کپی شد
صدقه
فهرست
اهمیت و آثار صدقه
اخبار و روایات وارده در فضيلت صدقه بسيار است و فواید زیادی برای آن بیان شده است؛ مانند این که صدقه سبب زیادی رزق و روزی، شفای بیماری ها، دوری آتش جهنم، دفع هفتاد بلا و مصیبت در دنیا، طولانی شدن عمر و … می شود.[1]
با توجه به این که صدقه دادن براى به دست آوردن رضایت خدا انجام مىگيرد که يك طرف آن بينوايان و فقيران، و طرف ديگرش خدا است؛ بنابر این و با استفاده از آیات قرآن و روایات، صدقه باید از طیبات باشد؛ یعنی اموال پاک و حلالی که شخص از راه حلال آنها را به دست می آورد. علاوه باید سعی شود از اموال پست و ناقابل در صدقه استفاده نشود و اگر مؤمنان این مسائل را رعایت ننمايند، هم توهين به خداوند است و هم تحقيرى نسبت به نيازمندان و بينوايان.[2]
کیفیت و چگونگی صدقه دادن
خداوند در قرآن دو قسم صدقه دادن را مطرح می کند، يكى صدقه آشكار و ديگرى پنهان، و هر دو را ستوده است؛ براى اين كه هر كدام از آن دو آثار و نتایجی دارند، امّا صدقۀ آشكار كه خود تشويق و دعوت عملى مردم به كار نيك، و نيز مايۀ دلگرمى فقرا و مساكين است؛ چرا كه فقرا و ضعفا مىبينند در جامعه مردمى مهرورز هستند كه به حال آنان ترحم مىكنند، و اموالی را براى آنان و رفع حوایجشان قرار مىدهند، تا براى روز قيامتشان كه روز گرفتارى است ذخيرهاى باشد. این کار باعث مىشود كه روحيۀ يأس و نااميدى از فقرا زدوده شود، و در كار خود داراى نشاط گردند، و احساس کنند اگر سرمايهدار كسب و تجارتى مىكند، تنها براى منافع شخصی نيست، و اين خود آثار نيك بسيارى دارد.
اما آثار صدقه پنهانى اين است كه انسان از ريا دورتر است، آبروى فقير محفوظ مىماند، و فقیر احساس ذلّت و خفت نمىكند؛ پس مىتوان گفت: صدقه علنى نتيجههاى بيشترى دارد، و صدقه پنهانى خالصتر و پاكتر انجام مىشود. از آن جا که بناى دين بر اخلاص است، بنابراين عمل هر قدر خالص تر باشد فضیلت بیشتری دارد، و به همين جهت خداى سبحان صدقه مخفی را بر صدقه علنى ترجيح داده و مىفرمايد: “اگر مخفیانه صدقه دهید برایتان بهتر است”.[3]
از امام صادق (ع) روايت شده است: “هر چيزى را كه خدا بر تو واجب ساخته، علنى آوردنش بهتر از آن است كه مخفی و پنهانى بياورى، و آنچه را كه مستحبّ كرده، انجام پنهانیش بهتر از انجام علنى آن است”.[4]
البته انسان در صدقه دادن باید اعتدال را رعایت کند؛ یعنی نه به گونه ای باشد که در صدقه دادن بخیل باشد و نه آن گونه صدقه دهد که برای خود مشکل ایجاد کند.[5]
آفات صدقه
با توجه به این که خداوند متعال صدقه دادن را بسیار ستوده و مدح كرده، اما در عین حال دو روش صدقه دادن را نمىپسندد، يكى صدقه ريايى كه از همان اول باطل انجام مىشود، و دیگری صدقه ای كه بعد از انجام آن، به وسيله منت و اذيت، ثواب و ارزش آن از بین می رود. بطلان اين دو قسم صدقه از این رو است كه به این وسیله روشن می شود که این عمل براى رضاى خدا انجام نشده، و يا اگر هم برای رضای خدا بوده، شخص نتوانسته نيت خود را خالص نگه دارد، و با منت و اذیت آن را باطل کرده است.[6]
موارد مصرف صدقه
از نگاہ فقه اسلامی انسان مى تواند زكات (صدقه) را در هشت مورد مصرف كند:
اوّل: فقير (كسى كه مخارج سال خود و خانواده اش را ندارد. اما كسى كه صنعت يا ملك يا سرمايهاى دارد كه مىتواند مخارج سال خود را بگذراند فقير نيست).
دوم: مسكين (كسى كه گذران زندگی اش از فقير سختتر است).
سوم: كسى كه از طرف امام (ع) يا نايب امام مأمور است كه زكات را جمع و نگهدارى نمايد و به حساب آن رسيدگى كند و آن را به امام (ع) يا نايب امام يا فقرا برساند.
چهارم: كافرهايى كه اگر زكات به آنان بدهند به دين اسلام مايل مىشوند، يا در جنگ به مسلمانان كمك مىكنند.
پنجم: جهت خريدارى بندهها و آزاد كردن آنان.
ششم: بدهكارى كه نمىتواند قرض خود را بدهد.
هفتم: سبيل اللَّه؛ يعنى كارى كه مانند ساختن مسجد منفعت عمومى دينى دارد، يا مثل ساختن پل و اصلاح راه كه نفعش به عموم مسلمانان مىرسد و آنچه براى اسلام نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد.
هشتم: ابن السبيل؛ يعنى مسافرى كه در سفر درمانده شده است.[7]
اولویت در دادن صدقه
در روایتی آمده است: «عمرو بن جموح» که پير مرد بزرگ و ثروت مندی بود. به پيامبر (ص) عرض كرد: از چه چيز صدقه و به چه كسانى بدهم؟ آیه نازل شد که ای پیغمبر بگو: «هر خير و نيكى (و هر گونه سرمايه سودمند مادى و معنوى) كه انفاق مىكنيد، براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان، اگر فقیر باشند و مستمندان و واماندگان در راه بايد باشد».[8]
مسلّماً ذكر اين موارد به عنوان بيان مصداق هاى روشن است، و گرنه منحصر به آنها نبوده، بلکه در حقيقت هم اشيايى كه از آن می توان انفاق کرد و هم كسانى كه به آنها می شود انفاق کرد، دايرۀ وسيعى دارد.
بنابراین، در عين گسترده بودن مورد انفاق، اولويت ها نيز بيان شده است. مسلّماً پدر و مادر و سپس نزديكان نيازمند در اين مسئله اولويت دارند و بعد از آنها يتيمان و سپس نيازمندان و حتى كسانى را كه ذاتاً فقير نيستند،- ولى بر اثر حادثهاى؛ مثل تمام شدن مخارج در سفر نيازمند شدهاند- شامل مىشود.[9] بنابراین، مقدار حداقل صدقه به توان شخص بستگی دارد، حتی در برخی روایات یک جرعه آب هم به عنوان صدقه بیان شده است.[10]
نتیجه:
طبق آیات و روایات مقدار صدقه هر مقداری که در توان شخص باشد کافی است. در پرداخت آن هم باید نزدیکان خود را در اولویت قرار دهد.
صدقه دادن به سید
دادن صدقات مستحبّی به سيّد اشکال ندارد، امّا صدقات واجب مثل زکات اگر شخص زکات دهنده غير سيّد باشد نمی تواند زکات واجب را به سیّد بدهد، مگر این که خمس و ساير وجوهات، كفايت مخارج آن سیّد را نكند و از گرفتن زكات ناچار باشد. بله اگر شخص زکات دهنده سیّد باشد باز در دادن زکات واجب به سیّد اشکالی وجود ندارد.[11]
صدقه و قرض الحسنه
از آن جا که اسلام مخالف هرگونه گداپروری است، و پیامبرش بر دست کارگری که با کد یمین و عرق جبین به تأمین معیشت خویش می پردازد، بوسه می زند،[12] و با مرور روایاتی که درباره قرض و صدقه آمده است، برتری قرض بر صدقه کاملاً آشکار می شود. در این فرصت چند نمونه از این روایات را بیان می کنیم.
رسول گرامى اسلام (ص) فرمود:”شبى كه به معراج برده شدم، اين نوشته را بر در بهشت ديدم: اَلصَّدَقَةُ بِعَشْرِ اَمْثالِها وَالْقَرْضُبِثَمانِيَةَ عَشَر”؛[13] صدقه ده برابر پاداش دارد و قرض الحسنه هيجده برابر.
حضرتش هم چنین فرمود: “اگر هزار درهم را دو بار قرض دهم بیشتر دوست دارم تا این که آن را یک بار تصدق دهم”.[14]
امام صادق (ع) فرمود: “اگر مالی را قرض دهم پیش من محبوب تر است تا همانند آن را صله دهم”.[15]
بنابر این طبق این احادیث، قرض الحسنه، نسبت به صدقه، از جایگاه بالاتری برخوردار است. بعضی از جهتهای امتیاز آن می تواند چنین باشد:
1. در قرض الحسنه، مال به دست کسی میرسد که به آن نیاز دارد؛ چراکه انسان بی نیاز قرض نمیگیرد، برخلاف صدقه که ممکن است به دست انسان بی نیاز بیفتد. امام صادق (ع) در این باره میفرماید: “پاداش قرض از این رو از پاداش صدقه بیشتر است که قرض گیرنده جز از روی نیاز قرض نمیگیرد، ولی صدقه گیرنده گاهی با این که نیاز ندارد، صدقه میگیرد”.[16]
2. در قرض الحسنه، عزّت نفس قرض گیرنده از بین نمیرود، ولی صدقه گیرنده، با گرفتن صدقه، به گونهای رفته رفته، عزت نفس خود را از دست میدهد و نفس او به پستی میگراید.
3. قرض الحسنه، سبب میشود که شخص قرض گیرنده به تلاش و فعالیت وادار شود تا بتواند قرض خود را ادا کند، که این خود باعث رونق اقتصادی و شکوفایی خلاقیتها و استعدادها میشود، ولی در صدقه، گیرنده ـ از آن جا که انگیزهای برای رد مال ندارد ـ چنین تلاشی مشاهده نمیشود.
4. در قرض الحسنه، انسان مالی را که به دیگری میدهد، دوباره، پس از مدتی پس میگیرد و بر قرض گیرنده نیز واجب است در وقت معین مال قرض گرفته شده را به صاحبش برگرداند، ولی در صدقه چنین نیست؛ یعنی چیزی که صدقه داده شد، چنین نیست که دوباره به دست صاحبش برگردد، بلکه چون این مال بخشش بدون عوض است، بر صدقه گیرنده نیز لازم نیست صدقه را برگرداند و یا در عوض آن کاری انجام دهد.
البته این موارد و موارد دیگر، تنها امتیاز قرض الحسنه را در شرایط مساوی اثبات میکند و گرنه گاهی اوقات، رفع معضلات اجتماعی، در انفاق و صدقات منحصر بوده و نمی توان تنها با قرض گره از کار درماندگان گشود که در این صورت صدقه اولویت خواهد داشت.
نتیجه: طبق آموزه های دینی، اعم از آیات قرآن و روایات، در بیشتر موارد قرض الحسنه در مقايسه با برخى ديگر از انفاق هاى مالى؛ نظیر صدقه فضیلت و برترى دارد.
[1]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 6، ص 257، مؤسسة آل البیت، قم، 1409ق.
[2]. داور پناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 500، انتشارات صدر، تهران، 1375(با اندکی تصرف).
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 2، ص 610، جامعه مدرسین، قم، 1374.
[4]. کلینی، فروع کافی، ج 1، ص 7، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365.
[5]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 130، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1374.
[6]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 2، ص 601، جامعه مدرسین، قم، 1374.
[7]. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 2، ص 141، م 1925.
[8]. بقره، 215.
[9]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 104.
[10]. طیب، سید عبد الحسین، تفسیر اطیب البیان، ج 1، ص 230، انتشارات اسلام، تهران، 1378.
[11]. امام خمینی (ره) می فرماید: سيّد نمىتواند از غير سيّد زكات بگيرد، ولى اگر خمس و ساير وجوهات، كفايت مخارج او را نكند و از گرفتن زكات ناچار باشد، مىتواند از غير سيّد زكات بگيرد، ولى احتياط واجب آن است كه اگر ممكن باشد، فقط به مقدارى كه براى مخارج روزانهاش ناچار است بگيرد.
آیت الله فاضل: سيّد مىتواند از سيّد زكات بگيرد، ولى سيّد نمىتواند از غیر سيّد زكات بگيرد.
آیت الله بهجت: فقط به مقدارى كه براى مخارج سالانهاش ضرورى باشد بگيرد و اگر در اثناء سال از زكات بى نياز شد آن را عودت يا با اذن زكات دهنده به مصرف مستحقين زكات برساند و خودش از خمس استفاده كند. توضيح المسائل (المحشى للإمام الخميني)، ج 2، ص 155، م 1955؛ تحرير الوسيلة، ج 1، ص 341.
[12]. اسد الغابه، ج 2، ص 72.
[13]. همان، ج 16، ص 318،
[14]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 103، ص 139، موسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
[15]. همان.
[16]. وسائل الشیعة، ج 16، ص 318؛ کلینی، کافی، ج 4، ص 411، باب الصدقة علی القرابة، نشر مؤسسة آل البیت.