Warning: filemtime(): stat failed for /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/assets/js/front.min.js in /home/islamp/public_html/fa/wp-content/plugins/easy-table-of-contents/easy-table-of-contents.php on line 236
searchicon

کپی شد

طبقه اول و دوم فیلسوفان مسلمان

طبقه اول‏[1]:

فلسفه اسلامى با ابويوسف يعقوب بن اسحاق كندى معروف به «فيلسوف العرب» آغاز مى‏شود و به وسيله شاگردان او ادامه مى‏يابد. كندى عرب خالص است. وی با مأمون و معتصم (از خلفای عباسی) و  حنين بن اسحاق و عبد المسيح بن ناعمه حمصى از مترجمان معروف، معاصر است. در اين‌كه آيا او خود مترجم هم بوده است، ترديد كرده‏اند، ولى از ابومعشر بلخى، شاگرد كندى، نقل شده كه كندى يكى از چهار مترجم درجه اول دوره اسلامى است. دوره كندى دوره ترجمه است، ولى خود كندى فيلسوفى است که در حدود دويست و هفتاد كتاب و رساله به وى نسبت داده شده است. برخى از اروپاييان او را يكى از دوازده چهره عقلى تاريخ بشر كه تأثير فراوان داشته‏اند، شمرده‏اند. تاريخ نشان نمى‏دهد كه در طبقه مقدم بر او و يا در طبقه خود او فيلسوفى صاحب نظر اعم از مسلمان يا غيرمسلمان وجود داشته است.

درباره كندى همين قدر نوشته‏اند كه در بصره و بغداد به تحصيل پرداخت. در آن وقت نه در بصره، و نه در بغداد، فيلسوفى وجود نداشته است. اين است كه كندى سرسلسله حلقات فلاسفه اسلامى است بدون آن‌كه خود به حلقه‏اى و طبقه‏اى ديگر وابسته باشد.

كندى كتب زيادى در حمايت دين اسلام نوشته است. بعضى به اتكاى قرائن، او را شيعه دانسته‏اند. عجيب اين است كه برخى او را به علت اين كه نامش يعقوب و نام پدرش اسحاق و كنيه‏اش ابويوسف است، يهودى پنداشته‏اند.

امروز در اثر تحقيقاتى كه به عمل آمده، روشن شده كه اولًا ارزش علمى و فلسفى كندى بيش از آن است كه قبلًا تصور مى‏شد، ثانياً مسلمانى پاک اعتقاد و مدافع و احتمالًا شيعه بوده است، ثالثاً به واسطه موقعيت علمى و اجتماعى محسود بوده و نسبت هاى ناروا به او، مولود آن حسادت ها است.

شخصيتى ديگر اعم از مسلمان و غيرمسلمان كه فيلسوفى صاحب نظر باشد، در طبقه و دوره او وجود ندارد. كندى در حدود سال 258 درگذشته است.

طبقه دوم‏:

اين طبقه از دو گروه مختلف تشكيل مى‏شود: گروه شاگردان كندى و گروهى كه شاگرد كندى نبوده‏اند. اما گروه اول:

1. ابوالعباس، احمد بن الطيب سرخسى: او بزرگ‌ترين شاگرد كندى بوده است. در سال 218 ق متولد و در سال 286 ق به دست قاسم بن عبيداللَّه وزير معتضد به قتل رسيده است. ابن ابى اصيبعه پنجاه و چهار كتاب و رساله از او نام مى‏برد كه ظاهراً هيچ كدام در دست نيست.

2. ابوزيد احمد بن سهل بلخى: وی اديب و فيلسوف بود، در سال 322 درگذشت.

3. ابومعشر، جعفر بن محمد بلخى: ابومعشر بيش از صد سال عمر كرد و در سال 272 درگذشت. او پيش از آن‌كه فيلسوف باشد، مورخ و منجم بوده است.

4. دبيس محمد بن يزيد.

اما گروه دوم؛ يعنى افرادى از طبقه دوم كه شاگرد كندى نبوده‏اند؛ آنها عبارتند از:

1. ابواسحاق، ابراهيم قويرى: اهميت‌ علمى‌ قويري‌ در اين‌ است‌ كه‌ منطق‌ و حكمت‌ را در عالم‌ اسلامى‌ ترويج‌ و تدريس‌ كرده‌ است‌ و جزو ناقلان‌ اين‌ علوم‌ به‌ عالم‌ اسلام‌ و زبان‌ عربى‌ به‌ شمار مى‌رود. از جزئيات‌ زندگى‌ و تاريخ‌ تولد و مرگ‌ او آگاهى‌ دقيقى‌ در دست‌ نيست‌.[2]

2. ابويحيى، ابراهيم مروزى.

3. يوحنا بن حيلان: او استاد منطق فارابى بود. معلوم نيست فارابى منطق را در كجا نزد يوحنا تحصيل كرده است.

4. ابوالعباس محمد بن محمد ايرانشهرى نيشابورى: فيلسوف‌ و دانشمند ايرانى‌ سده 3 ق،‌ از اين شخص اطلاع صحيحى در دست نيست، برخى می گویند عقايد فلسفى محمد بن زكرياى رازى درباره قدم مكان و هيولا متخذ از او است، ايرانشهرى معلوم نيست از گروه پيروان و شاگردان كندى است يا از گروه قويرى و ابن حيلان و مروزى و يا خود مستقل از همه اينها است و به گروه سومى وابسته است.

لازم به ذکر است تا حدود اوايل قرن چهارم دو نحله فلسفى وجود داشته است: نحله‏اى كه از كندى آغاز شده كه شامل تعليم منطق، فلسفه، طب، نجوم، موسيقى و غيره بوده است و نحله حرانی ها كه ظاهراً در ابتدا از منطق تجاوز نمى‏كرده است.[3]



[1]. مطالب طبقه اول و دوم، از مأخذ زیر:‌ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار(خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص461-467، می باشد، در مواردی که به مأخذی غیر از آن چه ذکر شد، دست یافتیم در ذیل مطلب به صورت پاورقی آمده است

[2]. پزشک، منوچهر، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، مقاله 710.

[3]. ر.ک: انواری، محمدجواد، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج 10، مقاله 4183.