searchicon

کپی شد

صرف هزینه حج و عمره در کارهای خیر

گاهی برخی از افراد سؤالی مطرح می کنند مبنی بر این که در صورت تعارض عمل حج مستحب یا عمره با عمل خیر دیگری مانند کمک به فقرا و مسمندان، کدام عمل ترجیح دارد به سخن دیگر در صورت وجود فقرا از میان بستگان، همسایه ها و … آیا جایز است ما هر سال برای رفتن به حج یا عمره خرج کنیم؟

در این مقال در صدد پاسخ به این پرسش هستیم.

حجّ خانه خدا در تمام عمر، تنها برای يک بار بر كسانى كه داراى شرايط آن باشند واجب است و تخلف از این واجب نیز، چون دیگر واجبات به هیچ بهانه ای مجاز نیست، اما در ارتباط با تمام اعمال مستحب، از جمله حج و عمرۀ مستحب، یک اصل کلی وجود دارد مبنی بر این که هر عملی از اخلاص بیشتری برخوردار باشد، ثواب بیشتری را به دنبال خواهد داشت و معیارهای کلی دیگری نیز در ارتباط با موضوع حج وجود دارد، از جمله این که خانۀ خدا، نباید به هیچ بهانه ای، حتی صدقه و خیرات به دیگران، تعطیل و یا کم رونق شود و نیز آن که تداوم حج و عمره برای انسان ها، معنویتی را برایشان به دنبال خواهد آورد که حصول آن از راه های دیگر، ناممکن و یا بسیار دشوار خواهد بود.

بنابر این کسانی که دارای شرایط حج (بلوغ ،عقل ،استطاعت) باشند حج تمتع بر آنها واجب است حتماً باید شخصاً حج به جا بیاورند و با صرف پول در راه های خیر یا اعزام دیگران به حج، این واجب از آنها برداشته نمی شود.

اما نسبت به سفرهای حج و عمره مستحب و سایر کارهای غیر واجب، باید در نظر داشت که اسلام، اصول و معیارهایی کلی نسبت به این گونه اعمال مشخص نموده و هر انسان مسلمان، باید همواره با بینش و بصیرت، اهمیت کارهای خیری را که می تواند انجام دهد در نظر بگیرد و اعمالی را انتخاب کند که از درجه بالاتری از اهمیت برخوردار است.

برای روشن شدن موضوع توجه به نکات ذیل خالی از لطف نیست؛

1. هر فردی، اعمال مستحب (و حتی واجب) خود را می تواند با انگیزه های متفاوتی انجام دهد؛ مثلاً گاهی حج و عمره بدین جهت است که در میان مردم، به عنوان انسانی متدین شناخته شود، یا این که در جمع افراد مذهبی، حرفی برای گفتن داشته باشد، یا حتی با آنها، در تعداد چنین سفرهایی به رقابت برخیزد! و یا برای تفریح و تفرج و تجارت باشد! یقیناً، چنین حجی، مورد پذیرش نخواهد بود و پیشوایان دینی ما نیز به این نکته اشاره فرموده اند که تنها حجی قبول است که برای نزدیک شدن به خداوند انجام شود.[1]

صدقه نیز ممکن است با انگیزه های غیر الاهی، چون شناخته شدن به سخاوت، بدهکار نمودن طرف مقابل به قصد استفاده از او در فرصت های دیگر، جلب احترام دیگران و … انجام شود. چنین صدقه ای نیز از پاداش اخروی برخوردار نخواهد بود.[2] البته، هر دوی صدقه و حج می تواند برای خدا باشد که پاداش بزرگی برای عاملان آنها به دنبال خواهد داشت.

2. زیارت خانۀ خدا، مانند بسیاری از دیگر اعمال، به خودی خود، از ارزش ویژه ای برخوردار بوده و در موقعیت عادی، نباید به دنبال مقایسۀ آن با دیگر اعمال بود، همان گونه که ما در حالت عادی نباید به دنبال مقایسۀ احترام به والدین با تهجد و نماز شب باشیم، چون هر دوی آنها دارای ارزش مستقلی می باشند.

البته، ممکن است انسان در طول زندگی خود با موقعیت هایی مواجه شود که تنها یکی از دو کردار نیک، برای او ممکن بوده و بخواهد بداند که عمل به کدام یک از آنها، ارزش بیشتری دارد؟

در این ارتباط، ابتدا باید بدانیم که عقل و دانش هر انسانی، اگر منصفانه به کار گرفته شود، بهترین کمک را در برطرف نمودن این تردیدها خواهد نمود و اصولاً بر اساس تعالیم پیشوایان دینی، رفتاری که در انطباق با عقل و دانش باشد، پذیرفته خواهد شد وگرنه، نه حج، نه صدقه و نه هیچ کردار به ظاهر نیک دیگری که پشتوانۀ عقلی نداشته باشد، فایده ای نخواهد داشت.[3]

بعد از این مقدمه، باید گفت که حج از جملۀ دستورات اسلامی است که دو ویژگی فردی و اجتماعی مهم را به دنبال دارد:

الف: ویژگی فردی آن، ایجاد نوعی رشد معنوی در انسان ها است که به سختی می توان آن را در رفتارهای مستحب دیگر جست­وجو نمود.[4] البته طبیعی است که هر شخصی به اندازۀ توانایی های خود، خواهد توانست بهره­های لازم را از این عبادت بزرگ الاهی دریافت نماید.[5]

ب: ویژگی اجتماعی حج، برقرار ماندن مرکزیت واحدی برای تمام مسلمانان است، به گونه ای که این مرکز الاهی، هیچ گاه نباید تعطیل و یا تضعیف شود.

اکنون، اگر مسلمانی، حج واجب خود را انجام داده و بین انجام مجدد حج و توصیۀ دینی دیگری، مردّد باشد، می توان برای چنین تردیدی، فروض مختلفی را در نظر گرفت:

اول: بین حج و عمرۀ مستحب، با عمل واجبی چون نفقه بر افراد واجب النفقه و یا نجات بیمارانی از مرگ، مردد شود که در حیطۀ سرپرستی او می باشند. بدیهی است نباید واجبات را به بهانۀ مستحبات ترک نموده و می دانیم که حتی نماز واجبی که ستون دین است را می توان در موقعیت های خاصی که با واجب دیگری در تعارض است، ترک نموده و یا به شیوۀ دیگری به جا آورد.

دوم: مردّد باشد که خود به حج برود، یا دیگری را که مشتاق حج است، با هزینۀ خود به آن مکان مقدس اعزام نماید که در این مورد، می توان گفت که چون در هر دو صورت، جنبۀ اجتماعی حج بر جای خود باقی بوده و بر جمعیت موجود در مناسک حج، تأثیری نخواهد گذاشت، اعزام فرد دیگر از این جنبه ایرادی نخواهد داشت، اما در ارتباط با جنبه های فردی آن نیز باید گفت که هر چند فرد اعزام کننده، نتوانسته مناسک حج را به جا آورده و از معنویات آن بهره برد، اما ایثاری انجام داده که شاید ثواب آن کمتر از انجام حج نباشد. در همین زمینه روایاتی نیز وجود دارند که میان رفتن خود فرد به مکه و اعزام شخص دیگر، تفاوتی نمی گذارند.[6]

سوم: مردّد باشد که حج و عمرۀ مستحبی انجام داده و یا این که مبلغ آن را در خیرات دیگری، چون صدقه مصرف نماید.

این مورد، از مواردی است که بیشترین ابهام و پرسش را در بین افراد با ایمان به وجود می آورد و نیاز به بررسی دقیق تری دارد:

در این زمینه، آنچه از سخنان معصومان(ع) برداشت می شود، این است که اگر نرفتن به حج و عمرۀ مستحب، موجبات تضعیف حج را به وجود آورده، کعبه را خالی از جمعیت نموده و به جنبۀ اجتماعی حج، آسیب رساند، هیچ کار خیر دیگری نمی تواند جایگزین حج به شمار آمده و با هیچ بهانه ای نباید از آن، شانه خالی نمود.[7]

در غیر این صورت و حتی اگر جمعیت لازم نیز در حج وجود داشته باشند، توصیۀ پیشوایان ما این است که با صرفه جویی در مخارج حج و جلوگیری از هزینه های غیر ضروری، هم حج مستحب را انجام داده و هم مبلغ صرفه جویی شده (که متأسفانه، امروزه در برخی موارد، از هزینۀ خود حج بیشتر می شود) را به صدقات و خیرات اختصاص داد، تا بدین وسیله، هم به معنویت موجود در مناسک حج دست یافته و هم به دیگر الزامات اجتماعی، چون کمک به دیگران، عمل نمود.[8]

در این زمینه، افرادی که از تمکن مالی مناسبی برخوردارند، می توانند با صرفه جویی در هزینه های زائد زندگی و حتی رعایت تعادل در مخارج حج، به هر دو ثواب حج و صدقه دست یابند.

اما در هر حال، هر انسانی به حال خود آگاه تر از دیگران است[9] و باید با استفاده از عقل و دانش خود، ملاحظه نماید که کدام عمل مستحب، از ریا و هوای نفس او دورتر بوده و جنبه های معنوی را در او تقویت نموده و او را به خدا نزدیک تر می نماید و سپس به یافته های عقلی خود در این زمینه عمل نماید. مطمئناً هر عملی که از ریا دورتر و به اخلاص نزدیک تر باشد، ثواب بیشتری را به دنبال خواهد داشت و توصیه های به ظاهر متفاوتی که پیشوایان معصوم(ع) می نمودند، به گونه ای که یک بار حج را توصیه نموده[10] و بار دیگر، صدقه را مناسب می دانستند[11] به احتمال زیاد، برگرفته از همین اصل کلی و با در نظر گرفتن شرایط مخاطبان بوده است.

در نهایت، باید مراقب وسوسه های شیطان بود، چون او گام به گام، انسان ها را از مسیر رضایت خداوند، دور نموده و به آنچه خود می خواهد، نزدیک می نماید!  به عنوان نمونه، او هیچ گاه، حج را در مقایسه با تجملات زاید زندگی قرار نمی دهد که مثلا آیا حج بهتر است و یا تعویض فرش های منزل؟! بلکه، ابتدا به ذهن افراد با ایمان، متبادر می نماید که صدقه بهتر از حج است و در مرحلۀ بعد، او را از دادن صدقه نیز منصرف نموده و وانمود می نماید که «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است!»، سپس، حتی او را از هزینه های مناسب برای خانواده خود نیز بازداشته و صفت بخل را در او ایجاد نموده و در نهایت، گاهی او را به این سرانجام خواهد رساند که پولی را که آن فرد قصد داشت در راه حج هزینه نماید، نه تنها در حج خرج نکرده، بلکه در راه حرام و یا بیهوده ای مصرف نماید!. به همین دلیل، فرد با ایمان، اگر در موردی به این نتیجه رسید که صدقه را بر حج مستحب ترجیح دهد، باید بلافاصله به تصمیم خود عمل نموده و صدقه را به مستحق آن برساند، وگرنه ممکن است از هر دو ثواب باز ماند.



[1]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 219، ح 2221.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 7، ص 30، ح 1.

[3]. همان، ج 1، ص 24، ح 19، “عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ لِي جَاراً كَثِيرَ الصَّلَاةِ كَثِيرَ الصَّدَقَةِ كَثِيرَ الْحَجِّ لَا بَأْسَ بِهِ قَالَ فَقَالَ يَا إِسْحَاقُ كَيْفَ عَقْلُهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَيْسَ لَهُ عَقْلٌ قَالَ فَقَالَ لَا يَرْتَفِعُ بِذَلِكَ مِنْه‏”.

[4]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 11، ص 113، ح 14385،”… َ أَنَّى لَكَ أَنْ تَبْلُغَ مَا يَبْلُغُ الْحَاج‏…”.

[5]. کلینی، محمد بن یعقوب ،کافی، ج 4، ص 253، ح 6، “قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) الْحُجَّاجُ يَصْدُرُونَ عَلَى ثَلَاثَةِ أَصْنَافٍ صِنْفٌ يُعْتَقُ مِنَ النَّارِ وَ صِنْفٌ يَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ كَهَيْئَةِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ وَ صِنْفٌ يُحْفَظُ فِي أَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَذَاكَ أَدْنَى مَا يَرْجِعُ بِهِ الْحَاج‏”.

[6]. همان،حدیث 5، “قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنِّي قَدْ وَطَّنْتُ نَفْسِي عَلَى لُزُومِ الْحَجِّ كُلَّ عَامٍ بِنَفْسِي أَوْ بِرَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي بِمَالِي فَقَالَ وَ قَدْ عَزَمْتَ عَلَى ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ إِنْ فَعَلْتَ فَأَبْشِرْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ”.

[7]. وسائل الشیعة، ج 11، ص 22، ح 14145، “قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنَّ نَاساً مِنْ هَؤُلَاءِ الْقُصَّاصِ يَقُولُونَ إِذَا حَجَّ الرَّجُلُ حَجَّةً ثُمَّ تَصَدَّقَ وَ وَصَلَ كَانَ خَيْراً لَهُ فَقَالَ كَذَبُوا لَوْ فَعَلَ هَذَا النَّاسُ لَعُطِّلَ هَذَا الْبَيْتُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ هَذَا الْبَيْتَ قِيَاماً لِلنَّاس‏”.

[8]. همان، ج 11، ص 115، ح 14390،”عَنْ سَعِيدٍ السَّمَّانِ أَنَّهُ قَالَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي حَدِيثٍ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْحَجُّ أَوِ الصَّدَقَةُ فَقَالَ مَا أَحْسَنَ الصَّدَقَةَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ قَالَ قُلْتُ أَجَلْ فَأَيُّهُمَا أَفْضَلُ قَالَ مَا يَمْنَعُ أَحَدَكُمْ مِنْ أَنْ يَحُجَّ وَ يَتَصَدَّقَ قَالَ قُلْتُ مَا يَبْلُغُ مَالُهُ ذَلِكَ وَ لَا يَتَّسِعُ قَالَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُنْفِقَ عَشَرَةَ دَرَاهِمَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ سَبَبِ الْحَجِّ أَنْفَقَ خَمْسَةً وَ تَصَدَّقَ بِخَمْسَةٍ أَوْ قَصَّرَ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ نَفَقَتِهِ فِي الْحَجِّ فَيَجْعَلُ مَا يَحْبِسُ فِي الصَّدَقَةِ فَإِنَّ لَهُ فِي ذَلِكَ أَجْراً”.

[9]. قیامة، 14، “بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصيرَة”.

[10]. وسائل الشیعة ،ج 11، ص 115، ح 14389. “دِرْهَمٌ تُنْفِقُهُ فِي الْحَجِّ أَفْضَلُ مِنْ عِشْرِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ تُنْفِقُهَا فِي حَق‏”.

[11]. همان، ج 13، ص 305، ح 305″لَقَضَاءُ حَاجَةِ امْرِئٍ مُؤْمِنٍ أَفْضَلُ مِنْ حَجَّةٍ وَ حَجَّةٍ وَ حَجَّةٍ حَتَّى عَدَّ عَشْرَ حِجَج‏”.