پردازیم:

آبى كه گاهى بعد از ملاعبه و بازى كردن از انسان خارج مى‏شود و به آن “مَذى” مى‏گويند پاک است

و نيز آبى كه گاهى بعد از منى بيرون مى‏آيد و به آن “وَذى” گفته مى‏شود و آبى كه گاهى بعد از بول بيرون مى‏آيد و به آن “وَدى” مى‏گويند اگر بول به آن نرسيده باشد، پاک است. و چنانچه انسان بعد از بول استبراء كند و بعد آبى از او خارج شود و شک كند كه بول است يا يكى از اينها، پاک مى‏باشد.[60]

اما اگر شک کند آبی که خارج شده است مذی است یا بول؟ اگر استبراء کرده باشد، آن آب پاک است ولی اگر انسان شک كند استبراء كرده يا نه؟ و رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند پاک است يا نه، نجس مى‏باشد. و چنانچه وضو گرفته باشد باطل مى‏شود، ولى اگر شک كند استبرائى كه كرده درست بوده يا نه، و رطوبتى از او بيرون آيد كه نداند پاک است يا نه، پاک مى‏باشد؛ وضو را هم باطل نمى‏كند.

 


[1]. حسينى جرجانى، سيد امير ابوالفتوح، آيات الأحكام، ج1 ، ص 10، تهران، 1440 هـ ق.

[2]. امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج 1، ص 141، چاپ 6، مؤسسه نشر اسلام، قم، 1417، ق.

[3]. این مقام نزد عرفاء به “سکر” شناخته می شود در مقابل کسانی که قائل به “صحو (رعایت دقیق شریعت)” هستند.

[4].احزاب، 21.

[5]. حشر، 7 .

[6]. نجم، 30 .

[7]. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 1، ص 484، روایت 1282، مؤسسة آل البیت، قم، 1409.

[8]. همان، ج 3، ص 291، روایت 3677.

.[9] نک: توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 469، م 848 .

[10] . با استفاده از توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 53، استفتاءات از مقام معظم رهبرى، س 70.

[11]. توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 88، م  125.

[12]. همان، ص 105، م 159 و 160.

[13]. همان، ص 88، م 125؛ البته فتوای حضرات آیات بهجت و مکارم شیرازی این است که اگر دست انسان به بدن میتی که هنوز او را غسل نداده اند برسد اگر چه بدن میت خشک باشد، احتیاط در این است که دست را بشوید.

[14]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 60.

[15]. البته اين وجوب تطهیر در صورتی است كه نجاست آن باعث شود كه نجاست به جاهايی كه نماز مي خوانيم، سرايت نمايد يا به لباس نمازگزار سرايت كند؛ به عبارت ديگر به هر چيزي كه پاكي در آن شرط است، سرايت نمايد.

[16] .توضیح المسائل مراجع، ج1، ص 99، م 149.

[17] .همان، م 159.

[18]. منظور از عین نجاست، چیزی است که اصالتاً نجس باشد؛ مانند خون، مدفوع، منی، (نه این که به واسطۀ برخورد با چیزی نجس شده است.

[19] .استفتاءات امام خمینی، ج1، ص 169، س 327  .

[20].توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 52، م 54.

[22]. توضیح المسائل (محشی امام خمینی)، ج 1، ص 39، م 17.

[23]. كاشف الغطاء، جعفر بن خضر، كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء، ج‏2، ص 395، چاپ جدید.

[24] . پاسخ: آیت الله مهدی هادوی تهرانی

[25] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخمينی)، ج‏1، ص 105، م  159

[26] . همان، ص 42، م  25.

[27] . همان، ص 106.

[28]. فرقان، 48.

[29]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، ج 1، ابواب الماء المطلق، باب 6،‌ ح 9، الاحياء التراث العربي، 1409، ق.

[30] همان، ح 3.

[31]. نجفی، شیخ محمد حسن، جواهر الكلام، ج 6، ص 315، چاپ ششم، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1392هـ.ق.

[32]. وسائل الشيعه، ج 1، ابواب الماء المطلق،‌ باب 6، ح 2.

[33]. امام خمینی، توضيح المسائل (المحشى)، ج ‏1، ص 71، م 94، دواجات روان و عطر و روغن و واكس و صابون كه از خارجه مى‏آورند اگر انسان يقين به نجاست آنها نداشته باشد، پاك است.

[34] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 113، م 180

[35] همان، ص 88، م  125.

[36]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج ‏1، ص 118.

[37]. همان، ص 119.

[38]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 120، م  195 .

[39]. همان، م 197.

[40]. توضيح المسائل (محشى – امام خمينى)، ج‌1، ص 81.

[41]. همان، ص 51.

[42]. پایگاه اینترنتی حوزه، صفحه کتابخانه الکل و فراورده های آن.

[43]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 146، س 310.

[44].همان، 145، س 304.

[45]. گلپایگانی، صافی: اگر انسان نداند که مست کننده است و یا نداند که آن را ابتدا از چیز مست کنندۀ روان درست کرده اند پاک است، توضیح المسائل مراجع ،ج 1، ص80.

[46]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 146، ج 1.

[47]. همان، ص80 و 81.

[48]. همان ، ص81.

[49] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخمينی)، ج‏1، ص 42، م 25.

[50]. همان، ص 60، م 67.

[51]. همان، ص 59، م 66. اما برخی از فقهاء احتیاط واجب در دو مرتبه شستن دارند؛ مانند: اراکی: بايد با آب دو مرتبه شسته شود؛ خوئی و تبریزی: با آب قليل بنا بر احتياط واجب بايد دو مرتبه شست و بهتر آن است كه سه مرتبه شسته شود؛ نوری، احتياط واجب آن است كه دو مرتبه بشويند…».

[52]. همان، ص 59، م 66.

[53]. آب كُر، مقدار آبى است كه اگر در ظرفى كه درازا و پهنا و گودى آن هر يك سه وجب و نيم است بريزند آن ظرف را پر كند. و وزن آن از صد و بيست و هشت من تبريز بيست مثقال كمتر است  و به حسب كيلوى متعارف بنا بر أقرب 419/ 377 كيلوگرم مى‏شود.( توضيح المسائل (المحشى للإمام الخمينی)، ج‏1، ص 38 و 39، م 16).

[54]. آب جارى، آبى است كه از زمين بجوشد و جريان داشته باشد، مانند آب چشمه و قنات‏. (توضيح المسائل (المحشى للإمام الخمينی)، ج‏1، ص 43 و 44، م 28 ).

[55]. همان، ص 60.

[56]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخمينی)، ج‏1، ص 210، م  348

[57]. همان، م  348.

[58]. همان.

[59]. همان.

[60] . توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج‏1، ص 63، م 73.