searchicon

کپی شد

صله رحم

مفهوم صلۀ رحم

رحم در لغت و عرف به معناى نزديكان و بستگان[1] است و در اصطلاح فقه نيز بر اساس قول بعضی از فقها همان معناى لغوى است؛ يعنى مطلق نزديكان و بستگان البته با اين قيد كه نسبی باشند نه سببی، چه مذكّر باشند و چه مؤنث، جزء ورثه باشند يا نه، محرم باشند يا غير محرم، مسلمان باشند يا كافر، از طرف پدر باشند يا مادر، يا هر دو. البته لازم است كه از نظر نسبى بسيار دور نباشند تا مردم آنها را از اقوام و ارحام شخص بدانند و گرنه بايد گفت همه انسان‏ها از اقربا و بستگان هم هستند؛ بر اساس اين نظر، میزان و معيار در تمامى اين موارد عرف است.[2] در کنار این قول؛ بعضی از علما؛ رحم را اقوامی می دانند که در طبقات ارث قرار می گیرند که شامل تمام فرزندان و حتی نوه های خاله، دايی، عمه و عمو می شود.[3]

وجه اطلاق” رحم” بر خويشاوندان‏

رحم در اصل به معناى محل نشو و نماى جنين در شكم مادران مى‏باشد، همان عضو داخلى كه خداى عز و جل در باطن زنان قرار داده تا نطفه در آن تربيت شده و فرزندى تمام عيار گردد، اين معناى اصلى كلمه رحم است ولى بعدها به عنوان استعاره و به علاقۀ ظرف و مظروف، در معناى قرابت و خويشاوندى استعمال شد، چون خويشاوندان همه در اين كه از يك رحم خارج شده‏اند مشتركند پس كلمه “رحم” به معناى نزديك و ارحام به معناى نزديكان انسان است.[4]

اما صله، در لغت به معنای احسان و هدیه است[5] و در اصطلاح به معنای برقراری ارتباط همراه با محبت و لطف است که مقابل آن “دورى كردن و قطع” می باشد؛ بنابراين صله ی رحم، رسيدگى، احسان، خبرگيرى و مانند آن نسبت به نزديكان است كه در مقابلِ آن قطع رحم است.

كيفيت صله رحم

مرجع و معيارِ در چگونگی ابراز محبت و احسان، عرف است؛ زيرا به حسب عادات و رسومِ افراد و نزديك و دور بودنِ آنها فرق مى‏كند.[6] نوع اين ارتباط به نياز افراد نيز بستگی دارد آنچنان که ممكن است بعضى نياز مادّى داشته باشند و بعضى نياز مادى نداشته ولى به كمك ديگرى نيازمند باشند؛ مانند پيرمرد و پيرزن افتاده‏اى كه بايد آنان را رسيدگی نمود، و بعضى ممكن است كمكِ فكرى بخواهند. و بعضى هيچ نيازی ندارند و فقط بايد از آنان احوال‏ پرسى كرد.

به هر حال صله رحم درجاتی دارد که با توجه به توان فرد، عرف اجتماع، نیاز افراد و برخورد و جواب دهی آنان متفاوت و قابل تغییر است و به هر حال تا هر درجه ای که ممکن است باید به این برنامه دینی عمل کرد.

پس نسبت به حدود صلۀ رحم می توان گفت که: مقدار و حدود صلۀ رحم نسبی است؛ یعنی نسبت به افراد و محیطی که در آن زندگی می کنند متفاوت است؛ مهم آن است که شخص در عرف خودشان قاطع رحم محسوب نشود.

از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: لقمان به پسرش گفت: پسر جان! … با همۀ مردم خوش خلق باش.

پسرم اگر مال دنيايى نداشتى كه با آن صله رحم كنى، و بر برادران تفضل نمايى، حسن خلق و روى خوش داشته باش، چون كسى كه حسن خلق دارد خوبان او را دوست مى‏دارند، و بدکاران از او دورى مى‏نمايند.[7]

باز آن حضرت می فرماید:

“پيوند خويشاوندى خويش را حتى با جرعه‏اى از آب محكم كن و بهترين راه براى خدمت به آنان اين است كه (دست کم) از تو آزار و مزاحمتى نبينند”![8]

سخن آخر این که: صله‏اى كه خدا به آن امر فرموده از معروف ترين مصاديق آن صلۀ رحم است، كه به آن تأكيد نموده و فرموده: از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترف هستيد و) هنگامى كه چيزى از يك ديگر مى‏خواهيد، نام او را مى‏بريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شما است. و نيز در تأكيد آن در ذيل آيه مورد بحث فرموده:” وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ” و اين اشاره به آن است كه ترك صله رحم مخالفت امر خدا است، پس جا دارد مردم از خدا بترسند و آن را ترك نكنند كه ترك آن؛ عمل زشتى است، و در نامۀ اعمال آدمى ضبط می شود.[9]

محدوده صله رحم

ادب معاشرت، اختصاص به بستگان پاک و با تقوا ندارد؛ یک وظیفه اخلاقی است كه نسبت‏ به اهل ‏گناه بلکه كفار هم ثابت است. چه بسا به برکت رفت و آمدهای بستگان صالح، فاجران هم راه‏ صلاح پیش گیرند و تأثیر بپذیرند. حتی اگر این ارتباط تأثیری در رفتار ارحام بدكار نگذارد باز موظف به حفظ رابطه با آنها هستیم.

نقل شده كه یکی از شیعیان از امام صادق(ع) می‏پرسد: برخی خویشاوندانم ‏خط و تفکری، غیر از فکر و مرام من دارند. آیا آنان بر من حقّی دارند؟ حضرت فرمود: آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمی‏کند. اگر با تو هم فکر و هم عقیده باشند كه دو حق بر تو دارند: یکی حق خویشاوندی، دوم حق اسلام و مسلمانی.[10]

حتی اگر بستگان، مایه آزار انسان را هم فراهم کنند، باز حق‏ گسستن پیوند را نداریم. در حدیث آمده است: که مردی خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من‏ خویشاوندانی دارم که من با آنان پیوند می‏کنم و رابطه دارم، اما آنان‏ آزارم می‏دهند. تصمیم گرفته ‏ام آنان را ترک کنم. حضرت رسول فرمود: آنگاه، خدا هم تو را ترک می‏کند! … گفت: پس چه کنم؟ رسول خدا فرمود: به کسی که محرومت کرده، عطا کن، با کسی که از تو بریده، رابطه برقرار ساز، کسی که بر تو ستم کرده، از او درگذر. هر گاه چنین‏ کردی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود.[11]

از حضرت علی(ع) نقل شده که فرمود: با خویشاوندانتان پیوند و رفت و آمد داشته باشید، هر چند آنان با شما قطع‏ رابطه ‏کرده‏ باشند.[12]

البته، در روایات برای صلۀ رحم حداقل هایی معین كرده‌اند؛ مثل سلام كردن[13] یا نوشانیدن یک شربت آب[14] یعنی با سلام کردن به آنان و یا نوشانیدن یک جرعه آب به آنان، صله رحم محقق می شود.

حتّی اگر ارتباط ما با بعضی از خویشان و رفت و آمد به منزلشان باعث ناراحتی آنها شود و یا باعث اهانت به ما شود باز وظیفه صله رحم از بین نمی رود و در این صورت باید به روش های دیگر که باعث چنین مشکلی نمی شود ارتباط حفظ شود؛ مثلا بدون رفتن به منزل آنها تلفنی حال آنها را جویا شویم و یا حتی غیر مستقیم به آنها توجه داشته باشیم و از دیگران احوال آنان را بپرسیم یا غیر مستقیم به آنان کمک کنیم چه کمک های مالی و چه حمایت زبانی از آنان در مقابل دیگران و … . به هر حال نباید با ارحام چون غریبه ها رفتار کرد و با وجود تمام بی محبتی ها به هر نحو ممکن در مواقع مختلف ارتباط خود با آنان را نشان دهیم.[15]

بله در صورتی که صلۀ رحم باعث ضرر دنیایی یا دینی شود. باید به حدّی که ضرر ندارد تغییر کند. شاید سؤال پیش بیاید که نحوۀ ارتباط با اقوام نزدیک که اعمال مغایر دین انجام دهند باید چگونه باشد؟

اگر یكى از اقوام انسان مرتكب معصیت شود و نسبت به رعایت مسائل دینی لا أبالی باشد، تكلیف ما نسبت به او این است که با امر به معروف و نهی از منکر (با زبان خوش و دلسوزانه) او را هدایت کنیم. ولی اگر این کار تأثیری نداشت در صورتی می توانیم با او قطع رابطه کنیم که احتمال دهیم این کار موجب تنبه او و دوری از ارتكاب معصیت مى‏شود، و در غیر این صورت، قطع رحم جایز نیست؛[16] زیرا چه بسا او از این قطع رابطه سوء استفاده کرده و مرتکب گناهان بیشتری شود.

تاکید اسلام بر حفظ پيوند خويشاوندى

علت اين كه اسلام نسبت به نگهدارى و حفظ پيوند خويشاوندى اين همه پافشارى كرده اين است كه هميشه براى اصلاح، تقويت، پيشرفت، تكامل و عظمت بخشيدن به يك اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادى يا نظامى، و چه از نظر جنبه‏هاى معنوى و اخلاقى بايد از واحدهاى كوچك آن شروع كرد، با پيشرفت‏ و تقويت تمام واحدهاى كوچك، اجتماع عظيم، خود به خود اصلاح خواهد شد.

اسلام براى عظمت مسلمانان از اين روش به نحو كامل ترى بهره‏ بردارى نموده است، دستور به اصلاح واحدهايى داده كه معمولا افراد از كمك و اعانت و عظمت بخشيدن به آن روگردان نيستند؛ زيرا تقويت بنيه افرادى را توصيه مى‏كند كه خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضاى يك خانواده‏اند، و پيدا است هنگامى كه اجتماعات كوچك خويشاوندى نيرومند شد، اجتماع عظيم آنها نيز عظمت مى‏يابد و از هر نظر قوى خواهد شد، شايد حديثى كه مى‏گويد:” صله رحم باعث آبادى شهرها مى‏گردد به همين معنا اشاره داشته باشد”.[17]

صله رحم با خویشاوندان كافر و مشرک

دین اسلام در رابطه با خویشاوندان كافر و مشركی که معاند اسلام و ستیزه جو هستند، سفارش به صله رحم نکرده است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: پیامبر و پیروان او نباید برای مشركان هرچند خویشاوندان آنها باشند از خدا آمرزش طلبند بعد از این كه آنها را از اهل دوزخ یافتند.[18] بدیهی است كه آمرزش خواستن، استغفار كردن و دعا كردن جزء محدودۀ صله رحم حساب می‌شود.

و همچنین می‌فرماید: «و استغفار ابراهيم براى پدرش [عمويش آزر]، فقط به خاطر وعده‏اى بود كه به او داده بود (تا وى را به سوى ايمان جذب كند)، امّا هنگامى كه براى او روشن شد كه وى دشمن خدا است، از او بيزارى جست به يقين، ابراهيم مهربان و بردبار بود».[19]در این آیه بیان شده است که ابراهیم برای عمویش استغفار كرد و یكی از موارد صله رحم را عمل كرد، ولی بعد از این كه متوجه شد او دشمن خدا است از او بیزاری جست و با او قطع رحم کرد.

وقتی نبی مكرم اسلام (ص) در سال سوم بعثت، نزدیكان خود را به اسلام دعوت كرد، ابولهب به دشمنی با او برخاست، اما پیامبر در آن زمان از او تبری نجست. در مراحل بعدی که ابولهب دشمنی خود را تشدید و آشکار کرد و به ستیز با پیامبر (ص) و پیام او برخاست و پس از نزول سوره «تبّت» در شأن ابولهب و همسرش، پیامبر اکرم (ص) با او قطع رحم كرد.

امام سجاد (ع) در صلوات بر حضرت رسول (ص) این طور می‌فرماید: “و در راه دعوت به سوی تو با نزدیكان خود دشمنی كرد، و در راه خشنودی تو، با قبیله‌اش جنگ كرد، و برای زنده كردن دین تو از نزدیكان خود دور شد، و نزدیكانش را كه تو را انكار كردند از خود دور ساخت، و بیگانگان را كه دین تو را پذیرفتند به خود نزدیك گردانید، و برای تو با دورترین مردم دوستی كرد، و با نزدیك‌ترین مردم دشمنی”.[20]

مرحوم سید علی خان در شرح صحیفه می‌گوید: قطع كرد رحمش را قطعاً و از آن‌ها دور شد و عاقشان كرد و به عبارت بهتر كَنْد اُلفتش را با آن‌ها و ترك كرد بِرّ و نیكی را با آن‌ها…. عمل رسول خدا (ص) با قوم و عشیره‌شان از قریش و بنی مطلب و بنی هاشم این طور بود كه آن‌هایی كه با او جنگیدند و او را دروغگو دانستند و خواستند كه نور خدا را خاموش كنند، جنگید و جمع كثیری از آن‌ها را در بدر و أحد كُشت و اسیر گرفت و به خاطر خداوند به آن‌ها رأفت و عطوفت نكرد.[21]

آثار و فواید صله رحم

اسلام نسبت به صلۀ رحم و كمك و حمايت و محبت نسبت به خويشاوندان اهميت فوق العاده‏اى قائل شده است و قطع رحم و بریدن رابطه از خويشان و بستگان را شديداً نهى كرده است.

در این جا به برخی از آثار و فواید آن اشاره می کنیم:

حضرت امام باقر(ع) فرموده است: صله ارحام، «اعمال‏» را پاک، «اموال‏» را افزون، بلاها را دفع، حساب ‏را آسان می‏کند و «اجل‏» را به تأخیر می‏ اندازد.[22]

از نتایج و آثار صلۀ رحم، برخی به امور دنیوی مربوط ‏است و برخی هم نتایج اخروی این‏ عمل را بازگو می ‏کند.

امام صادق(ع) می فرمایند: صله رحم، اخلاق را نیکو، دست را بخشنده، دل و جان را خوش ‏می‏سازد، رزق را می‏افزاید و اجل و مرگ را به تأخیر می‏اندازد.[23]

این کار نیک و ساده، آن‏قدر سازنده و مفید است و آن چنان مورد رضای پروردگار، که گاهی تقدیر الاهی به خاطر آن عوض می‏شود و خداوند به پاداش این عمل نیکو، بر عُمر انسان می‏افزاید. در مقابل، قطع‏ رابطه‏ها و بریدن از خویشاوندان، به حدی شوم و نفرت‏ بار و در نظر خداوند، ناپسند است که عُمر را می‏کاهد.

امام صادق(ع) فرمود: «ما چیزی را جز «صله رحم‏» سراغ نداریم که [ به طور مستقیم ] عمر را زیاد کند، تا آن جا که گاهی تا زمان مرگ یک نفر، سه سال مانده است، ولی او اهل‏ صله رحم می‏شود. آن گاه خداوند، سی سال بر عمرش می‏افزاید و سی و سه سال ‏دیگر زنده می‏ماند. و گاهی اجل کسی سی و سه سال است، به خاطر قطع رحم و گسستن رابطه‏های خویشاوندی، کاهش می‏یابد و اجلش سر سه سال فرامی‏رسد».[24]

پيامبر اسلام (ص) پیرامون آثار صلۀ رحم و قطع رحم مى‏فرمايد:

“پيوند با خويشاوندان شهرها را آباد مى‏سازد، و بر عمرها مى‏افزايد هر چند انجام دهندگان آن از نيكان هم نباشند”.[25]

زشتى و گناه قطع رحم به حدى است كه امام سجاد (ع) در نصيحتی به فرزند خود مى‏ فرماید: كه از مصاحبت با پنج طايفه بپرهيزد، يكى از آن پنج گروه كسانى هستند كه قطع رحم كرده‏اند:

” بپرهيز از معاشرت با كسى كه قطع رحم كرده كه قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است”.[26]

در قران مى‏فرمايد: ” … شما كه در زمين فساد مى‏كنيد و قطع رحم مى‏نمائيد مشمول لعنت خدا هستيد و از رحمت او دور!”[27]

كوتاه سخن اين كه: قرآن نسبت به قاطعان رحم و برهم‏ زنندگان پيوند خويشاوندى تعبيرات شديدى دارد، و احاديث اسلامى نيز آنها را سخت مذمّت كرده است.

از پيامبر اسلام (ص) پرسيدند: مبغوض ترين عمل در پيشگاه خداوند كدام است؟

در پاسخ فرمود:” شرك به خدا”.

پرسيدند بعد از آن؟ فرمود:” قطع رحم”.[28]


[1]. المنجد، رحم؛ ذو رحم ای ذو قرابه.

[2]. استفاده شده از جامع المسائل مرحوم أيت الله فاضل، ج 1، ص 494، س 1773 (سايت بلاغ).

[3]. مرحوم تبريزي و خوئي صراط النجاة، ج 1، ص 433.

[4]. علامه طباطبایی، محمد حسین، الميزان، موسوی همدانی، محمد باقر، ج ‏4، ص 219، 220.

[5]. المنجد، صلة؛ عطيه و احسان و جائزه

[6]. محقق كركى، اطائب الكلم فى بيان صلة ‏الرحم، ص 30. (استفاده شده از سايت حوزه).

[7]. طباطبایی، محمد حسین ، الميزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج ‏16، ص 337.

[8]. همان.

[9]. همان، ج ‏11، ص 468.

[10]. محمدی ری شهری، ميزان‏الحکمة، ج ‏4، ص ‏83.

[11]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ‏71، ص ‏100.

[12]. همان، ص ‏92، «صلوا ارحامکم و ان قطعوکم‏».

[13]. بحار الانوار، ج 71، ص 104، حضرت رسول (ص) می‌فرمايند: صلوا أرحامكم في الدنيا و لو بالسلام.

[14]. همان، ج 74، ص 117، امام صادق (ع): صل رحمك و لو بشربة من ماء.

[15]. استفاده شده از صراط النجاة مرحوم تبریزی و خوئی، ج 3، ص 294.

[16]. توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 772، س 1058

[17]. قست “اهميت صله رحم در اسلام”: مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج ‏1، ص 156- 158.

[18]. توبه، 113، «ما كانَ لِلنَّبِيِّ وَ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكينَ وَ لَوْ كانُوا أُولي قُرْبى مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحيمِ»؛ ر.ك، طباطبائي، محمد حسين، الميزان، ج 9 و 10 ، ص 282، منشورات ذوي القربي، بي‌جا، بي‌تا.

[19]. توبه 114، «وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهيمَ ِلأَبيهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيّاهُ فَلَمّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوُّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهيمَ َلأَوّاهٌ حَليمٌ»؛ ممتحنه، 4، «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَدًا حَتّى تُؤْمِنُوا بِاللّهِ وَحْدَهُ إِلاّ قَوْلَ إِبْراهيمَ ِلأَبيهِ َلأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصيرُ».

[20]. امام سجاد، صحيفه سجاديه (ع)، ياسر عرب، ص 48، چاپ اول، گلی، 1380، و كاشف في الدعاء اليك حامّتَهُ * وحارب في رضاك أسْرَتَهُ * وقطع في احياء دينك رِحَمَهُ * وأقصي الادْنينَ علي جُحودهم * وقَرَّبَ الاقصين علي استجابتهم لك * و والي فيك الابعدين * وعادي فيك الاقربين.

[21]. حسينی مدنی شيرازی، سيد علی خان، رياض السالكين، ج 1، ص 465 و 466، چاپ 6، جامعه مدرسين.

[22]. «صلة الارحام تزکي الاعمال و تنمي الاموال و تدفع البلوي و تيسر الحساب و تنسي‏ء في الاجل‏»،شیخ کلینی، اصول كافي، ج 2 ص 150.

[23]. «صلة الارحام تحسن الخلق و تسمح الکف و تطيب النفس و تزيد في الرزق و تنسئ الاجل‏»، همان، ص 150 و 151.

[24]. همان  ص 152.

[25]. قمی، شیخ عباس، سفينة البحار، ج 1، ص 514.

[26]. همان، ص 516 (ماده رحم).

[27]. محمد، 22.

[28]. قمی، شیخ عباس، سفينة البحار، ج 1، ص 516 (ماده رحم).