searchicon

کپی شد

طبقات بیست و سوم تا بیست و نهم فیلسوفان مسلمان

طبقه بیست و سوم‏

  1. ملا محسن فیض كاشانى (م 1091 ق):

حكیم، عارف و محدث بود. شاگرد و داماد ملاصدرا بوده و حكمت را نزد وى آموخته است. از او رساله‏ هایى در حكمت و فلسفه باقى است. كتاب اصول المعارف از او است. آن چه در این زمینه از فیض به ما رسیده است عیناً تلخیص گفته‏هاى استاد است.[1]

  1. ملا عبد الرزاق لاهیجى (م 1071 ق یا 1072 ق): ‏

از مهم‌ترین آثار وی، شوارق الالهام و گوهر مراد است، او نیز شاگرد و داماد ملاصدرا بود. ملا عبدالرزاق برخلاف ملامحسن فیض، از استاد خود كمتر تأثیر پذیرفته است. نوشته هایش رنگ و بوى حكماى قبل از صدرا؛ از قبیل علامه دوانى و غیاث الدین دشتكى را دارد نه رنگ و بوى فلسفه ملاصدرا.[2]

  1. ملا رجبعلى تبریزى اصفهانى (م 1080 ق):

وى شاگرد میرفندرسكى بود. از جمله شاگردان ملا رجبعلى: مولى محمد تنكابنى، حكیم محمد حسین قمى و قاضى سعید قمى بوده اند.[3]

  1. ملا محمدباقر معروف به محقق سبزوارى (م 1090 ق):

حكیم و از اعاظم فقها بود. ایشان شاگرد شیخ بهایى و میرفندرسكى بود، او بر الهیات شفا حاشیه متینى نوشته كه مورد استفاده است.[4]

  1. آقا حسین خوانسارى ‏معروف به محقق خوانسارى (م 1098 ق):

او شاگرد محقق سبزوارى در منقول و شاگرد میرفندرسكى در معقول بود. وی بر الهیات شفا، شرح اشارات خواجه، شرح تجرید قوشجى و محاكمات، حاشیه زده است.[5]

طبقه بیست و چهارم‏

  1. محمدسعید بن محمد مفید قمى، معروف به «قاضى سعید» و ملقب به «حكیم كوچک» (1049 – 1103 ق):

وی از شاگردان ملامحسن فیض، ملاعبد الرزاق لاهیجى و ملارجبعلى تبریزى بود.[6]

  1. ملامحمد تنكابنى سراب:

او شاگرد ملارجبعلى تبریزى و محقق سبزوارى بود.[7]

  1. جمال الدین خوانسارى‏ معروف به آقاجمال خوانسارى (‏م 1125 ق):

او شاگرد پدر خود (آقا حسین خوانسارى) و محقق سبزوارى بود. وى بر طبیعیات شفا (به طور مختصر) و بر شرح اشارات حاشیه زده است. مردى محقق و جامع معقول و منقول بوده است.[8]

  1. قوام الدین محمد رازى ‏معروف به قوام الدین حكیم:

وى شاگرد ملا رجبعلى تبریزى و استاد شیخ عنایت اللَّه گیلانى بوده است.[9]

  1. محمد رفیع پیرزاده:

وی از شاگردان ملارجبعلى تبریزى، و با یک واسطه شاگرد میرفندرسكى بوده است.[10]

  1. على قلى خان (ت 1020 ق): ‏

قلی خان فرزند قرچقاى خان خلجى قمى است. وى شاگرد آقاحسین خوانسارى، ملاشمساى گیلانى و ملارجبعلى تبریزى بوده است. رساله‏هاى فلسفى بسیارى از او نام برده شده است.[11]

طبقه بیست و پنجم‏

  1. ملا محمد صادق اردستانى (م 1134 ق):

وی مردى حكیم، زاهد و مرتاض بوده و مورد بى‏مهرى و تكفیر برخى معاصران خود قرار گرفته و تبعید شده است. طبق گفته برخى، از ملا محمدصادق رساله‏اى به نام «حكمت صادقیه» درباره نفس و قواى مادى و معنوى آن باقى مانده است‏.[12]

  1. شیخ عنایت اللَّه گیلانى: او مدرس فلسفه مشاء و از شاگردان میر قوام حكیم بوده است.[13]
  2. میر سید حسن طالقانى: ایشان مدرس شرح فصوص محی الدین و كتب شیخ اشراق بوده است.[14]

طبقه بیست و ششم‏

  1. ملا اسماعیل خواجویى (م 1173 ق):

خواجویی از مشاهیر حكماى قرن ‌های اخیر است. از او به علم، جامعیت در معقول و منقول، تقوا، معنویت، متانت و وقار ستایش شده است. مى‏گویند نادرشاه كه نسبت به احدى تواضع نداشت، در برابر این مرد فروتنى مى‏كرد. زمان حكیم خواجویى مقارن با فتنه افغان است و او در برخى نوشته هایش از آن فتنه ناله ‏ها سرداده است، ولی فلسفه بعد از فتنه افغان به وسیله این مرد بزرگ ادامه یافته‏ است. او شاگردان برجسته‌ای پرورش داد؛ از قبیل: آقا محمد بیدآبادى، ملامهدى نراقى، میرزا ابوالقاسم مدرس اصفهانى و ملا محراب حكیم گیلانى.[15]

  1. میرزا محمد تقى الماسى:

از او به عنوان نواده مرحوم مجلسى یاد شده است. پدرش نواده مجلسى اول بوده و از كسانى است كه در بقعه مرحوم مجلسى در اصفهان مدفون است. همچنین تصریح شده كه او استاد آقا محمد بیدآبادى بوده است‏.[16]

  1. ملا حمزه گیلانى (م 1134 ق): وی شاگرد ملا محمدصادق اردستانى بوده است.[17]
  2. ملا عبد اللَّه حكیم: او نیز مانند خواجویى و الماسى از اساتید آقا محمد بیدآبادى به شمار مى‏رود.[18]

طبقه بیست و هفتم‏

  1. آقا محمد بیدآبادى گیلانى اصفهانى (م 1197 ق):

وی از بزرگان حكماى قرن‌ های اخیر و احیاء كننده فلسفه ملاصدرا بود. از زمان صدرالمتألهین به بعد هر چند افكار و اندیشه‏هاى او در میان فضلا خصوصاً آنان كه سلسله شاگردى‏شان به خود وى‏ مى‏رسیده مطرح بوده، ولى به حسب ظاهر هنوز موج افكار پیشینیان؛ از قبیل بوعلى و شیخ اشراق غلبه داشته است، خصوصاً در نحله‏اى كه از میرفندرسكى و سپس ملا رجبعلى تبریزى انشعاب یافته است. ملاصدرا در زمان خودش شهرت و احترامى نداشته و مانند یكى از طلاب عادى زندگى مى‏كرده است. اندیشه‏ هاى او تدریجاً شناخته شد و رو آمد. ظاهراً آن روزنه فرهنگ كه این آب جارى زیرزمینى از آن جا كاملًا ظاهر شد و بر همه پدیدار گشت، مرحوم آقا محمد بیدآبادى است. او مردى اخلاقی و مهذّب بلكه سالک بود و شاگردان بسیارى را پرورش داد.[19]

  1. ملا مهدى نراقى كاشانى (م ۱۲۰۹ ق):

ایشان از بزرگان فقها و حكما بود. او و پسرش ملا احمد نراقى از بزرگان علماى اسلام به شمار مى‏روند و هر دو به جامعیت معروف هستند. وى شاگرد ملا اسماعیل خواجویى بود. مرحوم سید محمدباقر شفتى اصفهانى و حاج محمد ابراهیم كلباسى نزد او تحصیل حكمت كرده‏اند.[20] برخی از کتاب های فلسفی وی عبارتند از: «العرشیة فی الحكمة الإلهیة، اللمعة الالهیة، شرح الالهیات من كتاب الشفاء، قرةالعیون ‌فى معنی ‌الوجود و الماهیة، لمعات ‌العرشیة، الكلمات ‌الوجیزة فی الحكمة الالهیة، انیس ‌الحكماء».[21]

  1. میرزا ابوالقاسم حسینى خاتون آبادى‏، معروف به «مدرّس» (م 1203 ق):

او از مشاهیر مدرسان فلسفه در اصفهان و از خانواده میر محمد حسین خاتون آبادى؛ سبط مجلسى بوده است. وی شاگرد ملا اسماعیل خواجویى بوده است.[22]

  1. ملامحراب گیلانى (م 1197 ق):

او حكیم، عارف و از شاگردان خواجویى بوده است.[23]

طبقه بیست و هشتم‏

  1. ملاعلى نورى مازندرانى اصفهانى (م 1246 ق):

ملا علی نوری از بزرگ‌ترین حكماى اسلامى و از افراد معدود و انگشت شمار سه چهار قرن اخیر است كه تا عمق فلسفه صدرایى نفوذ كرده‏اند. او بزرگ‌ترین حوزه حكمت را در اصفهان دایر كرد. ملا على از نظر تدریس، تشكیل حوزه درسى، تربیت شاگردان، طولانى بودن مدت كار تدریس و تربیت شاگرد (گفته شده قریب هفتاد سال) و ترویج علوم عقلى، كم نظیر و شاید بى‏نظیر است. بعضى حواشى مختصر و كوتاه از او بر اسفار باقى است كه در نهایت متانت و دقت است‏.[24]

  1. ملا احمد نراقى (م 1244 یا 1245 ق):

وی مانند پدر خود (ملا مهدی) جامع فنون، مجتهد و مرجع فتوا بود. معقول را از پدر فرا گرفت.[25] کتاب فلسفی او «سیف الامة و برهان الملة» است.[26]

  1. میرزا مهدى بن میرزا هدایت اللَّه شهید مشهدى‏ (معروف به شهید چهارم) (1152 – 1218 ق):

وی از مشاهیر فقها و معاریف علماى عصر خود است. او در اصفهان در حوزه درس آقا محمد بیدآبادى حكمت آموخته و در مشهد اقامت نموده و فقه، اصول و معقول تدریس مى‏كرده است. ملا على نورى همدوره و همدرس او در حوزه بیدآبادى بوده است. فرزندانش میرزا هدایت اللَّه و میرزا عبد الجواد و میرزا داود همه در فنون حكمت وارد بوده‏اند. علم و حكمت در خاندان سید مهدى شهید در حدود صد و پنجاه سال ادامه یافت. او در مشهد، در جریان دفاع از حقوق مردم و مبارزه با دستبرد نادرمیرزا نوه نادرشاه به اموال آستانه مقدسه رضوى، به دست نادرمیرزا شهید شد.[27]

طبقه بیست و نهم‏

  1. میرزا حسن نورى‏ فرزند ملا على نورى.

وی بعد از پدر، حوزه تدریس قابل توجهى تشكیل داد. مرحوم آقا على مدرس زنوزى تهرانى – كه ذكرش خواهد آمد- در مدتى كه به اصفهان رفته از محضر درس این استاد استفاده كرده است. از میرزا حسن اثر قابل توجهى در دست نیست كه بشود درباره‏اش داورى كرد، ولى شاگردى افرادى؛ نظیر آقا على مدرس، گواه صادقى بر مراتب فضلش است. به هرحال او از كسانى است كه در انتقال فلسفه از نسل پیش از خودش به نسل بعد، مؤثر بوده است.[28]

  1. ملا اسماعیل بن ملا محمد سمیع دربكوشكى اصفهانى، معروف به واحدالعین (م 1277 ق):

او از برجستگان شاگردان ملا على نورى، و استاد حاج ملا هادى سبزوارى بود. حوزه درس قابل توجهى داشته‏ است. اسفار و مشاعر ملا صدرا، و شوارق لاهیجى را حاشیه و عرشیه صدرا را شرح كرده است.[29]

  1. ملاعبد اللَّه زنوزى (م 1257 ق):

وی از محضر حكیم نورى حكمت آموخت. در سال 1237 ق، حكیم نورى به تقاضاى محمد حسین خان مروى، او را براى تدریس فلسفه از اصفهان به تهران فرستاد. مركزیت حوزه تهران در مقابل اصفهان كه تدریجاً اصفهان از رونق افتاد، از این زمان شروع شد. او پس از بیست سال تدریس در مدرسه مروى، به رحمت حق پیوست.[30]

  1. ملامحمدجعفر لنگرودى لاهیجى:

وى معاصر ملا عبد اللَّه زنوزى و شاگرد سید ابوالقاسم مدرس اصفهانى، ملا محراب گیلانى و ملا على نورى بود. اثر معروف او شرح مشاعر ملاصدرا است. وى علاوه بر آن، شرح تجرید قوشجى و حاشیه خفرى بر شرح تجرید قوشجى را حاشیه زده است.[31]

  1. ملا آقاى قزوینى (م 1282 ق):

وی از افاضل شاگردان ملا على نورى بود. پس از مراجعت از اصفهان به قزوین، حوزه گرمى دایر كرده و فضلا به حوزه‏اش مى‏شتافته‏اند. مرحوم آقا على مدرس زنوزى در گزارش زندگانى خود نوشته كه مدتى براى كسب فیض از محضر این مرد بزرگ به قزوین رفته است. وى از كسانى است كه نزد ملا اسماعیل اصفهانى -كه شاگرد بزرگ ملا على نورى است- نیز تحصیل كرده است؛ به همین جهت به اعتبارى مى‏توان او را از طبقه سى‏ام و هم طبقه حاجى سبزوارى شمرد.[32]

[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 514.

[2]. همان.

[3]. همان.

[4]. همان، ص 514 و 515.

[5]. همان، ص 515.

[6]. همان، ص 516.

[7]. همان.

[8]. موسوی بحنوردی، کاظم، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 1، مقاله 286؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 516.

[9]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 516.

[10]. همان، ص 517.

[11]. تهرانى، ‏آقا بزرگ، الذريعة إلى ‏تصانيف ‏الشيعة، ج ‏2، ص 514؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 517. «مدرسه خان قم از آثار فرزند دانشمند اين مرد مهدى قلى خان است».

[12]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 517.

[13]. همان.

[14]. همان.

[15]. سجادی، سيدجعفر، دایرة المعارف بزرگ اسلام، ج 2، مقاله 753؛ مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 517 و 518.

[16]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 518.

[17]. همان.

[18]. همان.

[19]. همان، ص 518 و 519.

[20]. همان، ص 519.

[21]. ر.ک: ملا محمد مهدی نراقی، ویکی شیعه.

[22]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 519 و 520.

[23]. همان، ص 520.

[24]. همان، ص 520 و 521.

[25]. همان، ص 521.

[26]. ر.ک: ملا احمد نراقی، سایت نراقی.

[27]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری (خدمات متقابل اسلام و ایران)، ج 14، ص 522.

[28]. همان، ص 522 و 523.

[29]. همان، ص 523.

[30]. همان.

[31]. همان.

[32]. همان، ص 524.